آخرین مکالمه ما همان روز شهادتش ساعت 12 و نیم بود.
گفت که «خودت خوبی خانم؟»❣
گفتم: آره خوبم.
گفت: سما خوبه؟ گفتم اون هم خوبه.
دخترم یک مقدار سرما خورده بود برای همین پرسید که سرماخوردگیش خوب شده؟ گفتم آره خوب شده.
گفت مواظب خودت و سما باش، من میام؛ تا پنج شنبه حتما میام.
اگر پنج شنبه نیامدم یکشنبه صد در صد خانه کنارت هستم😍
پس از اتمام کارم به خانه برگشتم و هر چه منتظر تماس «جواد» ماندم اما زنگ نزد😔
وی افزود: همین طور در استرس بودم که خوابم برد و خوابی دیدم.
در خوابم ندیدم که چه کسی بود ولی یک نفر بهم گفت «نفیسه، جوادت شهید شد»🥀
گفتم: جواد من؟
گفت: آره.
گفتم: نه. گفت: «نفیسه گوش کن؛ جوادت شهید شد».
گفتم: من ظهر با جواد صحبت کردم، منو اذیت نکنید💔
گفت: «نفیسه آماده باش، جوادت شهید شد»😭
✍روای:همسر شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_جواد_سنجه_ونلی
#بهشت_نشین
┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈
@parastohae_ashegh313
┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ📜
#شهید_محمد_قربانی🥀
✨نمی دانم بعضی با جمع آوری مال نامشروع به کجا می خواهند برسند،
ما چقدر از تاریخ عبرت گرفتیم
و در حال حاضر اجرا کردیم، متأسفانه در حال حاضر صداقت و راستگویی در بعضی افراد کم رنگ شده است که آفت بسیار بدی در جامعه شده است،
✨به خود بیاییم و با گفتار و عمل درست هر چه سریعتر این آفت پلید را از بین ببریم.
به خدا به هر پست و مقامی هم که برسیم اگر صداقت نداشته باشیم
نمی توانیم از این فرصت خدادادی برای خدمت به مردم به خوبی استفاده ببریم.
✨مردم خوب و سالم کم نیستند و مسائل جامعه را هم به خوبی میدانند و میفهمند و بهترین تصمیم را در موقع خود میگیرند.
میبینیم که هر وقت آقا اذن میدهد چه عکس العملی از خود به زیبایی نمایش میدهند.
من که به این ایمان دارم و رسیده ام که تنها راه نجات جامعه و عاقبت بخیر شدن فقط و فقط گوش به فرمان آقا بودن است و لا غیر...🌷
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_محمد_قربانی
#بهشت_نشین
┏━○❥••••◦•●◉✿◉●•◦••••❥○━┓
@Parastohae_ashegh313
┗━○❥••••◦•●◉✿◉●•◦••••❥○━┛
#به_رسـم_شهـــدا🕊
♥️دایم مرا بانو و خانم جان صدا
می کرد.
💝نمی توانست بیشتر از 10 دقیقه قهر یا ناراحت باشد.
🔺هیچ درخواستی را رد نمی کرد
حتی اگر پولی برای قرض دادن نداشت از دیگری می گرفت و امانت می داد و گاه همه موجودی جیبش را حتی اگر قرض گرفته بود کمک می کرد.
🔻راهی که آقا مرتضی رفت عاقبت به خیری و به دلیل دستگیری از کار مردم بود.
🥀دوست داشت زودتر از دوستانش شهید مدافع حرم شود
و هر وقت رفتن او به سوریه لغو می شد ناراحت بود.
💔هر زمان تلویزیون از شهدای مدافع حرم می گفت مرتضی حسرت می خورد و به من می گفت باید از خانواده این شهیدان یاد بگیری
و یک بار تاکید کرد «ببین همسر شهید چطور صحبت می کند، باید یاد بگیری»
ولی من که هیچ وقت شهادت او را تصور نمی کردم ناراحتی ام را نشان میدادم اما مرتضی ول کن نبود،
بارها مرا را بر مزار شهدای حرم میبرد تا ذهنم آماده شود💘
✍ راوی: همسر شهید
#شهید_مرتضی_بصیری_پور🌿
#بهشت_نشین🌟
┏━○❥••••◦•●◉✿◉●•◦••••❥○━┓
@Parastohae_ashegh313
┗━○❥••••◦•●◉✿◉●•◦••••❥○━┛
✨ برادرم وقتی سوریه می رفت هیچ خبری از او نداشتیم. وقتی مطلع شدیم که خبر شهادتش را برای ما آوردند.
✨ برادرم اولین بار که رفت سال نود و دو بود، سه چهار ماهی به دنبال او گشتیم و پیدایش نکردیم تا اینکه خودش برگشت.
به او گفتیم نمیگی مامان دق می کنه کجا بودی تا الان؟
فقط یک جمله گفت: بادمجون بم آفت نداره تهران بودم.
✨ ماه صفر که تمام شد دوباره عباس غیبش زد اینبار به خاطر تجربه قبلی گفتیم تهران رفته که یک دفعه خواهرم و برادرم استخوان درد شدیدی گرفتند و وسط همان هفته بود که عباس به مامانم زنگ زد گفت: من کربلام.
✨ مامانم به او گفت تو بدون اجازه من کربلا رفتی درسته؟
عباس هیچ جوابی نداد، فقط گفت مامان سلام بده روبروی حرمم.
✨ آخر هفته خبره شهادتش را به ما دادند، مادرم عصبانیتش خاموش شد و استخوان درد خواهر و برادرم خوب شد. خواهرم گفت: استخون استخونو خبر میکنه.
✍راوی: خواهر شهید
#شهید_عباس_احمدی🥀
#بهشت_نشین🌿
╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗
@parastohae_ashegh313
╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝
✨صداقت، مهربانی، خوشکلامی، احترام به بزرگترها به ویژه پدر و مادرش، که هرموقع و در هرجایی مشکلی برای خانواده و دوستانش پیش میآمد، مجتبی اولین نفری بود که سعی در برطرف کردن مشکل داشت و به فکر راه حل بود.
✨ وظیفه همسرداری را به نحو احسن به جا میآورد و با بچههایمان خیلی مهربان و خوش اخلاق بود
و زمانی که در خانه حضور داشت با بچهها به شوخی و بازی میپرداخت و کارهای خانه را نیز با آرامش در کنار هم انجام میدادیم💞
✨ آنقدر نجیب بود و حرمت پدر و مادرش را داشت که برای اینکه ناراحت نشوند و از رفتنش ممانعت نکنند، به پدر و مادرش چیزی از رفتن به سوریه نگفت،
به آنها گفته بود برای تامین امنیت زائرین اربعین می روم، پدرش گفت خب من را هم با خودت ببر زیارت،
گفت باشه برگشتم با همدیگر به زیارت می رویم🥀
✍ #راوی: همسر شهید🌿
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_مجتبی_زکوی_زاده🥀
#بهشت_نشین🌟
┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
@parastohae_ashegh313
┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ💌
#شهید_علیرضا_حاجیوند_قیاسی🌿
مادرم یادت باشد که اگر در این راه کشته شدم و برنگشتم من خود را وقف اربابم حضرت ثارالله کردم🥀
و چیزی که هدیه داده میشود را کسی پس نمیگیرد و فقط پیش خودت بگو به فدای سر حضرت ثارالله🤲🍃
مادر یادت هست که گفتم دوست دارم بدنم پارهپاره شود.
یادت هست که گفتم دوست دارم از بدنم فقط قطعهای کوچک برگردد که مردم زیر جنازه من خسته نشوند، پس به من قول بده که جان حضرت زهرا (س) بیقراری نکنی😭
چون اینجا جای ما خیلی خوب است. اینجا بوی ارباب میدهد...♥️
#ما_ملت_امام_حسینیم🌟
#بهشت_نشین🕊
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
✨اولین باری که به کربلا می رفتیم...،
🔅بارها شنیده بودیم دعا تحت قبه ی امام حسین(ع) رد خور نداره و به هدف استجابت می رسه...
✨همه زائرها هدفشون این بود که یک بار هم که شده برسند کنار شیش گوشه ارباب و آرزو کنن...
🔅قبل از رسیدن هرکس آرزوهای بزرگش رو جمع و جور می کرد تا از خدا بخواد...
✨بالاخره رسیدیم کنار ضریح آقا اباعبدالله(ع)،غوغایی بود...
🔅کنار حسین وایساده بودم و صدای مناجاتش با خدا به گوش همه می رسید...
✨هی میگفت،فقط شهادت ...،و هی تکرار می کرد...
🔅امام حسین (ع) رو واسطه کرده بود و پافشاری می کرد...
✨بهش گفتم حسین از آقا بخواه سال دیگه عرفه و اربعین قسمتمون بشه دوباره بیایم کربلا...
🔅نگاهم کرد و گفت :نه،خیلی دیره تا سال دیگه... فقط شهادت...
✨حالا تازه می فهمم که راست می گفتند...
🔅اگر دل آدم آماده باشه دعا زیر قبه ردخور نداره...
✍راوی : مهدی بیگ زاده🎙
#ما_ملت_امام_حسینیم🤲🍃
#شهید_حسین_صحرایی🥀
#بهشت_نشین🌿
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄