♦️جمع کثیری از کشورها در تماس با رییس جمهور #حادثه_تروریستی #کرمان را محکوم کردند
🔹 مقامات عربستان سعودی، آلمان، کوبا، قطر، اردن، ونزوئلا، مکزیک، کویت، نیکاراگوئه،پاکستان، نروژ، ایرلند، فرانسه، هلند، بحرین، جنبش حماس و همچنین مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا جوزف بورل اقدام تروریستی در کرمان را به شدت محکوم کرده و همدردی و همبستگی خود با ایران را اعلام کرده و برای بازماندگان آرزوی بهبودی کردند. #ایران_تسلیت🥀
🟣 #مادر همیشه دعایش گیراست؛
🟢 چشم امیدِ ما این روزها، به دعاهای مادرانه توست برای فرزند غریبت...
#میلاد_حضرت_زهرا🌷
💐درد دل با #امـام_زمـان (عج)💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️هشتگهایی که از دیدار اقشار مختلف بانوان با رهبر انقلاب در فضای مجازی داغ شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک سیاهپوست رفته خونه یک چینی پسرش دست به صورت سیاه پوست میزنه واکنشش جالبه خود سیاهپوسته هم میخنده بنده خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرهای شنیدنی از پزشک سردار دلها!
♨️ ماجرای تحویل حاج قاسم به #آمریکا
💢 وابسته نبودن به پُست و مقام
#شهید_القدس
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
🔻 5روز دیگر تا سالگرد شهادت #شهید_سلیمانی
🔸 دریافت نسخه با کیفیت
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 کودک آدامس فروشِ خوش غیرت ، دوباره اومد مترو 😍👏👏
🔹برای من خوشگل نشو ، برای خدا خوشگل بشو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلند شو علمدار
علم رو بلند کن
(به یاد شهدای مظلوم کرمان)
#ما_ملت_شهادتیم
#ایران_تسلیت
🌷به نام خدا وباسلام
🌷خوشبختی انسان در۶ چیزاست،
که همگی با یادواطاعت خدا ممکن میشود:
🌷۱ .لذت....یامن ذکره حلو،جوشن کبیر
ای خدایی که ذکرت شیرین است
🌷۲.عزت،یامن ذکره شرف للذاکرین
ای خدایی که ذکرت باعث عزت است
🌷۳.آرامش،الا بذکرالله تطمئن القلوب
یادخداباعث آرامش است۲۸ رعد
🌷۴.سلامتی،یامن اسمه دواء وذکره شفا
ای خدایی که اسمت،دوا وذکرت شفاست
🌷۵.صبر وشرح صدر.
ذکرخدا باعث شرح صدر است.۹۷ تا ۹۹ حجر
🌷۶.شادی.فبذالک فلیفرحوا.باقرآن شادباشید
🌨⛄️❄️🌨⛄️
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 212 ✔️ خلاصه یه داستانیه برای خودش!😊 👈 همه اینا برای اینه که تو دیگه حسابی ذهنت رها بش
#کنترل_ذهن 213
💢 قبلا هم گفته شد که خوبه آدم پای هر فیلمی نشینه.
پای هر سریالی نشینه. به حرف هر کسی گوش نده.
✴️ زیاد دنبال این نباش که پای منبر هایی بری که خیلی جذاب سخنرانی میکنن!
⭕️ جذابیت ها سخنران که نباید تو رو به سمت خوبی ها بکشه! بلکه این تو هستی که باید ارزش های وجودی خودت رو نشون بدی و بری جلو...
سخنران فقط باید یه تلنگر بزنه و بره.
⭕️ اگه قرار باشه که یه سخنرانی بیاد و جذاب صحبت کنه و تو به اندازه دو روز شارژ باشی ولی بعدش دوباره تا سخنرانی بعد بیکار باشی خب معلومه این ارزش وجودی تو نیست که داره تو رو به حرکت وادار میکنه
😒
بلکه این هنر سخنران هست که داره تو رو یه تکونی میده!
🔹
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 213 💢 قبلا هم گفته شد که خوبه آدم پای هر فیلمی نشینه. پای هر سریالی نشینه. به حرف هر ک
#کنترل_ذهن 214
🌺 شما اهل نماز هستید. درسته؟☺️
افرین به شما.👌
معلومه که شما آدم حسابی هستید. "چون دارید تلاش میکنید در تکراری ترین وضعیت هم توجهتون به خدا باشه".
✅ کسی که توی نماز توجهش رو بتونه به خدا جلب کنه، معلومه که در سایر کاراش هم توجهش به پروردگار و مولای خوب خودش هست و لذتش رو میبره...
- حاج آقا! میشه من یه چیزی یواشکی بگم؟🙃
- بفرمایید!
- میگم که ما دوست داریم توجهمون به خدا جلب بشه ولی ذهنمون هی فرار میکنه! چیکار کنیم؟😢
- یه سوال؟ شما کارتون هم میبینید؟!
- راستش بله! کارتون تام و جری خیلی دوست دارم!😍
🔹
پروانه های وصال
یامهدی: 😈دام شیطانی😈 #قسمت_ششم 🎬 رسیدم جلو ساختمان,سلمانی منتظرم بود ,امد جلو دستش رادرازکرد سمتم,
دام شیطانی
قسمت هفتم 🎬
از خدا ومعنویات صحبت میکردند ,منم اینجوربحثها را دوست داشتم اما یک چیزایی عنوان میکردند که بااعتقادات مذهبی من سازگارنبود,مثلا میگفتن توقران امده ,نماز را برپا دارید,نه اقامه کنید ,ونماز هرکارخوبی هست که ما انجام میدیم ,پس کارخیربکنیم همون نمازه واحتیاج نیست رونمازهای یومیه حساسیتی نشون بدهیم,یااینکه پیغمبران وامامان هم مثل ما هستند وهیچ اجروقرب بیشتری ندارند وما میتوانیم با اتصال برقرارکردن با شعور کیهانی وعالم ماورایی به مرتبه ی پیغمبران وامامان برسیم😳
وحتی به شیطان میگفتند حضرت شیطان ,من برام سوال شد چرا حضرررت؟؟
وفقط جوابم دادند شیطان عبادات زیاد کرده ,روزی عزیز درگاه خداوند بوده مانباید این امتیازات رانادیده بگیریم...
(نعوذوبالله خودشان رایک پا خدامیدونستند)
خلاصه کلاس طول کشید من یک احساس آرامش همراه باگیجی داشتم,نگاه کردم روگوشیم ,وااای ساعت ۹شبه,
من توعمرم شب تااین موقع بیرون نبودم😱
۱۵تماس از دست رفته که ازباباومامان بودند,تامن برسم خونه ساعت از ده هم گذشته....
بیژن نگاهم کرد وگفت:سه سوته میرسونمت نگران نباش...آینده ازآن ماست...
در حیاط را باز کردم ,مامان وبابا هردوشون مضطرب جلو در هال بودند....
یا صاحب وحشت حالا چکارکنم😱
وارد خونه شدم,بابام با یک لحنی که تابه حال نشنیده بودم گفت:به به خانوم دکتر ,هنوز تشریف نمیاوردید.....چرا تلفنهاراجواب نمیدادی هاااا؟؟
کجابودی؟؟
تازگیا عوض شدی,چطورت میشه ؟؟
مامانم گفت:محسن جان بگذار بیاد داخل شاید توضیحی داشته باشه
با ترس وارد هال شدم ,نشستیم روی مبل.
بابا گفت:حالا بفرما ,توضییییح...
گفتم:به خدا بایکی از دوستام(اما نگفتم مرد بود),کلاس بودم.
بابا:که کلاس بودی؟؟!!اونم تااین موقع شب,توکه کلاسات صبح وعصره,حالا چراگوشیت راجواب نمیدادی؟؟
من:روی ویبره بود به خدامتوجه نشدم,عمدی درکار نبود.
مامان یک لیوان اب دست بابا داد وگفت:حالا خداراشکر ,اتفاق بدی نیافتاده,هماجان توهم کلاسایی راکه تااین موقع هست ,بر ندار دخترم
یه نفس عمیق کشیدم وگفتم:کلاسش,خیلی معنوی بود ,مطمینم اگر خودتونم بیاین خوشتون میاد.
بابا نگاهم کرد وگفت :مگه کلاس چی هست که ما هم بااین سن وسطح سوادمون میتونیم شرکت کنیم.
گفتم:یه جور تقویت روح هست وربطی به سن وسواد نداره,بهش میگن عرفان حلقه....
بابا یکدفعه از جا پرید وگفت :درست شنیدم عرفان حلقه؟؟؟ ازکی این کلاس رامیری دختره ی ساده؟
باتعجب گفتم:مگه چه ایرادی داره؟ امشب اولین جلسه ام بود
نفس عمیقی کشید وگفت :خداراشکر,چندروز پیشا یک زنی راسوار کردم میرفت تیمارستان, توی تاکسی مدام گریه میکرد ,میگفت دختری داشتم مثل دسته ی گل,یک ازخدا بی خبر فریبش میده وبرای ارتباط برقرارکردن با عالم دیگه میبرتش همین کلاسای عرفان و...
بعدازچندماه کار دختره به تیمارستان میکشه ,حتی یک بارمیخواسته مادرش را باچاقو بکشه.....
روکرد به من وگفت:دیگه نبینم ازاین کلاسها بری هااا ,اصلا ازفردا خودم میبرمت دانشگاه وبرت میگردونم...
پریدم وسط حرفش وگفتم :کلاس گیتارم چی میشه؟
بابا:اونجاهم خودم میبرمت وخودم میارمت,تورا به همین راحتی بدست نیاوردم که راحت از دستت بدهم,تا خودت بچه دارنشی نمیفهمی من چی میگم دخترم....
امدم تواتاقم,وای خدای من بابا چی میگفت؟؟
شاید مادر دختره دروغ گفته,شاید دخترش روحش قوی نبوده....
کاش ازاین خاطره درس گرفته بودم ودیگه پام را تواین جلسات شیطانی نمیذاشتم.
اما افسوس.....
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
پروانه های وصال
دام شیطانی قسمت هفتم 🎬 از خدا ومعنویات صحبت میکردند ,منم اینجوربحثها را دوست داشتم اما یک چیزایی ع
یامهدی:
😈دام شیطانی😈
#قسمت_هشتم 🎬
امروز صبح رفتم دانشگاه,اما همه ی ذهنم درگیر حرفهای بابا بود ,باید عصراز بیژن میپرسیدم.
اگه یک درصد همچی چیزی باشه, خلاف عقل هست که انسان پا توی این وادیا بگذاره...
بابا آمد دنبالم,مثل ساعت دقیق بود هااا.
رسیدیم خانه,نهارخوردیم,بابا کارش وقت وزمان نمیشناخت,خداییش خیلی زحمت میکشید.غذاکه خورد راهی بیرون شدوگفت:هما جان عصری کلاس داری؟ساعت چندتاچند؟میخوام بیام دنبالت.
گفتم:احتیاج نیست بابا,سمیرامیاددنبالم
بابا:نه عزیزم من رو حرفی زدم هستم ,محاله یک لحظه کوتاه بیام.
من:ساعت یک ربع به ۵تا ۶
بابا:خوبه خودم رامیرسونم
یه مقداراستراحت کردم,اما ذهنم درگیر اتفاقات اخیر این چند روز بود تا به بیژن وعشقش میرسید قفل میکرد .
اماده شدم ,بابا امد ورسوندم جلو کلاس وگفت:من ۶اینجا منتظرتم ...
رفتم داخل,اکثر هنرجوها امده بودند ,سمیراهم بود,رفتم کنارش نشستم,گفت:چرازنگ نزدی بیام دنبالت
من:با پدرم امدم ,ممنون عزیزم
درهمین حال بیژن امد ,یک نگاه بهم انداخت ,انگار عشق خفته رابیدار کرد,دوست داشتم درنزدیکترین جای ممکن بهش باشم,با کمال تعجب دیدم,اولین صندلی کنارخودش رانشون دادوگفت:خانم سعادت شما تشریف بیارید اینجا بنشینید...
کلاس تموم شد ,سمیراگفت :نمیای بریم
گفتم:نه ممنون توبرو من یه سوال دارم ...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
پروانه های وصال
یامهدی: 😈دام شیطانی😈 #قسمت_هشتم 🎬 امروز صبح رفتم دانشگاه,اما همه ی ذهنم درگیر حرفهای بابا بود ,باید
دام شیطانی
#قسمت نهم 🎬
دوباره من وبیژن تنها شدیم,پاشد در رابست ونشست کنارم
وگفت:حال عشق من چطوره؟دوباره دستهام راگرفت تودستش,یه جورآرامش گرفتم وهرچه دیشب از بابا شنیده بودم براش تعریف کردم.
بیژن گفت:امکان نداره,اون دختره حتما خودش کم داشته ,هیچ ربطی به کلاسهای مانداره وسریع بحث راعوض کردوگفت,هما من از جان ودل تورا دوست دارم,آیا توهم من رادوست داری؟؟
سرم رابه علامت مثبت تکون دادم.
بیژن:پس طبق شعورکیهانی وجهان عرفانی ما ,وقتی من وتو به این درک رسیده باشیم که ازعمق وجودهمدیگه را دوست داریم وبرای هم ساخته شدیم ,این نشان میدهد که از ازل تا ابد ما زن وشوهریم ,الانم تازه همدیگه را پیدا کردیم..
مغزم کارنمیکرد ,یه جوری جادوم.کرده بود که انگاراین بیژن نعوذ بالله پیغمبره(البته تومکتب اینا یک انسان معمولی به درجه ی پیغمبری هم میرسه البته باگناهان زیاد...)وحرفاش برام وحی منزل بود,بدون مخالفتی براین اعتقادش صحه گذاشتم وقبول کردم ,کاینات مارابه زن وشوهری پذیرفتن....
بهم گفت :اگر خانوادت نگذاشتن بیای کلاس عرفان,خودم تعلیمت میدم ,نگران نباش ما درکنارهم درجه های عرفان را طی میکنیم....
دستاهم راکشید جلو.تا من را درآغوش بکشه ,اخه از نظر دوتامون ما دیگه محرم حساب میشدیم خوندن خطبه و..اینجا کشک به حساب میامد.....
اما به یک باره ,یک نگاه تندی به در انداخت وخودش راکشید کنار,انگار کسی از چیزی باخبرش کرد.
به دقیقه نرسید پدرم باعصبانیت در راباز کرد ,تا دید ما دوتا تنهاییم,با خشم نگاهم کرد وگفت:اینجا چه خبره؟؟
بیژن رفت جلو دستش رادراز کرد تا با بابا دست بده وگفت:من بیژن سلمانی استاد هماجان هستم...
پدرم یک نگاه به بیژن کرد وانگار یکه ای خورد,دست بیژن را زد کنار ودست من راگرفت وازکلاس بیرونم کشید.....
بابا ازعصبانیت کارد میزدی خونش درنمیومد.
همش حرف بیژن راتکرار میکرد:استاااااد همااااجان هستم؟؟؟
ازکی تاحالا استادها به اسم کوچک وبااینهمه نازوادا ,شاگرداشون راصدا میکنن هااا؟؟ مرتیکه از چشماش اتیش میبارید,نگاه به چهرش میکردی یاد ابلیس میافتادی
روکرد به طرف من,ازکی تا حالا بایک مرد نامحرم یک ساعت تنها صحبت میکنی هااا؟؟
من کی این چیزا رابه تویاددادم که خبرندارم؟؟
مگه بارها وبارها بهت نگفتم وقتی دوتا نامحرم زیریک سقف تنها باشند ,نفرسوم شیطانه هااااا؟؟😡😡
بهش حق میدادم اخه بابا خبر نداشت توعرفان ,ماالان محرمیم...
این کلمه راتکرار کردم:محرررم؟؟
یک حس بهم میگفت ,بابا داره عمق واقعیت رامیگه ,اما حسی قویتر میگفت,واقعیت حرف بیژن هست و بس....
رسیدیم خونه,مامان از چشمهای اشک الود من وصورت برافروخته ی بابا فهمید اتفاقی افتاده...
پرسید چی شده؟؟
بابا گفت :هیچی ,فقط هما ازامروز به بعد حق رفتن هیچ کلاسی رانداره,فقط دانشگااااه فهمیدین؟؟
با ترس گفتم: چشم
رفتم تواتاق ودر رابستم
زنگ زدم بیژن ,تمام ماجرا رابهش گفتم.
بیژن گفت :بزار یک اتصال بهت بدهم شاید اروم شدی..
گفتم اتصال چیه؟؟
گفت:یک سری کارهایی میگم بکن وچندتا ورد یادم داد که مدام تکرار کنم,همش تاکیدمیکرد تواتاقم قران وایه ی قران نباشه,مفاتیح نباشه(اعتقادداشت مفاتیح کتابی منفوروجادوکننده هست) کارهایی راکه گفت انجام دادم واین شد سرآغاز تمام بدبختیهای من...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
پروانه های وصال
دام شیطانی #قسمت نهم 🎬 دوباره من وبیژن تنها شدیم,پاشد در رابست ونشست کنارم وگفت:حال عشق من چطوره؟دو
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
😈دام شیطانی😈
#قسمت_دهم 🎬
بیژن میگفت اگر ارتباط برقرارکنی,میتونی فرادرمانی هم بکنی ,من سرم یه کم شوره میزد ,گفتم با کارهایی که بیژن گفته یک ارتباط میگیرم هم آروم میشم وهم شوره ی سرم رادرمان میکنم
بیژن گفت :توشروع کن ومنم ازاینور برای موفقیتت یک سری اعمال خاص انجام میدم.
قران و,مفاتیح ونهج البلاغه وهرچی که حدس میزدم آیات قران در اون باشه ,جمع کردم وگذاشتم تو هال
مامان داشت شام اماده میکرد یک نگاه کردبه من وگفت:هماجان بیا اشپزخونه پیش من بشین.
گفتم :الان یه کم کاردارم ,انجام دادم میام.
رفتم اتاقم ومشغول شدم,پشت به قبله نشستم و وردا راگفتم وگفتم ,کم کم احساس سنگینی کسی رادرکنارم میکردم,احساس میکردم دونفر دوطرفم نشستند ,یکباره یه رعشه تمام وجودم راگرفت,رو زمین افتادم,حس میکردم یکی روسینه ام نشسته و هی گلوم را فشارمیده ,احساس خفگی داشتم ,هرکارمیکردم ,نفسم بازنمیشد ,توهمین عالم بودم,مادرم دررابازکرد,تامنودرحالی مثل تشنج دید جیغ کشید وبابام راصدازد.
گلوم فشرده میشد,تنگی نفسم بیشترمیشد,رنگم کبود کرده بود ,بابا اومد بلند فریادمیزد یاصاحب الزمان,یاصاحب الزمان..
هر یاصاحب الزمانی که میگفت ,نفس من بازترمیشد,تااینکه حس کردم اون فرد ازروسینه ام بلند شد....
به حالت عادی برگشتم,بابا زنگ زده بود اورژانس,آمبولانس رسید,معاینه کردند ,گفتند چیزیش نیست,احتمالا یک حمله ی عصبی بهش دست داده,بهتره به یک دکترمغزواعصاب مراجعه کنید.
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
#سخنی با خوانندگان رمان(دام شیطانی)
باسلام,بنده ی حقیر برای نوشتن این رمان تحقیقات زیادی انجام دادم وبعضا باافرادی که گرفتار این دام شده اند صحبت کرده ام,وقایع موجود در رمان براساس خاطرات وواقعیتهایی ست که برای این افراد اتفاق افتاده است ازکسانی که استرس واضطراب دارند خواهش میشود ازخواندن ادامه داستان صرفنظر نمایند.
باتشکر🌹
💦⛈💦⛈💦⛈
📣📣📣📣📣📣📣
💥💥تحلیل تخصصی روز 💥💥💥:
🔴 وقوع حادثه تروریستی کرمان و شهادت ده ها تن از مردم عزیزمون رو تسلیت عرض میکنم خدمت همه شما عزیزان
در این کنفرانس این حادثه غمبار رو در سه قسمت توصیف و تحلیل خواهم کرد:
♦️قسمت اول :
شرح واقعه
♦️قسمت دوم :
تحلیل این اتفاق و نوع برخورد نظام با عاملین این حادثه ناگوار
♦️قسمت سوم :
وظیفه ما در قبال این اتفاقات چیست و تاثیر این حادثه در جامعه چگونه خواهد بود
❌و اما قسمت اول:
متأسفانه ساعاتی قبل در محل گلزار شهدا کرمان دو بمب با فاصله ٣٠٠ متری منفجر گردید
نوع انفجار جوری طراحی شده بود که با انفجار اول که صدای بیشتری داشته مردم به سمت بمب دوم فرار میکردن که یهویی بمب دوم
بمب دوم زیر پل و در بین مردم منفجر میشود
بمب دوم از نوع بمبهای ترکش زا بوده که براده های آهن و ساچمه به سمت مردم بیگناه پرتاب میشه
این نوع بمب گذاری در عرف امنیتی ، بمب گذاری کور گفته میشه و برای از بین بردن عوام مردم استفاده میشه
متاسفانه تاکنون ١٠٣ هموطنمون به شهادت رسیدن و حال تعدادی از مجروحین هم وخیمه و احتمال اینکه این آمار بالاتر بره هم هست
❌و اما قسمت دوم :
تحلیل این اتفاق و نوع برخورد نظام با عاملین این حادثه ناگوار
این تحلیلی که انجام میدم با علم این موضعه که میدونم خیلی ها دارن مسخره میکنند که کو امنیت ، کو انتقام سخت ، چرا فقط حرف میزنیم و کاری نمیکنیم ، کار خودشونه
پس حتما تا آخر ، این بحث رو دنبال کنید
نظام بر اساس یک استراتژی داره جلو میره و هیچگونه احساساتی نمیتونه این استراتژی رو بهم بزنه
متاسفانه خیلی ها دارن دچار اشتباه محاسباتی میشن و احساساتشون سریعا به تحلیلشون غلبه میکنه
ببینید رفقا
حضرت آقا به عنوان رهبر جریان مقاومت ، زمین بازی را دقیقا در سرزمینهای اشغالی تعریف کردن
و اسرائیل به شدت در حال ضربه خوردنه
اسرائیل برای اینکه زمین بازی رو عوض کنه و اونو به داخل کشور بکشه چند تا عملیات در دست اجرا داره
اول از همه تحریک جمهوری آذربایجان برای تمرکز زدایی ایران و مشغول کردن ایران در مرزهای شمالی کشور
دوم ترور فرماندهان تاثیرگذار محور مقاومت
برای اینکه زمین بازی عوض بشه باید پای ایران به این جنگ باز بشه
اونوقت ما باید در داخل با دشمن بجنگیم
برای این کار، اول اومدن سید رضی و تنی چند از فرماندهان ما رو ترور کردن تا نظام رو احساسی کنند تا جواب بده و اونها هم متعاقبا با ما وارد جنگ بشن
وقتی دیدن نتونستن نظامیان ما رو رو تحریک کنند ، حادثه امروز رو رقم زدن
اونها میدونند که حاج قاسم به شدت برای مردم مهمه
و چون مردم انتقام سخت رو اونجور که باید میدیدن ، ندیدن ، در سالگرد این شهید بزرگوار این حادثه تروریستی رو رقم زدن
الان هیجانات حاصل از این جمله که نظام نه انتقام سخت حاج قاسم رو گرفت و نه جواب این حادثه رو خواهد داد ، سعی میکنند مردم رو تحریک کنند ، تا هم تحقیر کنند و هم نظام رو تحت فشار قرار بدن تا پاسخ بده
اولا شک نکنید در همین سطح و از اون بالاتر این حادثه طی همین چند روز آینده جواب داده خواهد شد
البته میدونم یه عده شاید اینو باور نکنند ولی خواهید دید
بنده برای خوش آمدن کسی تحلیل نمیکنم
اما بدونید دستان ما در منطقه از این به بعد اسرائیل رو آسوده نخواهند گذاشت
مردمی که اینقدر احساسی اند که وقتی حماس به اسرائیل حمله کرد نگران مردم اسرائیل بودن و میگفتن نباید اینها رو کشت الان هم به همون اندازه احساسی اند
اصلا تحلیلهای بنده برای این نوع آدمها نیست
چون تحلیل در حوزه استراتژی ، احساس بر نمیتابه
به جرأت و با اطلاع میگم تا الان حمله ای به ما نشده که بدترش رو جواب نداده باشیم
منتهی ما رسانه ای نمیکنیم
میگن از بس اونها زدن و ما جواب ندادیم اونها پر رو شدن
نه عزیز بزرگوار
این ضربات کوری که دشمن داره میزنه برای اینه که از زیر فشار بیرون بیاد
اسرائیل گوشه رینگ گیر کرده و داره چپ و راست میخوره ، اون وسطا هم سعی میکنه با یکی دو تا عملیات از زیر ضربه دربیاد
ما نمیگذاریم اسرائیل از گوشه رینگ بیرون بیاد
این کار رو هم برای خوشامد یا نیامدن کسی نمیکنیم
استراتژی کلان محور مقاومت ازاله این غده سرطانی است
اسرائیل توان جنگ با ما رو نداره و میدونه که به زودی نابود میشه
برای همین سعی میکنه پای ایران رو وسط بکشه تا به دنیا بگه من با ایران میجنگیدم نه با یک گروه کوچک مقاومت
و اگر نابود هم بشم کار ایران بوده
بزرگواران
نابودی اسرائیل که کاری نداره
اگر اسرائیل رو نابود کنید شک نکنید صهیونیزم جهانی از یک کشور دیگه سر برمیاره
ما باید تفکر صهیونیزم رو از ریشه بخشکونیم
اینجوری دیگه نمیتونن سربر بیارن
از همین امشب ببینید چه بلایی سر اسرائیل خواهد آمد
حلقه محاصره رو اینقدر تنگ خواهیم کرد که نتونن نفس بکشند