#شهیدمجیدقربانخانی
⁉️وقتی از سفر #کربلا برگشت مادر پرسیده بود چه چیزی از #امام_حسین(علیهالسلام) خواستی؟
🕌مجید گفته بود یک نگاه به حضرت ابالفضل(علیهالسلام) کردم و یه نگاه به گنبد امام حسین(علیهالسلام)، گفتم آدمم کنید.
🏷"به نقل از خواهر شهید مجید قربانخانی"
یا امام حسین (علیهالسلام) از این نگاه ها لطفا... 🥀
اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج✨
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#روایتگری_شهدایی
❤️🩹توفیق زیارت #امام_حسین علیه السلام را از شهدای گمنام بگیرید
#اربعین
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#قسمت 332
بـا این حال وفادارترین نیروها به نظام و رهبری هســتند و ما باید شــبانه روز براشــون کار کنیم. برام دعا کنین بتونم خدمتگذار صدیقی براشون باشم.» آقای جعفری فرمانده سپاه، با حفظ سمت، فرمانده بسیج کشور هم بود ولی تمام اختیارات را در بسیج به حسین واگذار کرده بود. حسین هر هفته به یک استان می رفت و مثل یک جوان بیست ساله جنب وجوش داشت و از کارش راضی بود. من هم ســعی می کردم جای خالی او را میان بچه ها پرکنم. زندگی روال آرام و خوبی پیدا کرده بود که موسم انتخابات ریاست جمهوری رسید.پــس از یــک مناظــره تلویزیونــی، زمینــه بــرای اعتراض باز شــد. اعتراضی که به اغتشاش انجامید و حسین به جای رفتن به استان ها، تمام وقتش را روی تهران گذاشت. دیگر نیاز نبود حوادث و درگیری ها را از طریق رسانه ها و جراید دنبال کنم یا از طریق این و آن بشنوم. شعله های درگیری به خیابان های اصلی تهران کشیده شده بود و بیم آن می رفت که هزینه های انسانی سنگینی روی دست نظام بماند. در بحبوحۀ درگیری ها، حســین سراســیمه آمد. ســاعتی توی اتاق با خودش خلوت کرد. از این آمدن ناگهانی و مکث طولانی شســتم خبر داد که اتفاقی افتاده و ذهن حسین درگیر این اتفاق است و شک نداشتم که این خلــوتِ بــا خــود، بی ارتبــاط با حــوادث و درگیری های خیابانی نیســت. وقتی بیرون آمد. از این رو به آن رو شــده بود. انگار نه انگار حســینِ ســاعت پیش است. خودش سر صحبت را باز کرد و گفت: «خوب اومد.» پرسیدم: «چی؟» گفت: «اســتخاره.» و ادامه داد: «آقا عزیز ازم خواســت که مســئولیت ســپاه تهران بــزرگ رو در ایــن وضعیــت نابســامان بپذیــرم. گفتم، اســتخاره می کنم. آیه ای آمد که دستمو گرفت و راهو نشونم داد.» آیه را خواند و رفت. وهب و مهدی و امین هر کدام اخباری را از بیرون می آوردند که حاکی از گسترش درگیری ها بود. موبایل ها قطع بودند. امّا حسین یک موبایل مخصوص داشت که گاهی تماس می گرفت و تأکید می کرد که به مراکز درگیری نزدیک نشوید. روز عاشــورا رســید و دخترها اصرار داشــتند که حداقل برای زیارت به امامزاده صالح برویم. مردم توی پیاده روها و خیابان ها توی هم وول می خوردند و خبری از ترافیک همیشــگی تهران نبود. بوی ســوختن ســطل های پلاســتیکی زباله، دماغ را می آزرد و شیشه های بعضی از ادارات، بانک ها شکسته شده بودند.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
#قسمت 333
از میدان ونک به سمت بالا که رد شدیم، زن و مرد قاطی هم شعار می دادند «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» وعدۀ زیادی که نقاب به صورت زده بودند با سنگ و چوب هر چه را که دستشان می رسید، می شکستند و با بنزین، همه چیز را آتش می زدند، حتّی بیرق های سرخ و سیاه عزاداری روز عاشورا را. بغض کردم و غمی به حجم یک کوه بزرگ بر روح و جانم ســنگینی کرد. به امامزاده صالح که رسیدیم، پای روضۀ ظهر عاشورای سیدالشهدا نشستم و از غصه، خالی شــدم. و برای ســلامتی همۀ مردم و موفقیت حســین در بازگردان آرامش به تهران، دعا کردم و زیارت عاشورا خواندم. روز ســوم عاشــورا شــد. همان روزی که حســین پابرهنه می شــد، لباس بلندِ سیاهِ هیئــت عــزاداری ثــارالله ســپاه را می پوشــید و می رفــت داخل بســیجی ها. حالا حتم داشتم که اگر او هم مثل ما، صحنۀ آتش زدن بیرق های حسینی را ببیند، غیرتش به جوش می آید. مهدی و امین به عنوان نیروی بسیجی نزدیک تر از من به او بودند. روز چهارم بــه خانــه آمدنــد. امیــن گفــت: «حاج آقــا، مصوبــۀ شــورای امنیت ملــی رو گرفت کــه نیروهــای نظامــی و انتظامــی و مردمــی از ســلاح گــرم اســتفاده نکنــن. وقتی که درگیری ها اوج می گرفت و بسیجی ها کارد به استخوان شون می رسید، باز حاج آقا اجازه شلیک نداد. اگه کسی غیر از حاج آقا بود، کم می آورد یا از کوره درمی رفت و حکــم تیــر مــی داد.» مهــدی هــم کــه وقت ورود حســین بــرای مدیریت بحران تهران به باباش گفته بود که این کار ترکش زیادی داره، از ورود پدرش اظهار خرسندی می کرد و می گفت: «کنار بابا بودم که یه جوان که صورتش رو پوشونده بود، سنگ برداشت و به طرف ما پرتاب کرد و خورد روی سر بابا. بلافاصله چند تــا بســیجی رفتنــد و اونــو از بیــن دوســتاش بیرون کشــیدن. به حضــرت آقا، فحش داد. یکی از بســیجی ها، گرفتش زیر مشــت و لگد. بابا با صدای بلند نهیب زد که: «نزنش، نزنش.» اما بسیجی که حسابی غیرتش به جوش اومده بود، طرف رو کت بسته آورد پیش بابا.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
📜 فرازی از وصیت نامه شهيدحسينگلولانیمهاجران:
✴️ اگر روزي چشم از جهان فرو بستم، چشمانم را باز بگذاريد تا همه بدانند چشم به راه بودم. چشم به راه ظهور مهدي موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف تا بيايد و از ياران او باشم... می خواستم ضريح #امام_حسين عليه السلام و سقاي باوفايش را در آغوش بفشارم و خاك تربتش را توتيای چشم بنمايم».
📔حديث ماندگار، ص ٢٠.
#امام_زمان #جمعه
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
و تو ای خواهر
#حجاب و
عفت و
پاڪدامنی
را بیش از هر چیز مورد اهمیت قرار بده چون
حجاب تو مشت محڪمی به دهان یاوه گویان است.
✍🏻وصیتنامه
#شهیدسید_احمد_آل_داوود
اللهمعجللولیکالفرج
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
انتخابی دیگر،۶.mp3
45.96M
#کتاب_صوتی 🎧
📗 انتخابی_دیگر
فصل ❻
#شهیدسیدعلیرضایاسینی
اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
┈┄┅═✾•✈️•✾═┅┄┈
فصل 5👇🏻
https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/28858
#نماز_شب
✨#شهیدسیدعبدالحسیندستغیب (ره):
🌕 وقت سحر، دعا مستجاب است. هرچند بعضی از شرایط اجابت هم نباشد. چون همه را راه می دهند.ساعتی هست که خدا دوست دارد او را یاد کنند.
نمازشبرابهنیتظهورمیخوانیم
اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبری
@parastohae_ashegh313
بسم الله الرحمن الرحیم
#هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه 136
شرکت در ختم قرآن برای فرج
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
136-anam-ar-parhizgar.mp3
914.5K
🌹زیارتنامه شهدا
بسم الله الرحمن الرحیم
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یَا اَولِـــــیاءَاللهِ و اَحِبّائَـــــہُ،اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یَا اَصـــــفِیَآءَاللهِ وَ اَوِدّآئَـــــہُ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ دیـــــنِ اللهِ، اَلسَّـــــلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ رَسُـــــولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنصارَ اَمیرِالمُـــــؤمنینَ، اَلسَّـــــلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ فـــــاطِمةَ سَیَّدةَ نِســـــآءِالعالَمینَ،
🌷 اَلسَّـــــلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ اَبے مَحَمَّدٍ الحَـــــسَنِ بنِ عَلِیًَ الوَلِیَّ النّـــــاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنصارَ اَبے عَبدِاللهِ،
🌷 بِـــــاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِـــــبتُم، وَ طابَتِـــــ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِـــــنتُم، وَ فُـــــزتُم فَوزًا عَظیمًا، فَیا لَیتَنے ڪُنتُــــــ مَعَڪُـــــم فَاَفُـــــوزَ مَعَڪُـــــم
#شهیدمهدےطهماسبے
📥عکس از نوید شاهد
✨الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
🤲🏻اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّک_الفَرَج
@parastohae_ashegh313
◼️ «یک جزء ناچیز از آن همه بچه های خوب»
🔘 واکنش شهید آیت الله قدوسی به شهادت فرزندش در هویزه
همسر شهید:
جمعه بود. حاج آقا از بازدید چند تا زندان برگشت؛ گرفته و ناراحت. معمولا اگر خلافی از پرسنل سر می زد، این طوری می شد.
🔸 پرسیدم طوری شده؟ گفت: نه.
مدتی که گذشت، بی مقدمه سر حرف را باز کرد
و گفت:
🕊 «اگر چیزی را در راه خدا دادیم، هر قدر هم که عزیز و مهم باشد به هیچ وجه نباید ناراحت و پشیمان باشیم.»
🔸 فکر کردم می خواهد برای دوری از محمد حسن دلداریام بدهد، اما دلم آشوب شد.
این حرف ها چیه حاج آقا؟
🔸 خبر دادند ۲۰۰ نفر از بهترین بچه ها توی هویزه پیشروی کرده اند و چون بدون اطلاع آنها دستور عقب نشینی داده شده، معلوم نیست چه شده اند؟ هنوز برنگشته اند.
#حسین_علم_الهدی هم جزوشان بوده است.
محمد حسن هم بوده؟...بله.
ولی خب پسر ما تنها یک جزء ناچیز از آن همه بچه های خوب بوده است.
فرزند شهید:
پدر، خیلی محمد حسن را دوست داشت، اما خبر شهادتش را که شنید، یک قطره هم اشک نریخت. درونش پرآشوب بود ولی گریه نکرد.
می گفت:
🌹 «خوش به حالش که شهادت را نصیب برده است. من به سعادت این پسر غبطه می خورم.»
✍ راوی: همسر و فرزند شهید آیت الله قدوسی
📕 منبع: کتاب آیههای سرخ هویزه
📷 توضیح عکسها: شهید عالی مقام حضرت آیت الله علی قدوسی (دادستان کل انقلاب) در کنار فرزند دلبندش دانشجوی شهید کربلای هویزه، محمد حسن قدوسی که پیش از پدر در هویزه به شهادت رسید.
#شهید_آیت_الله_علی_قدوسی
#شهید_محمد_حسن_قدوسی
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
زندگینامه
#شهید_محمد_معماریان
#قسمت_اول
سال 1351 ـ تهران
دكتر نگاهي به آزمايشهاي بچه كرد. چند بار معاينه كرد و در آخر گفت: «مننژيت مغزي». بچهتان مننژيت مغزي گرفته، بايد بستري شود. تب بالا و تشنج و گريههاي شديدي داشت كه امان همه را بريده بود. كودك را بستري كردند. بعد از بيستوچهار ساعت كه توي دستگاه بود، دكتر به مادرش گفت: بايد آب كمر بچه را بگيريم براي آزمايشهاي تكميلي. ممكن است بعد از اينكه آب كمر را كشيديم، بچه سالم بماند كه البته به احتمال نودوپنج درصد فلج ميشود. شما رضايتنامه امضا كنيد تا ما ادامه دهيم.
ادامه دارد . . .
#یا_حسن_ع
📥 عکس از خبرگزاری دفاع مقدس
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
29.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 «چه کربلا نرفتهها، که کربلایی شدن...»
💔بی قراری شهید فخری زاده برای سفر کربلا
دانشمند شهید محسن فخری زاده، #کربلا نرفته بود ؛ ایشون خیلی دوست داشتن کربلا برن، ولی بخاطر محدودیتهای امنیتی که داشت نمیتونست از کشور خارج بشه و کربلا و مکه نرفته بود.
⁉️ یک بار به حاج قاسم گفته بود امکانش هست، اینقدر تو عراق نفوذ داری، من تا حالا حرم #امام_حسین(علیهالسلام) نرفتم یه بار برم و بیام..
⭕️حاج قاسم بهش گفته بود: محال نیست، اما من موافق نیستم.
⛔️ چون اگر من شهيد بشم جایگزین دارم، ولی تو معادل نداری، هیچ کسی نیست که جاتو پر کنه !!!!!
🎥 #روایت حاج حسین کاجی از شهید گرانقدر فخری زاده ...
🌹دانشمندشهیدمحسنفخریزاده
🌹سپهبدشهیدقاسمسلیمانی
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
💔 خدایا تو شاهدی که چیزی جز این بدنخاکی به من ارزانی داشته ندارم که در راه تو اهدا کنم . این بدن باید در راه تو پاره پاره شود .
تا دینم و اسلامم و رهبرم و خطم که خط حسین است پایدار و استوار بماند
خدایا با چه صورتی در روز محشر حاضر شوم در صورتی که مولایم حسین بدنش پاره پاره شد و من با اندکی جراحتی ادعای پیروی از او را بکنم .🥀
📜 فرازی از وصیتنامه شهیدوالامقام #سعیدهادیزاده
📥عکس از رهروان شهدا
#امام_حسین
اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
❥◉مطمئنم روزے کہ با آن
چـــادر سیاهت
بابا را بدرقہے میدان ڪردی،
دل بابا قرص ترشد!
چون چــــــــادر تو
ارثیهٔ #حضرت_زهـرا سلامالله است...💚
#حجاب #شهدا
اللهمعجللولیکالفرج
┄┅═✧❁🌷❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
☑️ الحمدالله دستشان به خون مظلوم آغشته نشد
➖ عکس سه پسرش را در خانه اش چسبانده ، پرسیدیم در جنگ با داعش #شهید شده اند❗️
✖️گفت :خیر؛ به خاطر جنگ با ایران
#اربعین
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
انتخابی دیگر،۷.mp3
43.73M
#کتاب_صوتی 🎧
📗 انتخابی_دیگر
فصل ❼
#شهیدسیدعلیرضایاسینی
اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
┈┄┅═✾•✈️•✾═┅┄┈
فصل 6 👇🏻
https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/28879