eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
3هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌷✨ شهید نوجوان 16 ساله تاریخ تولد: 20 / 5 / 1349 تاریخ شهادت: 6 / 10 / 1365 محل شهادت: شلمچه عملیات: کربلای 4 🌷محمد در 20 مرداد 1349 در شهر در خانواده ای دوستدار علیهم السلام متولد شد. محمد در 12 سالگی به بسیج پیوست، در 13 سالگی به جبهه‌های نبرد اعزام شد، در 16 سالگی در 6 دی 1365 در عملیات کربلای 4 در به شهادت رسید و سه سال بعد، مادرش را شفا داد و ماجرایی عجیب آفرید. هم اکنون مزار محمد و هدیه ای که پس از شهادت به مادرش داده موجب حاجت روایی بسیاری گردیده است. پیکر محمد در گلزار شهدای علی بن جعفر (علیه السلام ) شهر قم، قطعه 12، ردیف 7، شماره 69 آرامیده است. 🌷شهیدی که از او بعنوان یاد کردند. 🌷شب کرامتش را شامل حال مادر می‌کند و او می‌گیرد. داستان زندگی اشرف السادات را در کتاب 📗"" مطالعه کنید ان شاءالله با به این شهید والامقام شوید💚 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
‌{ 🎉🎊} 🌱 در مسیر پیاده روی اربعین، مجید این نوحه را زیر لب زمزمه می کرد: 🌷«پناه حرم... کجا داری می‌ری بگو برادرم...» 🌱 وقتی برای زیارت وارد حرم شدیم، دیدم که چشم های مجید قرمز شده است. دلیلش را پرسیدم و گفت: 🌷 «نمی ‌دونم چرا تا وارد حرم شدم، چشم هام پر از اشک شد...» 🌱 از مجید پرسیدم: «چه حاجتی داشتی؟» گفت: 🌷«فقط از آقا خواستم که منو آدم کنه، همین!» 📌 به نقل از دوست مدافع حرم ‌ ، برگرفته از 📕 🎉🎊 ╔══════••••••••••○🌷○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○ 🌷○••••••••••══════╝
[ 🎉❣🎊] یک خاطره از 🔖 به روایت ☘ حسن کار همه را راه می‌انداخت. از صبح تا شب برنامه‌ه­اش يک چيز بود، آن هم خدمت به رزمند­‌گان. همه بچه‌ها می‌گفتند: «حسن آخر معرفت هست». ☘ همه را می‌خنداند. همه به یک طریقی عاشقش شده بودند. يک روز که می‌خواستيم غذا به دست بچه‌ها برسانيم با موتور راه افتاديم. وسط راه حسن و گم کردم. يک لحظه خيلى ترسيدم. بعد از مدتی حسن برگشت. من تو اوج ناراحتى برگشتم به حسن گفتم خيلى . خيلى ناراحت شد. گفتم من را تنها رها کردى. گفت نمی­‌دانستم که راه و بلد نيستى. 🍂 تا شب حرفى نزد، حتى شب شام هم نخورد. وقت خواب آمد کنارم و گفت ديگه به من بى معرفت نگو. من تمام وجودم را براى همه شما می گذارم. هر چى می‌خواهى بگى بگو، ولى به من بى معرفت نگو. ☘ با این حرف حسن، من گراى او را پيدا کردم. بعد از شهادتش هر وقت کارش داشتم بهش می‌شدم و می‌گفتم اگر جواب من را ندهى خيلى بى‌معرفتى. خيلى جاها به کمکم آمد. ❤️ خيلى داداش حسن و دوست دارم. با اينکه ٢٢ روز بیشتر با هم نبوديم، اما انگار که ٢٢ سال با هم بوديم. روحمان به هم نزديک شده بود. هميشه کنارم حسش مى‌کنم. 🎉🎊 ╔══════••••••••••○☘○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○☘○••••••••••══════╝
میگفت: 🔶 ‏روزی در منطقه ای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزنه، خیلی محل خطرناکی بود، من بلوکی را که سوراخی داشت بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین استتار بشه ‏همین که گذاشتمش بالا تک تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما! حاجی کمی فاصله گرفت، خواست دوباره با دوربین دیدبزنه که این بار گلوله ای نشست ‏کنار گوشش روی دیوار، خلاصه شناسایی به خیر گذشت. 🔸 ‏بعد از شناسایی داخل خانه ای شدیم برای تجدید وضو احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست، به اصرار زیاد حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم. هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا منفجر شد و حدود هفده تن شهید شدند! ‏بعداز این اتفاق حاجی به من گفت: 🌹حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم اما حیف... همیشه او را با نامِ کوچک «حسین» صدا میزد و می‌گفت: 🌹«اگر دو نفر در این دنیا من را حلال کنند . من میتوانم شهید و وارد بهشت شوم؛ یکی خانمم و دیگری، حسین است.» 🔸 کسیکه خیلے وقت‌ها به خاطر مشغله کاری اش، قبل از اذان صبح دم در خانه حاج قاسم منتظر مے‌ایستاد.... ‏حتی یک کارتن در ماشین داشت که نماز صبحش را روی آن میخواند و منتظر حاجی میماند !!! موقع بازگشت هم وقتے مطمئن میشد حاج‌ قاسم داخل خانه شده است به منزل خودش برمیگشت . 🎉 @parastohae_ashegh313
۱ ♥️ خدایا! یک تحولی در ما ایجاد کن و نامه اعمال ما را سفید کن ، خدایا گناهان را نزد ما زشت و اعمال نیک را نزد ما شیرین قرار بده ، خدایا گناهان را نزد ما دور کن و عبادت را نزد ما نزدیک کن، خدایا پدران ما همسایگان ، دوستان و نزدیکان ما رفتند ولی بیدار نشدیم. مدافع حرم سردار 🌷 📥 نویدشاهدفارس @parastohae_ashegh313