#داستانک
#قصه_ی_عاشورا
8⃣#پیش_آهنگ
وقتی همه مان برای حسین بن علی علیه السلام نامه نوشتیم قرظه ی انصاری هم با ما بود . او هم نامه نوشت .
قرظه ازقبیله ی خزرج بود و از اصحاب پیامبر .می گفتند در جنگ احد از محافظان جان پیامبر بوده . بعد از رحلت پیامبر از مدینه به کوفه می آید و می شود از یاران علی ابن ابیطالب. اورا در جنگ های جمل ، صفین و نهروان در کنار علی علیه السلام دیده بودم که چطور از جان امامش محافظت می کرد. او جهادگر خوبی بود .
نمی دانم چطور شد که پسرش عمرو، سر از کربلا در آورد و شد از محافظان جان حسین بن علی .
شنیدم در روز عاشورا موقع نماز ظهر هرتیر و ضربه ی شمشیری که به طرف امامش ، وارد می شده عمرو، به جان می خریده و سینه ی خود را سپر ساخته تا نماز امام به پایان برسد .
وقتی هم که می خواسته به لشکر عمرسعد حمله کند این رجز را خوانده : " سپاه انصار باور دارند که من از اهل حرم دفاع می کنم . ضربت من ،ضربت جوانی سربلند و پیش آهنگ است ، جان و مالم فدای حسین باد ."
می گویند؛ وقتی که زخم های بدنش زیاد می شود، در لحظات آخر چشم باز می کند و حسین علیه السلام رابر بالینش می بیند ، می پرسد : " ای فرزند رسول خدا ، آیا شرط جان بازی را به جای آوردم ؟ "
امام می فرمایند :" آری ، سلام مرا به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برسان "
#بازگفت
#قهرمانان_کربلا
#عمروبن_قرظه_انصاری
•┈┈••✾❀✾••┈┈•
@bazgoft_media