این قصه یک نوجوان است 👇👇
✅علیرضاازنماز خواندن خیلی لذت می برد و برای آن وقت می گذاشت.
ظهر یکی از روزها که علی رضا می خواست نمازش را در خانه بخواند، مهمان داشتیم و خانه خیلی شلوغ بود. علی رضا به یکی از اتاق ها رفت و در خلوت مشغول نماز شد.
طوری نماز می خواند که انگار خدا را می بیند و با او مشغول صحبت است. نماز ظهر و عصرش نیم ساعت طول کشید.
بعدها وقتی صحبت نماز پیش می آمد، می گفت: «اشکال ما این است که برای همه وقت می گذاریم به جز خدا. می خواهیم با سریع خواندن نماز زرنگی کنیم؛ اما نمی دانیم آن کسی که به وقت ما برکت می دهد خداست».
🕊#شهید_علیرضا_کریمی
#نوجوان
#دانش_آموزان
#قهرمانان_واقعی
#الگوی_زندگی
#جهادتبیین
📍📢 ما را در پیامرسانهای شاد، ایتا، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.
╭───────╮
@bazgoft_media
╰───────╯