eitaa logo
پرورشی‌وتربیت‌بدنی‌ناحیه‌۱
2هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
7.2هزار ویدیو
1.3هزار فایل
قرآن، عترت و نماز @sayedhadi63 فرهنگی هنری @AlirezaAbouali سازمان دانش آموزی @AlZ120 سلامت @jahanshahi_star پیشگیری از آسیب های اجتماعی @iahosin تربیت بدنی @Rezaei110 مشاوره @s_meftah اردو @Mr_lajevardi نظرات @Mohsen_HoveizavI_1365
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از S.Moein63
💝💙فاطمه محی الدین❤💖: علامه حلی در شب جمعه ای تنها به زیارت امام حسین علیه السلام می رفت.سواره بود و شلاقی در دستش.اتفاقادر راه عربی که پیاده به سمت کربلا می رفت، بااو همراه شد .بین راه مرد عرب  مسأله ای را مطرح کرد.علامه حلی خیلی زود فهمید مرد عرب بسیار با اطلاع و عالم است.چند سوال کرد تا بفهمد مرد عرب چه عیار علمی دارد. او هم همه را جواب داد.علامه از علم مرد عرب به وجد آمده بود.جواب تمام مشکلات علمی اش را یکی یکی می گرفت. در بین سوال و جواب ها نظرشان متفاوت شد . علامه فتوای عرب را قبول نکرد و گفت :این فتوا بر خلاف و قاعده است و روایتی برای استناد ندارد.مرد عرب گفت:دلیل این حکم که من گفتم ، حدیثی است شیخ طوسی در کتاب تهذیب نوشته است ،علامه گفت: این حدیث را در تهذیب ندیده ام . مرد گفت:در آن نسخه ای که تو از تهذیب داری از ابتدا بشمار ، در فلان صفحه و فلان سطر پیدا میکنی. علامه از شدت عتم و دانستن غیب شک برد که شاید همراهش امام زمان علیه السلام است.نا گاه شلاق از دستش افتاد .مرد خم شد تا شلاق را بر دارد. علامه گفت:به نظر شما ملاقات با امام زمان علیه السلام امکان دارد؟مرد عرب شلاق علامه را در دستش گذاشت و گفت:چطور نمی شود در حالی که دستش در دستان توست.علامه از بالای مرکبش پایین افتاد و پای امام را بوسید و شوق زیاد بیهوش شد . به هوش که آمد هیچ کس در آن جا نبود.ناراحت شد و افسرده .وقتی به خانه بر گشت ، کتاب تهذیبش را بر داشت و به صفحه ای که امام گفته بود نگریست و حدیث را دید .کنار حدیث و در حاشیه کتاب نوشت:این حدیثی است که مولای من،صاحبالامر من را به آن خبر دادند . (اللهم عجل لولیک الفرج)
هدایت شده از S.Moein63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️ موضوع: دوره آخر الزّمان ❇️ مخاطبین: تمامی مقاطع تحصیلی 🔴 اداره کل آموزش و پرورش استان قم 🔻🔻 سادات موسوی دو 🔶معاونت پرورشی و فرهنگی استان قم @qomparvareshi