#قسمت40
شهید وجنگ تحمیلی:
با وجود نیاز مسئولین به ناصر در فعالیتهای پشت جبهه، ناصر هرگز راضی نمیشد در پشت جبهه خدمت کند، با اصرار زیاد، مسئولین را راضی میکند تا به جبهه اعزام گردد. شهید شرکت در جبهه را وظیفه همگانی دانسته و اطاعت از امر امام خمینی را اطاعت از معصومین میدانست.
🌻🌻🌻
حفظ وحدت:
در جبهه یکی از بچهها به تظاهر مشهور بود، گاهگاهی نیز تذکرات مذهبی و شرعی میداد. یک روز که امام جماعت نیامده بود او سعی کرد امام جماعت باشد. من به ناصر گفتم تو امام جماعت ما باش. ناصر قبول نکرد. اول از همه مهر را برداشت و در صف اول ایستاد و به آن آقا اقتدا کرد. ما هم پشت سر ناصر رفتیم. بعد از نماز علت را از ناصر پرسیدم. گفت: « ما برای حفظ وحدت لازم است خواستههای خود را تقلیل دهیم.»
@parastohae_ashegh313
#قسمت40
حســین نگاهــی بــه زهــرا انداخــت و گفــت: «زهرا جان! اونجایی که شــما میرید از ســوریه هــم مهم تــره، اصــلاً اهمیــت ســوریه اینــه کــه شــاهراه اتصال ما بــه لبنانه. صهیونیست ها می خوان با راه انداختن این جنگ و خدای نکرده تصرف سوریه، راه ارتباط ما رو با خط مقدممون که لبنان و فلسطینه قطع کنن. شما برید اونجا و لحظه ای رسالت خودتون رو فراموش نکنید و راضی باشید به رضای خدا.» حرف های حسین کار خودش را کرد، دخترها علی رغم میلشان به رفتن راضی شــدند، ســکوت کردند و تســلیم شــدند. امّا می شــد بدون زیارت خانم زینب، دمشق را ترک کرد؟ ملتمسانه پرسیدم:«می شه الآن ما رو ببرید حرم؟» با لحنی که بوی مهر و امید داشت، گفت:«به روی چشم حاج خانم، اما حالا نه. شــما برید بســاط اســتراحتتون رو آماده کنید، منم می رم و صبح می آم تا با هم بریم حرم خانم رو زیارت کنیم و بعدش آمادۀ رفتن به لبنان بشید!» باتعجب پرسیدم: «یعنی شما این وقت شب می خوای بری؟! پس کی استراحت می کنی؟!»
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313