هدایت شده از پروانه های وصال
animation.gif
1.35M
وقتی ازته دل بخندی
وقتی هرچیزی
را به خودت نگیری
وقتی سپاس گذار
آنچه که هست باشی
وقتی سراپا سرور شوی
وقتی برای شادبودن نیاز
به بهانه نداشته باشی
آن زمان است
که واقعا زندگی میکنی 🌸
هدایت شده از پروانه های وصال
💠🔹عوامل فقر را بشناسیم🔹💠
1️⃣ گناه
⚜امام رضا علیه السلام:
همانا مؤمن نیّت گناه میکند و از رزقش محروم میشود.
📗ثواب الاعمال، ص۲۴۱
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
2️⃣ کفران نعمت
📖 سوره نحل آیه ۱۱۲
✨آنان نسبت به نعمتهای الهی کفران ورزیدند، از این رو خداوند لباس گرسنگی و ترس را بر آنان پوشاند.
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
3️⃣ اسراف
⚜امام علی علیه السلام:
اسراف سبب فقر و نیازمندی است و میانه روی باعث بی نیازی میشود.
📗گشایش روزی، ص۱۳۷
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
4️⃣ ربا
✨خداوند ربا را نابود میكند، ولى صدقات را افزایش میدهد.
📖 سوره بقره، آیه ۲۷۶
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
5️⃣ درخواست از دیگران
✨درخواست از دیگران کلید فقر است و روزی را نابود میکند.
📗غررالحکم، ص۳۶۶
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
6️⃣ تحقیر نعمت ها
⚜امام رضا علیه السلام:
رزق و روزی کم را ناچیز مشمارید، زیرا اینکار شما را از نعمتهای فراوان محروم میسازد.
📚بحارالانوار، ج۷، ص۳۴۷
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
7️⃣ نفرین پدر و مادر
⚜امام کاظم علیه السلام:
عقوق والدین کمی و تنگ دستی را به دنبال دارد و انسان را به ذلت و خواری میکشاند.
📗میزان الحکمه، ج۳، ص۲۶۷۸
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
8️⃣ ولخرجی
⚜امام علی علیه السلام:
کسی که به تبذیر و ولخرجی افتخار کند با ورشکستگی خوار و ذلیل میشود.
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
9️⃣ خواب قبل از طلوع آفتاب
⚜امام رضا علیه السلام:
فرشتگان روزی را بین طلوع فجر و طلوع آفتاب تقسیم میکنند، هر کس در این وقت بخوابد از روزی خویش غفلت ورزیده است
📚اصول کافی، ج۲، ص۱۲۲
@parvaanehaayevesaal💕
پروانه های وصال
#افزایش_ظرفیت_روحی 2 ❇️ گفته شد که اگه آدم میخواد تو تمام اتفاقات زندگیش خیلی قوی عمل کنه و آسیب نب
#افزایش_ظرفیت_روحی 3
🔶 پذیرش رنج تا حد زیادی میتونه انسان رو در مقابل سختی ها قدرتمند کنه.👌🏻
☢️ ما باید بدونیم که دنیا #قوانین مشخصی داره که اگه طبق اون قوانین جلو نریم حتما زندگی بسیار سخت و تلخی خواهیم داشت و حتی دیگه لذت های زندگی هم نمیتونه حال ما رو خوب کنه.
🔷 یکی از مهم ترین قوانین دنیا اینه که 👈🏼 اگه انسان "با اختیار خودش" سراغ برخی رنج های #خوب نره، دنیا "اجبارا" بهش رنج های #بد خواهد داد.
❇️ باید برای خودت جا بندازی که اگه نخوای برخی از رنج های خوب رو تحمل کنی، بعدا ناچار میشی که رنج های بد زیادی رو تحمل کنی که دیگه فایده ای هم نخواهد داشت...
💢 مثلا اگه یه نفر رنج فرزند آوری رو نخواد تحمل کنه، طبیعتا باید رنج تنهایی رو بی کسی رو تحمل کنه و ...
💢 کسی که رنج تحصیل رو نخواد تحمل کنه باید سختی های زیادی در زندگیش تحمل کنه.
💢 کسی که نخواد رنج کار کردن رو تحمل کنه باید رنج فقر و بی آبرویی رو تحمل کنه
💢 کسی که نخواد رنج حجاب رو تحمل کنه باید رنج بی بندو باری و تجاوز رو تحمل کنه
💢 کسی که نخواد رنج پیدا کردن فرد اصلح رو در انتخابات ها تحمل کنه باید رنج حاصل از تصمیمات مدیران نالایق رو تحمل کنه و...
و هزاران مثال دیگه ای که میتونید در این زمینه بزنید.
پس با خودت حرف بزن و پذیرش برخی رنج های خوب رو کاملا برای خودت جا بنداز تا روحت قوی بشه عزیز دلم..🌹
#پذیرش_رنج
#قدرت_روحی
پروانه های وصال
❤️💞❣💛❤️💞❣💛 ❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️ #قسمت_سی_هفتم _خوب دیگہ ، با اجازتوݧ ما عروسموݧ رو ببریم... علے
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️
#قسمت_سی_هشتم
_آروم زدم بہ پهلوے علے و گفتم خبریہ❓
خانومم همینطورے گفتم
چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم حالا دیگہ ما غریبہ شدیم❓باشہ علے آقا باشہ...
إ اسماء بخدا شوخے کردم
باشہ حالا قسم نخور
آخہ آدمو مجبور میکنے
خب ببخشید
نمیبخشم
إ علے
إ اسماء
_فاطمہ اومد پیشمو.دستش و گذاشت رو کمرشو وگفت:دارید پشت سر مـݧ غیبت میکنید❓بستہ دیگہ بیاید سفره رو آماده کردم.
_آخر هفتہ عقد اردلاݧ بو .نمیدونم بہ زهرا چے گفتہ بود کہ هموݧ جلسہ اول قبول کرده بود
با علے دنبال کارهاے خودموݧ و مراسم اردلاݧ بودیم
_تولد امام رضا نزدیک بود و قرار بود عقدمونو تو حرم بخونـݧ و همونجا هم ثبتش کنیم
لحظہ شمارے میکردم براے اوݧ روز
حلقہ هامونو یہ شکل سفارش دادیم.علے انگشتر عقیق خیلے دوست داشت اما بخاطر مـݧ چیزے نگفت
_مراسم اردلاݧ تموم شد و از هموݧ بعد عقد دنبال کارهاے عروسے بود.درس زهرا کہ تموم شده بود اردلاݧ بخاطر تحصیلاتش راحت تو سپاه استخدام شد و مشکلے نداشتند.
اما مـݧ و علے بخاطر درسموݧ مجبور بودیم عروسیموݧ و عقب بندازیم
_بلیط قطار واسہ ۸صبح بود
مشغول آماده کردݧ ساک لباساموݧ بودم
علے یہ گوشہ نشستہ بود با لبخند نگاهم میکرد
علے جاݧ چیہ باز اونطورے نگاه میکنے❓باز چہ نقشہ اے تو سرتہ ها❓
از جاش بلند شد و همونطور کہ میومد سمتم با خنده گفت هیچے یاد این شعره افتادم:
"دوست دارم خنده ات را،چادرت
را بیشتر
هست زیبا سادگی از هرچه زیبا
بیشتر
ما دوتا_ماه عسل_مشهد-حرم،
صحن عتیق
عشق میچسبد همیشه،پیش آقا
بیشتر..❗️
_خندیدم و گفتم حالا بزار ما عقد کنیم ماه عسل پیشکش بعدشم اخمے کردم و گفتم:نکنہ میخواے ایـݧ سفرو ماه عسل و یکے کنے❓آره علے❓
خانومم.ماه عسل جاے خود مـݧ از الاݧ ب اوݧ روزها فکر میکنم.
لبخندے از روے رضایت زدم و بہ کارم ادامہ دادم
اسماء❓
جانم علے❓
ینے فردا میشے مال خود خودم❓
_مـݧ الانم مال خود خودتم.حالا هم برو استراحت کـݧ از سرکار اومدے خستہ اے.
کمک نمیخواے❓
دیگہ تموم شد منم ساک رو ببندم میخوابم
کارهام و تموم کردم اما خوابم نبرد بہ فردا فکر میکردم،بہ روزهایے کہ خیلے زود گذشت و روزهایے کہ قرار بود در کنار علے بگذره ولے اے کاش نمیگذشت.وقتے پیشش بودم دلم میخواست زمان متوقف بشہ و زمیـݧ از حرکت بایستہ
هیییییی...
_تو حال هواے خودم بودم کہ یکے دستشو گذاشت روشونم
برگشتم علے بود
إ بیدار شدے❓
آره دیگہ اذانہ خانوم.تو نخوابیدے❓،داشتم فکر میکردم
_بہ چے❓
بہ تو
علے همیشہ پیشم میمونے❓
معلومہ کہ میمونم.دستش و گذاشت رو قلبش گفت و تو صاحب قلب علے هستے مگہ میتونم بدوݧ قلبم نفس بکشم❓
حالا هم پاشو نمازموݧ قضا میشہ ها.
_سجاده هامونو پهـݧ کردم و چادر نمازم سرم کردم.
آقا شما شروع کنم مـݧ بہ شما اقتدا کنم
با لبخند نگاهم کردو گفت:آخ چہ حالے بده ایـݧ نماز
اللہ و اکبر...
_واقا هم چہ نمازے شد اوݧ نماز
انگار همہ ے فرشتہ ها از آسموݧ براے تماشاے ما اومده بود.
"السلام و علیکم و رحمہ اللہ برکاتُ"
بعد از تموم شدݧ نمازش دستشو آورد بالا و با صداے تقریبا بلندے دعا کرد
خدایا شکرت کہ یہ فرشتہ ے مهربوݧ و نصیبم کردے
قند تو دلم آب شد.صاحب قلب مردے بودم کہ قلبم رو بہ تسخیر درآورده بود.
_سوار قطار شدیم
پدر مادروها تو یہ کوپہ نشستـݧ
مـݧ و علے و اردلاݧ و زهرا هم تو یہ کوپہ فاطمہ هم بخاطر امتحاناتش نیومد
تقریبا ساعت ۸ شب بود کہ رسیدیم از داخل کوپہ گنبد طلا معلوم بود
دستم و گذاشتم رو سینمو زیر لب زمزمہ کردم
"السلام و علیک یا علے بن موسے الرضا"
بغضم گرفت.
_موبہ تنم سیخ شد و یہ قطره اشک از گوشہ ے چشمم روے گونہ هام چکید
علے دستش رو گذاشت رو سینشو با بغضے کہ داشت شروع کرد بہ خوند.واے کہ چہ صدایے.دل آدمو بہ آتیش میکشوند.
"آمده ام آمدم اے شاه پناهم بده"
خدایا صداے مرد مـݧ،حرم آقا مگہ میشہ بهتر از ایـݧ دیگہ چے میخوام از ایـݧ دنیا
بغض همموݧ ترکید و اشکاموݧ جارے شد
قطار از حرکت وایساد
بابا رضا اومد داخل کوپہ ما
إ چیشده چرا گریہ کردید
بہ احترامش بلند شدیم
هیچے بابا رضا پسرتوݧ دلامونو هوایے کرد
إ کہ اینطور.فقط براے خانومش از ایـݧ کارا میکنہ ها...
_خجالت کشیدم و سرمو انداختم ..
_نزدیک داروالعجابه نشستہ بودم
و منتظر حاج آقایے کہ قرار بود عقدمونو بخونـہ بودیم.
کلے عروس داماد مثل ما اونجا بود.
همشوݧ دوست داشتـݧ عقدشونو تو حرم اونم تو همچیـݧ روزے بخونـݧ
نسیم خنکے دروݧ محوطہ میوزید و بوے خوشے رو تو فضا پخش کرده بود.
همہ جاے حرم و واسہ تولد آقا چراغونے کرده بودند
علے دستمو محکم گرفتہ بود
ادامه دارد...
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️
پروانه های وصال
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️ ❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️ #قسمت_سی_هشتم _آروم زدم بہ پهلوے علے و گفتم خبریہ❓ خانومم همی
❤️💞❣💛❤️💞❣💛
❤️#عاشقانہ_دو_مدافع ❤️
#قسمت_سی_نهم
_علے دستمو محکم گرفتہ بود.
حاج آقا اومدݧ خطبہ رو خوندݧ
ایـݧ خطبہ کجا،خطبہ اے کہ تو محضر خوندیم کجا.
حالا دستم تو دست علے،تو حرم آقا باید بلہ رو میدادم.
_ایـݧ بلہ کجا و اوݧ کجا
آقا مهمونموݧ بودݧ ینے بر عکس ما مهموݧ آقا بودیم.
بعد از خطبہ چوݧ حاج آقا آشنا بودݧ رفتیم خارج از حرم و ثبتش کردیم
حالا دیگہ هم رسما هم شرعا همسر علے شده بودم.
_مـݧ وعلے دوتایے برگشتیم حرم و بقیہ براے استراحت رفتـݧ هتل.
همہ جا شلوغ بود جاے سوزݧ انداختـݧ نبود
بخاطر همیـݧ نتونستیم بریم داخل براے زیارت
تہ حیاط روبروے گنبد نشتہ بودیم
سرمو گذاشتم رو شونہ ے علے
علے❓
جاݧ علے❓
یہ چیزے بخوݧ
چشم.
_"خادما گریہ کنوݧ صحنتو جارو میزنـݧ همہ نقاره ے یا ضامـݧ آهو میزنـ...یکے بیـݧ ازدحام میگہ کربلا میخوام یکے میبنده دخیل بچم مریضہ بخدا برام عزیزه بخدا
دلاموݧ همہ آباد رسیده شام میلاد
بازم خیلے شلوغہ پاے پنجره فولاد"
باز دلمو برد با صداش .یہ قطره اشک از چشمم رها شدو افتاد رودستش
_سرشو برگردوند سمتم و اشکامو پاک کرد.
چرا دارے گریہ میکنے❓
آخہ صدات خیلے غم داره.صدات خیلے خوبہ علے مثل خودت بهم آرامش میده
إ حالا کہ اینطوره همیشہ برات میخونم
اسماء چند وقتہ میخوام یہ چیزے بهت بگم
بنظرم الاݧ بهتریـݧ فرصتہ
سرمو از شونش برداشتم وصاف روبروش نشستم
_با تسبیحش بازے میکرد و سرشو انداختہ بود
پاییـݧ
چطورے بگم..إم..إم
علے چطورے نداره بگو دیگہ دارے نگرانم میکنے ها
چند وقت پیش اردلاݧ راجب یہ موضوعے باهام صحبت کرد و ازم خواست بہ تو بگم کہ با پدر مادرت صحبت کنے.
چہ موضوعے❓
اردلاݧ در حال حاضر تو سپاه براے اعزام بہ سوریہ داره دوره میبینہ و چند ماه دیگہ یعنے بعد از عروسے میخواد بره
باتعجب پرسیدم چے❓سوریہ❓زهرا میدونہ❓
آرہ
قبول کرده❓
سرشو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ داد
علے یعنے چے اول زندگیشوݧ کجا میخواد بره اگہ خدایے نکرده یہ اتفاقے...ادامہ ےحرفمو خوردم
_خوب حالا از مـݧ میخواد بہ مامانینا بگم❓
هم بگے هم راضیشوݧ کنے چوݧ بدوݧ رضایت اونا نمیره
آهےکشیدم و گفتم باشہ
خوشبحالش
خوشبحال کے علے❓
اردلاݧ
چیزے نگفتم،میدونستم اگہ ادامہ بدم بہ رفتـݧ خودش میرسیم
_بارها دیده بودم با شنیدݧ مداحے درمورد مدافعان حرم اشک توچشماش جمع میشہ
همیشہ تو مراسم تشییع شهداے مدافع شرکت میکرد و...
_براے شام برگشتیم هتل
تو رستوراݧ هتل نشستیم چند دیقہ بعد زهرا و اردلاݧ هم اومدݧ
بہ بہ عروس دوماد روتونو ببینیم بابا کجایید شما❓
چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم:علیک السلام آقا اردلاݧ
إ وا ببخشید سلام
علے با ایما اشاره بہ اردلاݧ گفت کہ بہ مـݧ گفتہ
_اومد کنارم نشست و گفت:خوب خواهر جاݧ ببینم چیکار میکنے دیگہ
زدم بہ بازوش وگفتم و چرا همہ ے کارهاے تورو مـݧ باید انجام بدم❓
خندید و گفت:چوݧ بلدے
برگشتم سمت زهرا و گفتم:زهرا تو راضے اردلاݧ بره
سرشو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ داد
دستم گرفتم جلوے دهنمو گفتم:جلل الخالق
باشہ مـݧ با مامانینا میگم ولے عمرا قبول نمیـکنـݧ
مامانینا وارد سالـݧ شدݧ
اردلاݧ تکونم داد و گفت:هیس مامانینا اومدݧ فعلا چیزے نگیا...
خیلہ خوب..
_موقع برگشتـݧ بہ تهراݧ شده بود نمیتونستیم دل بکنیم از حرم خیلے سخت بود اما چاره اے نبود...
_بعد از یک هفتہ قضیہ ے رفتـݧ اردلاݧ و بہ مامانینا گفتم
ماماݧ از حرفم شوکہ شده بود زهرا روصدا کرد
زهرا❓تو قبول کردے اردلاݧ بره❓
زهرا سرشو انداخت پاییـݧ و گفت بلہ ماماݧ جاݧ
یعنے چے کہ بلہ واے خدایا ایـݧ جا چہ خبره❓حتما تنها کسے کہ مخالفہ منم در هر صورت مـݧ راضے نیستم بہ اردلاݧ بگو اگہ رضایت مـݧ براش مهم نیست میتونہ بره بعدشم شروع کرد بہ گریہ کردݧ
_دستشو گرفتم و گفتم:ماماݧ جاݧ چرا خودتو اذیت میکنے حالا فعلا کہ نمیخواد بده اووووو کو تا دوماه دیگہ.
_چہ فرقے میکنہ❓بره ی بلایے سرش بیاد مـݧ چہ خاکے بریزم تو سرم.الاݧ وضعیت ایـݧ پسر فرق میکنہ زݧ داره ،اول زندگیشہ.
مادر مـݧ اولاکہ کے گفتہ قراره بلایے سرش بیاد دوما هم خودش راضے هم زنش جاے بدے هم کہ نمیخواد بره...
ادامه دارد...
❤️💞❣💛💞💞❣💛❤️
میرزا اسماعیل دولابی:
مرگ را که بپذیری همه ی غم ها و غصه ها می رود و بی اثر میشود!
وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود؛
آمادگی موت خوب است، نه زود مردن؛ بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پر ارزش خواهد بود؛
ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ.
#شبتونبیگناه🖤
💕💕💕
#راهکاری_برای_زمان_بیخوابی
🌸✨ اگر شخصی دچار بیخوابی
شده و میخواهد زودتر خوابش ببرد
۱۱۰ مرتبه صلوات فرستد خواب
حاصل شود انشاءالله✨
📚 تحفة الرضویة ۳۱۱
🏴✨صلوات یادتون نره ✨🏴
💕💕💕
اگر این 15 مورد را دارید یک ثروتمند واقعی و تمام عیار هستید:
_ نگرش مثبت
_ ارتباط موثر
_ ادب
_ مطالعه
_ شخصیت
_ سلامتی
_ آرامش خاطر
_ خلاقيت
_ عشق ورزيدن به کار
_ داشتن برنامه و هدف
_ داشتن قلب و زبان شاکر
_ درک ديگران
_ استفاده موثر از زمان
_ بخشندگی
_ توکل
💕💕💕
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#احادیث_حسینی
✨امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
هر كس كه امام حسين عليه السلام را در روز عاشورا زيارت كند بهشت بر او واجب مىشود.✨
┄✦۞✦✺💔✺✦۞✦┄
پروردگارا...
امروز باور دارم آنقدر برایت عزیزم که ،یک عمر زندگی بر زمین را بمن هدیه دادی .
خدایا برای تک تک روزهای عمرم ، فضایی که در آن ؛ فرصت آموختن و تجربه کردن دارم . سپاسگزارم.
بمن قدرت اختیار دادی و این موهبتی بی نظیر است من می توانم انتخاب کنم تمام خوبی هایی را
که تو دوست داری .
پروردگارا
بمن بیاموز تا همواره ،ناظر بر زیبایی ها باشم .
و هر آنچه از خوبی که تو خواستار آنی , ببینم
خدایا
کمکمان کن تا شیوه نگاهمان به زندگی
بی غبار باشد.
ما به خوبی ها و زیبایی های زمین نگاه می کنیم
تو هم زندگی و روزگارمان را زیبا ،کن ..
🍁🔹🍁🔹♻️🔹🍁🔹🍁
بعضۍوقتا
نہمداحۍآرومتمیڪنہ
نہروضـہ ... ؛
نہعڪسِڪربلا
بعضۍوقتایہ"حسین"ڪمدارۍ !
-بایدبرۍضریحشوبغلڪنیتاآرومشے(:"💔
#دِلْتَنْگــیم🌱😔✋
💕💕💕
@Fanous استیکردرایتا 💚.mp3
8.91M
اربعین اوضاع چجوریه حسینع؟😭
کار من امسال صبوریه حسین،
دارم میمیرم😭
من ايرانم تو عراقي چه فراقی💔
🎤 #محمدحسین_پویانفر
دوری و دوستی سرم نمیشه😭
تلخی چای عراقی رو میخوام
التماس دعا
حاج قاسِݥ؛
سِید نَبود
آیٺ الله نَبود
دُڪٺر نَبود
مُهندس نَبود
کلان هَم ٺوے عُمرش دوتا پست بیشتر نداشت یعنے توے روزمہ ۍمسئولیتیش هم عناوین متعدد نبود.
حاج قاسم فقط یہ چیز داشت #اخلاص!
فقط با هموں اخلاص
قلب میلیوں هانفر روٺسخیر کرد.💚
#استادپناهیان
💕💕💕
✨❣🍃🥀🌿🌻☘🌼🍀🌹❣✨
💛 یکی از تکان دهنده ترین جمله هایی که در فرهنگ بشری گفته شده، جمله زیر از امیرالمومنین علی علیه السلام در یکی از دعاهاي نهج البلاغه است.
" اللهم اجعل نفسی اول كريمة تنتزعها من كرائمی"
💚"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،
جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"
💙 یعنی نکند قبل از اینکه جانم را بگیری، شرفم، انسانيتم، عدالتم، و....
گرفته شده باشد و تبدیل به یک تفاله ای شده باشم که تو جانم را می گیری. و این همان جمله معروف است که می گوید: ما آمده ایم تا زندگی کنیم و قیمت و ارزش پیدا کنیم؛ نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم.
📚نهج البلاغه ،خطبه۲۱۵
💕💕💕