#داستانک_هایی_از_عاشورا
#شرمندگی_مسلم
دستور ابن زیاد بود .
من هم سربازی بیشتر نبودم .
باید مسلم را که بر اثر شکنجه دیگر جانی در بدن نداشت به بالای بام دارالاماره برده واعدام می کردیم.
مسلم آدم نحیفی نبود وقتی محاصره اش کردیم حریف چند ده نفرمان بود .
اما نمیدانم چرا اکنون
در مسیر راه پله ، مسلم به شدت گریه می کند ...
پرسیدم: مسلم گریه می کنی ؟
( او آدم قوی و شجاعی بود، یعنی از مرگ می ترسید ؟ )
مسلم با همان تن مجروح با چشمانی گریان جوابم داد :
اصلا و ابدا به خاطر ترس از مرگ گریه نمی کنم .
گریه ی من برای آن اربابی است که برایش نامه نوشتم و خواستم به کوفه بیاید چون فکر می کردم شما نامردها پایش می ایستید، ولی می بینم که به راحتی پشت کرده اید .
گریه ی من از شرمندگی پیش آقا و مولایم حسین علیه السلام است که چرا برایش نامه نوشتم و خواستم به کوفه بیاید . . .
#پرورستان
#نوجوانانه
#جانم_حسین
@parvarestan_ir
#داستانک_هایی_از_عاشورا
#شرمندگی_ما_شیعیان
خواستیم نماد محرم را با عطش بگوییم .اما دیدیم از عطش هم سوزنده تر هست و آن شرمندگی است ، آنهم در سیره ی اهل بیت علیهم السلام .
#شرمندگی_مسلم
#شرمندگی_مسلم_بن_عوسجه
#شرمندگی_عباس
#شرمندگی_اباعبدالله
#شرمندگی_زینب_کبری
را با بیان ساده گفتیم .
حال این ماییم و شرمندگی خودمان...
ماهم اگر بخواهیم تاسی کنیم به اهل بیت در محرم ؛ پس باید شرمنده باشیم.
شرمنده از اینکه شیعه ی درست سیدالشهدا نیستیم .
یا ابا عبدالله؛ ما باعث شرمندگی شما در درگاه پروردگار هستیم.
ما شرمنده ایم که قادر نبودیم حتی ادای شیعه بودن را در بیاوریم .
آقاجان، خودت به کرمت ؛کم ما را قبول کن .
" ان لم اکن اهل بذلک فانت اهل لذلک "
#پرورستان
#نوجوانانه
#استاد_فیاض_بخش
#جانم_حسین
@parvarestan_ir