کسے مے تواݩڋ از سیݥ خار دارهاے دشمݩ عݕور کنڋ
ڪه در سیم خار داހهای نفس خود ڱــیر نکـــــرده باشــــد
(*_*) شهید علے چیٺ سازیان
💕💕💕
چگونه فعالیت های فرهنگی را موثر کنیم؟-حجت الاسلام جوارانی.mp3
20.59M
✅چگونه فعالیت های فرهنگی را مؤثرتر کنیم⁉️
🔴چرا #ماسک چرا حجاب⁉️
👈نکاتی مهم که قبل از فعالیت فرهنگی باید به آنها توجه کنیم🌹
🎙 #حامدجوارانی
#حجاب
#خودشناسی
مگسی بر پرِکاهی نشست که آن پرکاه بر ادرار خری روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار خر کشتی میراند و میگفت: من علم دریانوردی و کشتیرانی خواندهام. در این کار بسیار تفکر کردهام. ببینید این دریا و این کشتی را و مرا که چگونه کشتی میرانم. او در ذهن کوچک خود بر سر دریا کشتی میراند آن ادرار، دریای بیساحل به نظرش میآمد و آن برگ کاه کشتی بزرگ, زیرا آگاهی و بینش او اندک بود. جهان هر کس به اندازه ذهن و بینش اوست. آدمِ مغرور و کج اندیش مانند این مگس است. و ذهنش به اندازه درک ادرار الاغ و برگ کاه.
#داستانک_ها
#بهمددالهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#درخانه_بمانیم
#من_ماسک_میزنم
💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بستنی_شکلاتی🍦🍫
مواد لازم :
1 لیتر شیر
1لیوان شکر200 میلی لیتر (میتونیدکمتر بزنید)
200 میلی لیتر خامه(یک پاکت خامه صبحانه)
1 ق م ثعلب
100 گرم شکلات تیره
1 ق غ پر شکلات صبحانه
طرز تهیه :
شیر را در قابلمه بریزیدخامه،شکر و ثعلب را اضافه ومخلوط کنید و بزارید روی حرارت با شعله متوسط رو به زیاد تا شیر را به مدت نیم ساعت بجوشد. و بعد از روی حرارت بردارید.
شکلات وشکلات صبحانه رو اضافه وهم بزنید توظرف دیگه بریزید وبذارید یکساعت فریزر بماند، از فریزر بیرون بیارید وبستنی را هم بزنید و دوباره تو فریزر بزارید،4 مرتبه هر 1ساعت اینکار را انجام دهید. هرساعت از فریزر بیرون
بیاریدمخلوط کنید.در آخر بزارید چند ساعتی در فریزر بماند تا کاملاً بستنی سفت ومنجمد شود.
نوش جونتون شفا باشه
✦••┈❁🍟🍔❁┈••✦
یاد خدا💞
👤علامه طباطبایی(ره):
🍃به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد،
اگر خدا به یاد انسان بود، از جهل رهایی می یابد
و اگر در کاری مانده است خداوند نمی گذارد عاجز شود
و اگر در مشکل اخلاقی گیر کرد خدایی که
دارای اسماء حسنی است و متصف به صفات عالیه،
البته به یاد انسان خواهد بود.🍃
💚امام على عليه السلام :
🍃اَلذِّكرُ يونِسُ اللُّبَّ وَ يُنيرُ القَلبَ و َيَستَنزِلُ الرَّحمَةَ؛
💖ياد خدا عقل را آرامش مى دهد،
دل را روشن مى كند و رحمت او را فرود مى آورد.🌹
📗تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 189 ، ح 3633
بهترین جواب بدگویی:سکوت
بهترین جواب خشم :صبر
بهترین جواب درد:تحمل
بهترین جواب تنهایی:تلاش
بهترین جواب سختی:توکل
بهترین جواب خوبی:تشکر
بهترین جواب زندگی:قناعت
بهترین جواب شکست:امیدواری
یادمان باشد. با شکستن پای دیگران ما بهتر راه نخواهیم رفت. یادمان باشد. با شکستن دل دیگران ما خوشبخت تر نمی شویم. کاش بدانیم. اگر دلیل اشک کسی شویم دیگر با او طرف نیستیم باخدای او طرفیم
ای کاش ...
انسانها ...
انسان بمانند ...
💕💕💕
این متن را حتما بخوانید !!!
مشكل اينجاست كه ما نه براى خودمان بلكه براى آدمهاى اطرافمان زندگى ميكنيم!؛
لباسى ميپوشيم كه مردم خوششان بياد
عطرى ميزنيم كه مردم لذت ببرند
رشته اى درس ميخوانيم كه كلاس داشته باشد
با كسى ازدواج ميكنيم كه دهانِ مردم را ببنديم
بچه دار ميشويم كه برايمان حرف در نياورند
و اين داستان تا آخرِ عمر ادامه دارد!
ما اگر كارى براى دلِ مان ميكرديم وضع مان اين نبود،همين!
💕💕💕
.
.
ۅقتی خـدا از پشټ ڋستهایش ڔا روے چشݦاݩم گذاشٺ ؛ از لاۍ انگشتاڹش آنقدر محۅ دیدݩ دنیا شدم ڪه فراموش ݣردم اۅ ݦݩٺظر است تا نٰامش را صدا کنمْـ ... :)
#خدا
💕💕💕
بعضی از آدما...
خاطراتشون
يه جور عجيبی دوست داشتنيه...
گرم،دلنشين،
و به يادموندنی ...
دقيقا مثل يه آهنگ قديمی،
كه وقتی به آخر میرسه،
دوباره میزنی عقب،
تا از اول گوش كنی
💕💕💕
❌ قیام مسجد گوهرشاد چرا و چگونه اتفاق افتاد؟
🗓 ۲۱ تیرماه؛ سالروز قیام گوهرشاد و روز عفاف و حجاب
▪️واقعه #مسجد_گوهرشاد تجمع مردم مشهد در تیر ماه سال ۱۳۱۴ در مسجد گوهرشاد در اعتراض به قانون تغییر لباس توسط رضاخان بود که توسط نیروهای دولتی سرکوب شد.
✊ علت اصلی این تحصن اعتراض به اجباری شدن #کشف_حجاب و کلاه شاپو و سیاستهای تغییر لباس، و حصر آیت الله سید حسین قمی (در پی اعتراض به قوانین تغییر لباس) بود.
🔰 در ۲۰ تیرماه، درگیری اولیه در مسجد #گوهرشاد باعث کشته شدن ۲۰ نفر شد. پس از آن بر تعداد متحصنین افزوده شد و بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن گرد آمدند.
💣 فردای آن روز در ۲۱ تیرماه و پس از آنکه تلاش نظامیان برای متفرق کردن جمعیت با مقاومت مردم رو به رو شد، راههای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد بسته و دستور شلیک صادر شد.
💔 بدین ترتیب این تحصن به شدت سرکوب و بیش از ۱۶۰۰ نفر کشته شدند. پس از این واقعه روحانیان سرشناس مشهد دستگیر شدند و تبعید شدند و به دستور رضا شاه برخی از روسای ادارات مشهد تغییر کردند./yjc
#هفته_عفاف_و_حجاب
💕💕💕
✍ #شهید_نوشت
میگُفت....:
وقتیگرههای بزرگبه کارتونافتاد از #حضرتزهراسلاماللهعلیها
کمک بخواید..
گِرههایکوچیک رو هم
از #شهدا بخواید براتونباز کُنند..
#شهید_حسینهمدانی
💕💕💕
#اخلاق
#کلامبزرگان
#گناهِ زیاد
سنگینی میاورد
دیدید بعضی ها میخواهند
دو رکعت نماز صبح بخوانند
انگار یک کوه افتاده پشت آنها
هرچه آنها را صدا میکنند
مثل اینکه بختک روی آنها افتاده است
اینها همه بر اثر
گناهان زیاد است
#آیتاللهمجتهدی
💕💕💕💕
#کلامبزرگان 🌱
•[هیچ کودکی
نگران وعده ی بعدی غذایش نیست،
زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد،
ای کاش
ما هم مثل او به #خدا ایمان داشتیم.]•
#آیتاللهبهجتره ♡
💕💕💕
#حرفحساب |💛|
+حاجآقاپناهیانمیگفت:
آقا #امامزمـان صبح
به عشق شما چشم باز میڪنه
این عشق فهمیدنے نیست...!
بعدما صبح ڪه چشم باز میڪنیم
بجایِ عرض ارادت به محضر آقا
گوشیامونُ چڪ میڪنیم!
#زشته_نه!؟
💕💕💕
گفتم خواهر بپوشون خودتو
حجاب داشته باش چون حجاب واجبه
باید بگم برادر زل نزن به خانما
چون چشایی که میخواد امام زمان و ببینه حیفه نامحرم و ببینه
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛
ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشمها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.
پروانه های وصال
❣ #عاشقانه_مذهبی (قسمت22) ڪیفم رو انداختم روے دوشم و از روے صندلے بلند شدم،سرم گیجم رفت،دستم رو گذا
❤️ #عاشقانه_مذهبی ❤️ (قسمت23)
ڪلید رو انداختم تو قفل و در رو باز ڪردم،از حیاط سر و صدا مے اومد،مادرم و خالہ فاطمہ نشستہ بودن روے تخت و میخندیدن!
با تعجب نگاهشون ڪردم،حواسشون بہ من نبود!
خواستم سلام ڪنم ڪہ مریم با خندہ از داخل خونہ دوید تو حیاط امین هم پشت سرش!
با دیدن من ایستادن،امین سرش رو انداخت پایین!
بلند سلام ڪردم،مادرم و خالہ نگاهم ڪردن،با دیدنم متعجب شدن!
با تعجب گفتم:چے شدہ؟!چرا اینطورے نگاهم میڪنید؟
مادرم سریع گفت:هیچے!
مریم بهم لبخند زد و احوال پرسے ڪرد،خواستم وارد خونہ بشم ڪہ صداے مادرم اومد:هانیہ چادر خریدے؟!
تازہ یادم افتاد هنوز چادرے ڪہ از خانم محمدے گرفتم روے سرمِ!
برگشتم سمت مادرم و گفتم:اے واے! یادم رفت پسش بدم!
_چادرو؟!
_آرہ براے خانم محمدے بود!رفتہ بودم حسینیہ شون روضہ!
چشم هاے مادرم گرد شد اما چیزے نگفت!
_فردا بهش پس میدم یا میدم سهیلے بدہ بهش!
_سهیلے دیگہ ڪیہ؟!
سرم رو خاروندم و گفتم:سهیلے رو نگفتم بهتون؟!
_نہ!آدماے جدید رو معرفے نڪردے!
_طلبہ س مادرم طلبہ!دانشگاهمون درس میدہ!
خالہ فاطمہ و مریم بهم نگاہ ڪردن و خندیدن!
معنے نگاهشون رو فهمیدم تند گفتم:خالہ اونطورے نگاہ نڪنا!هیچے نیست،اے بابا!
بلند شدم برم داخل خونہ ڪہ با ترس گفتم:تو رو خدا بہ عاطفہ نگیدا!بدبخت میشم میاد دانشگاہ سهیلے رو پیدا ڪنہ!
شروع ڪردن بہ خندیدن!
وارد خونہ شدم،چادرم رو درآوردم خواست برم اتاقم ڪہ دیدم سجادہ مادرم رو بہ قبلہ بازہ!
حتما خواستہ نماز بخونہ خالہ فاطمہ اینا اومدن!
آروم رفتم سر سجادہ،چادر مشڪے رو درآوردم و چادر نماز مادرم رو سر ڪردم بوے عطر مشهدش پیچید!
خجالت میڪشیدم،انگار براے اولین بار بود میخواستم باهاش صحبت ڪنم،احساس میڪردم رو بہ روم نشستہ!
تو دلم گفتم خب چے بگم؟!
بہ خودم تشر زدم خیلے مسخرہ اے!
لب باز ڪردم:اوووووم....
حس عجیبے داشتم،اون صدایے ڪہ شنیدم،حالا سر سجادہ!
رفتم سجدہ،بغضم گرفت!
آروم گفتم:خیلے خستہ و تنهام خودمونے بگم خدا بغلم میڪنے؟!
اشڪ هام شروع بہ ڪردن باریدن! من بودم و خدا و حس سبڪ شدن!
احساس ڪردم آغوشش رو و نگاهش ڪہ میگفت من همیشہ ڪنارتم!خوش اومدے!
✍🏻نویسنده:لیلے سلطانے