پروانه های وصال
#ملاقات_با_خدا 24 🌺 عزیزم کسی که میخواد از خدا لذّت ببره، اوّل باید بگه خدا چقدر بزرگه؟ * خدا "بی
#ملاقات_با_خدا 25
🔶ببینید خدا "متکبّر" هست
خیلی هم متکبّر هست
اصلاً "بی نهایت" متکبّر هست
🚫 اونوقت اگه شما هم متکبّر باشی، معلومه به ملاقاتِ خدا نخواهی رسید...
اصلاً بوی بهشت به مشامت نخواهد رسید.....
⭕️⭕️⭕️
-- آقا یعنی ما مذهبی هستیم اما یه مقدار تکبّر داریم ، بوی بهشت به مشاممون نمیرسه؟
* نه عزیزم شما رو که نگفتم!
🔰شما رو که توی فشارِ قبر همچین لِه میکنن و داغون میشی که تکبّرت کاملاً میریزه، درست میشی میری پی کارت!😊
🎴بیچاره ها ، کفّار که با فشارِ قبر هم تکبّرشون در نمیاد
🔥اونا بوی بهشت به مشامشون هم نمیرسه...
✅ شما دوست مذهبی رو که موقع جون دادن میپیچونن حسابی تکبّرت بریزه....!
☢
پروانه های وصال
#پارت۱۰ #عشق_با_رایحه_شیطنت رفتم تو عمارت افرا:سلام جانان:سلام آجی ملیحه:سلام دخترم نشستم رو
#پارت ۱۱
#عشق_با_رایحه_شیطنت
۱ربع مونده بود به ۱۰ وسایلارو جمع کردیم بردیم پایین
ملیحه خانوم هم وسایلاشو جمع کرده بود بره روستاشون
راننده های عمارت هم عصر رفته بودن
عمارت خالی شده بود
هرچند بعد مرگ بابام بودو نبود کسی فرق نداشت عمارت انگار خالیه خالی بود
رفتیم جلوی در عمارت
اشکام سرازیر شدن
ملیحه خانوم رو با تمام وجودم بقل کردم
افرا:دورت بگردم مواظب خودت باش
اونم گریش گرفت
ملیحه خانوم:توهم
افرا:قربونت برم نمیزارم اینطوری بمونه همه چی درست میشه
ملیحه خانوم:دختر نازم
تاکسی رسید ملیحه خانوم باهامون خدافظی کردو رفت
منو جانان هم منتظر راننده بودیم
بعد چند دقیقه ون مشکی رنگی جلوی عمارت وایساد
اون پیرمرد پیاده شد
افرا:سلام
+:سوارشید
وسایلو راننده برداشت رفتیم نشستیم
جانان بی صدا نشسته بود کنارم
اون پیرمرد هم نگاهش روم بود
اصلا از نگاه هیزش خوشم نمیومد
چطور میخواستم تحملش کنم آخه
رو به جانان پرسید
+:اسمت چیه
جانان:جانان
+:چه چشم های خوشگلی داری
جانان چیزی نگفت
+:چشم هاتو میدی به من
جانان:نخیر
+:چرا
جانان:مگه خودت چشم نداری
خندم گرفته بود
+:دارم اما چشمای تورو دوست دارم
جانان:اما من چشمای تورو دوست ندارم
وای خندم گرفته بود اونم از نوع شدید
خداروشکر مرده عصبی نشد بازم با خوش رویی با جانان شوخی کرد
+:چرا
جانان:چون که دوست ندارم
+:خب چرا دوست نداری
جانان با حرص گفت عههه
مرده خندیدو گوشیشو گرفت دستش
تا برسیم حرفی زده نشد
راننده ها وسایلو بردن
من هم دست جانانو گرفتم پشت سر پیرمردی که اسمش هم نمیدونستم رفتم
رفتیم داخل عمارت
خدمتکار اومد جلوی در با خوش رویی رو به ما گفت
خدمتکار:سلام خوش اومدید
افرا:ممنون
عمارت قشنگی بود مثل عمارت خودمون بزرگ بود
+:حکیمه اتاقشون رو نشون بده بهشون
روی کاناپه ی مرد نشسته بود سیگار میکشید
بی اهمیت به هیچکس تو حال خودش بود
خدمتکار اشاره کرد که بریم طبقه بالا
پروانه های وصال
#پارت ۱۱ #عشق_با_رایحه_شیطنت ۱ربع مونده بود به ۱۰ وسایلارو جمع کردیم بردیم پایین ملیحه خانوم هم و
#پارت۱۲
#عشق_با_رایحه_شیطنت
رفتیم طبقه بالا توی یکی از اتاق ها
خدمتکار:اینجا اتاق شماست چیزی لازم داشتید بگید
افرا:مچکر
لبخند زدو رفت
جانان:آجی اینجا میمونیم؟
افرا:اره ی مدت عزیزم
وسایلارو جا ب جا کردم
جانان هم از خستگی خوابش برد
پتورو کشیدم روش خودمم کنارش دراز کشیدم
بعد ۳مین درو زدن نشستم رو تخت
همون مرد ۶۰ساله بود
اشاره کرد دنبالش برم
رفت سمت اتاق
من هم باهاش رفتم درو بست
نگاه بدی روم داشت
موزیانه بحث رو باز کرد
+:گفتی چند سالته؟
افرا:۱۶
+:دختر کوچولو
چیزی نگفتم
+:راستی دختری دیگه؟
این منو با این سر میدونیا اشتباه گرفته بود
حرصم گرفته بود
افرا:بله
+:فردا صیغت میکنم
جوابی نداشتم
+:امشب کارتو بسازم یا وایسم بعد صیغه؟
افرا:منظورتون چیه؟
وای چقدر هیز بود
خیلی ترسیده بودم هرچند میدونستم از قبل اینطوری میشه
+:منظورم واضح نیس؟
چند قدم اومد جلوتر
من هم رفتم عقب که چسبیدم به در
اومد نزدیکتر موهامو از جلوی صورتمو زد کنار
میخواست بیاد نزدیک تر که هول شدم
افرا:میشه یکم فاصله بگیرید
اومد نزدیکتر
سرمو انداختم پایین
+:چرا
افرا:اینطوری بهتره
+:خودت میدونی اول آخرش چیه پس مقاومت نکن
تنم سرد شده بود از استرس
+:نگفتی الان یا بعد
انقدر استرس گرفته بودم که جوابی ندادم
+:اگ به تو باشه مقاومت میکنی پس بهتره خودم دست بکار بشم
داشت میومد سمت گردنم که رفتم کنار
افرا:بهم فرصت بده
+:چه فرصتی
افرا:من بابام تازه مرده همه داراییمونو کشیدن همه چی یهویی شد خیلی برام سخته هنوز با این مشکلات کنار نیومدم یکم فرصت بده تا به خودم بیام
+:اوم چیزه سختی ازم خواستی
افرا:خواهش میکنم
+:فعلا کاری باهات ندارم ولی اگه بخوای پررو بشی نا فرمانی کنی رحم نمیکنم
سرمو به نشونه تایید تکون دادم
پروانه های وصال
#پارت۱۲ #عشق_با_رایحه_شیطنت رفتیم طبقه بالا توی یکی از اتاق ها خدمتکار:اینجا اتاق شماست چیزی لازم
#پارت ۱۳
#عشق_با_رایحه_شیطنت
+:اسمت چی بود؟
افرا:افرا
+:آهان
افرا:شما چی
+:سلمان
+:تو چند روز خودتو جمعو جور کن از صبر کردن خوشم نمیاد
سرمو تکون دادم
+:تو خونه لباس پوشیده نپوش خوشم نمیاد
به چپم خب که خوشت نمیاد مردیکه پرو
+:شال هم کلا سر نکن دوست ندارم
تو دلم گفتم تو نمیگفتی هم من سر نمیکردم
+:خلاصه حواست باشه
افرا:اوهوم
+:میتونی بری
رفتم بیرون
چه قدر مردیکه هول بود ۶۰سالشه ی جور حرف میزنه انگار ۲۰سالشه مردیکه خر
رفتم تو اتاق پیش جانان دراز کشیدم کم کم خوابم برد
●●●●●●●
با صداهای خیلی بدی بیدار شدم
صدای نفس نفس زدن میومد
در اتاقو باز کردم صدا واضح تر شد
صدا از اتاق سلمان بود
حالم بهم خورد رسما حرم سرا بود اینجا
خداروشکر جانان خواب بود مگرنه باید ۳ساعت توضیح میدادم این صدای چیه
خیلی تشنم بود
چراغا خاموش بود اما به خاطر چراغ طبقه پایین پله ها قابل دیدن بود از پله ها رفتم پایین
همون مردی که سیگار میکشید رو دیدم توی آشپزخونه داشت مشروب میخورد
یعنی این کی بود؟
مونده بودم برم آشپزخونه یا نه
دلمو زدم دریاهو رفتم تو آشپزخونه
معلوم بود مرده حال خوشی نداشت خمار نگاه میکرد
یه لیوان برداشتم شیر ابو باز کردم
_:میدونستی خیلی احمقی
افرا:جان؟
_:خیلی احمقی
افرا:منظور؟
_:بچه ای خیلی بچه ای
افرا:چطور؟
_:چندسالته؟
جواب ندادم داشتم میرفتم که رو به روم وایساد
ی جورایی ترسیدم
افرا:برو کنار
_:نترس کاری باهات ندارم فقط بدون تو این خونه بدبخت میشی
افرا:تهدید میکنی؟
_:نه نه من کاری ندارم بات ولی بدون بدبخت میشی
از حرفاش ترسیدم
رفتم بالا
صداهای بدی همچنان از اتاق سلمان میومد
بی توجه رفتم اتاق از فکر خوابم نمیبرد
صداهای چندش هم که قطع نمیشد
بعد چند مین چشمام گرم خواب شد
🌸فضیلت نماز شب🌸
پیامبرگرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) نقل کردهاند که فرمودند:
🔸️«لَوْ عَلِمَ النّائِمُ عَنْ صَلاةِ اللَّيْلِ ما فاتَهُ مِنَ الثَّوابِ الْعَظِیمِ وَ الْأَجْرِ الْمُقِيمِ لَطالَ بُكاؤُهُ عَلَيْهِ»؛
📚ارشاد القلوب، ج۱، ص۸۹
🔸️اگر مردم #فضیلت_نمازشب را میدانستند، اگر برای خواندن آن بیدار نمیشدند، از غصه گریههای طولانی میکردند.
🍃 در روایات هم ائمه عصمت و طهارت علیهم السلام فرمودند که: راه رسیدن به خدا مسیری است که جز با کمک گرفتن از شب (شب زنده داری و نمازشب)، طی نخواهد شد.
#نماز_شب
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)؛
🔸قدیم همه ی مردم صورت نورانی ای داشتند
چون نماز شبشان قضا نمیشد...
🔸الان همه صورتها کدره چون نماز اول وقتشون ترک شده چه برسه نماز شب!!
روز رو اگه با خلق گذروندی
شب رو با خالق بگذرون
این رمز شهادته ...
رفیق...
ازهمینامشبنیتکن
زودبخواب
گوشیوبذارکنار
نمازشبوشروعکن
بهخداایندنیادلبستننداره :)🌱
🌸 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌸
#نماز_شب
mp3.mp3
28.19M
🏴 توسل به ام البنین
🌸 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌸
❄️🌨☃🌨❄️
#یااباعبدالله🍃💚
بی خیال وزن و مضمون و همه آرایه ها
با زبان ساده میگویم تو در قلب ❤️ منی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌺
#شب_جمعه🌙
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴اگر عباس ماه هاشمین است
🏴هنرجوی امیر المومنین است
🏴اگر اسطوره ی فخر و ادب شد
🏴چو مامش حضرت ام البنین است.
وفات اسطوره ادب 🖤
مادر حضرت ابالفضل(ع) تسلیت باد🏴
🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☃️خـدایـا امـشب
💫آرامشی از جنس
❄️فرشته هایت نصیب
✨هـمه دلها
☃️و شبی بی دغدغه
💫آرام و بـی نظیر
❄️قسمت عزیزانم بگردان
✨بـه امـید فردایی عـالـی
☃️شبتون آرام و خـوش
💫در پنـاه خالق بزرگ و مهربان
❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯کیست او یار امیرالمومنین
🖤مادر شیران نر، ام البنین
🕯دامنش گلخانه گلهای یاس
🖤مادر عباس خود حیدر شناس
🕯این زن که چهار گل به دامن دارد
🖤دل از غمش احساس شکستن دارد
🕯عباس اگر ماه بنی هاشم شد
🖤نور از رخ تابان همین زن دارد
🏴وفات جانسوز ام الشهداء،
ام العباس، مادر مهربان یتیمان مولا علی (ع) حضرت ام البنین(س) تسلیت باد 🏴
🥀🍃
زمینه: پسرام به فدای حسین | حاج میثم مطیعی - Haj Meysam Motiee.mp3
11.74M
نوحه ی ام البنین
بعد داغ نینوا
#وفات_حضرت_ام_البنین(س)
میثم مطیعی
🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 #السلام_علیک
🌼 #یا_اباصالح_مهدی
دوباره صبح جمعه و
نگاه من به انتظار
که شاید آردم صبا
خبر ز طرف کوی یار
صدای عاشقان تو
ز هر طرف رسد به گوش
بیا ستاره سحر
قدم به چشم من گذار
🌼 الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج 🌼
🌼🍃
نفسی تازه کن ای وارث اعجاز مسیح
همه محتاج شماییم، خودت را برسان
#آجرکالله_یا_صاحبالزمان
#اللهمعجللولیکالفرج
🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیباترین جمعه
دنیا راهمراه با
لحظه هایی پراز شادی
براتون آرزو می کنم
ان شاءالله مهـر شادی
و لبخند شـــــیرین
همنشین دائمی تون باشد
روز خوبی پیش رو داشته باشید
..🌸🍃
فـــاطمه دوم حیــدر شــدی
مادر یک ماه و سه اختر شدی
ماه تو از ماه فلک خوبتر
پیش علی از همه محبوب تر
#بعد_زهرا_تو_شدی_مادر_ما_نوکرها🖤
#وفات_حضرت_ام_البنین(س)🥀
🥀🍃