🍃اگہ شھادت بہ نوشتن اسم اڪانت و پروفایلبود...'
الان ڪلے شھید داشتیم''
ولے مشتے!
شھادت یِہپرواز عاشقانھست!🤞🏻♥️
#شهیدانہ🦋
@parastohae_ashegh313
#مرامشهدایے
🍃آقا حامد سال ها تو هیئت فاطمیه (سلام الله علیها ) طالقانی تبریز به عزاداری مشغول بود.
وقتی ایام #محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده میگرفت.
🍃با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی #عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد...
🍃بهش میگفتن آقا حامد شما #افسری و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن. می گفت:
🌷 "اینجا یه جایی هست که اگه #سردارم باشی باید #شکسته شوی تا #بزرگ بشی"
و همینطور می گفت:
🌷"#شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها #حاجتم رو خواهم گرفت"
که بالاخره این طور هم شد....💔
#شهیدحامدجوانے
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
┅═ೋ❅✿🍃🌷🍃✿❅ೋ═┅
@parastohae_ashegh313
┅═ೋ❅✿🍃🌷🍃✿❅ೋ═┅
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
#شهید_حاج_عبدالمهدی_مغفوری🌷
🏡 هر هفته توی خونه روضه داشتیم. وقتی آقا شروع می کرد به خوندن، تا اسم امام حسین می اومد حاجی رو می دیدی که اشکش جاری شده. حال عجیبی می شد با روضه امام حسین عليه السلام. انگار توی عالم دیگه ای سیر می کرد.
🏴 یه بار وسط روضه، مصطفی رفته بود بشینه رو پاش؛ متوجه بچه نشده بود، انگار ندیده بودش. گریه کنون اومد پیش من. گفت: «بابا منو دوست نداره. هر چی گفتم جوابم رو نداد.»
🔻روضه که تموم شد، گفتم: «حاجی، مصطفی این طوری می گه.» با تعجب گفت:«خدا شاهده نه من کسی رودیدم نه صدایی شنیدم.» از بس محو روضه بود.
🗯راوی: همسر شهید
🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹
╔═ ❅ೋ❅🌸❅ೋ☆ ═╗
@parastohae_ashegh313
╚═❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅═╝
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━
~🍃🌸∞
#ڪلامشهدا
🌸 براے شهادت و رفتن تلاش نڪنید
براے #رضاےخدا ڪار ڪنید و بگویید:
🍃 خداوندا، نه براے #بهشت، نه براے #شهادت
اگر تو ما را در #جهنمت بیندازے،
ولے از ما #راضے باشے براے ما کافےست
#شهیدعلےچیتسازان
#اللهمعجللولیڪالفرج
┅═ೋ❅✿🍃🌸🍃✿❅ೋ═┅
@parastohae_ashegh313
┅═ೋ❅✿🍃🌸🍃✿❅ೋ═┅
#مولایمن
🥀بی فایده ست روضه و ماتم بدون شما
بی فایده ست اشک دمادم بدون شما...
🥀ای منتقم.... جان عمو جانتان بیا
بی فایده ست ماه محرم بدون شما...
چنگی به دل نمیزند آقای غصه دار
بیرق ،علم، سیاهی و پرچم بدون شما...
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤یكباره دلم گفت
💚كه بنویس كلامی
🖤دروصف بلند مرتبه
💚و شاه مقامی
🖤دستی به روی سینه نهادم
💚ونوشتم
🖤از من به
💚حسین بن علی علیه السلام
🖤عرض سلامی
💚اَلسلامُ علی الحُسین
❤️وعلی علی بن الحُسین
💙وَعلی اُولاد الـحسین
💚وعَلی اصحاب الحسین
#صبحوعاقبتتونشهدایے
#اللهمعجللولیکالفرجبحقعلے
┅═ೋ❅✿❤️✿❅ೋ═┅
@parastohae_ashegh313
┅═ೋ❅✿❤️✿❅ೋ═┅
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#پارت39 پوریای ولی 🌟ایرج گرائی🌟 مسابقات قهرمانی با شگاه ها در سال ۱۳۵۵بود.مقام اول مسابقات،هم جایزه
#پارت40
پوریای ولی
🌟ایرج گرائی🌟
قبل از شروع فینال رفتم پیش ابراهیم توی رختکن وگفتم من مسابقه های حریفت رو دیدم. خیلی ضعیفه، فقط ابرام جون، تو رو خدا دقت کن. خوی کشتی بگیر، من مطمئنم امسال برا تیم ملی انتخاب می شی.
مربی، آخرین توصیه هارا به ابراهیم گوشزد می کرد. درحالی که ابراهیم بند های کفشش را می بست. بعد باهم به سمت تشک رفتند.
🥀🥀🥀
من سریع رفتم بین تماشگرها نشستم. ابراهیم روی تشک رفت. حریف ابراهیم هم وارد شد.هنوز داور نیامده بود.ابراهیم جلو رفت وبا لبخندبه حریفش سلام کرد ودست داد.
حریف او چیزی گفت که متوجه نشدم. اما ابراهیم سرش را به علامت تائید تکان داد. بعد هم حریف او جائی را دربالای سالن بین تماشگرها به اونشان داد! من هم برگشتم ونگاه کردم. دیدم پیرزنی تنها، تسبیح به دست، بالای سکو ها نشسته.
نفهمیدم چه گفتند وچه شد. انا تب
ابراهیم خیلی بد کشتی را شروع کرد.همه اش دفاع می کرد. بیچاره مربی ابراهیم، اینقدر داد زد وراهنمائی کرد که صدایش گرفت. ابراهیم انگار چیزی از فریاد های مربی وحتی داد زدن های من را نمی شنید. فقط وقت را تلف می کرد!
🌷🌷🌷
@parastohae_ashegh313
اگر تو هر ڪارے
حڪمت خدا رو در نظر بگیریم،
دیگہ ناراحت نمےشیم...!((:
#شھیدمحمدحسینمحمدخانے
#شهیدانہ♥
@parastohae_ashegh313
آيت الله وحيدخراسانى:
تاروزعاشورا كه نزديك است،روزى صدمرتبه
سوره توحيد بخوانيد وبه حضرت سيدالشهدا(ع)
هديه كنيد،انشاءالله فيوضاتى نصيبتان ميشود
#محرم
#امام_حسین
@parastohae_ashegh313
🌱عظمت و شجاعت خانم بنت الهدی صدر
خواهران من! دختران من! بانوان کشور اسلامی! بدانید، در هر زمانی، در هر محیط کوچکی و در هر خانوادهای که زنی با این[الگوی اسلامی] تربیت توانست رشد کند، همان عظمت [زنان بزرگ]را پیدا کرد. مخصوصِ صدر اسلام نبود؛ حتّی در دوران اختناق، حتّی در دوران حاکمیت کفر هم این ممکن است. اگر خانوادهای توانستند دختر خودشان را درست تربیت کنند، این دختر یک انسان بزرگ شد. ما در ایران هم داشتیم، در زمان خودمان هم داشتیم، در خارج از ایران هم داشتیم. در همین زمان ما، یک زن جوانِ شجاعِ عالمِ متفکّرِ هنرمندی به نام خانم «بنتالهدی« - خواهر شهید صدر - توانست تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهد، توانست در عراقِ مظلوم نقش ایفا کند؛ البته به شهادت هم رسید. عظمت زنی مثل بنتالهدی، از هیچیک از مردان شجاع و بزرگ کمتر نیست. حرکت او، حرکتی زنانه بود؛ حرکت آن مردان، حرکتی مردانه است؛ اما هر دو حرکت، حرکت تکاملی و حاکی از عظمت شخصیت و درخشش جوهر و ذات انسان است. اینگونه زنهایی را باید تربیت کرد و پرورش داد.👌✅
۱۳۷۶/۰۷/۳۰
بیانات در دیدار جمعی از زنان و دختران
#زینب زمان
#الگوی زنان مسلمان
#زن_تراز
@parastohae_ashegh313
نگاهش به هلیکوپتر مانده بود.
طوری که انگار بار اولش است هلیکوپتر میبیند،وسط همین نگاهش بود که گفت:
این آهنپاره رو آدمیزاد میسازه و میتونه پرواز کنه حالا فکر کن اگه بخواد خودش رو پرواز بده تا کجاها میتونه بره.🕊
جاهایی را میدید که ما نمیدیدیم،آن هم به خاطر نهجالبلاغه بود و قرآن و المراقبات.
مالِ گوش به زنگ بودنش بود برای اذان تا بدو بدو خودش را به خانه خدا برساند.
مال کلاسهای با وضو و روزه هایش بود.مالِ قبولیش تو دانشگاه انسانساز امام حسین علیه السلام بود،همانجا که خودش گفت:(راه من از دانشگاه امام حسینه نه از دانشگاه علوم پزشکی)💚🌱
پن:در اثر مبارزه با نفس بود که حر خود را نجات داد و به لشکر امام حسین پیوست و در اثر مبارزه نکردن با هوای نفس بود که عمر سعد ساعتها فکر کرد،ولی نتوانست خود را نجات دهد(قسمتی از وصیت نامه شهید قنبر اکبرنژاد)
#پرواز🕊
#کتابخودسازیبهسبکشهداص۱۴۰
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄