eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 پیکر مطهر ۵ تن از شهدای مفقود در سوریه شناسایی شد. روابط عمومی کل سپاه پاسداران : با تلاش‌های شبانه‌روزی و مستمر گروه تفحص نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، پیکرهای پاک و مطهر پنج تن از شهدای ایرانی که حین مأموریت مستشاری در سوریه به شهادت رسیده بودند، کشف و پس از انجام آزمایش‌های DNA هویت آنان شناسایی شد. 🔸 در اطلاعیه روابط عمومی کل سپاه اسامی شهدا به این شرح اعلام شده است : بسیجی از استان تهران، پاسدار از استان قزوین، پاسدار از استان سمنان ، پاسدار از استان مازندران و بسیجی از استان تهران. 🔹 روابط عمومی کل سپاه در این اطلاعیه تصریح کرده است : پیکرهای مطهر این شهدای والامقام هفته آینده بر دوش مردم قدرشناس و انقلابی ایران اسلامی در استانهای خود تشییع و خاکسپاری می‌شوند. 🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺 @parastohae_ashegh313 🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
🌹شهید مدافع حرم میثم نظری🌹 💠غذای میثم💠  یک روز صبح رفتیم خان طومان براى عملیات النصر ، پاتک زده بودند. رفتیم جلوى آنها ساعت 6 صبح رفتیم و 4 بعدازظهر بود برگشتیم الحاضر . فرمانده گروهان من رو مأمور کرد تا ناهار رزمندگان رو از مقر بگیرم و بین بچه ها پخش کنم من غذا رو گرفتم و به بچه ها دادم . من و یکى از دوستان غذاى خودمون رو به کودکان گرسنه ى سورى دادیم (چون واقعا فقر و گرسنگى بیداد میکرد) . و خودمون رفتیم از ایستگاه صلواتى که فلافل میداد فلافل بگیریم ، من دوتا اضافه گرفتم . فلافل رو توى جیب لباس نظامى ام گذاشتم  دوستم ازم سوال کرد چرا اضافه گرفتى؟؟ گفتم شاید یکى باشه که گرسنه اش بشه! اگر هم کسى از بچه هاى خودمون گرسنه اش نبود میدیم به کودکاى گرسنه ى سورى رفتیم جلوى مقرمان میثم رو دیدم میثم به طرف من اومد و با لبخندى که روى لبش داشت ازم سوال کرد از غذا چیزى نمونده ؟؟ اضافه نگرفته بودى ؟؟ گفتم چطور ؟ مگه بهت غذا ندادن؟؟ (میثم پسر بخشنده و دل نازکى بود طاقت گرسنگى بچه هاى مظلوم رو نداشت) گفت : چرا وقتى خواستم غذام رو بخورم دیدم دو تا کودک سورى چشم دوختن به غذاى من و نتونستم غذام رو بخورم و دادم به اونها . منم اون دوتا فلافل رو که اضافه گرفته بودم دادم میثم . میثم یه لبخندى زد و گفت دستت درد نکنه خیلى گرسنه بودم . (انگار فلافلا روزىِ میثم بود . فلافل هم خیلى دوست داشت) راوی:(همرزم شهید) ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝