#درمحضر_قرآن #۱۱۸۳
🔹تفکر و تعقّل، مانع سقوط انسان است
✍🏻علیرضا کرمی
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لایَعْقِلُونَ»[انفال ۲۲]
(قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا، کران و لالانیاند که نمیاندیشند.)
قرآن کریم در آیات فراوانی، با عباراتی چون «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُون»، «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون»، «لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُون»، «لایَفْقَهُون» و «لایَشْعُرُون»، بر بهکارگیری عقل، فکر و فهم تأکید میورزد و از آدمیان میخواهد که آگاهانه تصمیم بگیرند و عمل کنند.
گاهی نیز با استفهام توبیخی، اهمیّت تفکّر و تعقّل را بیان میدارد و بیتوجّهی به آن را ملامت مینماید؛ چنانکه با جملاتی نظیر «أَفَلاتَعْقِلُونَ»، «أَفَلاتَتَفَکَّرُونَ» و «أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُون» به طور مکرّر، به مذمّت رفتار بدون عقلانیّت و خردورزی پرداخته است.
نعمت تفکر و تعقل، نعمت خدادادی در وجود انسان است که متاسفانه مورد غفلت واقع شده و اگر مورد توجه قرار گیرد، بسیاری از مشکلات فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اصلاً ایجاد نخواهد شد و یا اگر وجود پیدا کند، قابل حل خواهد بود.
تفکر، ویژگی منحصر به فرد انسان در میان مخلوقات و یک امر فطری و ناشی از طبیعت انسانی است؛ اساساً تفاوت بین انسان و حیوان نیز از همین ناحیه نشئت میگیرد. انسان صاحب عقل و فکر است و حیوانها فاقد عقل و فکر و شعور هستند. در علم منطق نیز تفکر، شاخصه اصلی و فصل ممیز انسان از دیگر حیوانات به شمار آمده و انسان را حیوان ناطق (متفکر) تعریف کردهاند. حال اگر انسان، تعقّل و تفکّر نداشته باشد، یعنی به جای استفاده از فکر و عقل، طبق شهوت خود عمل کند، نه تنها از انسانیّت خارج میشود؛ بلکه به تعبیر قرآن، از هر حیوان و جنبندهای پستتر خواهد شد. در قرآن کریم و احادیث، به تفکر و تدبر بسیار اهمیت داده شده است.
اگر راجع به تعقّل، آیهای جز این آیه نازل نشده بود، بس بود که انسان بداند: تعقّل، مانع سقوط او است و عقل و فکر خود را به کار گیرد.
امیرالمومنین علی علیهالسلام میفرمایند: إذا قَدَّمتَ الفِکرَ فی جَمیعِ أفعالِکَ، حَسُنَت عَواقِبُكَ فی کُلِّ أمرٍ.
اگر در تمام کارهایت اندیشه را پیش اندازی، فرجام هر کار تو نیکو شود.
کانال رسمی هفتهنامه پرتو
آیدی @partosokhan_ir
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#درمحضر_قرآن #۱۱۸۹
🔹نیکی به همسایه
وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِذِي الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبى وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ وَ ما مَلَكَتْ أَیْمانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالًا فَخُوراً. (سوره النسا، آیه 36)؛ خدا را عبادت کنید، و چیزی را در هیچ مورد شریک او قرار ندهید، و به این طوایف و افراد نیکی نمائید:
پدر و مادر، خویشاوندان، یتیمان، از کار افتادگان، همسایه نزدیک، و همسایه دور، و همنشینان و همراهان، و از راه ماندگان، و خدمتکاران که در تصاحب ملکی شما هستند، یقیناً خداوند متکبر خودستا را دوست ندارد.
شرح و توضیح :
در رابطه با عبادت و بندگی، و مسئله بسیار خطرزای شرک، و احسان به پدر و مادر، و اقوام و یتیمان و از کار افتادگان و از راه ماندگان و کنیزان و بردگان، در ضمن آیات سوره حمد و آیه 177 سوره بقره، و آیات مربوط به توحید و شرک، مشروح و گاهی بسیار مفصل بحث شد.
آنچه به نظر میرسد و تا حدی شرح و توضیح آن لازم است، سه مسئله است: همسایه، و همنشین و همراه، کبر و خودپسندی.
همسایه
از آنجا که اسلام میخواهد امت اسلامی با یکدیگر رابطه داشته باشند و به وضع همدیگر رسیدگی کنند، و کمبود و خلأهای زندگی یکدیگر را برطرف نمایند و مشکلات میان خود را حل نمایند، همه را مسئول همدیگر دانسته و به همگان لقب راع داده است:
رسول خدا میفرمایند: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته»؛ همه شما را چون چوپان میدانم، و همه شما نسبت به رعیتش در پیشگاه خدا مسئول است.
بر اساس این امور، به رعایت حق همسایگان نزدیک چه از نظر مکانی و چه از نظر دینی، و همسایگان دور چه دور مکانی و چه دور معنوی و فرهنگی سفارش نموده است.
از رسول خدا روایت شده است: «الجیران ثلاثة: جار له ثلاثة حقوق: حق الجوار، و حق القرابة، و حق الاسلام، و جار له حقان: حق الجوار و حق الاسلام، و جار له حق الجوار، المشرک من اهل الکتاب»؛
همسایگان سه طایفهاند: همسایهای که از او بر عهده انسان سه حق است: حق همسایگی، حق خویشاوندی، و حق اسلام و همسایهای که دارای دو حق است: حق همسایگی، حق اسلام و همسایهای که دارای یک حق است و آن مشرک از اهل کتاب است. حق آنان به این است که از آنان دیدن شود، به وقت بیماری عیادت گردند، به هنگام گرفتاری از آنان رفع گرفتاری شود، چون پولی قرض خواستند به آنان پرداخت گردد، چون حاجتی خواستند، حاجت آنان برآورده شود.
کانال رسمی هفتهنامه پرتو
آیدی eitaa.com/partosokhan_ir
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#درمحضر_قرآن #۱۲۰۸
🔹آفرینش مرگ یعنی چه؟
اینجا مفسرین بحثی را طرح کردهاند که «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیوةَ» یعنی چه؟ خدا، هم مرگ را آفرید و هم حیات را. حیات امری است وجودی، قابل آفرینش هست؛ مرگ نیستی است، فقدان حیات است، نیستی که دیگر قابل آفرینش نیست. مثل این است که ما نور داریم و سایه؛ سایه همان نبودن نور است، یک امری نیست که قابل خلق و ایجاد باشد. پس چطور در اینجا این تعبیر آمده است که «ألَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیوةَ»؟ این سؤال دو جواب دارد؛ یک جوابش این است که به اصطلاح میگویند:
عدمها و نیستیهایی (فرضاً مرگ نیستی باشد) که از نوع عدم و ملکه است، باز قابل آفرینش است؛ ولی به تبع.
جواب دیگرش این است که مرگ در بیان قرآن، صرفاً نبودِ حیات و نیستی نیست؛ بلکه مرگ تطوّر است، یعنی انتقال از نوعی از حیات به نوع دیگر از حیات است. در واقع تولدی است از حیاتی به حیات دیگر. این را مخصوصاً در سوره «اذا وَقَعَ» اجمالاً یادم هست که مفصل بحث کردیم، و در آن آیه صراحت بیشتری داشت، ... یعنی این مرگ که از نظر شما که در این دنیا هستید، فنا و نیستی و تباه شدن است، در واقع و نفسالامر، نیستی و تباه شدن نیست؛ بلکه انتقال از نشئهای به نشئه دیگر است.
(متفکر شهید استاد مرتضی مطهری)
کانال رسمی هفتهنامه پرتو
آیدی eitaa.com/partosokhan_ir
🇮🇷🇮🇷🇮🇷