eitaa logo
پروانه های وصال
8.1هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
22.7هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
🍞 😋 ▫️پنیر سفید یک پیمانه ▫️پنیر پیتزا یک پیمانه. ▫️روغن زیتون یک دوم پیمانه. ▫️آرد دو پیمانه. ▫️بیکینگ پودر سه قاشق چایخوری. ▫️جعفری ساطوری شده یک پیمانه. ▫️تخم مرغ سه عدد. ▫️شیر کم چرب یک پیمانه. ▫️نمک و فلفل کمی 🔸ابتدا فر رو روی درجه 180 درجه گرم میکنیم جعفری ها رو ساطوری کرده و در یک ظرف پنیر سفید و پنیر پیتزا رو با هم مخلوط می‌کنیم، تخم مرغ ها رو افزوده مخلوط می کنیم تا پف کند، روغن و شیر به همراه نمک و فلفل رو اضافه کرده خوب هم می زنیم، سپس‌ آرد و بیکینگ پودر الک شده رو کم‌کم اضافه و مخلوط می‌کنیم در پايان جعفری خرد شده رو افزوده به کمک لیسک هم می زنیم و در قالب چرب شده، فر 180 درجه به مدت 35 دقیقه قرار می دهیم تا روی کیک کاملا طلایی شود
🍘 😋 ▫️سیب زمینی پخته:۲عدد ▫️کدو سبز :۲عدد ▫️تخم مرغ:۲عدد ▫️آرد:۲ق س ▫️بکینگ پودر:۱/۲ق چ ▫️کنجد:۲قاشق ▫️نمک و فلفل ▫️پیازچه:۴ساقه ▫️شوید:۵۰گرم ▫️ماست:۲پیمانه ▫️خامه:۱/۳پیمانه ▫️لیموترش:۱عدد 🔸سیب زمینی و کدو را درشت رنده کنید.آرد،تخم مرغ،بکینگ پودر،کنجد ،نمک و فلفل و نیمی از پیازچه و شوید رو با سیب زمینی و کدو مخلوط کنید و در روغن با قاشق از مایع کوکو ریخته و صاف کنید و اجازه بدید دو طرف سرخ بشه .سپس ماست و خامه و پیازچه و شوید و آبلیمو رو مخلوط کرده و نمک و فلفل اش رو اندازه کنید و به عنوان سس با غذا سرو کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدحاج قاسم سلیمانی:. 🔹امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص). ❄️⛄️❄️⛄️❄️
🏴 برنامه مراسم عزاداری در حضور رهبر انقلاب اسلامی دفتر مقام معظم رهبری در اطلاعیه‌ای اعلام کرد مراسم‌ عزاداری ایام فاطمیه در حسینیه امام خمینی(ره) بدون حضور جمعیت برگزار می‌شود و مشروح برنامه‌های عزاداری در حضور رهبر انقلاب اسلامی از شبکه‌های تلویزیونی پخش خواهد شد. بسم الله الرحمن الرحیم ضمن عرض تسلیت به‌مناسبت فرارسیدن ایام شهادت حضرت فاطمه‌زهرا سلام‌الله‌علیها به اطلاع‌ می‌رساند مراسم عزاداری در حسینیه امام خمینی(ره)، امسال نیز به علت تداوم شیوع بیماری و لزوم رعایت کامل شیوه‌نامه‌های بهداشتی، بدون حضور جمعیت و تنها با حضور یک سخنران و یک مداح از دوشنبه (۱۳ دی) تا جمعه (۱۷ دی) پس از نماز مغرب و عشاء برگزارمی‌شود. مشروح برنامه‌های عزاداری در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی هر شب از شبکه‌ یک سیما و سایر شبکه‌های تلویزیونی پخش خواهد شد. ❄️🖤🖤🖤❄️
🔔 🔸پنج چيز است كه پنج چيز از آن نزايد: ♦️دلي كه خانه ي غرور است كانون محبت نشود. ♦️ياران دوران فرومايگي، نكوخويي ندانند و ♦️تنگ نظران ره به بزرگي نبرند. ♦️حسودان بر جمال و كمال جز به چشم كينه ننگرند و ♦️دروغگويان از كسي وفا و اعتماد نبينند. ❄️❄️⛄️⛄️❄️❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨فوری با نزدیکی به سالگرد شهیدحاج قاسم سلیمانی اینستاگرام هشتگ‌های رهبر و رهبری را نیز مسدود کرد
قدر آدم‌هایی که زود عصبی میشوند را بدانید. این‌ها همان لحظه داد می‌زنند، قلبشان درد می‌گیرد، دستانشان می‌لرزد، ولی؛ برای زمین زدنتان هیچ نقشه‌ای نمیکشند! آن‌ها تمام نقشه‌شان همان عصبانیت‌شان بوده، اکثر آدمهایی که زود عصبانی میشوند، آدم‌هایی هستند که رقیق‌ترین و صاف‌ترین قلب‌ها را دارند... ❄️❄️⛄️⛄️❄️❄️
پروانه های وصال
بسم رب العشق #قسمت_سی_وششم - 😍 #علمدارعشق 😍# #راوی نرگــــــس ســـادات# نمازمو خوندم از مسجد
بسم رب العشق - 😍 😍# تا همه بچه ها جمع بشند و سوار اتوبوس بشیم ساعت ۸ صبح شد منو زهرا کنارهم نشسته ایم هم ردیف ما همسر و برادر زهرا نشستن برای ناهار و نماز یه جا توقف کردیم بعداز اقامه نماز با بچه ها به سمت رستوران حرکت کردیم بچه ها داخل رستوران همهمه ای ایجاد کرده بودن زهرا با برادر و همسرش دور یه میز نشستن منم ترجیح دادم تنها باشم استادمرعشی داشت بایکی از آقایون حرف میزد تا حرفشون تمام شد اومد سمت من استاد: چرا تنها نشستید خانم موسوی - خانم کرمی با برادر و همسرش نشسته منم دیگه مزاحمشون نشدم استاد: اجازه هست من هم میزتون بشم - بله بفرمایید استاد: حقیقتا خانم موسوی خیلی وقته میخام باهتون صحبت کنم اما نمیشه - من درخدمتم استاد تا استاد اومد حرف بزنه یهو سر وکله زهرا پیداشد زهرا: استاد ببخشید با نرگس سادات کار دارم استاد : ☹️☹️خواهش میکنم بفرمایید زهرا منو برد سمت میزشون و گفت پیش خودم باش - زهرا تو چته بعداز خوردن ناهار به سمت اصفهان حرکت کردیم ساعت ۶ غروب بود که رسیدیم محل اسکانمون یه هتل خیلی شیک که از قبل رزو شده بود منو زهرا تو یه اتاق بودیم مرتضی و صبوری و استاد مرعشی هم یه اتاق دیگه با صدای اذان صبح گوشیم از جا بلندشدم روسریمو مدل لبنانی بستم چادرلبنانیم سر کردم و به سمت حسینه هتل رفتم بعداز اقامه نماز استاد مرعشی تو سالن دیدم با چشمای خواب آلود بهش سلام دادم - سلام استاد •• سلام قبول باشه خانم موسوی چقدر چادر بهتون میاد - ممنونم استاد 😅😅 بعداز صرف صبحونه با اعلام استاد سوار اتوبوس شدیم و به سمت نیروگاه هسته ای نطنز حرکت کردیم یاد یه خاطره از کیک زرد افتادم برای زهرا که تعریف کردم با صدای بلند خندید •• خانم کرمی به چی میخندید زهرا : استاد خانم موسوی یه خاطره خیلی جالب گفتن •• میشه برای منم تعریف کنید - بله حدود ۱۵ سالم بود که برای اولین بار اسم کیک زرد از صدا وسیما شنیدم پیش خودم فکرمیکردم واقعا یه کیک خوردنیه که تقسیمش میکنن و به هر بیماری یه مقداری میدن استاد : چه برداشت جالبی بعداز ۲ ساعت به نیروگاه نطنز رسیدیم بازرسی های ویژه انجام شد و حالا باید خودمون استریل شدیم که مبادا میکروبی و ویروسی و چه چیزهای ازاین دست با خودمون وارد سایت ها بشه منو زهرا و آقای صبوری فقط مجاز به مشاهده بودیم من شروع کردم به غرغر کردن - خوب چرا ماآورده وقتی حتی اجازه حتی لمس چیزی نداریم استاد از پشت سرم گفت استاد: خانم موسوی خسته شدید - خیلی استاد چرا ما اومدیم خوب همین فیلمش بعدا سر کلاس میدیم استاد : چون تو سفر میشه طرف مقابل شناخت نویسنده بانـــــــو .....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
بسم رب العشق #قسمت_سی_هفتم - 😍 #علمـــدارعشــــق😍# تا همه بچه ها جمع بشند و سوار اتوبوس بشیم ساع
بسم رب العشق - 😍 عشــــق😍 # شش بار تواین ده بار رفتیم نیروگاه هسته ای غمناک ترین قسمت حضورمون تو‌ نیروگاه حضور درسایت شهید احمدی روشن روز هفتم استاد مرعشی اعلام کردن حاضر باشیم بعداز ناهار برای گردش به سی و سه پل و زاینده رود بریم لب پل نشسته بودم زهرا و همسرش داشتن تو زاینده رود قایق سواری میکردن استاد مرعشی اومد با فاصله نیم متری کنارم نشست •• خانم موسوی میخاستم حرفمو بزنم یهو صدای مرتضی مانع از ادامه حرف شد مرتضی : استاد میاید بریم قایق سواری استاد : گویا این خواهر و برادر نمیخان من حرف بزنم فعلا بااجازه - بفرمایید اردو تموم شد ما برگشتیم خونه سه روز از عروسی بچه ها میگذره و هرکدوم رفتن سر خونه و زندگی خودشون امروز بعداز ظهر با استاد مرعشی کلاس داریم وارد کلاس شدیم استاد جلوتراز ما سرکلاس حاضرشده بودن تااومدم بشینم •• خانم موسوی لطفا بعداز کلاس تنها در کلاس بمونید باشما یه کار شخصی دارم - بله چشم استاد کلاس تموم شد همه بچه ها از کلاس خارج شدن منو استاد تنهایی تو کلاس موندیم استاد رفتن سمت در کلاس ودر باز گذاشتن •• خانم موسوی حقیقتا این حرف خیلی وقته میخام بهتون بگم تو اردو هم که بارها نیت کردم بهتون بگم اما خانم کرمی و برادرشون مانع شدن - بله حق باشماست من الان در خدمتم بعداز ده دقیقه با تامل و خجالت گفت •• میخاستم اگه اجازه بدید با مادرم برای امر خیر مزاحمتون بشیم - استاد حقیقتا اصلا انتظار این حرف نداشتم اجازه بدید من فکر کنم •• بله حتما رفتم سلف تا زهرا خداحافظی کنم برم خونه باید با آقاجون مشورت کنم تا وارد سلف شدم زهرا اومد سمتم زهرا: استاد چیکارت داشت نرگس سادات! - ازم خواستگاری کرد زهرا : چییییییییی - إه چه خبرته سلف گذاشتی رو سرت زهرا : تو جوابت چیه ؟ - پسر خوبیه شاید جواب مثبت دادم زهرا: نرگس سادات توروخدا درست تصمیم بگیر تو کیسای مذهبی تر از استاد مرعشی هم داری - زهرا باز گنگ داری حرف میزنیا من برم خونه باید با آقاجونم حرف بزنم فعلا یاعلی نویسنده بانو....... بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
بسم رب العشق #قسمت_سی_هشت - 😍 #علمــــدار عشــــق😍 # شش بار تواین ده بار رفتیم نیروگاه هسته ای
بسم رب العشق - 😍 😍# وارد خونه شدم عزیزجون رفته بود خونه همسایمون برای کمک به آش نذری رفتم لباسام عوض کردم اومدم تو پذیرایی روم نمیشود به آقاجون بگم آقاجون : نرگس جان بابا چیزی میخای به من بگی؟ - آقاجون میخام یه چیزی بهتون و باهتون حرف بزنم آقاجون : باشه بابا بریم حیاط رفتیم حیاط رو تاپ دونفر نشستیم آقاجون شما به من اطمینان دارید آقاجون : گل ناز بابا این چه حرفیه چی شده باباجان - آقاجون قول بدید ازدستم ناراحت نشید آقاجون - چشم بابا بگو چی شده - حاج بابا استادم ازمن امروز خواستگاری کرد آقاجون : خب باباجان این اون مقدمه چینی نمیخاستم دخترم وقتی یه دختر بزرگ میشه هزارتا خواستگار داره توام که سه ترم این آقا میشناسی فکرات بکن جواب بده اما نرگس سادات تا نگفتی بله من پشتم اما با گفتن بله باید تا آخر به پای بله ای که گفتی بمونی - آقاجون اجازه میدید برم شلمچه فکر کنم جواب بدم آقاجون : آره بابا برو نویسنده : بانـــــو....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹