هدایت شده از دل نوشت
⭐️
«در خیالم به دنبال ستاره میگردم، غافل از آن که در آسمان اندیشهام؛ مثل ماه میتابی...»
✍سپیده
🌙
https://eitaa.com/cafePrvaz
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁
🍁
﷽
#قتل_خانوادگی
#پارت_سیوسوم
مریم سیاهی دیدگانش را به نور میدهد. دقیقهای طول میکشد تا به سفیدی نور چراغ عادت کند. سرش را به سمت راست میچرخاند. آسیه روی صندلی همراه کنار تخت خوابیده. چهرهاش معصومیتی به خود گرفته که دل مریم به حالش میسوز. باخود فکر میکند؛ مادرش با این حال بد، حالا باید پرستار او باشد! سوزش دستش چهرهش را درهم میکند. سرش را به طرف پرستار میچرخاند: « آی...یواشتر خانم!» پرستار محتویات زرد رنگِ سرنگ را در سرمش خالی میکند: « بیدارشدی؟ ببخشید اما باید تحمل کنی دیگه.» سرنگ را در سطل زباله میاندازد: « مادر شدن این چیزا رو هم داره عزیز.» مریم ناباورانه به او نگاه میکند. پرستار، فشارسنج را دور بازوی مریم میبندد: « نمیدونستی؟ خب پس مژدگونی من یادت نره» آسیه که با صدای آنها بیدار شده، به طرف پرستارمیرود. بازوی او را میگیرد، به سمت خود میچرخاند: « چی؟ حاملهست؟ امکان نداره، دخترم نازاست!» پرستار بازوی خود را از چنگالش رها میکند، سگرمههایش را در هم میکند: «ول کن مادر، دستم درد گرفت، من نمیدونم اینجا اینطور نوشته.» پرونده مریم را سرجایش قرار میدهد. دستش را در هوا تکان میدهد: « دور مریض رو خلوت کنید لطفا» لحن آمرانهاش، آسیه را به سکوت وا میدارد. پرستار با لحن سردی میگوید: «از این به بعد باید بیشتر به خودت برسی. فشارت دهه. سرم بگیری روبه راه میشی.» سینی دارو را برمیدارد؛ به سرعت اتاق را ترک میکند. مریم با صدای ضعیفی میگوید: « حتما اشتباه شده» آسیه روی چهارپایه کنار تخت مینشیند، خندهی هیستریکی میکند: «معلومه اشتباه شده، این بیمارستان که صاحب نداره...» ازجا بلند میشود. پرونده مریم را نگاه میکند:« اَه، اینم که همش خارجیه.» حامد با کیسهی کمپوت وارد اتاق میشود.
مبینا به دنبال جواب سوالهایش کاغذ کادوی کرم رنگ، با خطوط ممتد طلایی را بررسی میکند: « چقدر خوشکله!» گیسو خندهی شیطنت آمیزی میکند: «معلومه! سلیقهی منه.» مبینا نیم نگاهی به چشمان آسمانیش میکند و باز محو کادو میشود. تکانش میدهد: «حالا چی هست؟» چسب نواری روی کاغذ را، با ناخن به بازی میگیرد جعبهای نمایان میشود.
🍁
🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
🖊به قلم ف.م.رشادی(افسون)
منبع: آوینا AaVINAa
سلام دوستان عزیزم ♥️
صبحتون بخیر و نیکی
🌺 اول هفتهتون پر از شادی و نشاط
#صبح_بخیر
@Parvanege
امام زمان!
روشنی دنیای تاریک!
چشم و چراغ زندگی!
ای دلیل عاشقی!
ای آرام جان!
چشم انتظار ظهوریم...☀️
#السلام_علیک_یا_بقیة_الله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
@Parvanege
🌀همه چیز در مورد دعوای کودکان
📌قسمت ششم
♦️فایده دعوای کودکان
🔸این که شما به عنوان والدین عصبانی نشوید و به عنوان محرکی دیگر عمل نکنید، بسیار ارزشمند میباشد. شما میتوانید به عنوان راهنمایی کننده شیوه درست را به آنان یاد دهید. اما اجازه ندارید با داد و قیل و قال آنان را بازخواست نمایید.
🔹والدین میتوانند ناراحتی خود را ابراز کنند، حتی احساسات خود را نیز بیان کنند که از دعوای کودکان ناراحت هستند. یا این که دوست ندارند آرامش خانه بر هم بخورد، اما نباید نکات و حرف های خود را با خشم بیان نمایند و مانند پتکی بر سر فرزندان خود خراب شوند.
ادامه دارد...
#تربیت_فرزند
#دعوای_کودکان
@Parvanege
#فرزند_پروری
🌀به بچهها فرصت انتخاب و کشف در بازی را بدهید.
بچههایی که در دوران كودكی اجازه امتحان كردن بسیاری از بازیها و سرگرمیها را نداشته اند در دوره نوجوانی و جوانی شخصیتی کودکانه از خود نشان میدهند.
#بازی
#نوجوان
@Parvanege