#قسمت228
برخورد صحيح
جمعي از دوستان شهيد
از خيابان 17 شــهريور عبور مي کرديم. من روي موتور پشــت سر ابراهيم بودم. ناگهان يک موتورسوار ديگر با سرعت از داخل کوچه وارد خيابان شد. پيچيد جلوي ما و ابراهيم شديد ترمز کرد. جوان موتور ســوار که قيافه و ظاهر درستي هم نداشت، داد زد: هُو! چيکار مي کني؟! بعد هم ايستاد و با عصبانيت ما را نگاه کرد! همه مي دانســتند که او مقصر است.
💚💚💚
من هم دوست داشتم ابراهيم با آن بدن قوي پائين بيايد وجوابش را بدهد. ولي ابراهيم با لبخندي که روي لب داشت در جواب عمل زشت او گفت: سام، خسته نباشيد! موتور ســوار عصباني يکدفعه جــا خورد.
انگار توقع چنيــن برخوردي را نداشت. کمي مکث کرد و گفت: سام، معذرت مي خوام، شرمنده. بعد هم حرکت کرد و رفت. ما هم به راهمان ادامه داديم.
@parastohae_ashegh313
#قسمت228
از نزدیــک آرامــگاه بوعلــی رد شــد، آمبولانس هــا آژیرکشــان بــه محــل انفجــار می رفتنــد و مــردم هراســان و سراســیمه جابه جــا می شــدند. چنــد تــا لودر هم به محــل اصابــت موشــک می رفتنــد. راننــده آهی از ته دل کشــید و گفت: «یعنی کسی از زیر آوار زنده درمی آد؟» چیزی نگفتم. به چالۀ قام دین رسیدم. عمه و دخترش منصورخانم زیرزمین، نشسته بودند. شیشــه ها ریخته بود. امّا خانه ســر پا نشــان می داد. عمه مرا که دید، گفت: «بیا پروانه جان، بیا..:»یــک آن، لحــن مهربــان او مــرا بــه روزهــای شــاد کودکی ام برد. احوال حســین را پرسید، گفتم: «حالش خوبه، گاهی به خوابم می آد.» عمــه ناراحــت شــد. وهــب و مهــدی را بغــل کرد و گفــت: «پروانه جان، تو که به دوری حسین عادت کردی، غم به دلت راه نده.» لبخندی زدم و از منصورخانم. احوال پسرهایش را پرسیدم. گفت: «جبهه ان.» عمــه بــه دلــداری گفــت: «خــدا حافظ همۀ رزمنده ها باشــه، صدام زورش به اونا تــو جبهــه نمی رســه، بــا بمبــاران دق دلش رو ســر مردم خالــی می کنه، خدا لعنتش کنه، ان شاءالله مرگش نزدیکه.» دســتم را بالا بردم. وهب و مهدی هم دســت های کوچولویشــان را به تبعیت از من بالا بردند و گفتم: «ان شاءالله» تــا چنــد روز عمــه میهمــان مــا بــود. یکــی از اهالــی محلۀ ما تــوی خانه اش، گاو داشــت. وهب و مهدی با هم می رفتند و ازش شــیر تازه می خریدند. وهب 6 ســاله می خواســت دلتنگی ام را در نبودِ پدرش با خریدهای این گونه، پر کند.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313