#داستان_نماز #نماز_شهدا 👈🏻حاج قاسم حضرت زهرایی بود. خیلی جاها در جنگ و بعد از جنگ با توسل به حضرت زهراء(س) مشکلات را حل میکرد. یک فاطمیه هم در روستای خود در کرمان ساختند که در آن مراسم میگیرند. از همه اینها بگذریم، باید به نماز شبهای حاجی اشاره کنم. هر شب نماز شب میخواند، آن هم با ناله و گریه و نجوا. من خودم شاهدم؛ چون در همه مأموریتها من با حاجی بودم. اگر خیلی خسته هم بود باز یک ساعت میخوابید، بیدار میشد و بعد شروع میکرد به نماز. واقعاً این صحنه عشقبازی و نجواهای حاجی در نماز شبهایش تماشایی بود. ما هم که میخواستیم نماز بخوانیم در مواجهه با این حال حاجی از خود بیخود میشدیم و دیگر نمیتوانستیم نماز بخوانیم و فقط مبهوت حاجی بودیم. باید در آن صحنه باشید تا متوجه حرف من بشوید.
📚منبع: مشرق در گفتگو با نصرالله جهانشاهی، پاسدار بازنشسته نیروی زمینی و راننده سپهبد شهید قاسم سلیمانی،
#داستان_نماز #نماز_شهدا 👈🏻از ویژگی های شهید آوینی کوشیدن درباره نماز بود. همه کسانی که با آوینی بودند، می گویند: «... مهم ترین مسئله زندگی شان مسئله نماز بود و مقیّد بودند اوّل وقت بخوانند، خیلی هم نمازشان حال داشت». به یکی از دوستانش که به او گفته بود، نمی دانم چرا همیشه سر نماز حواسم پرت است...، گفتند: «مواظب باش کسی که سر نماز حواسش همیشه پرت است، در زندگی همیشه حواسش پرت خواهد بود؛ یعنی زندگی اش هیچ حالت منظمی ندارد...» توصیه می کرد: «سعی کن نمازت برایت مهم ترین چیز باشد و سعی کن نمازت را با توجّه بخوانی». همسر شهید آوینی در این باره می گوید: «خیلی اهمیّت به نماز اوّل وقت می دادند... نماز شبشان تقریبا در هیچ شرایطی ترک نمی شد. ایشان روح عبادات را دریافت می کردند، حقیقت این عبادات در اعمالشان متجلّی می شد. ممکن بود نمازشان از نظر زمانی زیاد طول نکشد، ولی دریافتی که از عبادت می کردند، خیلی زیاد بود. چون عبادت کاری نبود که از سر عادت انجام بدهند، با تمام روح و قلب پیش خداوند حاضر می شدند...»