#شهید_بهنام_محمدی_راد ایشون در سال1345متولدشدنت،و در تاریخ28/7/1359به شهادت رسیدند. مردم خرمشهر، دلاوری های بهنام 13 ساله در بحبوحه روزهای نخستین جنگ را هرگز فراموش نمی کنند؛ آن زمان که خرمشهر زیر آتش گلوله و خمپاره دشمن می سوخت و بهنام ها در این شهر خونین، درس ایثار می آموختند. شهید بهنام محمدی راد، بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسیده است. مادر این شهید روایت کرده است: بهنام در ایام جنگ می گفت مادر دلم می خواهد بروم پیش امام حسین (ع) و بدانم که بود. او به من کاغذی داد که داخل آن درباره غسل شهادت نوشته بود و گفت: مامان مرا غسل شهادت بده زیرا می خواهم شهید شوم، تو هم از خرمشهر برو، اینجا نمان می ترسم عراقی ها اسیرت کنند. تهیه کننده:ملیکاکریمی کلاس:پنجم یاسمن یک مدرسه:شهیدمحمدعلی قمی

موضوع : فرازی از نوشته های شهیده کمایی تهیه کننده : محدثه مطهری کلاس ششم شقایق2 عضو شورای دانش آموزی مدرسه ی شهیدمحمد علی قمی

🔔توجه توجه🔔 🧡🧡🧡دخترِ باادبِ 💛💛💛 💚💚💚میخوام بهت بگم که💚💚💚 بعد از نمازت با انگشتای قشنگت تسبیحات حضرت زهرا سلام‌الله بگو🌕دعا بخون🤲 تسبیح رو بگیر دستت و صلوات بفرست📿 مثل وقتایی که با صفحه‌ی گوشیت داری کار میکنی...📱☝📱 ~~~~~~~🌸 🕰وقت اذان به افق قم ۱۲:۱۷

سلام به همگی✋✋ موضوع : تغذیه ی سالم🥗 تهیه کننده : محدثه مطهری🎐 پایه و کلاس : پایه ششم کلاس شقایق2🎀 #عضو_شورای_دانش_آموزی🔖 #سرگروه_انجمن_بهداشت_وسلامت🍎 مدرسه ی شهید محمد علی قمی

سلام به همگی✋✋ موضوع : نمک کمتر زندگی سالم تر🔺 تهیه کننده : محدثه مطهری🎐 پایه و کلاس : پایه ششم کلاس شقایق2🎀 #عضو_شورای_دانش_آموزی🔖 #سرگروه_انجمن_بهداشت_وسلامت🍎 مدرسه ی شهید محمد علی قمی

سلام به همگی✋✋ موضوع : ۹نشانه ی کمبود آهن در بدن💉💊 تهیه کننده : محدثه مطهری🎐 پایه و کلاس : پایه ششم کلاس شقایق2🎀 #عضو_شورای_دانش_آموزی🔖 #سرگروه_انجمن_بهداشت_وسلامت🍎 مدرسه ی شهید محمد علی قمی

#معرفی‌شهید #شهید‌ابراهیم‌هادی به نام خدا دبیر ورزش اردیبهشت سال ۱۳۵۹ بود دبیر ورزش دبیرستان شهدا بودم در کنار مدرسه ما دبیرستان ابوریحان بود ابراهیم هم آنجا معلم ورزش بود رفته بودم به دیدنش کلی با هم صحبت کردیم شیفته مرام و اخلاق ابراهیم شدم آخر وقت بود گفت میان والیبال بازی کنیم خندم گرفت من با تیم ملی والیبال به مسابقات جهانی رفته بودم و خودم را صاحب سبک می دونستم حالا این آقا میخواد با من بازی کنه شرم‌آور گفتم باشه توی دلم گفتم ضعیف بازی می‌کنم تا ضایع نشه گل اول را زد آنقدر محکم بود که نتونستم بگیرم دومی رو زد سومی راهم زد اما باز هم نتونستم بگیرم ضربه دست عجیبی داشت جلوی دانش‌آموزان کم آورده بودم گرفتن سرویس‌ها واقعاً مشکل بود نگاهی به من کرد این بارو آهسته زد امتیاز اول را گرفتم امتیاز دوم و سوم و همینطور گرفتم امتیاز با ابراهیم برابر شده بود عمدا گلها را خراب می کرد ضربه بعدی رو بزنه که یک دفعه صدای الله اکبر از مسجد روبرو شنیده شد توپ را روی زمین انداخت و وضو گرفت و نماز اول وقتش را خواند من و چند سال از بچه‌ها پشت سر ابراهیم نماز خواندیم نمازش که تمام شد رو به من کرد و گفت آقا رضا رقابت وقتی زیباست که با رفاقت باشه خاطراتی از شهید رضا هوریا را شنیدیم. شادی روح همه شهدا صلوات ✅نرگس ملاحسینی عضو شورای دانش آموزی