🕑 💠🌹💠 #بـہـجٺ_خـــوبـان
👌 #ینگونه_بود…
🖋 کوتاه نوشتهای از سیره و سبک زندگانی #یت_الله_بهجت (قدسسره)
🚙 ایشان هر سال سر راه مشهد، به زیارت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) میآمد.
🎁 برای استراحت و گرفتن وضو به خانۀ ما میآمدند، رسمشان این بود که برای همه اهل خانه هدیهای بیاورند.
🕌 یک سال نمیدانم چه شد که نماز ظهر و عصر را در حرم نخواندند گفتند: در منزل نماز جماعت میخوانند!!
👥👥 وضو گرفتیم و پشت سر ایشان ایستادیم.
👣 آقا شروع به نماز کرد، با آن حال همیشگیاش.
🐤 حین نماز، صدای قناریهایی که در خانه داشتیم، بلند شد،
اما از همیشه قشنگتر!
💚 آنقدر زیبا که حضور قلبم در نماز را گرفت.
📿 نماز که تمام شد، به کسی چیزی نگفتم.
💭 با خودم گفتم: «شاید خیالات باشد؛ اگر هم خیالات نباشد، باز هم اتفاق مهمی نیفتاده! قناریاند دیگر، آواز خواندند، فقط این بار زیباتر.»
🗓 سال بعد هم ایشان نماز را در خانۀ ما اقامه کرد؛ و باز هم قناریها همان آواز را خواندند.
👌🏻این ماجرا چند سال تکرار شد، تا بالأخره من جرئت پیدا کردم و جریان را با کسانی که در آن نماز بودند، در میان گذاشتم.
👥 با تعجب دیدم آنها هم گفتند: «بله، ما هم میشنویم. اما ترجیح دادیم به کسی نگوییم»؛
حتی یکی از آنها میگفت: «حس میکردم قناریها همراه با ما، در حال نمازند!»
🐤 و من دوسه سال است که دلم برای نماز خواندن قناریها تنگ شده...
📗این بهشت، آن بهشت، ص ٧۶ و ٧٧؛ بر اساس خاطرۀ حجت الاسلام و المسلمین منفرد.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7