فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙امشب زیر این سقف بلند
روی دامان زمین، هرکجا
خسته و پرغصه شدی...
انشاءالله دستی از غیب
به دادت برسد!... چه زیباست
که آن دست، لطف خدا باشد و بس💟
شبتون بخیر🌜
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a
#سلام_امام_زمانم💚
ڪلبہ ڪوچڪے در قلبم،
سالیانےست منتظر و
چشم بہ راه میهمانےست
میهمانے ڪہ با آمدنش،
آرامشے عجیب را
از سفر بہ سوغات مےآورد.
ڪجایے اے میهمان ڪلبہ قلبهاے ما؟
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a
♡••
دیوانہترینحالتِیڪعشقزمانیست
دلتنـگ شوے، ڪار زدستِ تُـو نیاید...
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a
🌴زندگی با درد و رنج گره خورده است،
با غمها همسایگی نکن!
🪴چون افسردگی همراهش میآید...
🌸مسئولیت شما، شادی آفریدن است ☺️از دل سختیها🌪
#حس_خوب
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a
پـــروانـگـــــی
🍁🍁🍁 مغــرورِدوستداشتنے یه کت شلوار نقرهای تیره با پیراهن سفید، کفشای ورنی... موهاشم که به حا
🍁🍁🍁
مغــرورِدوستداشتنے
چقدر این حرفش شیرین بود در واقع چقدر حس داشتن پدر شیرین بود.
-باعث افتخار منه که پدری مثل شما داشته باشم.
سنگینی نگاهیو حس کردم، برگشتم هومن با لبخند زیبایی نگام میکرد.
نگاهمو که دید بدون این که هیچ تغییری در حالتش بده گفت:
_سلام هستی خانوم.
مثل خودش با لبخند ملیحی جوابشو دادم و بعد از احوالپرسی با کامران همه نشستیم.
روی مبل کنار داداش مستقر شدم. دوست داشتم بودنشو کنارم حس کنم.
کامران رو به هومن با لحن بانمکی گفت: _الهی بمیرم!.. هیچ وقت داداشمو اینقدر سربه زیر و خجالتی ندیده بودم... بچم از بین رفت.
همه زدن زیر خنده، داداش میون خندش گفت:
_ای گل گفتی کامران ... منم در طول این چندین سالی که با این خانواده آشنا شدم. هیچ وقت حتی یه ثانیه هم، هستی رو اینطوری آروم ندیده بودم که یه جا بشینه و سرشو بندازه زیر.
تا من خواستم چیزی بگم، مارال رو به داداش گفت:
_وا طاها ... حاالا یه بار این هستی آروم یه جا نشست. اینقدر بهش طعنه بزنین که دوباره شروع کنه آتیش بسوزونه.
من: دست شما دردنکنه دیگه اگه تعریف دیگهای هم درمورد من مونده بفرمایین مضایقه نکنید... بگید تا همه استفاده ببرن.
کامران رو به جمع گفت:
_هستی خانوم میترسه با زدن این حرفا اون شخصیت اصلیش برای هومن رو بشه بره پشت سرشم نگاه نکنه...
#پارت_344
#ادامه_دارد...
🍁🍁🍁🍁
16.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آبشار بیشه #لرستان
#طبیعت_زیبا
#ایران_ما
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a
هدایت شده از دختر اقیانوس
🌻یکی از رازهای عمر طولانی حضرت
💥 پرسید: «چرا عمر حضرت صاحب الزمان عج اینقدر طولانی است؟»
🍃 آیت الله ناصری(ره):
«زمان، هیچ تصرفی در صاحبِ خود ندارد.»
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#امام_زمان
https://eitaa.com/joinchat/555745720C4b8d848c93
پـــروانـگـــــی
🍁🍁🍁 مغــرورِدوستداشتنے چقدر این حرفش شیرین بود در واقع چقدر حس داشتن پدر شیرین بود. -باعث ا
🍁🍁🍁
مغــرورِدوستداشتنے
خندهی هومن که تا اون لحظه خیلی ملیح بود، پررنگ شد.
به من نگاهی کرد با سر به کامران اشاره کرد و چندبار پشت سرهم سرشو تکون داد.
ای ناکس الان منظورش این بود که حق با کامرانه دیگه نااااااااامرد.
لبخندی زده و درعین خونسردی گفتم: _اتفاقا در این مورد من اصلا نگران نیستم از نظر من انسان همیشه باید سرزنده و شوخ باشه در ضمن
شخصیت پنهانی منو به این راحتیا هیچکس نمیتونه بشناسه... آقا کامران شما هم بهتره به جای من نگران خودتون باشین که کم کم موهای سرتون داره در اثر بالا رفتن سن سفید میشه.
باد کامران مثل بادکنک خالی شد. نوشین خانوم درحالی که سعی میکرد خندشو کنترل کنه، گفت:
_قربون عروس گلم بشم که کم آوردن توی خونش نیست.
اوه یا خود خــــــدا این الان چی گفت؟ درست شنیدم گفت عـــــــــروس گلم
واااای چه خوش کیف شدم، هرکاری میکردم لبخند روی لبمو از بین ببرم دست خودم نبود؛ علاوه بر خوشحالی درونی اداهایی که داداش درمیآورد مانع میشد تا حالت جدی به خودم بگیرم.
وقتی لفظ عروسم از دهان نوشین خانوم بیرون اومد داداش چشمکی زد و بعدم سربه زیر آروم شروع به خندیدن کرد.
آقا کامیار که تااون لحظه به حرفای ما گوش سپرده بود و همپای ما میخندید
با همون صدای پر آرامشش گفت:
_خب از هرچی بگذریم سخن دوست خوشتر است.
با این حرفش مجلس شکل جدی به خود گرفت، لعنتی نمیدونم چرا خندم تموم شدنی نبود. هرکار میکردم بازم نمیتونستم جدی باشم.
نوشین خانوم:
_حق با آقا کامیاره... وقت برای حرف زدن درمورد کار و این چیزا زیاد هست.
بهتره بریم سراصل مطلب... البته با اجازهی آقا طاها و مارال خانوم.
#پارت_345
#ادامه_دارد...
🍁🍁🍁🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙امشب زیر این سقف بلند
روی دامان زمین، هرکجا
خسته و پرغصه شدی...
انشاءالله دستی از غیب
به دادت برسد!... چه زیباست
که آن دست، لطف خدا باشد و بس💟
شبتون بخیر🌜
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a