اگر ڪاشف معدن صبح آمد،
صدا ڪن مرا...!
و من،
در طلوع گل یاسے
از پشتِ انگشتهاے تو،
بیدار خواهم شد🌼
#سهراب_سپهری
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a
مادامی که پارو میزنی
قایق زندگی تو
در حال حرکت است؛
اما اگر تلاش نکنی
یا سر جایش میماند
یا با هر بادی به بیراهه خواهد رفت
پس تکاپو و پشتکار لازمهی زندگیست...
#همت
#موفقیت
#تجربه
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595
هدایت شده از مهتاب
😊 خوشخويى
گناه را ذوب مىكند،
همچنان كه آفتاب يخ را.
▫️امام صادق عليهالسلام
📗 كافی، ج۷، ص۱۰۰، ح۲
#حدیث
https://eitaa.com/joinchat/3760193829Cf874edde37
پـــروانـگـــــی
🍁🍁🍁 مغــرورِدوستداشتنے لبخند گشادی زدم و با لهجه شمالی گفتم: _داری منو صحنه سازی میکنیها داد
🍁🍁🍁
مغــرورِدوستداشتنے
باید طاها رو ببینی!... اعصابش خورده... میگه چه دلیلی داره، هستی عروس بشه... داره زندگیشو میکنه دیگه...
خیلی دوسِت داره هستی!
خوشحالم که بعد مامان و بابا اینقدر خوب پشتیبانیت کرده.
- حق با توئه داداش علاوه بر یک برادر حق پدری داره به گردنم، وجودش باعث میشه توی سختترین شرایط زندگیمم دلگرم باشم.
اشک توی چشای مارال به خوبی دیده میشد؛ انگار به همشون الهام شده بود که اینبار هستی، واقعا رفتنیه...
لبخندی بهش زدم و بعد با به صدا در اومدن آیفون، مارال با بدجنسی گفت: _بالاخره اومدن... چشم به راهیت تموم شد.
- من اصلا هم چشم به راه کسی نبودم ایشششششش...
- صددرصد... من میرم پایین تو هم زود بیا!
_باشه.
مارال که رفت تازه متوجه لرزش درونیم شدم یه دفعهای استرس بدی تمام وجودمو گرفت.
نفس عمیقی کشیدم و زیر لب گفتم:
آروم باش هستی!... این مهمونی فقط یه فرق با مهمونیهای دفعات قبل داره... همه ی اون آدما، آدمای قبلن... استرس نداشته باش!
چند نفس عمیق دیگه هم کشیدم
وقتی تقریبا به آرامش رسیدم، راهی پایین شدم.
هنوز نیومده بودن داخل خونه... تا خواستم از پلهها پایین برم که در باز شد و وارد شدند.
از همون پشت پلهها به در خیره شدم. پشت سر نوشین خانوم وارد شد.
نفسم برای یه لحظه ایستاد... چقدر دوسش داشتم. خدایا! یعنی بیدارم... این واقعا هومنه...
#پارت_342
#ادامه_دارد...
🍁🍁🍁🍁
💢 ۵ نکته مهم
۱- میدونی کلمه مشترک در زندگی مشترک یعنی چی؟! یعنی دیگه من و تویی در کار نیست. اینو هیچ وقت یادت نره.
۲- در مقابل همسرت هرچند حق با تو باشه لجبازی و اصرار فقط رابطه را خراب میکنه؛ همیشه فکر کن!... اگه اینو بگی رابطهات بهتر میشه یا نه من موافقم حق با توست ... اما رابطه خوب از همه چیز بهتره.
۳- همسرت را در مقابل بستگانش تحقیر نکن و از تمجید بستگان خود در مقابل او پرهیز کن!... یادت نره میخواد مهمترین آدم زندگی تو باشه، اینو بهش ثابت کن.
۴- دوست خوبم مخالفت با مشاجره فرق میکنه؛ همیشه نظرت رو بگو ... احساست رو بگو و بزار خودش انتخاب کنه.
۵- اگر بستگانت کمکی به همسرت کردند؛ هیچ وقت به رخش نکش!... چون احساس بی کفایتی و تحقیر میکنه.
#تجربه
#همسرداری
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a
مجال من
همین باشد،
که پنهان
عشق او ورزم❤️
#حافظ
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a
🌴چنان باش كه ديگران نتوانند
تو را به درون توفانهايشان بكشانند؛
بلكه اين تو باشی كه آنها را به دايرهی
آرامش وجودت بكشانی...🎯
#انگیزشی
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a
پـــروانـگـــــی
🍁🍁🍁 مغــرورِدوستداشتنے باید طاها رو ببینی!... اعصابش خورده... میگه چه دلیلی داره، هستی عروس ب
🍁🍁🍁
مغــرورِدوستداشتنے
یه کت شلوار نقرهای تیره با پیراهن سفید، کفشای ورنی... موهاشم که به حالت خاصی که کمی، ریخته شده بود توی صورتش.
تیپ دختر کش زده بود. لبخندی زدم زیر لب گفتم:
_میخوای دلبری کنی آقا هومن؟؟
همشون اومده بودن خانوادگی...
فکر کنم دوسه دقیقهای از اون بالا مشغول دید زدن بودم؛ بالاخره دل کندم و راه سالن رو پیش گرفتم.
همگی نشسته بودند هومن و کامران پشت به من کنار آقا کامیار، نوشین خانوم مقابل اونا کنار مارال، داداش و مهرسا هم روبه روشون نشسته بودند.
نوشین خانوم و مارال تنها کسایی بودند که میتوانستند شاهد اومدن من باشند.
نزدیکشون که شدم نوشین خانوم اول کمی با تعجب بهم خیره شد بعد درحالی که از جاش بلند میشد گفت:
_واااای خدای من!... عزیزم تو بیشتر به
فرشتهها شباهت داری.
به یک دفعه همهی نگاهها زوم شد روی من.
سرم رو پایین انداختم، داشتم از خجالت آتیش میگرفتم.
نوشین خانوم به سمتم اومد در آغوشش رفتم، زیر گوشم گفت:
_مثل این که قصد جون هومنمو کردیهااا.
از آغوشش بیرون اومدم و لبخندی زدم به سمت آقا کامیار رفتم و گفتم:
_سلام خوش اومدین... بفرمایین! خواهش میکنم.
آقا کامیار لبخندی زد. نگاه مهربونی بهم کرد و آهسته گفت:
_این وصلت انجام بشه یا نشه از این به بعد من یه دختر دارم و تو هم اگه قابل بدونی یه پدر.
#پارت_343
#ادامه_دارد...
🍁🍁🍁🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙امشب زیر این سقف بلند
روی دامان زمین، هرکجا
خسته و پرغصه شدی...
انشاءالله دستی از غیب
به دادت برسد!... چه زیباست
که آن دست، لطف خدا باشد و بس💟
شبتون بخیر🌜
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a