پروانه های وصال
#قسمت_شصت_و_ششم_رمان_نسل_ سوخته: محمد مهدی شب بود که تلفن زنگ زد ... محمد مهدی ... پسر خاله مادرم ب
#قسمت_شصت_و_هفتم_رمان_نسل_ سوخته: رقیب
آقا محمدمهدی ... که همه آقا مهدی صداش می کردن ... از نوجوانی به شدت شیفته و علاقه مند به مادرم بوده ... یکی دو باری هم خاله کوچیکه با مادربزرگم صحبت کرده بوده ... دیپلم گرفتن مادرم و شهادت پدربزرگ ... و بعد خواستگاری پدرم ... و چرخش روزگار ...
وقتی خبر عقد مادرم رو به همه میگن ... محمدمهدی توی بیمارستان، مجروح بوده ... و خاله کوچیکه هم جرات نمی کنه بهش خبر بده ... حالش که بهتر میشه ... با هزار سلام و صلوات بهش خبر میگن ... آسیه خانم عروس شد و عقد کرد ... و محمد مهدی دوباره کارش به بیمارستان می کشه ... اما این بار ... نه از جراحت و مجروحیت ... به خاطر تب 40 درجه ...
داستان عشق آقا مهدی چیزی نبود که بعد از گذشت قریب به 20 سال ... برای پدرم تموم شده باشه ... و همین مساله باعث شده بود ... ما هرگز حتیاز وجود چنین شخصی توی فامیل خبر نداشته باشیم ...
نمی دونم آقا مهدی ... چطور پای تلفن با پدر حرف زده بود... آدمی که با احدی رودربایستی نداشت ... و بی پروا و بدون توجه به افراد و حرمت دیگران ... همیشه حرفش رو می زد و برخورد می کرد ... نتونسته بود محکم و مستقیم جواب رد بده ...
اون شب حتی از خوشی فکر جنوب رفتن خوابم نمی برد ... چه برسه به اینکه واقعا برم ... اما...
از دعای ندبه که برگشتم ... تازه داشت صبحانه می خورد ... رفتم نشستم سر میز ... هر چند ته دلم غوغایی بود ...
اگر این بار آقا مهدی زنگ زد ... گوشی رو بدید به خودم ... خودم مودبانه بهشون جواب رد میدم ...
جدی؟ ... واقعا با مهدی نمیری جنوب؟ ... از تو بعیده ... یه جا اسم شهید بیاد و تو با سر نری اونجا ...
لبخند تلخی زدم ...
تا حالا از من دروغ شنیدید؟ ... شهدا بخوان ... خودشون، من رو می برن ...
.
.ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شخصی از حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) از قدرت و استطاعت سؤال کرد ✨ ⤵️
( #قسمت_اول ) 🌷
✨در تحف العقول صفحه 468 ضمن حدیث مفصلی از امام هادی (ع) که مینماید
📝رسالهای است که امام در موضوع جبر و تفویض و عدل به گروهی از شیعیان نوشته است1، مینویسد :
🧔شخصی از حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السّلام) از قدرت و استطاعت سؤال کرد که آیا انسان قدرت و استطاعت دارد و کارها را با قدرت و استطاعت خود میکند یا فاقد قدرت و استطاعت است؟
☝️و اگر قدرت و استطاعت دارد و کارها را با حول و قوّه خود میکند، پس دخالت خداوند درکاری که انسان به قدرت و استطاعت خود میکند چگونه است؟
⚠️از متن حدیث چنین استفاده میشود که سؤال کننده معتقد بوده که انسان دارای قدرت و استطاعت هست و کارها را با قدرت و استطاعت خود میکند؛ بنابر این دخالت تقدیر الهی برایش غیر مفهوم بوده است.
💟امام به او فرمود:
سألت عن الاستطاعة، تملکها من دون اللّه او مع اللّه؟
تو از استطاعت سؤال کردی. آیا تو که مالک این استطاعت هستی، به خودی خود و بدون دخالت خداوند صاحب این استطاعتی یا با شرکت خداوند صاحب آن هستی؟
🤔سؤال کننده در جواب متحیر ماند چه بگوید..
(استاد مطهری ادامه دارد✨)
#صفات_انصار_امام_زمان ارواحنا فداه
🔻امیرالمومنین سلام الله علیه فرمود:
رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَنْصَارُ الْمَهْدِیِّ فِی آخِرِ الزَّمَانِ
مردان مؤمنی که خدا را آن چنان که شایسته است شناخته و آنان یاران مهدی (سلام الله علیه) در آخر الزمان اند.
📚کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۷۸
#عجل_فی_فرج_مولانا_یا_صاحبالزمان
💕❤️💕❤️
20.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 روایت علیرضا پناهیان و سیدعلی خمینی از نکته عجیب سخنرانی دیروز رهبر انقلاب
#تصویری
4_5943025210448938677.mp3
3.39M
یکی از بزرگان میفرمود شرط خواندن نماز شب اینه که وقتی نماز شب میخوانی، انتظار اتفاق خاصی نداشته باشی.
از خدا طلبکار نشی که فردا دعاهات مستجاب بشه.
بعد از چهل شب نماز شب خواندن انتظار نداشته باشی گوشه سقف سوراخ بشه یک فرشته ببینی.
انتظار مکاشفه نداشته باشی.
در کوی ما شکسته دلی میخرند و بس
بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است.
علامه قاضی(ره) با اون درجات عجیبش میگفته:
چهل سال است دم از پروردگار عالم می زنم.
چند مرتبه خواستند مرا بکشند، آیت الله سید ابو الحسن اصفهانی نگذاشت. خدا کمکم کرد!
در این مدت نه خوابی دیدم، نه مکاشفه ای، نه رفیقی، نه همدردی، چهل سال است که در را می کوبم و خبری نیست. 📚عطش؛ ص ۱۹
اونوقت من نوعی تو روز همه نوع گناه رو انجام میدم و با چند شب نماز خوندن، انتظار چشم برزخی و طی الارض دارم.
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند
حافظ
🌸بعضی آدمها اینطوری هستند،
هرچقدر بیشتر بخواهیشان، دورتر میشوند.
هر چقدر واضحتر ببینند داری تلاش میکنی برای رضایتشان، بیشتر ناراضی میشوند.
🌸هر چقدربیشتر بفهمند نیازت به حضورشان را، گم و گورتر میشوند. هر چقدر بیشتر بدانند چه اندازه دوستشان داری، بیتفاوتتر میشوند.
🌸هر چقدر بیشتر بخواهی بمانند، بیشتر دلشان میخواند بروند.و در حالی که تو فکر میکنی هر چقدر بیشتر نشان بدهی، این آدمها بیشتر میفهمند.آنها هیچ چیز نمیفهمند و دلشان هم نمیخواهد که بفهمند.
🌸بعضی آدمها اینطوریاند: خلاف جریان.
هر چقدر بیشتر پارو بزنی به سمتشان تا برسی بهشان، بر خلاف جریان پارو میزنند تا دور شوند از شما.بعضی آدمها اینطوریند..
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─