#قسمت184
معجزه اذان
حسين الله كرم
گردان كماندويي هم حمله كرد. اما چون ما آمادگي لازم را داشتيم بيشتر نيروهاي آن از بين رفت و حمله آن ها ناموفق بود.
روزهاي بعد با انجام عمليات محمدرسول الله در مريوان، فشار ارتش عراق بر گيان غرب كم شد. به هر حــال عمليات مطلع الفجر به بســياري از اهداف خود دســت يافت.
بسياري از مناطق كشور عزيزمان آزاد شد. هر چند كه سرداراني نظير غامعلي پيچك، جمال تاجيك و حسن بالاش و... در اين عمليات به ديدار يار شتافتند.
🥀🥀🥀🥀
ابراهيم چند روز بعد، پس از بهبودي كامل دوباره به گروه ملحق شد. همان روز اعام شد: در عمليات مطلع الفجر كه با رمز مقدس يا مهدي(عج) ادركني انجام شد.
بيش از چهارده گردان نيروي مخصوص ارتش عراق از بين رفت. نزديك به دو هزار كشته و مجروح و دويست اسير از جمله تلفات عراق بود. همچنين دو فروند هواپيماي دشمن با اجراي آتش خوب بچه ها سقوط كرد.
@parastohae_ashegh313
#قسمت184
اواخر مهر بود که حسین آمد. پیش عمه بودم و بی حوصله. حسین می خواست از جنگ بگوید و من از نحسی وهب، پیش عمه دهنم را بستم و چیزی نگفتم. حسین وهب را بغل گرفت و گفت: «پروانه نمی دونی چقدر مردم آواره دیدم که از قصرشیرین فرار می کردن و آوارۀ کوه و بیابون بودن. نه ماشین داشتن که باهاش مســیر 53 کیلومتری قصرشــیرین به ســرپل ذهاب رو بیان و نه فرصتی که اسباب واثاثیه شــون رو جمع کنن. بچه ها از گرســنگی و تشــنگی و ســرمای شــب تــوی بیابون هــا می مــردن. بعثی هــا، هم به اموال مــردم تعدّی کرده بودن و هم به ناموسشون. ما امکانات جنگیدن نداشتیم. اونا با تانک می آمدن و ما با ژ.3 مقابلشون بودیم. تقریباً همۀ اعضای شورای فرماندهی سپاه همدان رو تو پاسگاه مرزی تیله کوه به اسارت درآوردن و من شاهد صحنۀ تلخ اسارتشون بودم. قصرشــیرین که ســقوط کرد، برای دفاع از ســرپل ذهاب، با بیســت، ســی نفر از بچه های ســپاه همدان، عقب اومدیم. بعثی ها پشــتِ ســرِ ما، می اومدن و خیلی زود به ورودی شــهر رســیدن. کنار پمپ بنزین با اونا درگیر شــدیم. امّا زورمون نرســید وارد شــهر شــدن. اهالی ســرپل ذهاب، فرصت بیشــتری از مردم قصرشــیرین برای فرار داشــتن.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313