پروانه های وصال
#نکات_تربیتی_خانواده 31 "سکوت جهنمی" ⭕️ گاهی وقتا دیده میشه که یه خانم و آقایی با هم دعواشون میشه،
#نکات_تربیتی_خانواده 32
⁉️ آرامش خودمون چی میشه؟
🔶 حالا سوالی که بعضی از افراد میپرسن اینه که اگه ما به دیگران آرامش دادیم ولی دیگران به ما آرامش ندادن چیکار کنیم؟
🔹ممکنه خانمی تلاش کنه به شوهرش آرامش بده اما شوهرش با رفتارهای نادرست، آرامش همسرش رو بگیره.
اینجا خانم باید چیکار کنه؟⁉️
یا برعکس این موضوع هم همینطور.
✅ ببینید مومن همیشه دنبال این هست که آرامش خودش رو از خدا بگیره.
شما همیشه تلاش کن که به دیگران آرامش بدی اما اگه کسی آرامش شما رو گرفت،
برو در خونۀ خدا بگو:
💖 خدایا اطرافیانم آرامشم رو ازم گرفتن، خودت بهم آرامش بده....😌
من توکلم به تو هست.
💓 همه چیز رو دست تو سپردم...
خدایا کسی که تو رو نداشته باشه، آرامشم نداره؛
اما من که تو رو دارم... 😌💖
"اصلاح نگاه"
🔹 پیامبر خدا که سلام خدا بر او باد فرمود:
🌺 همسرانتان نزد شما "امانت هاى خدا" هستند ، آزارشان نرسانید و بر آنها سخت نگیرید...
🌷💗🔹💗🌷
🔶 یکی از مهم ترین نگاه هایی که هر یک از زن و شوهر باید در خودش به وجود بیاره اینه که
✅ همسر خودش رو "امانت خدا" توی زندگیش بدونه.
همسرت بی صاحب نیست...
صاحبش پروردگار عالم هست....
✔️ یه چند روزی این همسر رو داده به دست تو
💢 عزیز دلم؛ مبادا امانت خدا رو اذیت کنی...
💓در مسیر آرامش قدم بذارید:
پروانه های وصال
﷽ 🌸 #سرگذشت ارواح در برزخ (قسمت ۲۸) #قسمت_بیست_هشت آن شخص گفت به ما اجازه عبور نمیدهند.میگویند تا
﷽
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت۲۹)
#قسمت_بیست_نهم
که در دنیا دل به ولایت و محبت علی و اهل بیت محمد صلی الله علیه و اله💞 سپرده باشند.به چنین افرادی برگه ی ولایت میدهند تا براحتی از این دروازه عبور کنند و به دروازه های وادی السلام نزدیک شوند..
.
با اضطراب به نیک گفتم: من در دنیا شیفته ی اهل بیت بودم ولی برگه ی ولایت ندارم! .
نیک به سمت راست اشاره کرد و گفت: باید به آن چادر سبز بروی. با عجله و شتاب خودم را به چادر رساندم. مرد سفیدپوش و خوش سیمایی گوشه ای نشسته بود و یکی از اهالی برزخ با او صحبت میکرد.
.
گویا شخص از برگه ی ولایت محروم بود و میخواست با التماس برگه را دریافت کند.
.
سفید پوش خطاب به برزخی گفت: حرف همان است که گفتم، توباید به وادی شفاعت برگردی تا شاید فرجی شود وگرنه کار تو و آنهایی که بیرون اینجا ایستاده اند حل شدنی نیست.
.
️آن مرد با ناراحتی از آنجا رفت. من پس از عرض سلام روبه روی آن شخص بزرگوار نشستم. جواب سلامم را داد و بدون اینکه درخواستم را بگویم ،دفتری را که در پیش رو داشت ورق زد .
.
از شدت اضطراب دست و پایم می لرزید.. اما طولی نکشید که دست مرد همراه با یک برگ سبز 💚به طرفم دراز شد و با لبخند گفت:تو به سعادت رسیدی،این سعادت بر تو مبارک باد..
.
از خوشحالی حرفی نتوانستم بزنم و به این ترتیب ما دروازه ی ولایت را پشت سر گذاشتیم و ماموران و جمعیت بی ولایت را پشت سر گذاشتیم.
.
نگاهم به بالا افتاد، هرچه بود نور بود و نور بود و هرچه جلوتر میرفتیم به شدت آن افزوده میشد.زمین صاف و همه جا سبز و 🌱با نشاط بود.شادی امانم را بریده بود. به نیک نگاهی انداختم که از همیشه خوشحالتر و غرق سرور و 🌟شادی بود. بی اختیار از نیک جلو افتادم و دوان دوان به مسیر ادامه دادم.
.
از دروازه ولایت خیلی دور نشده بودیم که جاده به هشت قسمت تقسیم شد..
نمیدانستم چه کنم و از کدام طرف بروم. ایستادم تا نیک آمد .دستش را روی شانه ام گذاشت و با لبخند گفت: بهشتی 💐که روز قیامت بر پا میشود هشت دروازه دارد...
✍🏻ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حقایقی غافلگیرکننده از زبان کارشناس #شبکه_ملی_آمریکا روی آنتن!
#ترامپ_دروغ میگوید که #داعش را شکست داده است، این کار را #سپاه پاسداران انجام داد.
یمنی ها خیلی باهوشند و ....
آدم مغرور مثل کسی است که
بالای کوه ایستاده
و همه را کوچک می بیند.
غافل از اینکه مردم هم از پایین
او را کوچک می بیند.
💕💕💕
الهی
دست نياز را به درگاه تو دراز مي کنم
و از کسي خواسته هايم را طلب مي کنم
که هيچ گاه بر سرم منت نمي گذارد .
آرزوهايم را به تو مي گويم .
به تو که هميشه دوست مني .
عاشق تر از هميشه سر بر آستان
ملکوتيت مي گذارم و در دل دعا مي کنم
و از تو مي خواهم که آرامش ، برکت و
سلامتی را برای خودم و دوستانم
ارزانی داری .
آمین
🕊🍃🕊🍃🌸🍃🕊🍃🕊
پروانه های وصال
#نکات_تربیتی_خانواده 32 ⁉️ آرامش خودمون چی میشه؟ 🔶 حالا سوالی که بعضی از افراد میپرسن اینه که اگه
#نکات_تربیتی_خانواده 34
💢 یه اشتباه بزرگ 💢
🔶 کسی که توی زندگی زناشوییش به همه آرامش میده اما کسی به اون آرامش نمیده،
باید آرامش خودش رو از در خونۀ خدا به دست بیاره...
💖 از دستان پر مهر اهل بیت (ع)...
یه موقع شیطان فریبش نده که بخواد آرامش خودش رو از نامحرمان بگیره...
😈🔞🔞🔞
⛔️ این اشتباه بزرگی هست که آدم برای کسب آرامش سراغ روابط حرام بیرون از خونه بره.😒🔞
⭕️ اتفاقا زندگی دنیا و آخرتش سیاه و تلخ خواهد شد.
هوای نفس همیشه آدم رو فریب میده و براش "حق بیجا" قائل میشه.
💢 مثلاً به آدم میگه: بابا تو این همه به همسرت محبت میکنی و آرامش میدی اما اون قدر تو رو نمیدونه! 😈
⭕️ بعد میگه: تو هم باید آرامش داشته باشی!
🔞 در کنار همسرت میتونی بیرون از خونه هم دوست و رفیق داشته باشی و باهاش درد و دل کنی!
😒
اینا فریب های هوای نفس و شیطان هست....
پروانه های وصال
﷽ 🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت۲۹) #قسمت_بیست_نهم که در دنیا دل به ولایت و محبت علی و اهل بیت
﷽
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
( قسمت ۳۰)
#قسمت_سیم
نیک گفت:بهشتی که روز قیامت برپا خواهد شد شامل هشت دروازه هست، یکی مربوط به پیامبران و صدیقین،
یکی برای شهدا و صلحا،
دیگری برای مسلمانانی که بغض و دشمنی با اهل بیت نداشتد
و پنج دروازه هم برای شیعیان و دوستداران اهل بیت میباشد.
.
وادی السلام آیینه ی ضعیف و قطعه ی کوچکی از بهشت است...
.
آنگاه به یکی از مسیرها اشاره کرد و گفت: مسیر ما این است،عجله کن برویم.
چیزی نرفته بودیم که نسیم روح بخشی وزیدن گرفت و هوای معطر و نسیم لطیفی را استشمام کردم.
🌷صورت زیبای نیک را که شاد و خندان بود جلوی صورتم دیدم و با تعجب گفتم: چه شده که اینگونه مرا نگاه میکنی؟
.
نیک با شادی گفت: این بوی خوش بهشت است که از سوی وادی السلام وزیدن گرفته💥 و نشان از این است که به مقصد نزدیک شده ایم و من باید بروم.
.
ناگهان خنده از صورتم محو شد و با اضطراب پرسیدم کجا بروی؟مگر قرار نیست من و تو با هم باشیم؟؟ .
نیک لبخندزنان گفت: چرا ترسیدی؟ قرار نیست از هم جدا شویم بلکه من باید زودتر از تو بروم و دار السلام را که برایت در نظر گرفته اند آماده سازم.
.
با خوشحالی پرسیدم: دارالسلام کجاست؟
نیک گفت: هر مومنی در دار السلام جایگاهی دارد که خانه ی امن و اسایشگاه اوست و آن منزل همان دارالسلام است.
.
از شادی وجودم لبریز شد. لبخند زنان گفتم: من چه کنم؟ صبر کنم تا برگردی؟ نیک همان طور که به راه افتاده بود گفت:
تو آهسته به راهت ادمه بده وقتی نزدیک دروازه رسیدی مرا خواهی دید. نیک به سرعت دور شد و من آرام به راهم ادامه دادم تا اینکه کم کم دروازه های وادی السلام مشخص شد.
.
سرعتم را بیشتر کردم.صبرم را از دست دادم و شروع به دویدن کردم. ناگهان گروهی از ملائکه را دیدم که پرواز کنان به پیشوازم آمدند.
❄️به احترام آنها ایستادم.
.
همگی بالای سرم قرار گرفتند و گفتند: سلام بر تو ای بنده ی خوب خدا،بهشت و راحتی بر تو مبارک باد.
🌻من در جواب گفتم: خدا را سپاس که مرا از نعمت بهشت بی بهره نکرد.فرشتگان خداحافظی کردند و رفتند . 🌳من هم با سرعت بیشتری به راهم ادامه دادم تا سر انجام به دروازه ی دار السلام رسیدم...
🔶وقتی چشمم به درون وادی السلام افتاد؛ ناخوداگاه از حرکت ایستادم و غرق دیدن آن منظره ی باورنکردنی شدم...
.
نمیدانم چه مدتی در آن حال بودم که ناگهان دستی به شانه ام خورد. رویم را برگرداندم نیک را دیدم که لبخند زنان به من نگاه میکرد.
💟 از اینکه او را دوباره کنار خودم میدیدم خوشحال و ذوق زده شدم و او را در آغوش کشیدم.
.ادامه دارد...
در جزیره مجنون در عملیات خیبر توفیق شرکت داشتم. یک روز عراق از ساعت پنج صبح پاتک زد و شروع کرد به ریختن آتش و تا ظهر هم ادامه داشت.
در اینکه حتماً باید نماز را به جا میآوردیم شکی نداشتیم.
وقتی نماز را تمام کردیم دیدیم تانکها به ما نزدیک میشوند.
به سرعت شروع کردیم به آر.پبی.جی. زدن.من و یکی از دوستانم به اسم ذوالفقار بوربورانی در کنار هم بودیم.
بعد از چند لحظه وقتی سرم را به طرف ایشان برگرداندم دیدم حالت سجده سرش را روی خاک گذاشته است.
در همان حالت گفت: مگر نمازت را نخواندهای؟ او تکانی نخورد.
حرفی هم نزد. بالای سرش که رفتم دیدم گلوله دوشکا درست خورده بود وسط گلویش. خواستم بلندش کنم اما نگذاشت. میخواست در همان حالت سجده به دیدار معبود بشتابد...
🌸 شهید ذولفقار بوربورانی