مـرا چہ حاجت اسپند و آیت الکرسی
فقـط همین کہ تـو باشی بلا زِ مـن دور است .
جایِ دل در سینہ صد پاره دارم آتشی
شعلہ را چون گل درون پیرهن پیچیدهام (:
در من اُمید بسیاری همراه با نَمی اشک ، کمی رنج
و بی حوصلگی پیدا می شود .
آنقدر شعـرِ مرا خواندی و گفتی احسنت .
فکـرت افتاد کہ شاید تـو دلیلش باشی ؟!