🔰 مخالفت با اصل ولایت!
🔻 در فقه سیاسی تشیع حاکمیت و ولایت الهی در زمان حیات پیامبر به مصداق «اطیعوالله و اطیعوا الرسول» از طریق رسول خداوند و پس از رحلت رسول اکرم از طریق اهل بیت جریان مییابد و این حاکمیت در عصر غیبت از طریق نایبان عام ائمه معصومین که همان مجتهدان جامعالشرایط هستند، استمرار مییابد.
🔸 فقه سیاسی شیعه تنها به شیوه حکومت نمیپردازد، این فقه علاوه بر شیوه حکومت درباره حاکمان نیز نظر دارد. کسی که بر مسند ولایت مینشیند، اگر نصبی الهی نداشته باشد صرفنظر از نوع رفتاری که انجام میدهد، والی جور و مصداق طاغوت است.
🔹 حضور همین تفکر در جامعه شیعی ایران، موجب میشد تا سلسلههایی که در چارچوب مناسبات و رقابتهای ایلات به قدرت میرسیدند غیرمشروع خوانده شوند. فقه سیاسی شیعه بهرغم آن که در تاریخ گذشته خود اغلب، در مقابل قدرتهای اجتماعی، زبان نفی و سلب داشته است، لکن نگرش آن به حاکمیت و اقتدار سیاسی، ذاتاً منفی نیست و ولایت را ذاتاً حرام نمیداند.
🔺 اگر در مواردی هم فقیهان شیعه از حرمت ذاتی یا نفسی ولایت سخن گفتهاند، مرادشان نفی اصل حاکمیت و ولایت نبوده است؛ بلکه مراد آنها این بوده است که والی اگر از طریق مشروع بر مسند اقتدار ننشسته باشد، با صرفنظر از نوع عملکرد خود، طاغوت است و حکومت او حکومت جور است.
🔖 از میزرای نائینی تا امام خمینی
#انقلاب_اسلامی
#ولایت_فقیه
🆔 @parsania_net