پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 225 💢 میدونید هر یک از ما در طول زندگیمون چقدر ضرر کردیم فقط به خاطر ترس های بیجا؟ 😒 چ
#کنترل_ذهن 226
بعد میفرماید:
یک چشم زدن، غافل از آن ماه نباشید
شاید که نگاهی کند، آگاه نباشید...
غفلت نکن... مراقبت از ذهن این جنبه های عاشقانه رو هم داره...
✅ ممکنه خیلی جاها آدم مورد عنایت امام زمان ارواحنا فداه قرار بگیره ولی متوجه نباشه...
💞 توی یه جلسه روضه نشستی و اقا بهت یه نگاه میکنه و دلت میره پیش حضرت... بعد حواست به یه چیز دیگه پرت میشه...
بعد ها با خودت مرور میکنی و میبینی ای دل غافل...
اون لحظه چرا آخه حواس من پرت شد..!😓
خب عزیزم کلا مراقب باش حواست پرت نشه...
🔹
پروانه های وصال
#دام شیطانی #قسمت۲۵ 🎬 از دوسال پیش ,گاهی اوقات شبحی از,اجنه اطراف بعضی اشخاص میدیدم وفقط به اقای م
#دام شیطانی
# قسمت۲۶ 🎬
برای اقای محمدی؛
همه چیز رانوشتم,اما از اتیشی که دیدم چیزی نگفتم ,اخه میترسیدم باورنکنه مسخرم کنه.
بابا از سرکار اومد,بهش گفتم چی شده و..
بابا گفت:دخترم دوباره مشکل برات درست میشه,هاا
گفتم :بابا توسفر کربلا با امام حسین ع عهد کردم تا اینا را رسوا نکنم از پا ننشینم,الان فک کنم وقت وفای به عهد رسیده.
بااین حرفم,اشک توچشمای بابا حلقه زد ودیگه مخالفتی نکرد.
شب بابا امد توخونه ویک کاغذ دادبهم وگفت:اقای محمدی داده برات.
کاغذوبازکردم,بعداز سلام وعلیک ,اکیدا سفارش کرده بود که به هیچ وجه مشکوک رفتار نکنم واونا متوجه نشن من به کسی راجب این موضوع صحبت کردم.
اقای محمدی نوشته بود:باهاشون همکاری کن و طوری برخوردکن که باهاشون هم عقیده هستی.وهیچ ترسی به خودت راه نده چون نیتت خیره ,خدا حامیت هست وبعدازخدا ما هم برای محافظت از شما ,نامحسوس مأمور میزاریم.
فقط تا میتونی تو دلشون جا کن وتوعمق انجمنشون نفوذ کن...
فردا رفتم دانشگاه,مثل قبل عادی بود,اما با معینی تماس نگرفتم,دوست داشتم یه چندروز بگذره تا فک نکنه نقشه ای درسر دارم.
بعدازکلاسا رفتم دفتر ابراهیمی,استاد تا من را دید گفت:دختر تو.اعجوبه ای,یکی از فرمولات رابررسی کردم,تااینجا که اشکالی نداشته,اگر بخواهی با دکتر معینی روش کارکنیم؟؟
گفتم:استاد اگرامکان داره خودتون بررسی کنید.
استاد:مشکلی نیست,حتما..
میخواستم برم خونه,بابا دو ماهی,بود برای من, پراید خریده بود ,تا امدم سواربشم دیدم ,اه دوتا چرخش پنجره..
حالا چیکارکنم؟!
کدوم نامردی اینا راپنچر کرده؟
من که پنچرگیری بلد نیستم ,بعدشم یه زاپاس بیشترندارم.
همینطور که باخودم کلنجارمیرفتم,دیدم یه شاسی بلند برام بوق میزنه..
باخودم گفتم:اراذل واوباش, لااقل از همین چادرم شرم کنید...
دیدم نه بابا ,بوق ماشین راسوخت,میخواستم بهش تند بشم ودعواش کنم ,تا نگاه کردم دیدم ای وای معینی هستش.
سرم راانداختم پایین وگفتم:ببخشید یکی ماشینم راپنچر کرده..
معینی:خوب بهتر,یه سعادت نصیب ما میشه در خدمت یک نخبه باشیم..
گفتم:نه ممنون,تاکسی میگیرم..
معینی:خواهش میکنم خانم سعادت ,تشریف بیارید ,میرسونمتون.
من که از خدام بود زودتر ته وتوی ماجرا را دربیارم.
باکلی خجالت سوار شدم.
ومعینی انگار به هدفش رسیده لبخندی شیطانی زد وراه افتادیم...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 226 بعد میفرماید: یک چشم زدن، غافل از آن ماه نباشید شاید که نگاهی کند، آگاه نباشید...
#دام شیطانی
#قسمت ۲۷ 🎬
رو کردم به معینی وگفتم:شما برای من یه جورایی آشنا بودید ,انگار من را یاد یه شخصی میانداختید.
معینی:نمیدونم,امیدوارم اون شخص براتون عزیز باشه,اما من یک حس غریبی نسبت بهتون داشتم ,یک حس نچندان خوب.
تودلم گفتم مثل من,حس تنفر دارم منتها الان مصلحت نیست بیان کنم.
معینی:اول بگو من تورا یاد کی میاندازم؟؟ دوم بگو به پیشنهادم فکرکردی؟؟موقعیت عالی هست که نصیب هرکسی نمیشه,امیدوارم شما این موقعیت را ازدست ندهید.
گفتم:آیا میتونم بهتون اعتماد کنم؟؟اخه یه جورایی رازه...
(من میخواستم ببینم ایا درحدسم اشتباه نکردم)
معینی:حتما,حتما,من به کسی بازگو نمیکنم ,مطمین باشید...
من:راستش,راستش...بایک اقایی یه جورایی ازدواج کرده بودیم ,یعنی نه به طور مرسوم,بلکه کاینات مارا به زن وشوهری قبول کرده بودند..اما متاسفانه دوسال هست مفقودشده وازش نشانی ندارم,من در اولین نگاه شما به یاد ایشون افتادم.
نفس عمیقی کشیدوگفت:پس خداراشکر یاد شخص عزیزی افتادید...
من:ببببله....(خبرنداری چقد عزیزه)
معینی:ببینم یعنی چه کاینات شمارا به همسری هم قبول کرده بودند...
من:یعنی ما به این درک رسیده بودیم که از جان ودل همدیگه رادوست داریم پس از ازل تا ابد ما زن وشوهر بودیم
معینی:چه جالب حرفهای عرفانی میزنید دراین عرفان تاکجاها پیش رفتید؟؟
من:قول میدهید به کسی نگویید؟؟
معینی:بله ,حتماااا
من:راستش شعورکیهانی درمن حلول پیدا کرده ,من الان چندتا محافظ ماورایی دارم.
معینی:پس این کشفیات هم شاید ازکمک شعورکیهانی باشه ؟درسته؟؟
من:احتمالاا
معینی:حالا که اینقد راحت سفره ی دلت رابرام باز کردی
منم میتونم بهت اعتمادکنم,چون تو هم از جنس خودمی,منم چندین سال پیش به این عرفان متوسل شدم وبه جاهای خوبی هم رسیدم,اما الان به هسته ی اصلیش وصلم,این اتصال وارتباط دیگه برام بچه بازی شده...
کاش شما ,مجرد بودیددد,اما .....
من:هسته ی اصلی؟؟!!!
معینی :اگر دعوتم رابپذیری ,بهت میگم
من:بدم نمیاد همنشین نخبه ها بشوم.
معینی:ممنون,
حالا میفهمم چرا اول بار قوه ی دافعه داشتم به شما...
من:جددددی؟؟چرا؟؟
معینی:چون ابتدا بادیدن چهره ی زیبایتان ,ارزو کردم که کاش مال من بودید اما حالامتوجه شدم قبلا کاینات شمارا برای دیگری انتخاب کردند,واین قوه ی دافعه برای این بود تا به من بفهماند شمامتعلق به دیگری هستید.
پیش خودم گفتم:اره جون مادرت توراست میگی,نمیدونی چه آشی برات پختم جناب عارف ,عاشقققق....
#ادامه_دارد ....
💦⛈💦⛈💦⛈
پروانه های وصال
#دام شیطانی #قسمت ۲۷ 🎬 رو کردم به معینی وگفتم:شما برای من یه جورایی آشنا بودید ,انگار من را یاد یه
#دام شیطانی
#قسمت ۲۸ 🎬
خلاصه ازمعینی خواستم تا نزدیکیهای آرایشگاه مامان برسونتم ,نمیخواستم ازمن ادرسی داشته باشه.
معینی خرسند ازاینکه شکارتازه ای به دست آورده,شماره ام را از من گرفت تا درموقع نیاز بهم زنگ بزنه ودرجلسات به اصطلاح نخبه هاشون شرکت کنم.
معینی کاملا مطمین شده بود که من از,اون ابلیسکهای بسیارزبروزرنگم که برای محافظه کاریم لباس دختران محجبه برتن کردم وادای انسانهای مذهبی را درمیاورم.
به خانه که رسیدم همه چی داخل کاغذ نوشتم ودادم به بابا تا دوباره به دست ,سرکارمحمدی برساند.
بابا وقتی به خانه امد ,اینباریک ساعت مچی بهم داد وگفت اقای محمدی سفارش کردند هروقت تماس گرفتن وخواستی جلسه بری ,این ساعت رابه مچت ببند.
یک هفته ای گذشت واز معینی خبری نشد.
هفته ی بعد گوشیم زنگ خورد ,ناشناس بود,جواب ندادم
چندباردیگه ام زنگ زد,اخرش پیام داد...معینی هستم ,جواب بدهید.
زنگ زد...
من:الو سلام ,خوب هستید؟
معینی:سلام خانم سعادت,شما چطورید؟؟
من:ممنون...
معینی:غرض از مزاحمت,راستش فرداعصر یک جلسه هست,خوشحال میشم شرکت کنید..
گفتم :چشم,آدرس رالطف کنید حتما...
معینی:نه ادرس احتیاج نیست ,یه جا قرار میذاریم خودم میام دنبالت.
حساسیتی برای گرفتن ادرس نشون ندادم وگفتم:چشم مشکلی نیست پس من جلو دانشگاه منتظرتونم...
بااینکه ازشون نمیترسیدم ,اما یه جور دلهره داشتم,خودم رابه خدا سپردم واز ارباب کمک گرفتم....
ساعت مچی رابستم دستم ,وبا توکل به خدا حرکت کردم.
جلو در دانشگاه,معینی منتظرم بود,سوار ماشین شدم وسلام کردم.
معینی:سلام بر زیباترین نخبه ی زمین...
من:ممنون,شما لطف دارید..
معینی:ببخشید ,نمیخوام بهتون بربخوره ,اما اگرامکان داره این چشم بند رابزنید روچشماتون.
من:نکنه تااخرجلسه باید چشم بسته باشیم.
معینی:نه نه ,به محل جلسه رسیدیم آزادید ,فقط اگر میشه گوشیتونم خاموش کنید.
ناچار خاموش کردم وچشم بندهم گذاشتم حرکت کردیم.
داخل ماشین پیش خودم همش قران میخوندم.
معینی هراز گاهی یه چیزی میپروند واز افراد شرکت کننده تعریف میکرد واز اهداف انجمنشون میگفت.
اون معتقدبود ,با جمع آوری نخبه ها وافراد باهوش وبااستعداد میخواهند جامعه ای آرمانی بسازند,جامعه ای که درتمام کتابهای آسمانی وعده داده شده است.
بالاخره بعداز ۴۵دقیقه به محل موردنظر رسیدیم....
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
🌸🍃🌸🍃
📚#داستان_آموزنده
▫️#ناشنوا
✍مردی متوجه شد که گوش همسرش شنوایی اش کم شده است.ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد.
به این دلیل، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت.
دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو:
🔸در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعد در ۲متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد.
🔹آن شب همسر مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود.
مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود ۴ متر است. بگذار امتحان کنم، و سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت ودوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید.
🔸بازهم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: ” شام چی داریم؟”
و این بار همسرش گفت: عزيزم برای چهارمین بار میگم؛ ” خوراک مرغ!“
✍گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم شاید عیبهایی که تصور میکنیم دردیگران وجود دارد در وجود خودمان است.
@parvaanehaayevesaal
سلام خدمت دوستان گرامی
ضمن تشکر مجدد از دوستانی که در هیئت مدیره شب و روز تلاش میکنند مطلب مهمی را به اطلاع میرسانم.
دوستان عزيز با توجه به نقشه های هواشناسی تا سه ماه آينده فقط سه الی چهار روز بارندگی در برخی استانها و احتمالا كل كشور خواهيم داشت، با توجه به فقط بيست ميلی متر باران تا اين لحظه بايد شاهد شديدترين خشک سالی سالهای اخير باشيم كه خود اين موضوع آرامش اجتماعی را صد چندان به مخاطره خواهد انداخت، عدم رعايت مصرف بهينه آب همه ما را به منجلابی سخت خواهد
انداخت.
*💧ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺸﻨﻪ ﺍﺳﺖ* ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﺼﺮﻑ ﮐﻨﯿﻢ ﺗﺎ : رﻭﺯﯼ 17,000,000 ﻟﯿﺘﺮ آﺏ، ﺫﺧﯿﺮه ﺷﻮﺩ.
لطفا ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺮﺍﮎ بگذارید.
ﻭﺭﻭﺩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻫﺸﺘﻤﻴﻦ ﺳﺎﻝ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﻰ
ﻃﺒﻖ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﺎﺳﺎ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺯ 8 ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻭﺭه 30 ﺳﺎﻝ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﻰ ﺷﺪه ﺍﺳﺖ.
ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻭ ﮐﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ، ﺗﺎ 10 سال ﺁﺗﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﮐﺎﻣﻼ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!
ﻃﺒﻖ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻧﺎﺳﺎ ﺷﺪﺕ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺣﺪﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﮐﻞ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻨﻨﺪه ﻣﺤﺾ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﺯﺭﺍﻋﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
ﺍﮔﺮ ﺗﺪﺍﺑﯿﺮ ﺟﺪﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ ﺑﮕﻔﺘﻪ ﻧﺎﺳﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺧﺸﮏ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﺸﮏ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!!
ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ۲۵ % ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﯾﯽ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ!
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺭﺍ ﺟﺪﯼ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ!!!
ﻣﻮﻗﻊ ﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮﻑ / ﺣﻤﺎﻡ /ﻟﺒﺎس / مسوﺍﮎ / ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ / ﻭﺿﻮ،،،، ﺑﻪ ﺍﺭﺯﺵ آب ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ!!
ﺑا ﺁﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﮑﻨﯿﻢ!! ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻢ ﺍست، ﺁﺏ ﻣﺎﯾﻪ ﺣﯿﺎﺕ ﺍﺳﺖ.
خواهش میکنم فقط نخوانید، اگر شما هم ذره ای ناراحت شدید، پس بفرستید برای دوستان و هر گروهی که عضو هستید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قرآن را نور ببینیم!!!
🔹تلنگری زیبا برای همه ما
اگه نوشته های قرآن رو سیاه
می بینیم علت چیه‼️
🔸 استاد مسعود عالی
@parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️حرفهای شنیده نشده از شهادت مظلومانه شهید آرمان علی وردی
🔻از عطش و تشنگی و فیلم گرفتن با گوشی خودِشهید علی وردی توسط اغتشاشگران تا هلهله و رقصیدن پای پیکر بیجان شهید
@parvaanehaayevesaal
🌠☫﷽☫🌠
#تلنگر😍
استاد یک صفحه سفید گذاشت جلوی
دختر و گفت : بنویس ‼️
هر چه می خواهی بنویس ‼️ بد ، زشت ، احساسی ، هیجان انگیز ، دوست داشتنی ‼️
هی بنویس و پاک کن .
چند دقیقه بعد صفحه سفید کاغذ
پراز علامت و حرف بود .
چروک و خط خطی و کثیف .
جای پاککردن ها و نوشتن های مکرر
روی کاغذش دیده می شد .
کاغذ را گرفت . یک کاغذ سیاه به او داد و
گفت : بنویس
همان هایی که آنجا نوشتی پاک کن ،
خط خطی کن .
دختر گفت : نمی شود استاد
روی برگه سیاه چیزی نوشته نمی شود ‼️
استاد چادرش را سرکرد
و لبخند ملیحی زد .
نگاه دختر به سیاهی چادر خیره ماند .
گفت #حجاب واکسن مقابله با تیر نگاه
های آلوده ، و جلوگیری از همان خط خطی
ها است .
آیا خود را واکسینه کرده ای ⁉️
#⃣ #حجاب و یک دنیا معنیِ ناتمام .
@parvaanehaayevesaal
#نماز_شب
💠آیت الله خوشوقت:
🔸تصميم بگير؛ اگر تا به حال #نمازشب نخوانده ای، خيلی به خودت ضرر زده ای.
🔸اگر می خواهی جلوی ضرر را بگيری، از امشب تصميم بگير و بلند شو، نيم ساعت بلند شو، كم كم درست می شود ان شاءالله.
#الـٰلّهُمَ_عجــِّلِ_لوَلــیِّڪَ_اَلْفــَرَجْ
#بحق_حضࢪٺ_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
#بر_چهره_دلگشای_مهدی_صلوات
#اَلّلهمَ_صَلِّ_عَلی_مُحمَّد_وَ_آلِ_مُحمَّد_وَ_عَجِّل_فَرَجهُم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـــــدایا💞
در این شب زیبا زمستانی❄️
دلـــهای
دوســـــتانم را سرشار از نـور✨
شادی ڪـن💓
و آنچه را ڪه به بهــــترین
بندگانت عــطا میفرمایــے به
آنها نیز عـطا فرما🙏
شب ✨
شـروع سـکـوت خـــــداسـت💞
او آمـده تـا
نـزدیـکـے زمـیـن ،
تـا تـو آرام تـر از هـمـیـشہ
بــہ خـواب بـروی
شبتون پـر از یاد خدا✨💞
🌸🍃 @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺خدایا امروزمان را نیز
✨با نام تو آغاز میکنیم
🌺که روشنگر جانی
✨امروز قلبمان مالامال از
✨شکرگزاری برای موهبت زندگیست
🌺الهی
✨کمکمان کن تا داستان زندگیمان
🌺را به همان زیبایی بیافرینیم که
✨تو جهان را آفریدی
🌺 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
@parvaanehaayevesaal
🌸🍃
سـ❄️ـلام
روزتون پراز خیر و برکت💐
🗓 امروز پنجشنبه
☀️ ٢١ دی ١۴٠٢ ه. ش
🌙 ٢٨ جمادی الثانی ١۴۴۵ ه.ق
🌲 ١١ ژانویه ٢٠٢۴ ميلادی
@parvaanehaayevesaal
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای امروز 🌷❤️💛🌷
خدایا🤲
در آخرین روز هـفته به همه ما
عطا فرما ♨️
سلامتی را
نصیب خانواده هایمان
دلخوشی را❣️
نصیب خانه هایمان
وآرامش را💯
نصیب دلهایمان گردان
هيچ خونه اى
درد و غم نداشته باشـه🤲💞
آمیـــن ای فرمانروای حق و آشکار 🙏
@parvaanehaayevesaal
🌸🍃
🌷روز پنجشنبه خود را
🍃معطر می کنیم به
🌷عطر دل نشین صلوات
🍃بر حضرت محمد و آل محمد(ص)
🌷اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ
🍃وَّ آلِ محمد
🌷وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌷در پناه حضرت محمد(ص)
و خاندان پاکش روزتون پربرکت
@parvaanehaayevesaal
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســ😊ــلام✋
صبح سرد زمستانی بخیر ☕️❄️
دلتون غرق امید 🤍
روزتون پر از نور خـــدا🌟
روزتون پر از ارامش😇
روزتون پر از شادى و لبخند😊
روزتون پر از عشق و نشاط🥰
وهر روزتون پر از نور اميد🌟❤️
@parvaanehaayevesaal
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی 🤍
🤍ﺧﺪﺍﯾﺎ...
✨ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ
☃️ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ
✨ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ
❄️ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ
✨ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ
☃️ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ
🤍خدایا...
✨کمک کن تا زبان ما وسیله
☃️آزار رساندن به دیگران نباشد.
✨ﺁﻧﭽﻪ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ
❄️ﺩﺭ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﺎ قرار ده.
🤍آمیـن...🙏🙏
@parvaanehaayevesaal
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"وصلهی جان" یعنی:
مرمت کنندهی روح ،
متعلق به آخرین رگ قلب ،
چسبیده به آخرین جانِ آدمی ،
بنا کنندهی غم های زیبا
ریشهی احساسات عمیق
عضو جدایی ناپذیر قلب
اگه کسی رو داری
که انقدر برات عزیزِ
" وصلهی جان " صداش کن...!!!
@parvaanehaayevesaal
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️وعده خدا اینست
⛷دستانت رابه من بده
❄️تافتح کنی دنیارا
⛷ممکن کنی ناممکن هارا
❄️بدست بیاوری دست نیافتنی هارا
⛷پس خود رابه خدا بسپار
❄️ایمان داشته باش
⛷چاره ساز فقط خداست
❄️با توکل به خدا
⛷بریم برای یه روز پر انرژی
@parvaanehaayevesaal
❄️🍃