eitaa logo
پرچمداران انقلاب اسلامی
29 دنبال‌کننده
4 عکس
0 ویدیو
1 فایل
مجله پرچمداران انقلاب اسلامی ذیل دفتر حفظ و نشر ارزش‌های دفاع مقدس حیطه فعالیت: شهدای روحانیت ادمین جهت هماهنگی @prchamdaran
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺نقش رهبری حکیمانه امام خمینی در اول انقلاب اسلامی الگوي مديريت امام خميني (رحمت الله علیه)🌺 🔷تأملي در شيوه مديريت جنگ از سوي امام (رحمت الله علیه)-به ويژه در سال‌هاي نخستين آن-الگوي جالبي را از مديريت بحران‌های سياسي نشان مي‌دهد. اين الگو با توجه به ويژگي‌هاي منحصر به فردي كه دارد، ظرافت‌‌ها و پيچيدگي‌هاي خاص خود را داراست. از اين الگو مي‌توان درس‌ها و آموزه‌هاي زيادي براي مقابله با بحران‌هاي احتمالي فراگرفت. مديريت سيستماتيك بحران‌هاي سياسي و جنگ، الگوي رايج در واحدهاي مختلف هستند. در اين الگو، هر گونه تصميم گيري و مديريت بحران در چارچوب سلسله مراتب و نظام تصميم گيري حاكم اتخاذ مي‌شود. در حالي كه در شرايط عادي پروسه تصميم گيري مطابق قواعد رايج و روال معمول صورت مي‌گيرد، در شرايط بحراني فرآيند تصميم گيري متحول مي‌شود و به صورت غير عادي در می‌آید. مطالعه رفتار و عملكرد امام خميني (رحمت الله علیه) در طول جنگ ايران و عراق - به ويژه سال‌هاي نخستين جنگ - نشان مي‌دهد كه ايشان از شيوه مزبور مديريت بحران‌ها به نحو احسن استفاده كردند. بر خلاف تصور عده‌ای كه شيوه مديريت امام را فردي يا در ارتباط مستقيم با مردم مي‌پندارند، ايشان از مديريت سيستميك نيز نهايت استفاده را مي‌كردند و اصولاً به اين روش بيشتر اعتقاد داشتند. نمونه بارز اين امر نيز تأكيد خاص حضرت امام به نقش شوراي عالي دفاع بود. اين شورا كه مطابق قانون اساسي براي اداره امور جنگ تشكيل شده بود نقشي اساسي در تصميم گيري‌هاي مرتبط با جنگ داشت. امام در سخت‌ترین شرايط جنگ تحميلي نيز از اين شورا سلب مسئوليت نكرد و همواره، بر تمركز تصميم گيري‌ها در آن تأكيد داشت. براي نمونه، ايشان در بیانیه‌ای خطاب به مردم و مسئولان در مورخ ۲۵ / ۲ / ۵۹ ضمن تأكيد بر معيار بودن قانون اساسي در اعمال نهادها و مأموريت يافتن شوراي عالي دفاع مي‌فرمايند: «مسائل دفاع در شورا مطرح و رسيدگي مي‌شود و پس از تصويب، تصميم در اجرا با فرماندهي كل قواست و قواي مسلح بايد اوامر ايشان را اجرا كند». با آنكه شورا به صورت مرتب جلسه‌هايي را در خدمت امام تشكيل مي‌داد، اما امام به ارائه رهنمودهاي كلي (و در مواقعي انتقاد) بسنده و به هيچ وجه سعي نمی‌کردند اختيارهاي آن را تحديد كنند يا به طور كامل به تصميم‌هايش جهت دهند. در چارچوب سلسله مراتب تصميم گيري و اجرا، امام بر رعايت سلسله مراتب و اطاعت نيروها از فرماندهان خود تأكيد ویژه‌ای داشتند. براي نمونه، ايشان تا جايي كه ممكن بود بر فرماندهي كل قوا از سوي بني صدر (علي رغم عملكرد منفي ايشان) تأكيد مي‌كردند. در سطوح پايين نيز، به طور مرتب نيروهاي ارتش، سپاه، بسيج و ژاندارمري را به اطاعت از فرماندهان خود توصيه مي‌نمودند. ادامه مطلب در پست بعد...
در جريان عملكرد بني صدر و مسائلي كه ايشان به وجود آورده بودند (نوعي بحران در بحران) نيز، عملكرد امام بر مبناي مديريت سيستميك بود. با آن‌كه امام نفوذ بالايي در ميان مردم داشتند و با يك اشاره مي‌توانستند با وي برخورد كنند، اما تا زماني كه مجلس جريان قانوني عزل بني صدر را طي نكرد، اقدامي انجام ندادند. افزون بر شوراي عالي دفاع، مجلس شوراي اسلامي دومين نهادي بود كه در جريان مديريت جنگ نقش داشت. در اين حوزه نيز، سياست امام تنها نظارت بر عملكرد مجلس بود و ايشان به اين عملكرد خاصي مي‌دادند. اما در كنار مديريت سيستميك جنگ كه از سوي دو نهاد ياد شده و با نظارت ايشان صورت مي‌گرفت، مديريت كاريزماتيك بحران‌هاي سياسي الگوي دوم مديريت امام بود كه در نوع خود سابقه نداشت. در واقع، هنر امام در تلفيق اين نوع مديريت با الگوي سابق بود. اين نوع مديريت بر ماهيت و نوع رابطه امام با توده‌هاي مردم كه تحت تأثير كاريزماي بالاي ايشان قرار داشت، مبتني بود. برآيند چنين مديريتي، حضور تعيين كننده نيروهاي مردمي - به ويژه سپاه و بسيج - در جبهه‌هاي جنگ بود و در نهايت اين نيرو در عقب راندن نيروهاي عراق از خاك ايران، نقش اصلي را ايفا كرد. الگوي مديريت امام بر آموزه‌هاي ديني و روان شناختي مردم ايران قرار داشت. ايشان با بهره گيري از اصول روان شناختي سعي مي‌كردند آرامش كشور و ملت را در شرايط حاد بحراني حفظ كنند. البته، بايد يادآور شد كه به خوبي نيز در اين كار موفق شدند. ايشان در همان آغاز جنگ طي صحبت‌هايي خطاب به مردم ايران فرمودند: «اين يك دزدي آمده است يك سنگي انداخته و فرار كرده، رفته است سر جايش، ديگر قدرت اين كه تكرار بكند ان شاءالله ندارد. من به ملت ايران سفارش مي‌كنم كه چند جهت را ملاحظه كنند. يك جهت اين كه خونسردي خودشان را حفظ كنند و ابداً توجه به اين معنا كه يكي قضیه‌ای واقع شده است (و واقعاً واقع نشده قضيه‌اي) توجه نكنند به اين معنا، يك وقت اغتشاشي بار نيايد». از سوي ديگر، امام توانستند با استفاده از نفوذ خود در ميان مردم و با بهره گيري از باورهاي ديني شان، به بهترين وجهي آنها را براي حضور در جبهه‌هاي جنگ بسيج كنند. «و اينجانب اولاً به ملت ايران هشدار مي‌دهم كه خود را مهيا كنند و اسلحه‌هاي خود را آماده كنند و به حال آماده باش باشند كه اگر خداي نخواسته محتاج بسيج عمومي شد و اگر حکم به جهاد مقدس عمومي داده شد، فوراً به ميدان رفته و از دين خدا و كشور اسلامي دفاع نمايند». به اين ترتيب، تركيبي از دو سبك مديريت بحران‌ها - مديريت سيستميك و مديريت كاريزماتيك - بود كه توانست جلوي تجاوز عراق به ايران را بگيرد و الگوي منحصر به فردي را از امام به ميراث بگذارد. (كتاب: مقدمه‌ای بر الگوي مديريت جنگ توسط امام خميني (رحمت الله علیه) 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
📎 مجله پرچمداران انقلاب اسلامی / رئیسی عزیز خستگی نمی‌شناخت. 🔸️رهبر انقلاب: فَلا تُطِعِ الكافِرينَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا كَبيرًا؛ جهاد کبیر همان جنگ نرم است... 🔹️نقش بی‌بدیل و استراتژیک رهبر انقلاب در هدایت و رهبری جبهه مقاومت... 🔸️شهید حجت الاسلام و المسلمین فاطمی‌تبار: از این نهراسید که تبلیغ می‌کنند شما قلیل و اندکید... 🔹️محبوب و معتبر؛ یادکردی از شهید آیت الله سید محمد علی آل هاشم امام جمعه شهر تبریز... 🔸️وصیت نامه آیت الله فاطمی‌نیا: سلام به دوستان برسانید بگویید بداخلاقی در منزل را کنار بگذارند... 📍پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی می‌توانند جهت ارسال مقالات خود و بهره‌مندی از مزایا ثبت مقالات(ثبت به عنوان مقاله پژوهشی در سامانه‌های حوزوی ) به آدرس زیر در پیام رسان ایتا مراجعه کنند.👇 https://eitaa.com/parcham_enghelab نسخه PDF مجله پرچمداران انقلاب اسلامی 👇👇👇
مجله پرچمداران انقلاب اسلامی شماره 8.pdf
57.25M
📍لینک کانال پرچمداران انقلاب اسلامی در پیام رسان ایتا 👇 https://eitaa.com/parcham_enghelab 📍لینک نظرسنجی 👇 https://app.epoll.pro/41323100
🌺نقش روحانیت در دفاع مقدس🌺 1⃣ روحانیت نقش فرماندهی عقبه‌های اعتقادی انقلاب در مباحث متعالی و مقولهٔ جنگ روانی که دشمن طراحی کرده است بودند و روحانیت در این مقوله‌ها نقش قابل توجهی داشته که ما این نوع مدیریت را می‌خواهیم به آن بپردازیم. حالا نوع پرداختن را در ادامه اشاره خواهم کرد. 2⃣ نقش روحانیت در تبیین مسیر نهضت و انقلاب و دوران دفاع مقدس و تشرح مبانی اعتقادی نهضت و اعتلای دفاع مقدس. 3⃣ نقش انقلاب و دفاع مقدس در مقاومت و فضای بین المللی و تفاوت انقلاب و دفاع مقدس با انقلاب‌های دیگری که در دنیا شکل گرفته است. 4⃣ نوع مدیریت روحانیت در معماری امام رضوان الله در بکارگیری مردم و نقش آنها در عقبه‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی انقلاب و دفاع مقدس تا مقابله بافتنه های مختلف. 5⃣ نقش ائمه جماعات و مساجد. 6⃣ نقش مدیریت و نقش آفرینی روحانیت در بیانیه گام دوم انقلاب خصوصاً تاریخچهٔ چگونگی انقلاب و نقشی که جوانان می‌توانند داشته باشند. 7⃣ انتقال این تجربیات به نسل امروز انقلاب و در ادامهٔ مسیر انقلاب. 8⃣ جمع آوری و مستندسازی مدیریت و نقش روحانیت به عنوان پرچمداران انقلاب و تدوین تاریخ. 9⃣ مستندسازی و تدوین سناریو و استاندارد مدیریت اسلامی تحت مدیریت و قیومیت ولی فقیه با توجه به تجربیات چند دههٔ گذشته خصوصاً حرکت امام رضوان الله تعالی علیه از خرداد ۴۲ به ویژه جهت بهره برداری در فضای مقاومت بین المللی. 🔟 فراخوان مقاله و راه اندازی کمیته‌هایی در راستای موضوعاتی که اشاره شد که انشاالله باحول و قوهٔ الهی با آن مجموعه‌ای که با شورای مدیریت حوزه و مجموعه‌های حوزوی شکل گرفته است این حرکت به حول و قوهٔ الهی شکل خواهد گرفت. 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
🌺ویژگی‌های انقلاب و دفاع مقدس🌺 🔹انقلاب و دفاع مقدس ما یک ویژگی دارد که در دنیای بشری نمونه ندارد. مقام معظم رهبری در مدیریت و راهنمایی و ارشادی که دارد شما اگر تامل و دقت بکنید در طول این سال ها مقام معظم رهبری در رابطه با این فرصت‌های مختلف، بحث دفاع مقدس و مباحث انقلاب را در دستور کار می‌گیرند و ارشادات و راهنمایی بسیار قابل توجهی می‌کنند: ♦امروز عزیزان عراقی‌هایی که می‌آیند در راهیان نور شرکت می‌کنند فرزندان همان‌هایی که به دست فرزندان شما کشته شدند اصلاً خجالت می‌کشد بگوید بابایم در جنگ کشته شد اما به عشق انقلاب و دفاع مقدس برای ویژگی‌های این دفاع که یک قداست خاصی دارد آنجا می‌آید راهیان نور! در دوران دفاع مقدس حتی اروپایی شهید داریم جزو گردان علی بن جعفر طلبهٔ اروپایی تنها اروپایی شهید دوران دفاع مقدس یک طلبه است. 🔹توصیه امام به آیت الله خزعلی: آقای خزعلی من برای مسجد و مدرسه انقلاب را دنبال نکردم و نیامدم بلکه من سه هدف دارم: 1⃣ حاکمیت اسلام را راه بیندازم حکومت اسلام 2⃣ بیداری دنیای اسلام 3⃣ زمینه سازی برای ظهور وجود مقدس آقا امام زمان عج. در ادامه رئیس سازمان نشر آثار مشارکت ارزش‌های روحانیت در دفاع مقدس در خصوص نقش روحانیت در دفاع مقدس و تشکیل گردان فاتحین بیان فرمودند: نمونه روحانی شهید ((ردانی پور)) است که فرمانده لشکر بود و همچنین برخی دیگر از فرماندهان ما وقتی بعداً زندگی‌های آنها مورد بررسی قرار گرفت معلوم شد که آنها طلبه بوده‌اند و از حوزه به جبهه آمده‌اند ضمن این که در عملیات ها نیز روحانیون نقش قابل توجهی را ایفا کرده و تأثیرگذاری قابل توجهی داشته‌اند. شهید میثمی، آقایان ذوالنور و مرشدی با هم مشورت کردیم که ما به عنوان روحانیت چه نقشی می‌توانیم در حل این مسئله ایفا کنیم همان جا آقای «ذوالنور» مسئول این موضوع شد تا به قم برود و تعدادی از طلاب و روحانیون را به عنوان رزمنده به جبهه بیاورد و این افراد وقتی به منطقه آمدند، گردان «فاتحین» در لشکر ۲۵ کربلا را تشکیل دادند و این گردان متناسب با عملیاتی که قرار بود انجام شود دوره‌های آموزش نظامی را طی کردند؛ اما این گردان در شب عملیات منحل شد؛ به دلیل اینکه هر کدام از این روحانیون بعد از گذراندن دوره، آموزشی به گردانهای عملیاتی لشکرهای دیگر رفتند مسئولیت هر یک از این روحانیون این بود که با رزمندگان هر گردان در عملیاتها شرکت می‌کردند و با آنها جلو می‌رفتند؛ مسئولیتی که برایشان در نظر گرفته شده بود این بود که وقتی گردان زمین گیر می‌شد با ایجاد روحیه مضاعف گردان را به حرکت در می‌آوردند و جالب اینجاست که فرماندهان گردان‌ها بعد از این بر سر بردن این روحانیون به گردان خود در شب، عملیات دعوا می‌کردند و همین طور که پیش رفت این اقدامات منجر به تشکیل تیپ امام صادق (ع)» شد که امروز هم هنوز وجود دارد؛ در واقع تشکیل این تیپ از گردان «فاتحین» آغاز شد؛ البته برای تشکیل لشکری به نام امام باقر (ع)» نیز پیش بینی‌هایی شده بود که دیگر به همان تیپ امام صادق (ع) ختم شد یادم می‌آید که فردای عملیات «والفجر ۸ برای بازدید رفته بودم به منطقه‌ای که لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی در آن حضور داشت. در آنجا یک فرمانده گردان آمد و به من: گفت شما نمی‌دانید با این طلبه‌هایی که برنامه ریزی کردید تا شب عملیات به گردان‌ها بیایند و در میان رزمندگان تحرک و هیجان ایجاد کنند چه کار بزرگی کردید؛ نمی‌دانید که برخی از این روحانیون چه کارهایی می‌کنند دیشب که از مسیر عملیات بر می‌گشتیم به یک گودالی برخوردیم که در پیش بینی‌های، خود از آن اطلاع نداشتیم این گودال عرض زیادی داشت و رزمندگان نمی‌توانستند از آن عبور کنند؛ بر این اساس تصمیم گرفتیم که یکی از رزمندگان به داخل گودال برود و حالت رکوع بگیرد تا دیگر رزمندگان پای خود را روی کمر او قرار دهند و از روی گودال بپرند؛ بنابراین یکی از این روحانیون همین کار را کرد و یک گردان از روی کمر او رد شدند بعد از این داستانی که تعریف کرد به من گفت که این طلبه دیشب شهید شد؛ حالا بیا برویم تا جنازه او را نشانت بدهم وقتی رفتیم و جنازه این روحانی را دیدم تمام گوشت و پوست کمر او رفته و استخوانش نمایان بود؛ اما با این حال او یک «آخ» هم نگفته بود زمانی که پیکرهای مطهر شهدای غواص را برگرداندند یکی از این شهدا از همین روحانیون و از رزمندگان لشکر چهل و یکم ثارالله بود که پیکر مطهر وی را به کرمان منتقل کردند؛ بنابراین این شهید والامقام نقش روحانیت در دفاع مقدس را حتی در موضوع غواصی نشان داد. 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
🌺سیره اخلاقی علما در دفاع مقدس (از فکر جبهه‌ها خوابم نبرد، برای ملاقات با شما غسل کرده‌ام)🌺 🔹آیت الله العظمی بهاء الدینی (رحمت الله علیه) 1⃣ پیرد مرد جوانان " آیت الله العظمی بهاء الدینی " پیر مراد جوانان پاک باز جبهه و جنگ در دوران دفاع مقدس و شمع محفل بسیجیان عاشق بود و بارها صفوف میدان جبهه‌ها را با حضور خود نورانیت مضاعف بخشید. 2⃣ همزیستی با جوانان پاک سرشتی و اوج تقدس عزیزان رزمنده، ایشان را بر آن داشته بود که در ملاقات خود با دلاور مردان جبهه بفرماید: من برای ملاقات با شما غسل کرده‌ام. آن زمان که در جبهه‌ها فشار زیادی بر نیروهای ما بود و خبر آن را کمتر کسی می‌دانست، می‌فرمود: امشب از فکر جبهه‌ها خوابم نبرد، چرا که می‌دیدم چه بر سر رزمندگان می‌آید. چندی بعد بر اثر آن اندوه به بیماری سختی مبتلا شد. علاقه قلبی این عارف الهی به مسائل جبهه و جنگ، ایشان را بر این می‌داشت تا در هر فرصتی و به مناسبت هر عملیاتی، برای سلامتی مدافعان دین و کشور مجلس توسل به اهل بیت (علیهم السلام) بر پا کند و خود نیز بسیار مقید بود تا در آن مجلس حضور یابد. 3⃣ جنگ مقدمه جهاد اکبر استقلال و آزادی کشور چه در زمینه نظامی و چه در زمینه فرهنگی و چه در زمینه اقتصادی وابسته به پیروزی در این جنگ است. خداوند متعال کمک کند هر چه زودتر و با توان رزمندگان اسلام این پیروزی به دست بیاید و استقلال و آزادی کشور بیمه گردد. بعد از پیروزی در این جهاد اصغر، ما می‌مانیم تا جهاد اکبر. پیروزی در این جنگ، مقدمه‌ای بر این است که ما به فکر استقلال و آزادی نفوس خود بیفتیم و فکری به حال خودمان بکنیم. 🔹آیت الله شهید سید اسد الله مدنی (رحمت الله علیه) 1⃣ بوسه بر بازوی رزمندگان اسلام گاهی ایشان برای ارج نهادن به زحمت مجاهدان در انظار عمومی بر دستان برادر ارتشی که با مسلسل سنگین، هواپیمای متجاوز دشمن را در فضای شهر تبریز سرنگون ساخته بود به عنوان نماینده امام بوسه می‌زد و کمال تواضع را که از عرفان الهی و اخلاق پسندیده‌اش بر می‌خواست به نمایش می‌گذارد. 2⃣ گاه برای حل مشکلات جبهه، عزم را جزم می‌کرد در محاصره سوسنگرد، عشق شهید مدنی به رزمندگان اسلام باعث شد که مشتاقانه با آنها ارتباط برقرار کند. در حالی که بنی صدر خیانت پیشه کرد و نیروهایش هیچ اعتنایی به تنگ‌تر شدن حلقه محاصره سوسنگرد نداشتند. ایشان بی درنگ نزد امام شتافت و چاره‌ای اندیشید که حضرت امام بلافاصله و با قاطعیت فرمان شکسته شدن محاصره سوسنگرد را صادر کرد. 🔹شهید آیت الله دکتر بهشتی (رحمت الله علیه) من همواره آرزو کردم که از مسئولیت‌هایی که این دارم ولو به صورت موقت آزاد شوم و به میدان جنگ بروم و به پاسدارانی هم که خواستار اعزام به نبرد بودند گفتم: شما به این آرزوی خودتان خواهید رسید، دعا کنید که ما بتوانیم در این میدان‌های ایمان و عمل با جهاد به ویژگی‌های خاصش حاضر شویم. با این همه آرزوی قلبی ما این است که به هر شکلی که میسر باشد در میدان رزم باشیم. 🔹سردار شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پور (رحمت الله علیه) چند روز به عملیات مانده بود، هر شب ساعت 12 که می‌شد من را می‌برد پشت خاکریز، زیر فانوس توی گودال می‌نشاند و می‌گفت: بنشین اینجا زیارت عاشورا و روضه امام حسین (علیه السلام) بخوان. من می‌خواندم و مصطفی گریه می‌کرد. انگار در یک مجلس بزرگی یک واعظ حسابی، مصطفی هم گریه کن‌ها، زار زار گریه می‌کرد. کتاب: سیره اخلاقی مرجعیت و حوزه‌های علمیه در دفاع مقدس، محمد اسماعیل زاده 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
🌺نقش علما و فرماندهان شهید روحانی در دفاع مقدس🌺 🔷 مقدم بودن در عملیات‌ها از جمله کارهایی که مراجع معظم و علما در طول دوران دفاع مقدس نسبت به انجام آن اهتمام جدی داشتند و البته این کار موجب تقویت و همدلی و یکپارچگی بین رزمندگان اسلام شده بود، حضور مراجع معظم و علماء در خطوط دفاع مقدس و بعضاً در صورت وجود شرایط جسمی همراهی رزمندگان در خطوط مقدم جبهه بود و البته این حرکت جلوی صحبت‌های برخی افراد تفرقه انگیز و دشمن قسم خورده را که قصد داشتند به هر صورتی این انقلاب نوپا را از بین ببرند را گرفت و موجب شرمندگی کسانی شد که می‌گفتند اگر دفاع مقدس است، پس چرا خود روحانیت در این جبهه‌ها حضور پیدا نمی‌کنند و چرا مردم را به سمت این جبهه‌ها دعوت می‌کنند؟ ♦ به دلیل نیاز کشور به مسائل مهم علمی و البته دینی فرماندهان جنگ از حضور مراجع تقلید در خطوط مقدم جبهه جلوگیری می‌کردند و اجازه ورود این بزرگواران را نمی‌دادند، اما با این حال معمول علماء دین، تلاش برای حضور در خطوط مقدم را داشتند. 🔷 تأثیر بر فرماندهان جنگ (مشاوره) از جمله کارهای ماندگار و البته اثرگذار علماء در طول دوران دفاع مقدس همراهی و همفکری و مشاوره دادن به فرماندهان جنگ بود و این مشاوره در همه ابعاد به شکل اثرگذار نمود پیدا می‌کرد و به همین خاطر فرماندهان جنگ همواره از وجود این عالمان ساده زیست و خدایی بهره می‌گرفتند، چه در ابعاد تقویت روحیه رزمندگان، چه در نامگذاری عملیات‌ها، چه درباره‌ی نحوه و شکل عملیات‌ها و سایر موارد همواره این عالمان وارسته نقش پر رنگ داشتند و آنها را تاریخ در دل خود ثبت کرده، 🔷 اطاعت از فرماندهی علمای عظیم الشانی که در میدان نبرد حاضر می‌شدند، با آنکه در انجام مسائل دینی و رعایت احکام شرعی از برتری خاصی برخوردار بودند، در آموزش‌های نظامی، رزمایش‌ها و تمرین‌ها در شرایط دفاع مقدس نیز در کنار دیگر رزمندگان از خود صبر و استقامت نشان می‌دادند و بدین ترتیب الگوی اطاعت پذیری برای دیگر رزمندگان بودند، برای رزمندگان بسیار جالب بود که به هنگام نماز جماعت و یا سخنرانی، پیشوای و ارشاد کننده گروه کثیر رزمندگان است. به هنگام مراسم صبحگاه و یا صدور فرمان نظامی چون رزمنده‌ای عادی در کنار دیگران گوش به فرمان فرماندهان است. از سوی دیگر علماء سنگ صبوری بودند برای فرماندهان و همواره در کنار و معیت آنان بودند ولی به هر حال در هنگام امورات نظامی تابع و مطیع فرماندهان و مافوق خود بودند و این روحیه اطاعت پذیری در علماء باعث ایجاد روحیه اطاعت پذیری نیز در رزمندگان اسلام گردیده بود و هیچ کس به خود اجازه مجادله و یا مشاجره با مافوق خود را به خود نمی‌داد و البته این یکی از ثمرات حضور پربرکت عالمان دین در جنبه‌های نبرد اسلامی علیه دشمنان دین مبین اسلام بود. 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
🌺نمونه ای از شهدای روحانی مقدم در عملیات ها🌺 🔷 شهید آیت‌الله اشرفی اصفهانی (رحمت الله علیه) در شب جمعه هشتم مهر ماه ۱۳۶۱ در منطقه غرب، عملیات مسلم بن عقیل با حضور شهید اشرفی (رحمت الله علیه) و چند تن از مقامات لشکری و کشوری آغاز شد، نزدیکی‌های صبح بود که یک گلوله توپ در نزدیکی چادر ایشان منفجر شد. فرماندهان جهت ترک آن محل خیلی اصرار کردند، اما ایشان نپذیرفت و گفت: من از این محل نمی‌روم و آماده‌ی هرگونه مسئله‌ای هستم، زیرا خون من رنگین‌تر از خون عزیزان رزمنده نیست. من باید تا پایان عملیات این‌جا باشم. 🔷 عالم مرحوم آیت‌الله میزرا جواد آقا تهرانی (رحمت الله علیه) در راستای پشتیبانی از نظام جمهوری اسلامی، در سال‌های آخر زندگی و با همان قد خمیده و کمانی، چهار بار در جبهه نبرد حاضر شد و لباس بسیجی به تن کرد و در خطوط مقدم ایشان روزی ۱۴ گلوله خمپاره به نام چهارده معصوم (علیه السلام) شلیک می‌کردند که معمولاً هم به هدف اصابت می‌کرد. ♦ همچنین عالمان دین در اجرا و مقدم شدن در عملیات نقش به سزایی داشتند: همچون شهید میثمی که با علاقه و عشق این سنگر را انتخاب کرده بود در آن شرایط حساس در کنار فرماندهان و رزمندگان و در خطوط مقدم جبهه حق علیه باطل به جهاد می‌پرداخت تا اینکه همانطور که در شب دوم عملیات بزرگ کربلای پنج به دوستان گفته بود: من در این عملیات اجر خود را از خدا خواهم گرفت هنگامیکه در تاریخ 9/11/65 سحرگاهان، آن زمانکه دلباختگان جمال محبوب، برای مناجات با خویش مهیا می‌شوند، وعده الهی تحقق یافت و در منطقه عملیات کربلای پنج از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و بعد از سه روز مطابق با ۱۲بهمن (شب شهادت حضرت زهرا (سلام الله علی‌ها)) به دیدار معبود و مهمانی اولیای خدا شتافت و به آرزوی دیرینه‌ی خود نایل گردید. 🔷 شهید حجت الاسلام ردانی پور شهید ردانی پور که همیشه در طول دوران دفاع مقدس در جبهه‌ها و خطوط مقدم حضور به سزایی داشت، حتی با مجروحیت چند باره، بلافاصله بعد از کمی بهبودی به سمت خطوط مقدم جبهه روانه می‌گشت. تا اینکه رزمندگان اسلام را یاری نماید و تنها سه روز بعد از ازدواج به سمت خطوط مقدم جبهه رفته و دوشادوش سایر رزمندگان به مبارزه علیه رژیم بعثی پرداخت تا اینکه در تاریخ 15/5/62 در عملیات والفجر دو به نقطه اوج رسیده و ردای شهادت را پوشیده و به وصال محبوب نایل شد. ♦ یکی از عوامل مهمی که باعث تقویت روحیه رزمندگان و ترغیب آنان به حضور در عرصه‌های خطیر پیکار می‌شد، پیشرو بودن علما در پذیرش خطر و مقدم داشتن خود بر دیگران در شرایط دشوار مقدس بود. علماء رزمنده هنگام نبرد چنان بودند که گویی آنچه خود درباره بهشت وعده‌های شیرین الهی بیان کرده‌اند، به چشم دل می‌بینند و هراسی از روبه رو شدن با خطر ندارند، از نمونه‌های بارز خطر پذیری: اقامه نماز جمعه آبادان طی سال‌های متمادی دفاع مقدس در سخت‌ترین شرایط و زیر شلیک‌های توپ و تانک بود. همچنین یکی از فرماندهان درباره شهید میثمی نقل کرده است: ایشان به رغم مسئولیتی که در قرارگاه خاتم داشت و هیچ کس توقع حضورش را هم نداشت همیشه در خطرناک‌ترین خطوط حاضر بود. در عملیات بدر همراه فرمانده لشکر ۳۳ المهدی سوار بر موتور بود، عبایش را به دور گردن می‌بست و چفیه و لباس‌هایش را به زیر بغل می‌گرفت و بدون هیچ واهمه‌ای به همه نقاط سرکشی می‌کرد. همچنین یکی دیگر از ترفندهای دشمن بمباران و موشک باران شهرهای مرزی به منظور ایجاد رعب و وحشت در مردم غیور و مرزنشین جمهوری اسلامی، تخلیه شهرهای مذکور و در نتیجه کاهش امکانات پشتیبانی رزمندگان اسلام بود اما در این مورد ائمه محترم جمعه از جمله: 🔷 مرحوم حجت‌الاسلام جمی امام جمعه محترم آبادان، حجت‌الاسلام نوری امام جمعه محترم خرمشهر، حجت‌الاسلام جزایری امام جمعه محترم اهواز، آیت‌الله شهید اشرفی اصفهانی امام جمعه محترم کرمانشاه و مرحوم حجت‌الاسلام عسگری امام جمعه محترم و رزمنده گیلان غرب با حضور دلیرانه خود در این شهرها و با برگزاری نماز جمعه و جماعت موجب حفظ جمعیت شهری و بالا بردن استقامت و روحیه ایثار و از خودگذشتگی در مردم شدند و نقشه شوم دشمن را نقش بر آب کردند. 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
🌻🌺شهید مدافع حرم (حجت الاسلام محمد پور هنگ ، شهیدی که ترور بیولوژیکی شد )🌺🌻 🔹 روایتی از شهید مدافع حرمی که «ترور بیولوژیکی» شد ♦ تاثیر فعالیت‌های شهید حجت الاسلام «محمد پورهنگ» در بین مردم سوریه تا به آنجا پیش رفت که دشمن برای شهادتش راه دیگری را پیش گرفت؛ ترور بیولوژیکی از طریق مسمومیت با آب، که در عرض 40 روز باعث شهادت این مدافع حرم روحانی شد. 🔹 ازدواجی به توصیه ائمه و سفارش برادر 21 بهمن ماه سال 90 عقد کرده و 17 ربیع الاول سال بعد ازدواج کردیم. شهید با دو تن از برادرانم دوست بود. قبل از ازدواج خودم او را ندیده بودم ولی اسمش را در خانه می‌شنیدم. یکی از خواهرانش را هم دیده بودم. موضوع ازدواج مطرح شده بود اما جدی نبود. خود شهید اعتقاد داشت هر کاری زمان خاص خودش را می‌طلبد، حتی برای شهادت هم معتقد بود باید زمان مناسبش فرا برسد. ما 10 سال فاصله سنی داشتیم و به همین دلیل تمایلی به این ازدواج نداشتم. فکرم این بود که برای ازدواج نباید فاصله سنی زیاد باشد. شهید اولین سفرش در کربلا، به حضرت عباس(علیه السلام) متوسل می‌شود، تا با کسی که مورد تائید ائمه است ازدواج کند. خودش تعریف کرد در حرم حضرت عباس(علیه السلام) هیچ دعای دنیایی به ذهنش نرسید، فقط به دلش افتاده بود که برای ازدواجش دعا کند. همان لحظه‌ای که ایشان در حال دعا کردن بود برادرم به من زنگ زد، من هیئت بودم که گفت برای آخرین بار فکر کرده و تصمیمت را بگیر. زیرا ایشان دوست من است و شناخت کاملی دارم می دانم که روحیات شما مشابه یکدیگر است و ملاک‌هایی که تو دوست داری را دارد، همین شد که قبول کردم برای صحبت کردن، بیایند. 🔹 نشانه گذاری با 14 سکه مهریه برای دعایش چند نشانه گذاشته بود. دعاهای وی خیلی کامل و سریع مستجاب می‌شد. نشانه می‌گذاشت که بداند این دعا برآورده شده است یا خیر. از حضرت عباس خواسته بود همسری قسمتش کند که خودش از صورتش خوشش بیاید و حضرت عباس(علیه السلام) از سیرتش. یک نماز به حضرت زهرا(سلام الله علیها) هدیه کرده و خوانده بود. همیشه برای انجام کارهای بزرگ، دو رکعت نماز به حضرت زهرا(سلام الله علیها) هدیه می‌کرد. برای ازدواجمان هم نشانه گذاشته بود که اگر من همان مورد مد نظر ائمه هستم مهریه‌ای که عنوان می‌کنم بیشتر از 14 سکه نباشد. تا قبل از اینکه بحث مهریه پیش آید، با کسی درباره مقدار مهریه صحبت نکرده بودم. عرف خانواده و خواهرهای دیگر که ازدواج کرده بودند، مهریه‌ی 114 سکه بود اما خود به 14 سکه تمایل داشتم تا برای خواندن خطبه عقد به محضر آقا برویم. با اینکه احتمال می‌دادم این اتفاق نیافتد ولی از این حربه برای داشتن مهریه 14 سکه‌ای استفاده کردم. وقتی موضوع مهریه را مطرح کردم دیدم حالش دگرگون شد. بعدها به من گفت برای مهریه نشانه گذاشته بود که بداند من فرد مورد تائید ائمه هستم یا نه. گمان می کردم 10 سال فاصله سنی یعنی دو دنیای متفاوت تا ایشان را ندیده بودم تصور می‌کردم 10 سال فاصله سنی یعنی دو طرز فکر و دنیای مختلف، و شاید تفاهم لازمه زندگی مشترک با این اختلاف سنی به وجود نیاید، ولی زمانی که با هم صحبت کردیم فهمیدم اینطور نیست. بعدها به شوخی می‌گفتم کلاً خانم‌ها از نظر فکری شش سال از آقایان جلوتر هستند، ولی تا 20 سال اختلاف سنی هم مشکلی ایجاد نمی‌کند. به واسطه دانشگاهی که در آن درس می‌خواندم و دوستانم موارد زیادی برای ازدواج معرفی می‌شد. رفت و آمد خواستگارها به خانه ما زیاد بود، ولی کسی که کامل باشد را ندیدم. شاید از نظر مادی و ظاهری افراد ایده‌آلی برای خواستگاری آمده بودند ولی این مسائل برایم مهم نبود. آنچه برایم اهمیت داشت یکی ایمان و دیگر قدرت تحلیل فرد بود، چون دیده بودم کسانی را که در خصوص مسائل روز و موضوعات سیاسی منفعل عمل می‌کردند. می‌گفت: در راه امام حسین(علیه السلام) حتی فرش زیر پایم را می فروشم. از آنجایی که طلبه بودند، انتظار می‌رفت زندگی متفاوتی داشته باشد. در صحبت‌های خواستگاری گفته بود برای ادامه راه امام حسین(علیه السلام) فرش زیر پایم را هم می‌فروشم. درسش تمام نشده بود و جایی هم مشغول به کار نبود. در آن شرایط شاید از نظر مالی امکانات لازم برای شروع یک زندگی جدید را نداشتند اما من این شرایط را پذیرفتم. حتی در مدت آشنایی درباره مسائل مالی هیچ صحبتی نکردیم و فرصتش هم پیش نیامد چون برای هردویمان مسئله دیگری مهم بود. علاوه بر خودم ایشان هم میل زیادی برای همراهی من در سوریه داشت. قرار شد کار تدریس را در سوریه دنبال کنم و به بچه‌های سوری قرآن و زبان انگلیسی یاد بدهم. من هم در این مدت تا جایی که توانستم با ایشان همراه شدم. قبل از اینکه به سوریه برود شغل خوبی پیدا کرده بود و درآمد خوبی داشت. من هم به صورت پاره وقت در دانشگاه تدریس می‌کردم. بحث سوریه که پیش آمد، تمایل داشتم که همراه ایشان بروم ولی بچه‌ها کوچک بودند و شرایطش پیش نیامد و مجبور شدیم بمانیم ولی دو ماه آخر حضورش در سوریه من و بچه ها در کنارش بودیم.
🔹 یکی از زنان سوریه با مشاهده منش شهید شیعه شد جنگ سوریه جنگ متفاوتی است. شناخت خودی و غیر خودی کار آسانی نیست. افرادی چون شهید پورهنگ که حجم کاری آن ها بالا بود برای چند روز مرخصی باید از مدت‌ ها قبل برنامه‌ریزی می‌کردند تا مسئولیت را به فرد دیگری محول کنند. ایشان هم مستشار نظامی بود و در کنار این کار فرهنگی می‌کرد. اثرگذاری فعالیت‌ های همسرم باعث علاقه مندی مردم سوری به تشیع بود که این عامل محبوبت وی و یکی از دلایل مسمومیت ایشان باشد. یکی از خانم‌ های سوری با دیدن فعالیت ‌ها و منش همسرم، شیعه شد و این زنگ خطری برای دشمنان شد که اگر نمی توانند ایشان را در میدان جنگ به شهادت برسانند با نقشه از بین ببرند. از این رو نوع شهادت شهید پورهنگ با دیگر شهدای سوریه فرق داشت. 🔹 مسمومیت؛ مهر سکوت شهید نام آشنا برای مردم سوریه روز حادثه وقتی به خانه آمد حالت بی‌حسی و کسلی داشت. گفت یک لیوان آب خوردم که مزه عجیبی داشت، وقتی خوردم حالم عوض شد. من فکر کردم چون آب شرب منطقه از آب شست و شو جداست، ممکن است آب کثیف بوده است. گمان می‌کردم که یک مسمومیت ساده است. پزشک معالج نیز یک داروی مختصری داد. هرچه می گذشت به علائم بیماری افزایش می‌یافت. یک روز تهوع، بی‌اشتهایی و تب و لرز شدید شروع شد. خودشان به شهر دیگری رفتند و بستری شدند. در مدتی که سوریه بودیم مدام در حال رفت و آمد به بیمارستان بود. وقتی مطلع شدند فردی که آب را پخش کرده ناپدید شده این شک به یقین تبدیل شد که قصد مسموم کردن داشتند، زیرا چند نفر دیگر هم حالت مسمومیت داشتند ولی سرعت پیشروی سم در بدن همسرم بیشتر بود و فرصت درمان پیش نیامد. اثر سم 40 روزه در بدن شهید خودش را نشان داد. علت اینکه با وجود مسئولیت‌ هایی که داشت تا نرسیدن پایان دوره اجازه دادند به ایران برگردیم چون مسمومیتش تائید شد. دست‌نوشته‌ای از خودشان به جای مانده که شرح حادثه را نوشته‌اند. 🔹 رویای صادقه ای که به وقوع پیوست در همان زمانی که درباره ازدواج صحبت می‌کردیم یک بار به من گفت خواب شهادت را دیده‌ام. خواب ‌های شهید شبیه رویای صادقه بود. حتی قبل از به دنیا آمدن بچه‌ها خواب دیده بود دختر دوقلو دارد. در رابطه با شهادتش هم گفت «می‌دانم در چهل سالگی در تهران شهید می شوم.» انتظار شهادتش را داشتم ولی با توجه به صحبت‌هایی که کرده بود فکر می کردم الان این اتفاق نمی‌افتد، مخصوصا که خیلی دوست داشت در سوریه جانباز شود و بعد به شهادت برسد. خیلی نگران بود که این جنگ تمام شود و بی نصیب بماند. تعریف می‌کرد در یکی از درگیری‌ها نارنجک کنار پایش عمل نکرده و بارها در معرض شهادت قرار گرفته ولی این اتفاق نیافتاده و از این بابت که بابی باز شده و ممکن است تا چند سال دیگر بسته شود دلشوره داشت. وقتی حالش بد شد به من گفت حسی دارم که می‌گوید به چهل سالگی نمی‌رسم، خیلی دعا کرد که از بستر بیماری بلند شود و برود سوریه تا اگر قرار بر شهادت است بر اثر تیر مستقیم به شهادت برسد و می‌گفت دعا کردم تا پایان خوابی که دیده‌ام عوض شود ولی وقتی به تهران برگشت روز به روز اوضاع جسمی وی وخیم‌تر شد، اطرافیان هم خواب‌هایی می‌دیدند که احساس کردم رویای صادقه‌ای که قبلا شهید درباره شهادت از آن صحبت می‌کرد، در حال وقوع است. 🔹 نتوانستم برای شفایش دعا کنم زمان برگشت از سوریه در ساعات آخر حضورمان در این کشور چون وی در بیمارستان بودند به من گفت که همراه با فرزندانمان به حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) بروم. در حرم هر کار کردم تا برای شفایش دعا کنم نتوانستم. تنها از خانم خواستم خانواده ما را قبول کند و هرچه خیر و صلاح است پیش بیایید. از چند روز قبل شهادت خیلی حالش بد شد. حالت چهره‌اش عوض شده بود. یک عارضه چشمی داشت که وقتی سرما می‌خورد، چشم هایش التهاب پیدا می‌کرد و قرمز می شد. سم که وارد بدنش شد تمام بیماری‌ های نهفته بدنش را فعال کرد. در سوریه وضع چشمش بدتر شد ولی در ایران بهتر شده بود. یک روز قبل شهادت به ایشان گفتم خدا را شکر حالتان بهتر است، خودش چیزی نمی‌گفت و تنها به گفتن الحمدالله بسنده می‌کرد.
🔹 برای شهادت منتظر رضایت من بود آخرین بار که با یکدیگر ملاقات داشتیم، گویی می‌خواست چیزی بگوید، اتاق که خالی شد با گریه خواست دعا کنم تا در بستر بیماری از دنیا نرود و شهید شود. احساس کردم در آن لحظه منتظر است که من رضایت دهم، چند ثانیه نشد که من از ته دل دعا کردم آنچه لیاقتش است به او بدهند. یکی از دوستان سوال کرد که چطور توانستی چنین دعایی کنی. واقعیت آن است در این مرحله به آنچه طرف مقابلت می‌خواهد راضی می‌شوی. احساس کردم اگر شهادت نصیبش نشود یک عمر حسرت می‌خورد. حتی برای سوریه رفتنش با اینکه گفته بود ممکن است مشکلات بسیاری پیش روی ما آید ولی من قبول کردم، برود. خودش می‌گفت بعد از اینکه به سوریه می‌روم ممکن است نتوانم تا مدتی شاغل باشم، ولی وقتی دیدم بی‌تاب است و احساس تکلیف می‌کند، گفتم برو و تمام تلاشت را انجام بده . اگر دیدی کاری از دستت برنمی آید برگرد. زمانی که قرار شد به سوریه برود مدتی بود در محلی شاغل شده بود، جای آرام و خوبی بود اما وقتی سخنرانی مقام معظم رهبری را که فرمودند اگر مدافعان حرم نمی رفتند باید در همدان و کرمانشاه می‌جنگیدیم شنیدند، دیگر نتوانستند ماندن را تحمل کنند. گفت الان برای رفتن احساس تکلیف می‌کنم. یکی از آشنایان گفت هنوز که مرجع تقلیدتان حضور در سوریه را تکلیف ندانستند، برای چه می‌روید. ایشان هم در جواب گفته بود «هنر آن است آدم حرف دل رهبرش را بفهمد، وگرنه عمل به حرفی که از زبان خارج شود لطفی ندارد و دیگر واجب است.» 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
شهید حجت الاسلام محمد پورهنگ
🌺🌻جهاد تبیین در اندیشه حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای مدظلّه‌ العالی🌺🌻 🔷 جهاد قطعی، فوری و وظیفهٔ همگانی امروزه یکی از مهم‌ترین ابزار دشمن، ابزار تغییر واقعیت‌ها است. به این صورت که اقدامات بزرگ جمهوری اسلامی را کوچک و ضعف‌ها را بزرگ نشان دهد لذا رهبر معظم انقلاب حفظه الله نیز فرمودند: «به نظر من که کمترین چالش کشور ما یک چالش ذهنی است» برای مقابله با این اقدام دشمن امروز جهاد تبیین لازم است. ♦ جهاد به معنی این است که ببینیم دشمن از کجا پیشروی می‌کند و ما نیز در همان جهت به مقابله با او برخیزیم. در این جنگ شناختی باید دید که دشمن برای تغییر و انحراف ذهن ما چه چیزی را هدف قرار داده است. امروز دشمن آرمان‌ها و اصول بنیادین و همچنین اقدامات آشکار نظام را تحریف می‌کند؛ دوران سراسر ضعف پهلوی را بزرگ می‌کند؛ دستاوردها رو کوچک نشان می‌دهد و در صدد القای این مطلب است که ریشه مشکلات کشور به‌خاطر گفتمان انقلاب اسلامی و ایستادگی در مقابل آمریکا و استکبارستیزی و به‌خاطر ارتباط با آمریکا است. رفع این گره‌های ذهنی و پاسخ به این تحریف‌ها، نیاز ضروری به تبیین دارد. قرآن کریم نیزدربرخی ازآیات هدف خودش را چنین چیزی معرفی می‌کند: نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمينَ (سوره نحل آیه 89) قرآن، تبیین‌کننده است. تبیین یعنی روشن‌کردن؛ قرآن مثل خورشید، می‌ماند، روی چیزی بیفتد آن را روشن می‌کند. مقام معظم رهبری، جهاد تبیین را، یک جهاد قطعی، فوری و وظیفه همگانی دانستند. ♦ در جهاد تبیین دو گام اساسی داریم یکی اینکه ما چگونه تبیین کنیم و دیگری اینکه ما باید چه چیزی را تبیین کنیم؟ ما برای جهاد تبیین، نیاز به قرآن داریم. جامعۀ که با قرآن آشنا باشد، روشن می‌شود و دیگر نمی‌توان این جامعه را فریب داد. اسیر غرب و شرق کرد. ما باید برای جهاد تبیین، آستین بالا بزنیم اول خودمان روشن شویم، هم ذهن وهم دلمان؛ بعد شروع کنیم به روشنگری در جامعه. جهاد تبیین، مجاهده دائمی اولیای الهی در طول تاریخ بوده است. به عنوان نمونه حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به تبیین وضعیت و شرایط و دفاع از امام زمان خود پرداختند، ایشان حتی اسلام و جایگاه امیرالمؤمنین علیه السلام را با رفتن به منزل صحابه نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله تبیین می‌نمودند و با گفتگو و خطبه خوانی در بین زنان مدینه این امر مهم را دنبال می‌کردند. یا زینب کبری سلام‌ الله‌علیها مأموریت تبیین جریان حق، در ایام بعد از شهادت اباعبدالله علیه‌السلام را بر عهده داشتند؛ بنابراین، جریان تبیین یک جریان خیلی مهم و مقدس و منتسب به اهل‌بیت علیهم‌السلام و انبیا الهی است و اگر کسی امروز نتواند این مهم را به‌خوبی انجام دهد در مدینه هم اگر می‌بود نمی‌توانست از جریانِ حق به‌خوبی دفاع کند. 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
🌻🌸آثار جهاد تبیین حضرت زینب در کوفه🌻🌸 🔷 حضرت زینب کوفیان را بر کاری که کرده بودند آگاه ساخت به حدی که کوفیان از این فعل خود به شدت پشیمان شدند و فراوان اشک ریختند حتی می‌توان گفت زمینه قیام‌های خونخواهی امام حسین علیه السلام را همین خطبه‌های آتشین حضرت فراهم ساخت. تبیین ملاک عزت مندی انسان‌ها حضرت در فرازی از خطبه خود در شام اشاره می‌کنند که دو مدل نگاه در ملاک عزت مندی انسان‌ها وجود دارد الف: عزتمندی ظاهری ب: عزتمندی الهی 1⃣ عزتمندی ظاهری: در اینجا حضرت به درستی مدل نگاه یزید را بیان می‌کنند که همین عزتمندی ظاهری است حضرت فرمودند: أظننت يا يزيد انك حين اخذت علينا اقطار الارض، وضيقت علينا آفاق السماء فاصبحنا لك في اسار [الذل‏] نساق اليك سوقاً في قطار، و انت علينا ذو اقتدار ان بنا من الله هواناً و عليك منه كرامة و امتثاناً........... اینکه ما را اسیر کردی و به این شهر و آن شهر کشاندی و بر ما مسلط شدی آیا ما خوار شدیم وتو عزتمند شدی؟ حضرت به صورت کلی اشاره کردند که یزید دارای این نگاه است نگاهی که فقط ظاهر را می‌بیند و همان زمان را سیر می‌کند یزید که از این پیروزی ظاهری و عزتمندی ظاهری مستانه خوشحال بود با منطق علی وار حضرت زینب مواجهه شد حضرت فرمود کمی آهسته‌تر قدم بردارید این مهلتی که به شما داده شده است نه به خاطر برحق بودن شما است بلکه این مهلت برای زیاد شدن بار گناهان شما است خداوند در قرآن کریم می‌فرماید ((وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ)) ((سوره آل عمران آیه 178)) 2⃣ عزتمندی الهی و غیر ظاهری در نگاه یزیدی عزت فقط ظاهری هست ولی در نگاه زینبی که برگرفته از قرآن و اهل بیت است برخلاف نگاه قبلی عزت را فقط در این می ببیند که نزد خداوند عزت داشته باشد هرچند در ظاهر انسان خوار شده باشد و اگر در ظاهرانسان به عزتی می‌رسد و نزد خداوند عزتی نداشته باشد آن عزت نیست لذا حضرت زینب سلام الله علی‌ها بعداز واقعه عاشورا فرمودند و ما رأیت إلا جمیلا .... آری حضرت زینب سلام الله علی‌ها عزت را دیدند که امام جسین علیه السلام و جهاد ایشان نه تنها فراموش نشد بلکه پرچمدار دفاع از حق و عدالت شدند. 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
🌻🌸مناظره علمی امام رضا علیهالسلام با اهل سنت🌻🌸 🔷 حضرت علی بن موسی بن جعفر علیه السلام ملقب به امام رضا علیه السلام و ضامن آهو، هشتمین امام شیعیان و فرزند بزرگوار امام موسی کاظم علیه السلام در ۱۱ ذی القعده سال ۱۴۸ قمری در مدینه به دنیا آمدند. 🔶 مناظره علمی ایشان با یکی از بزرگان اهل سنت آن زمان به نام «علی بن محمّد بن جهم» اباصلت هروی میگوید: هنگامی كه مأمون پیروان مذاهب و مكاتب مختلف یعنی یهود، نصارا، مجوس، صابئین و سایر فرق و علمای اسلام را در دربار خود گردآورد تا با امام علی بن موسی الرضا علیه السلام مناظره كنند، هر كس در برابر آن حضرت عرض اندام كرد، با پاسخ دندان شكنی روبه رو شد و خاموش گشت. در این میان، نوبت به «علی بن محمّد بن جهم» كه از علمای معروف اهل سنت بود، رسید؛ او به امام علیه السلام رو كرد و گفت: عقیده شما درباره عصمت انبیا چیست؟ آیا شما همه را معصوم میدانید؟ امام علیه السلام: آری. ابن جهم: پس این آیات را كه ظاهرش صدور گناه از آنان است، چگونه تفسیر میكنی؟ مثلاً قرآن درباره آدم علیه السلام می‎فرماید: «وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى»؛ (آدم به پروردگارش عصیان كرد و از پاداش او محروم ماند). و یا درباره یونس علیه السلام می‎گوید: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ»؛ (یونس خشمگین از میان قوم خودش رفت و گمان كرد بر او تنگ نخواهیم گرفت).و یا درباره یوسف علیه السلام می‎گوید: «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِهَا»؛ (زلیخا قصد یوسف كرد و یوسف قصد او را). و در مورد داوودعلیه السلام می‎فرماید: «وَ ظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ»؛ (داوود گمان كرد ما او را امتحان كردهایم و از كار خود توبه كرد).و بالاخره درباره پیامبرش محمّدصلی الله علیه و آله می‎فرماید: «وَ تُخْفِی فِی نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ»؛ (تو در دل چیزی [درباره همسر زید] پنهان داشتی كه خدا آن را آشكار ساخت). امام علیهالسلام فرمود: وای بر تو! گناهان زشت را به پیامبران الهی نسبت مده و كتاب خدا را به رأی خود تفسیر مكن كه خداوند فرموده: «تأویل (و تفسیر) آن را جز خدا و راسخان در علم نمیدانند» اكنون پاسخ سؤالاتت را بشنو: 🔺امّا درباره آدم علیه السلام خداوند او را حجت در زمین و نماینده خود در بلادش قرار داده بود. آدم برای بهشت آفریده نشده بود (و سكونتش در بهشت موقتی بود و بهشت سرای تكلیف نبود) عصیان آدم (و ترك اولای او) در بهشت رخ داد، نه در زمین، و عصمت باید در زمین باشد و مقادیر امر الهی تكمیل گردد (و آدم الگو و رهبری برای مردم جهان باشد) لذا هنگامی كه به زمین گام نهاد، خداوند او را حجت و خلیفه معصوم قرار داد، چنان كه در حق او میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحًا وَ آلَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ»؛ (خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید). این گزینش، خود دلیل بر معصوم بودن این رهبران است؛ زیرا گزینش برای رهبری بدون عصمت، موجب نقض غرض است. 🔺امّا در مورد یونس علیه السلام منظور از «لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ» این نیست كه او گمان كرد خداوند قادر بر (مجازات) او نیست، بلكه به معنای این است كه او گمان كرد خداوند بر او تنگ نمیگیرد (و ترك اولایی نكرده است)، همان گونه كه در آیة دیگر قرآن آمده: «وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیهِ رِزْقَهُ...»؛ (امّا هنگامی كه خداوند انسان را مبتلا سازد و روزی را بر او تنگ بگیرد...) زیرا اگر او گمان كرده بود خداوند قادر بر (مجازات) او نیست، كافر میشد (و كفر از ساحت مقدس انبیا به دور است). 🔺امّا در مورد یوسف علیه السلام منظور این است كه زلیخا قصد كام‎گیری از یوسف كرد و یوسف قصد قتل وی نمود، اگر او را زیاد تحت فشار برای عمل خلاف عفت قرار دهد (چرا كه فوق العاده از این پیشنهاد ناراحت شده بود)، امّا خداوند (در حق او لطف كرد و) او را از قتل زلیخا و عمل خلاف عفت دور ساخت، همان گونه كه می‎فرماید: «كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ»؛ (سوء اشاره به قتل و فحشا اشاره به عمل منافی عفت است.)
🔺بعد امام علیه السلام فرمودند: بگو ببینم در داستان داوود شما چه می‎گویید؟ علی بن محمّد جهم افسانهای ساختگی را شبیه آن چه در تورات كنونی آمده است، در این جا ذكر كرد كه خلاصه اش چنین است: داوود در محراب خود مشغول نماز بود كه شیطان به صورت پرنده زیبایی در برابر او نمایان شد. داوود نمازش را شكست و به دنبال آن پرنده به پشت بام رفت. آن جا چشمش به درون خانه همسایه و بر اندام زن زیبایی كه در حال غسل كردن بود افتاد و دل بسته او شد. داوود برای از میان برداشتن مانع، دستور داد همسر آن زن را (كه یكی از افسران ارشد لشكر وی بود) و اوریا نام داشت، پیشاپیش صفوف به میدان نبرد بفرستند. هنگامی كه او كشته شد، داوود همسرش را به ازدواج خود درآورد هنگامی كه سخن به این جا رسید امام علیه السلام بر اثر شدّت ناراحتی دست بر پیشانی زد و فرمود: «إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ». شما پیامبر بزرگی را به سستی در نماز و ارتكاب عمل خلاف عفت (قبل از ازدواج رسمی با او) و سپس قتل انسان بی گناهی متهم میکنید؟! 🔹علی بن محمّد بن جهم عرض كرد: پس گناه داوود كه خداوند در آیة فوق به آن اشاره كرده، چه بود؟ امام علیه السلام: وای بر تو! گناهی نداشت. او گمان كرد خداوند كسی را از وی داناتر نیافریده است. خداوند دو فرشته را مأمور كرد تا از محراب او بالا روند و بگویند: ما دو نفر با هم نزاع داریم و یكی بر دیگری ستم كرده است. میان ما به حق داوری كن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدایت كن. این یك برادر من است. او ۹۹ میش دارد و من یكی دارم، ولی او اصرار میکند كه این یكی را نیز به او واگذارم و او در سخن بر من غلبه كرده و از من گویاتر است در این جا داوود در قضاوت عجله كرد و بی آن كه از مدعی تقاضای دلیل و بینه كند، به او رو كرد و گفت: این برادرت به تو ستم كرده كه همان یك میش تو را هم مطالبه كرده است و حتی توضیح و دفاع لازم را از مدعی بر ضدّ او نخواست. گرچه حكم نهایی نكرده بود، امّا همین عجله در این گفتار، ترك اولایی بود كه از داوود سر زد. سپس متوجه شد و در مقام جبران برآمد و استغفار كرد و خداوند نیز این ترك اولی را بر او بخشید. این بود خطای داوود، نه آن چه شما میگویید. سپس امام علیه السلام افزود: مگر نمیبینی خداوند بعد از این ماجرا میگوید: «یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ»؛ (ای داوود، ما تو را خلیفه و نماینده خود در زمین قرار دادیم. در میان مردم به حق داوری كن و از هوای نفس پیروی مكن) اگر داوود ـ العیاذ بالله ـ مرتكب آن جنایات عظیم و گناهان بزرگ شده بود، چگونه خداوند چنین مقام و منصبی به او میبخشید و چگونه او را مورد عفو و بخشش قرار میداد؟! پس بدان همة آنها خرافات است.این جهم پرسید: پس داستان ازدواج با همسر اوریا چه بوده است؟ امام علیه السلام فرمود: جریان چنین بود كه در آن زمان هر گاه زنی شوهرش از دنیا میرفت یا كشته میشد، هرگز ازدواج نمیکرد. خداوند به داوود اجازه داد با همسر اوریا كه در حادثه ای كشته شده بود، ازدواج كند. داوود صبر كرد هنگامی كه همسر اوریا از عده درآمد، با او ازدواج كرد (بدون آن كه مسئله دیگری در كار باشد)، لكن چون این امر در میان مردم آن زمان سابقه نداشت، بر آنها گران آمد. 🔺امّا در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و همسر پسر خوانده اش زید كه قرآن می‎گوید: «تو چیزی را در دل پنهان میداشتی كه خداوند آن را آشكار ساخت» ماجرا از این قرار بود كه خداوند قبلاً نام همسران پیامبر صلی الله علیه و آله را در این جهان به او فرموده بود و در میان آنها نام زینب دختر حجش بود كه آن روز در قید زوجیت پسر خوانده پیامبر صلی الله علیه و آله زید بن حارثه بود، ولی پیامبر صلی الله علیه و آله این نام را در دل خود مخفی میداشت تا مبادا بهانهای به دست منافقان بیفتد و بگویند پیامبر صلی الله علیه و آله به زن شوهر داری چشم داشتی دارد (امّا حوادث آینده و جدایی آن زن از همسرش با این كه پیامبر صلی الله علیه و آله، اصرار داشت جدا نشود، نشان داد كه چنین امری از قبل مقدّر بوده است). این را نیز بدان كه خداوند در میان تمام خلق خود، تنها عهده دار اجرای عقد سه زن شد: حوا را برای آدم علیه السلام و زینب را برای رسول خدا و فاطمه سلام الله علیها، را برای علی علیه السلام عقد كرد. این جا بود كه علی بن محمّد بن جهم به گریه افتاد عرض كرد: ای فرزند رسول خدا، من توبه میكنم و تعهد مینمایم كه از امروز به بعد درباره پیامبران خدا جز آن چه شما فرمودید، نگویم. باید توجه داشت كه درباره عصمت انبیا گروهی راه خطا پیمودهاند و گروه دیگری در نیمه راه ماندهاند. تنها گروهی كه عصمت آنان را به طور كامل پذیرفتهاند، پیروان مكتب اهل بیت علیهم السلام می‎باشند كه با هدایت آنان به سر منزل مقصود رسیده اند. 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
🌻🌸مختصری از زندگینامه شهید حجت الاسلام علی لعلی پیشاوک🌻🌸 🔷 شهید علی لعلی فرزندخدارحم تاریخ دهم شهریور ۱۳۳۸ در مشهد مقدس و خانواده مذهبی چشم به جهان گشود. ایشان پس از گذراندن دوره‌های تحصیلی آکادمیک ابتدائی وارد حوزه علمیه شد و قبل از انقلاب به نجف اشرف عزیمت کردند و ضمن بهره گیری از فیوضات علمی به مبارزات سیاسی خودش با آوردن اعلامیه و نوارهای صوتی حضرت امام (ره) ادامه می‌دهند و پس از مدت کوتاهی از پیروزی انقلاب اسلامی جذب سپاه پاسداران می‌شوند و به مناطق عملیاتی جنوب کردستان اعزام می‌شود. پس از چند ماه به دلیل جراحات ریوی در بیمارستان بستری می‌شود و مدتی پس از بهبودی، جنگ تحمیلی آغاز و ایشان به عنوان نفرات اول به صورت فردی از سپاه خراسان ماموریت گرفته و به منطقه عملیاتی خرمشهر اعزام می‌شود و پس از مجاهدت‌های دلیرانه در تاریخ دوم مهر سال ۱۳۵۹ به نقل از همرزمان شهید ایشان در مجاورت انبار قیر مورد اصابت مستقیم خمپاره قرار گرفته و به فیض شهادت نائل می‌گردد و پیکر مطهر ایشان جاوید الاثر می‌باشد. 🔷 روحانی شهید لعلی اولین شهید خراسان بزرگ و اولین شهید روحانیت در دفاع مقدس می‌باشد. منبع: جناب آقای نظری مسئول گزینش سپاه خراسان بزرگ در زمان دفاع مقدس 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
🌻🌸مختصری از زندگینامه شهید حجت الاسلام عباس رضائیان رامشه🌻🌸 🔷 شیخ عباس فرزند قاسم علی یازدهم اردیبهشت ماه ۱۳۳۸ در استان اصفهان روستای رامشه در خانواده‌ای مؤمن و مذهبی چشم به جهان گشود. پس از گذراندن دوره تحصیلی آکادمیک وارد حوزه علمیه اصفهان شد و با توجه به شجاعت و روحیه مبارزه طلبی که در وجود او بود در سالهای قبل از انقلاب مبارزات گسترده‌ای را بر علیه رژیم شاهنشاهی انجام داد. بعد از ورود امام خمینی (ره) به ایران شیخ عباس از اولین کسانی بود که به گروه حفاظت امام پیوست و نقل است از دوستان که شب‌های اول که امام بعد از مدت‌ها تبعید به ایران بازگشته بودند در پشت بام منزل موقت امام شبها تا صبح به نگهبانی و حفاظت از امام می‌پرداختند. وی نیز در سال ۱۳۵۹ مدتی را به همکاری با دادگاه ویژه مبارزه با مواد مخدر پرداخت. در سال ۱۳۵۹ که اولین سال از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود شیخ عباس در این شرایط به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان لبیک گفت و بصورت داوطلبانه به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد؛ او سرپرست شعبه عقیدتی سیاسی آمادگاه عمومی ارتش در اصفهان بود که پس از چندی حضور در جبهه شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکرش مطهر شهید جاویدالاثر ماند. 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
🌻🌸مختصری از زندگینامه شهید حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن شریف قنوتی🌻🌸 🔶 شهید قنوتی فرزند محمود تاریخ سوم تیر ماه ۱۳۱۳ در خانواده‌ای روحانی و متدین چشم به جهان گشود. پس از گذراندن تحصیلات آکادمیک به دلیل علاقه‌ای که به روحانیت و علوم دینی داشت، وارد حوزه علمیه شد و پس از مدتی برای کسب مدارج علمی به حوزه علمیه قم عزیمت کرد و با شرکت در دروس حضرت امام خمینی رحمه الله علیه و آیت الله گلپایگانی کسب فیض نمود و به درجه اجتهاد نایل آمد. 🔷 فعالیت‌های شهید پیش از پیروزی انقلاب اسلامی حجت الاسلام شریف قنوتی در شهر مقدس قم مبارزات خود را علیه رژیم شاه آغاز کرد. پس از پایان درس خارج در سال ۱۳۳۹ از سوی حضرت امام خمینی و آیت الله العظمی گلپایگانی برای تبلیغ به اردکان اعزام شد و به عنوان نماینده حضرت امام رحمه الله علیه در اردکان و حومه برگزیده شد او وجوهات شرعی مردم را دریافت نموده و به شهر قم و نجف ارسال می‌نمود ایشان پس از مدتی برای ادامه مبارزه به شیراز هجرت نمودند. ساواک شیراز از فعالیت‌های وی احساس خطر کرده و برای دستگیری به منزلش هجوم برد که وی با کمک همسایگان از خانه گریخته و به اصفهان رفت از آنجا که مقداری اعلامیه به همراه داشت در آنجا دستگیر و مورد سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفت؛ به طوری که تمام ناخن‌هایش را می‌شکنند پس از بهبود نسبی بلافاصله به اردکان مراجعت کرده و مورد استقبال بی نظیر مردم قدرشناس آن دیار قرار گرفت پس از شهادت آیت الله سعیدی به دلیل فعالیت‌های سیاسی او را دوباره دستگیر کردند و این بار در دادگاه نظامی شیراز به اعدام محکوم شد ولی او با عوامل نظامی چنان برخورد ارشادی می‌کند که سرانجام حکم اعدامش لغو و با ممنوع المنبر شدن آزاد می‌گردد 🔷 فعالیت‌های شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی پس از پیروزی انقلاب بار دیگر به اردکان عزیمت نمود و بنا به درخواست مردم منطقه مسئولیت نمایندگی شورای شهر را بر عهده گرفت با یاری مرحوم آیت الله ربانی شیرازی و آیت الله محلاتی به فعالیت‌های عمرانی و اجتماعی مشغول شد و به رفع مشکلات فرهنگی مردم مبادرت ورزید وی تا پایان سال ۱۳۵۸ در این سنگر خدمت کرد. اوایل سال ۱۳۵۹ به بروجرد رفت و به عنوان نماینده ویژه دادستان انقلاب اسلامی بروجرد مشغول به خدمت شد. 🔷 شهادت حجت الاسلام شریف قنوتی سرانجام در روز ۲۴ مهر ماه ۱۳۵۹ ساعت حدود ۱۲:۳۰ بعد از نماز ظهر و عصر در خیابان چهل متری خرمشهر نزدیک مقر گروه الله اکبر خودرو وانت در کمین مزدوران عراقی قرار گرفت و ماشین او را به گلوله بستند حدود ۷ تا ۸ گلوله به بدن شیخ اصابت کرد در کوچه بعدی ماشین را با آرپی جی هدف قرار دادند ماشین واژگون شد و دوبار به روی سقف غلطید و به حال اول برگشت عراقی‌ها شیخ را محاصره کردند پنج نفر سراغ همرزم و راننده شیخ «رضا آلبوغبیش» رفتند ۱۲ نفر سراغ شیخ آمدند غبار لباس‌ها و کفش‌های شیخ حالا پر از خون شده بود یک روحانی مجروح با وجود اصابت چندین گلوله در، بدنش اکنون بعد از ۲۶ روز مقاومت و بیخوابی در برابر دشمن به اسارت گرفته شده است بعثی‌ها اول عمامه‌اش را برداشته و آنراروی سرنیزه گذاشتند و اطرافش رقص و پایکوبی کردند و نعره زدند اسرنا الخمینی ما یک خمینی را اسیر کردیم او را می‌زدند و به زمین می‌انداختند اما او بلند می‌شد و فریاد می‌کشید در این هنگام هم دست از تبلیغ و ارشاد برنمی داشت با عربی فصیح رو به عراقی‌ها کرد و گفت امروز یزید، زمان صدام است و حسین، زمان خمینی از بیرق یزید بیرون بیایید و زیر پرچم حسین علیه السلام قرار بگیرید ناگهان در این هنگام فرمانده سیه چهره و بلند قد عراقی‌ها با سرنیزه کلاشینکف به سمت شیخ حمله ور شد و سرنیزه را به شقیقه شیخ فرو کرداز شیخ فقط تکبیر و آیه استرجاع «انا الله و اناالیه راجعون» شنیده می‌شد شیخ در حالی که ایستاده بود کاسه سرش را برداشتند و سپس جسم بی جانش روی زمین قرار گرفت. ♦ روحشان شاد و یادشان گرامی 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
🌻🌸مختصری از زندگی نامه روحانی شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد🌻🌸 🔶 شهید سید عبدالکریم فرزند سید حسن در روز سه شنبه ۱۳۱۱/۵/۵ هجری شمسی مصادف با ۲۳ ربیع الاول سال ۱۳۵۱ قمری، در استان مازندران، شهرستان بهشهر و در خانواده‌ای مذهبی که از سلاله پاک ائمه اطهار علیهم السلام بودند به دنیا آمد. پس از اتمام دوران ابتدایی با شور و عشقی که به کسب علم و معارف دینی داشت به حوزه علمیه کوهستان بهشهر رفت و از محضر آیت الله حاج شیخ محمد کوهستانی (ره) که استاد الاساتید و صاحب کرامات و معنویات بود کسب فیض نمود پس از چهار سال تحصیل در حوزهٔ علمیه کوهستان با کسب اجازه از محضر استادش برای ادامه تحصیل عازم حوزهٔ علمیه قم شد و تحصیلات خود را در زمینه فقه و اصول ادامه داد و از محضر اساتیدی همچون امام خمینی و آیت الله العظمی بروجردی بهره برد ایشان پس از شش سال تحصیل در قم در سن بیست و سه سالگی به عراق مهاجرت کرد و پس از یک سال با بهره گیری از فیوضات معنوی علمای نجف به ایران بازگشت وی با شروع مبارزات ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی به عنوان یک عنصر اصلی مردم را با جنایت‌های رژیم پهلوی آشنا می‌ساخت از این رو در سال چهل و دو در پی ایراد سخنرانی پرشورشان در تهران به همراه تعداد زیادی از علما و خطبای تهران دستگیر و زندانی شد و این اولین بازداشت او بود. ایشان در راه مبارزه با نظام آمریکایی پهلوی از همان گام‌های نخست طعم تلخ زندان و آزار و شکنجه‌های دژخیمان رژیم پهلوی را چشید و هر روز بیش از پیش استوارتر و مقاوم‌تر در راه به ثمر رساندن نهضت اسلامی گام برداشت و با خطبه‌ها و سخنرانی‌های پر شور و انقلابی به همراه دیگر یاران فداکار انقلاب در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی و تداوم آن نقش موثری ایفا کرد و حرکت انقلابی مردم خراسان را شکل داد و به همین جهت چند باردستگیر و زندانی گردید. او در تظاهرات و راهپیمایی‌های مردم بر علیه رژیم، پهلوی دوشادوش آنان شرکت می‌کرد و با سخنرانی‌های انقلابی اش نقش بزرگی در پیروزی انقلاب اسلامی داشت پس از پیروزی انقلاب ایشان در انتخابات خبرگان قانون اساسی شرکت کرد و به عنوان نماینده مردم در تصویب قانون اساسی بر اساس مبانی اسلامی و خواست مردم نقش بسزایی داشت. همچنین با شروع جنگ تحمیلی ضمن انجام خدمات ارزنده در پشت جبهه‌ها با حضور در جبهه‌های غرب و جنوب کشور و با سخنرانی‌های پر شور خویش در بالا بردن روحیه لشکریان اسلام و مردم مناطق جنگ زده نقش مهمی ایفا کرد او بزرگ‌ترین افتخارش را در طول سالهای متمادی، به خصوص پس از پیروزی انقلاب، اسلامی پرداختن به تدریس علوم اسلامی می‌دانست و به حق او در خطه خراسان به عنوان کانون تفکرات اسلامی و هزاران مشتاق تشنه دل معارف اسلامی محسوب می‌شد. 🔷 شهادت سرانجام در همین راه پس از انجام رسالت همیشگی اش (جهاد روشنگری و بیداری ملت و تلاش وافر ایشان در گروه ویژه تدوین قانون اساسی انقلاب اسلامی و ولایت فقیه در روز سه شنبه ۱۳۶۰/۶/۶ در سن ۴۹ سالگی توسط یکی از منافقین ترور شد و به درجه بالای شهادت نایل آمد و به کاروان شهدای انقلاب اسلامی پیوست پیکر پاکش پس از تشییع جنازه با شکوهی که در شهر مشهد انجام شد در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد. 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
🌻🌷امتیاز شهدای مدافع حرم در کلام امام خامنه‌ای (مد ظله العالی)🌻🌷 🔷 تمام این شهیدان یک صفت مشترک دارند: 🌹 "شهید مدافع حرم" 🌹 ♦ امتیازی که آنان را متمایز کرده است: «اگر اینها نمی‌رفتند و دفاع نمی‌کردند امروز دشمنان اهل بیت عليهم السلام حرم حضرت زینب سلام الله علیها را با خاک یکسان کرده بودند سامرا را با خاک یکسان کرده بودند و اگر دستشان می‌رسید کاظمین و نجف و کربلا را هم با خاک یکسان می‌کردند. اما فقط دفاع از حرم نیست که به آنها جلوهٔ دیگری داده، امتیاز دیگرشان کوتاه کردن دست متجاوزان خاک ایران اسلامی است؛ آن هم نه در مرزهای کشور که کیلومترها دورتر از آن یعنی دفاع از کشور دین و انقلاب اسلامی شهیدان مدافع حرم با دشمنی مبارزه کردند که اگر اینها مبارزه نمی‌کردند این دشمن می‌آمد داخل کشور اگر جلویش گرفته نمی‌شد ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و در بقیه استان‌ها با اینها می‌جنگیدیم و جلوی اینها را می‌گرفتیم در واقع این شهدای عزیز ما جان خودشان را در راه دفاع از کشور ملت دین و انقلاب اسلامی فدا کردند. ♦ امتیاز دیگر این شهیدان که حکایت از مظلومیت آنها دارد، شهادت در غربت است. امتیاز سوم هم این است که اینها در غربت به شهادت رسیدند این هم یک امتیاز بزرگی است و پیش خدای متعال فراموش نمی‌شود. شهدای مدافع حرم که در این دوران با این همه تبلیغات مخالف و معاند و جورواجور دلشان پر می‌کشد به سمت منطقهٔ جهاد و شهادت مقامشان خیلی بالا است. فرق است بین آن وقتیکه رادیو و تلویزیون و مردم همه دارند شعار می‌دهند و یک عده هم به جبهه می‌روند و به شهادت می‌رسند البته آنها هم مقامشان خیلی بالا است با آن وقتی که این خبرها نیست اینها با اصرار، با التماس که ما هم موافق نیستیم نمی‌گوییم بروند می‌آیند مکرّر این را می‌بینند آن را می‌بینند واسطه می‌تراشند برای اینکه بروند مثلاً در سوریه در حلب یا در زینبیه مبارزه کنند و می‌روند و مبارزه می‌کنند و جانشان را در این راه می‌دهند اینها خیلی مقامشان بالا است. جوانهای شما در خلال هزاران نفر دیگر رفتند این بلا را از سر اسلام و مسلمین در واقع رفع کردند؛ کار بزرگی که این جوانهای شما انجام دادند این است و این برای خدا بوده؛ والا ما که کسی را تشویق نکردیم [برود]؛ مثل دورهٔ جنگ که تشویق می‌کردیم و امام دستور می‌دادند و مارش عملیات می‌زدند؛ این خبرها نبود اما در عین حال این جوان‌ها با شوق با التماس با علاقه مندی بلند شدند رفتند؛ این اخلاص است دیگر این اخلاص را خدای متعال برکت می‌دهد ان شاء الله در آیندهٔ نه چندان دوری برکات اینها را دنیای اسلام خواهد دید. 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab
🌻🌷زندگینامه شهید مدافع حرم حجت الاسلام محمد امین کریمیان🌻🌷 🔷 مادر شهید محمد امین کریمیان گذری کوتاه از زندگی فرزند شهیدش را روایت کرد که آن را می‌خوانید: ♦ محمدامین سال ۱۳۷۳ در روستای حاجی کلاً بهنمیر بابلسر به دنیا آمد یک برادر و ۲ خواهر دارد؛ محمدامین فرزند سوم خانواده. است هنوز پیش دبستانی نرفته بود که در زمینه مداحی و حفظ قرآن فعالیت می‌کرد بعد از اینکه به مدرسه رفت برایش معلم قرآن گرفتیم و روان خوانی را تمام و حفظ قرآن را شروع کرد از دوم ابتدایی به اعتکاف می‌رفت و در سوم ابتدایی موفق به حفظ سه جزء قرآن کریم و تجوید آن شد. از زمان کودکی علاقه خاصی به عبادت و راز و نیاز باخدا داشت هر وقت پدرش می‌خواست به مسجد برود میگفت: بابا من هم می‌خواهم بیایم و همواره با پدرش بود همیشه در حال خواندن نماز و قرآن بود و در نماز جمعه نیز شرکت می‌کرد و مکبر نماز جمعه بود. ♦ وقتی که محمد امین به سوم راهنمایی رفت یکبار نزدم آمد و گفت مامان می‌خواهم در حوزه ثبت نام کنم گفتم: من راضی نیستم دوست دارم تو درس بخوانی و بعد از دیپلم وارد حوزه شوی؛ اما محمدامین همچنان اصرار می‌کرد وقتی دیدم دست از اصرار خود نمی‌کشد گفتم؛ تنها در صورتی به تو اجازه می‌دهم که در حوزه قم پذیرفته شوی او نیز با معدل بسیار بالا در قم پذیرفته شد و وارد حوزه قم شد پسر دوست داشتنی بود هر جا می‌رفت همه عاشقش می‌شدند به گونه‌ای بود که تمام گروه‌ها از هر طیفی با او دوست بودند و اصلاً سخت گیری نمی‌کرد همیشه با لبخند و احترام با همه برخورد می‌کرد او که مبلغ دین اسلام بود به نقاط مختلفی از داخل و خارج کشور برای تبلیغ رفت و دوستان زیادی داشت اصلاً در بیان مسائل دینی سخت گیری نمی‌کرد و به گونه‌ای با دیگران سخن می‌گفت که آنها احساس نکنند او دارد چیزی را به آنها تحمیل می‌کند و همین راه موفقیتش بود محمد امین عاشق شهادت بود و بیشتر ایام خود را با مطالعه زندگینامه شهدا می‌گذراند. ♦ محمدم از کودکی بچه‌ای آرام بود می‌توانم بگویم بچه خاصی بود هفته‌ای یک بار در منزلمان زیارت عاشورا می‌خواندیم و در این مراسم حضور فعالی داشت. اخلاقش خیلی خوب بود بچه زرنگ و باهوشی بود و به ما خیلی احترام میگذاشت. هیچگاه جلوتر از من و پدرش حرکت نمی‌کرد هر وقت مرا می‌دید دستم را می‌بوسید در کارهای خانه کمکم می‌کرد نمازش را اول وقت می‌خواند دائم الوضو بود. کتاب مربوط به شهدا را زیاد می‌خواند با بچه‌ها مثل بچه‌ها رفتار می‌کرد به نظر من کسی به راحتی شهید نمی‌شود امین هم پر زد و رفت و من مطمئن هستم جایگاه او بهتر از اینجاست پسرم بسیار ولایی بود پسرم از کودکی فردی مخلص با ایمان و مطیع امر ولی فقیه بود و هر چه حضرت آقا می‌فرمودند با دل و جان اطاعت می کرد. ♦ محمدامین دانشجوی ترم شش فلسفه و مسلط به ۲ زبان انگلیسی و عربی بود و به مدت ۲ سال نیز در کلاس نقد و بررسی فیلم شرکت کرده بود و اخیراً که حضرت آقا در یکی از سخنرانی‌های خود فرمودند جای افرادی مثل شهید آوینی در کشور خالی است و نیاز است جوانان ما راهش را ادامه دهند محمدامین تصمیم گرفت دوره ارشد خود را در رشته فیلم سازی ادامه دهد و حتی برای این کار یک دوربین فیلم برداری سفارش داد که چند روز بعد از شهادتش به دست ما رسید عید امسال سخنرانی آقا را گوش می‌دادیم دیدیم محمدامین دستانش را بر روی صورتش گذاشته و آرام آرام گریه می‌کند گریه‌ای که معلوم است از روی بغض و نمی‌تواند کنترلش کند خواهرش گفت: چرا گریه می‌کنی امین گفت انقلاب دارد چهل ساله می‌شود آن وقت هنوز ما حزب اللهی ننشستیم دورهم یک گفتمان واحد درست کنیم که به درد جامعه بخورد. تا آقا نخواهد این مسائل سطحی و پیش پا افتاده را تبیین کند اینها وظیفه آقا نیست آقا اینقدر کار دارد نباید جور کم کاری ما را بکشد. این رهبر گناه دارد ما قدرش را نمی‌دانیم یک جمله‌ای هم داشت همیشه می‌گفت آخه الآن حضرت آقا باید بنشیند در خانه‌اش با خیال راحت چایی بخورند تبیین شبهه‌ها وظیفه ماست چقدر ما کم کاریم محمدامین ۲۲ سال بیشتر سن نداشت اما پایه ۱۰ درس حوزوی و سطح سه و ترم شش رشته فلسفه بود به زبان انگلیسی و عربی تسلط داشت برخی فکر می‌کنند کسانی که برای دفاع از حرم شهید می‌شوند برای پول است اما پسرم در رفاه بزرگ شد هیچ نیاز مالی نداشت حتی زمانی که به سوریه اعزام می‌شد هزینه بلیت هواپیما را پدرش داد. 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab