پروانه های وصال
#دست_تقدیر۲ #قسمت_سی_یکم🎬: رؤیا با اینکه برنامه ریزی کرده بود زودتر از همیشه به خانه برسد، دیرتر ر
#دست_تقدیر۲
#قسمت_سی_دوم🎬:
نهار سریع تر از همیشه صرف شد، محمد هادی در خانه ماند و صادق و رؤیا و هدی روانهٔ مشهد شدند.
نیمه های راه بودند، رؤیا که تازه یاد کیسان افتاده بود می خواست موضوع را بگوید اما حسش می گفت باید طوری از موضوع پرده برداری کند که این جمع ماتم زده با خبری شاد، دگرگون شوند، داشت پیش خودش نقشه می کشید که چه راهی بهتر است که گوشی صادق زنگ خورد.
صادق گوشی را از روی داشبرد برداشت و به طرف رؤیا داد وگفت: باباست، شما جواب بده و بگو صادق پشت فرمون هست و ما حرکت کردیم و منتظر خودمون باشه، اول میریم خونه بابا و از اونجا با هم میریم خونه مامان رقیه...
رؤیا سری تکان داد و گوشی را وصل کرد، صدای ناراحت مهدی در گوشی پیچید و گفت: الو بابا..
رؤیا نفس کوتاهی کشید و گفت: سلام بابا، صادق پشت فرمون هست ما تا نیم ساعت دیگه میرسیم، صادق میگه اول میایم پیش شما و با هم میریم خونه عباس آقا...
مهدی آه کوتاهی کشید وگفت: سلام دخترم، باشه منتظر می مونم، نمی دونم الان تو خونه عباس آقا چه خبره، غم محیا و کیسان کم بود اینم اومد روش، حالا درسته طبق شناختی که از داعش وحشی داشتیم ما حدس میزدیم که نفسیه وکمیل را کشته باشن، اما رضا و رقیه همیشه به زنده بودن اونا، امیدوار بودن...
رؤیا سری تکان داد و گفت: حالا خوش به حالشون که شهید شدن، مرگ چیزی هست که دیر یا زود سراغ ما میاد اما مرگی که شهادت باشه عین زندگی ست و تو زنده تر از همیشه در این دنیا حضور داری، کاش نصیب ما هم بشه...
مهدی که بغض گلوش را گرفته بود گفت: اینجور نگو، به خدا من دیگه طاقت یه داغ دیگه را ندارم، ان شاالله عاقبتت با شهادت گره بخوره اما حالا حالاها زنده باشی دخترم...
رؤیا که پدر شوهرش را خیلی دوست داشت و نمی توانست ناراحتیش را ببینه گفت: خدا رحمت کنه نفسیه و کمیل را اما بابا خودت را آماده کن یه خبر خوب براتون دارم...
صادق با تعجب به رؤیا نگاه کرد و زیر لب گفت: توی این موقعیت شوخیت گرفته؟!
رؤیا چشمکی زد و به مهدی گفت: حالا ان شاالله خونه رسیدیم میگم و بعد خدا حافظی کرد...
صادق که دم به دم کنجکاوتر میشد یک چشمش به جاده بود و یک چشمش به رؤیا گفت: بگو ببینم خبر خوشت چیه؟! اصلا خبری هست یا می خوای...
هدی از پشت صندلی صدا زد: مامان آبو می خام...
رؤیا قمقمه آب را از سبد جلوش برداشت و همانطور که سرش را باز می کرد رو به صادق گفت: تو فکر کن سرکاری هست آقا...کنجکاوی و تجسس هم نکن که نم پس نمی دم، صبر کن باید جلوی بابا مهدی بگم...
صادق که خوب می دانست رؤیا تا مشهد چیزی نمیگه ابروهایش را بالا داد و گفت: که اینطور! باشه ما صبرمون زیاده اما وای به حالت سرکاری باشه، منم همچی سرکارت بزارم که داااغ کنی هااا
رؤیا خنده ریزی کرد و گفت: حالاااا
صادق پایش را روی گاز فشار میداد و به پیش می رفتند.
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
پروانه های وصال
#نکات_تربیتی_خانواده 41 "فرهنگ زندگی مومنانه" 💢 اگه فرهنگ زندگی مؤمنانه که بر اساس مبارزه با هوای
#نکات_تربیتی_خانواده 42
💢 ریشۀ بد حجابی
🔹ریشۀ بسیاری از مشکلات اجتماعی، نبود خانواده های قوی هست.
✅ خانواده ای که اعضای اون اهل مبارزه با هوای نفس هستن، خیلی راحت میتونن به همدیگه آرامش و لذت بدن.😌💖🎁
🔶مثلاً اگه میبینید که بدحجابی توی جامعه گسترش پیدا کرده، اول از همه باید "به فکر اصلاح خانواده ها بیفتید".
🔹 یکی از دوستان میگفت که ما میخوایم یه کار موثر در زمینه حجاب انجام بدیم.
🔶 گفتم شما اگه میخوای یه کار حساب شده و موثر انجام بدید باید کلاس های "آموزش خانواده بذارید.
🚸 اونم نه به شیوه غربی! بلکه به شیوه تنهامسیری.
⭕️ برید و برای قدرتمند کردن خانواده ها تلاش کنید چون ریشۀ بد حجابی توی خانواده های ضعیف هست.
🌷
✅ امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف):
📃 چگونگي بهره مند شدن از من در روزگار غيبتم، همچون بهره مند شدن از خورشيد است، آن گاه كه ابر آن را از ديدگان پنهان میكند.
من مايه امنيت زمينيان هستم، همچنان كه ستارگان مايه امنيت آسمانيانند.
📜 أمّا وَجـهُ الانْتِفاعِ بي في غَيبَتي فكالانْتِفاعِ بالشَّمسِ إذا غَيَّبها عَنِ الأبصارِ السَّحابُ ، وإنّي لَأمانٌ لأهلِ الأرضِ كما أنّ النُّجومَ أمانٌ لأهلِ السَّماءِ .
⬅️ [ بحار الأنوار : ۵۲ / ۸۲ / ۷ . ]
🏷 #امام_زمان_عج #حدیث
🌠
❣#احکام_شرعی_همراه_با_لطیفه ❣
#لطیفه😁
دیروز یه پسره زنگ زده بود به زلال احکام میگفت حاجآقا
میدونید چرا لاک پشت ها نماز نمیخونند؟
🐢چون لاک دارند و وضویشان باطل است !!!
😍😂😂
🌷#احکام_شرعی
📋 فتوای مقام معظم رهبری امام خامنه ای دامت برکاته👇
‼️تعداد شستن صورت و دستها در وضو
بار اول : واجب.
بار دوم: جایز.
بار سوم و بیشتر: غیر مشروع (حرام).
⚠️ملاک برای تعیین هر بار، قصد انسان است ، پس اگر به قصد بار اولِ شستن چند مرتبه آب بریزد اشکال ندارد .
📚 رساله آموزشی امام خامنهای دامت برکاته
______________««»«»«»»_____________
📋فتوای آیت الله سیستانی دامت برکاته👇
دروضو شستن صورت و دستها مرتبه اول واجب ، و مرتبه دوم مستحب ، ومرتبه سوم و بیشتر از آن حرام می باشد .
📚 رساله توضیح المسائل آیت الله سیستانی دامت برکاته ، مسأله ۲۴۷
__________««»«»«»»_____________
📋 فتوای آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته 👇
برای وضو ، شستن صورت و دستها مرتبه اول واجب است ؛ واحتیاط واجب ، ترک مرتبه دوم است ؛ واما مرتبه سوم وبیشترحرام است .
📚 رساله آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته ، مسأله ۲۶۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌#وحدت برای پیشرفت
🔹اسلام بهعنوان آخرین و کاملترین دین الهی برای نجات بشریت از گمراهی و جهل، توسط #پیامبر اکرم(ص) به بشریت عرضه شد و روشنگری و آگاهیبخشی آن موجب شد تا مردمان از بردگی خلاصی یابند، بنابراین دشمنان همواره برای نابودکردن دین، تلاش کرده و با انواع ترفندها، از آغاز نبوت پیامبر (ص) تا امروز قصد داشتند با ایجاد تفرقه بین مسلمین از اشاعه و رشد اسلام جلوگیری نمایند. #هفته_وحدت
🌱ادامه در فارس نوجوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشنهاد ضرب سکه توسط امام سجاد به عبدالملک مروان
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت #هفته_وحدت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم دوربین امنیتی از انفجار یک #پیجر در بازار.
#دستگاه_پیجر چیست؟
پیجر یک وسیله #الکترونیکی کوچک است که حمل آن آسان است و برای دریافت #پیام های کوتاه یا شماره فردی که می خواهد با دستگاه تماس بگیرد استفاده می شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥امر و نهی بیجا!
❎سیره اهل بیت (ع) در شیوه برخورد با خطای جوانان و نوجوانان در كلام حجت الاسلام #دكتر_رفیعی #سبک_زندگی
#سیره_معصومین
به خانمه میگن چرا #حجاب نداری...
میگه شوهرم خواسته!!!!
خانوووم...
تو قیامت شوهرت فرار میکنه خودت باید وایستی جواب بدی
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَ
جهت #سلامتی و تعجیل در امر فرج #امام_زمان صلوات
پس انداز کن و گدا باش یا پول خرج کن و خوشبخت!
خیلی سالهای پیش یادم است داستانی شنیدم که زندگی من را تا مدتها تحت تاثیر قرار داد. فکر میکنم همه این داستان را شنیده باشند. داستان مردی که نیمی از ماه را اشرافی زندگی میکرد و به قول خودش نیمی از ماه را واقعا زندگی میکرد. داستان این گونه روایت میشود: “یه همکار داشتم سر برج که حقوق میگرفت تا ۱۵ روز ماه سیگار برگ میکشید، بهترین غذاهای بیرون رو میخورد و نیمی از ماه رو غذای ساده از خونه میآورد. موقعی که خواستم انتقالی بگیرم کنارش نشستم و بهش گفتم تا کی به این وضع ادامه میدی؟ با تعجب گفت: کدوم وضع؟ گفتم: منظورم زندگی نیمه اشرافی نیمه گداییته!! به چشمام خیره شد و گفت تا حالا سیگار برگ کشیدی؟ گفتم: نه! گفت: تا حالا تاکسی دربست گرفتی؟ گفتم: نه! گفت: تا حالا به یک کنسرت عالی رفتی؟ گفتم: نه! گفت: تا حالا غذای فرانسوی خوردی؟ گفتم: نه! گفت: تا حالا تمام پولتو برای کسی که دوستش داری هدیه خریدی تا خوشحالش کنی؟ گفتم: نه! گفت: اصلا عاشق بودی؟ گفتم: نه! گفت: اصلا زندگی کردی؟ با درماندگی گفتم: آره….. نه ….. نمیدونم!! همینطور نگاهم میکرد، نگاهی تحقیرآمیز!! اما حالا که نگاهش میکردم برام جذاب بود. موقع خداحافظی تکه کیک خامهای که در دست داشت تعارفم کرد و یه جمله بهم گفت که مسیر زندگیم رو عوض کرد. پرسید: میدونی تا کی زندهای؟ گفتم: نه! گفت: پس سعی کن دستکم نیمی از ماه رو زندگی کنی.”
همین داستان باعث شد بخشی از زندگی من تحت تاثیر قرار بگیرد. به همین دلیل سعی کردم تا آنجایی که میتوانم زندگی کنم. این اولِ یک تراژدی بود. این زندگی کردن به معنای خرید هرآن چیزی که دوس داشتم بود. هرجا دوست داشتم میرفتم. هر غذایی که علاقه داشتم میخوردم. البته همه این اتفاقات تا آنجایی میافتاد که وضعیت مالی اجازه می داد. ما فرزندان نسل هزاره یا وای، همیشه درگیر مشکلات مالی و اقتصادی بودهایم و سنگهای زیادی را در زندگی کنار زده ایم تا بتوانیم معاش کنیم. اما من با الهام از این داستان باعث شدم سنگهای بزرتری در مقابل راهم سبز شود.
دنیای پر زرق و برق و فلسفه تا آنجا که می توانی عشق حال کن، تاثیر بدی در زندگی من گذاشت چرا که باعث شدم همه پس اندازم را خرج کنم و دیگر پول برای روز مبادا کنار نگذارم. همین مسئله باعث اتفاقات و مشکلات زیادی میشد. خیلی از اوقات در زمان وقوع مسائل غیرمترقبه و پیش بینی نشده محتاج پول میشدم و دیگر چارهای نداشتم جز این که به قرض کردن روی آوردم. به خاطر این روند، پس از دریافت حقوق باید حجم زیای از بدهیها را می پرداختم و عملا پول زیادی و خر کردن آنچنانی نداشتم. رفته رفته نه پس اندازی داشتم و نه می توانستم خوب پول خرج کنم. تعادل اقتصادی زندگی را از دست داده بودم.
گویا داستانهایی همانند این مرد نیمه اشرافی را ساخته و پرداختهاند که تبدیل به آدمهای مصرف کنندهای شویم تا صاحبان مشاغل و کسب و کارها بیشتر پولدار شوند.
از آن روزها خیلی وقت است که گذشته. من کمی اقتصاد یاد گرفتم و فهمیدم بهتر است برای داشتن زندگی آرام و بی دغدغه همیشه بخشی از درآمد خود را پس انداز کنی و بخشی از باقیمانده آن را صرف تفریح و خوشگذرانی.
ممکن است خیلیها درگیر مشکلات اقتصادی باشند و دلیل آن را ندانند. اما اگر کمی اقتصاد بخوانیم و در مشکلات ریز شویم، دلیل مشکلات را متوجه میشویم. در واقع مشکلات اقتصادی که ما درگیر آن هستیم بخاطر عدم تعادل بین درآمد و هزینه است. همیشه باید به فکر روزهای سختی هم بود، چرا که دنیا روی یک پاشنه نمی چرخد.
🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آرامش يك هديه است
💫هديه اى ارزشمند از
🌸انسانهاى خوب
💫تحفه اى گرانبها با رنگ عشق
🌸و آرامش همان عشق است
💫ازخدا میخواهم
🌸شبی سرشاراز عشق و آرامش
💫داشتــه باشیــد🙏
شبتون سرشار از آرامش الهی
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صبح را آغاز میڪنیم
✨با نام خدایی
🌸ڪه همین نزدیڪیهاست
✨خدایی ڪه
🌸در تار و پود ماست
✨خدایی ڪه
🌸عشق را به ماهديه داد
✨و عاشقی را
🌸 در سفره دل ما جای داد
🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸آخرین چهارشنبه تابستانتون
🍃🌸معطر به عطر خوش
🍃🌸صلوات بر حضرت مُحَمَّد(ص)
🍃🌸و خاندان مطهرش
(🌸)اللّهُمَّ
💞(🌸)صَلِّ
💞💞(🌸)عَلَی
💞💞💞(🌸)مُحَمَّدٍ
💞💞💞💞(🌸)وَ آلِ
💞💞💞💞💞(🌸) مُحَمَّدٍ
💞💞💞💞(🌸)وَ عَجِّلْ
💞💞💞(🌸)فَرَجَهُمْ
💞💞(🌸)وَ اَهْلِکْ
💞(🌸)اَعْدَائَهُمْ
(🌸)اَجْمَعِین
🌸🍃