⭕️ در وفاداری غلامان خانه زاد
🔹در جلسه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی(یکم آذرماه ۱۴۰۳) کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، اسپانیا، استرالیا، بلژیک، اوکراین، کانادا، ژاپن، کره جنوبی، ایتالیا، لوگزامبورگ، هلند و... به قطعنامه ضد ایرانی رای دادند!
🔹در همین جلسه ،روسیه و چین به نفع ج.ا.ا رای داده و با قطعنامه ضد ایرانی مخالفت کردند.
🔹در دو هفته اخیر انگلستان ، فرانسه و آلمان،دو تحریم جدید علیه هواپیمایی ج.ا.ا و کشتیرانی ج.ا.ا وضع کردند!
🔹ماه گذشته اتحادیه اروپا هماهنگ با شورای همکاری کشورهای جنوب خلیج فارس،ج.ا.ا را اشغالگر جزایر سه گانه عنوان کرد و خواستار تحویل این جزایر به امارات شد.
▪️متاسفانه در یک ماه اخیر آنهایی که با کوچکترین غلطکاری چین و روسیه،درد وطن پرستی می گرفتند و فریادهای ضد چینی و ضد روسی شان فضای مجازی را دچار آلودگی صوتی می کرد(از روزنامه ها و کانالهای تلگرامی و حسابهای کاربری اینستا و توئیتری گرفته تا برخی اساتید دانشگاه ،مجمع محققین و مدرسین ، فعالان سیاسی مشارکتی ،ظریف ، پرستو صالحی ، پروفسور عباس عبدی)همزمان در برابر دشمنیها و ابراز کینه شدید اروپا علیه کشورمان،دچار آلزایمر شدید،کوری مفرط،از دست دادن تکلّم و فورمت شدن وجدان! شده و جمله ای علیه غربیها به زبان نیاورده و ننوشته اند!
(از حق نگذریم خانم سخنگو یکی دوبار "چو ایران نباشد تن من مباد" را زمزمه کرده ولی علیه اروپا جسارتی مرتکب نشده اند!)
▪️در چنین مواقعی آدم به موفقیت غربیها در پرورش غلامان خانه زاد و نمک پرورده، غبطه می خورد!
@pas_kouchehaie_enghelab
⭕️ گداییِ تعامل و التماسِ مذاکره؟
🔹علیرغم صدور قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در محکومیت فعالیتهای هستهای ایران،بهروز کمالوندی (سخنگوی سازمان انرژی اتمی) معتقد است:«هنوز برای تعامل و همکاری و کنار گذاشتن رویکرد فشار و تهدید فرصت باقی است»
کمالوندی (در روزنامه ایران شنبه ۳ آذر)نوشته است: «ایران تعامل را به تقابل» ترجیح میدهد.
🔹به گفته سخنگوی وزارت امور خارجه،دور جدید مذاکرات ایران و سه گانه اروپایی(انگلیس،فرانسه و آلمان) از ۹ آذر امسال در ژنو انجام خواهد شد.گفتگوهادر سطح معاونان وزرای خارجه اروپایی(انگلستان،فرانسه،آلمان) و معاون وزیر خارجه ایران،صورت می گیرد.بقایی تایید کرد طیفی از مباحث و موضوعات منطقهای و بینالمللی از جمله موضوع فلسطین و لبنان و نیز موضوع هستهای مورد بحث و تبادل نظر قرار خواهد گرفت.
🔹این در حالی است که آلمان ، انگلستان و فرانسه در یک ماه اخیر :
▪️پرواز هواپیمایی ج.ا.ا به اروپا را ممنوع کرده اند...
▪️کشتیرانی ج.ا.ا را مورد تحریمهای جدید قرار داده اند...
▪️در بیانیه رسمی، مالکیت جزایر سه گانه ایرانی را متعلق به امارات و ایران را اشغالگر این جزایر دانسته اند..
▪️و قطعنامه ضد ایرانی شورای حکام آژانس را تهیه و تصویب کرده اند!!( تعطیلی کنسولگریهای ج.ا.ا در آلمان و توقیف برخی اموال ملت ایران در انگلیس طی یک ماه اخیر را هم به این فهرست بلند بالا اضافه کنید!)
🔹شاید باند ظریف(عراقچی،تخت روانچی و..) عاقبت پوچ برجام و "اینستکس" را فراموش کرده، یا از خصومت عملی و پی در پی کشورهای سه گانه اروپایی در یک ماه اخیر بی اطلاع باشند اما این نکته را باید بدانند که مذاکره مساوی"معامله" است و ملت ایران مایل است بداند که جناب تخت روانچی قرار است چه امتیازی به گرگهای سه گانه اروپایی تقدیم کند؟
آیا قرار است بر سر فلسطین و لبنان معامله شود!؟ (مقاومت اسلامی فلسطین و لبنان کجا و چگونه به باند ظریف برای مذاکره وکالت داده اند؟)
نکند دوباره بحث رقیق کردن اورانیوم غنی شده ۶۰ درصدی، مطرح باشد؟
نکند "وعده صادق ۳ " قربانی این دور مذاکرات شود؟
🔹 آیا اروپایی که این روزها ملت ایران را با تحریمهای پی در پی مورد عنایت قرار داده،با شنیدن سخنان آقای تخت روانچی متحول شده و تحریمها را لغو کرده و مقابل آمریکا خواهد ایستاد؟
وزارت خارجه باید شفاف به مردم بگوید که خروجی این مذاکرات و دستاورد آن چیست ؟
آیا قرار است این دور مذاکرات هم مانند مذاکرات برجام به دادن دهها امتیاز گرانبها و گرفتن "کاپ اخلاق" ختم شود؟
🔹 اروپا با چه زبانی باید بگوید که اهل تعامل با ایران نبوده و نیست و در برابر ایران فقط مایل به زورگویی و تخاصم است؟
آیا روش ابتکاری و ابداعی گروه ظریف در برابر سه گانه اروپایی،گدایی مذاکره و خواهش برای تعامل است؟
واقعا کدام جاهلی از رفتارهای اخیر اروپایی ها بوی تعامل استشمام کرده است؟
@pas_kouchehaie_enghelab
⭕️ بسیجیهای امام عصر( عج)
🔹موضوع انشاء : با آخرین خودکار جهان چه خواهید نوشت؟
🔹تصویر فوق متن انشای یک پسر کلاس ششمی است. پسری که نه در دهه شصت، بلکه در همین روزگار و در محله ای معمولی از تهران رشد کرده، اما پدر و مادری مومن و انقلابی او را با نیت خدمت در رکاب امام زمان تربیت کرده اند!
🔹 و ما از این انشاء نتیجه می گیریم اگر بخواهیم، می شود با یاری خدای متعال،"بسیجی های آخرالزمان" را در خانه هایمان تربیت کنیم!(هر چند که کفار و منافقان و دشمنان دین خدا نمی خواهند و برای گمراهی ما و نسل ما از هیچ تلاش و حرکتی دریغ نکرده و نخواهند کرد.)
@pas_kouchehaie_enghelab
⭕️ حاکمان واقعی صدا و سیما
🔹از ابتدای تاسیس ج.ا تا امروز، درهای صدا و سیما بر پاشنه ضدانقلابها و بی تفاوتها و لیبرالها چرخیده و این مسئله در دوره همه مدیران رایج بوده!
از محمد هاشمی گرفته تا ضرغامی!
و از سرافراز تا جبلی!
صدا و سیما جای نقی معمولی و رامبدهاست! اگر هم اتفاقا پای امثال مقصودی و بچه های ثریا به رسانه ملی برسد هر چند وقت یک بار باید تنبیه شوند تا یادشان بماند که مدیران سازمان،منت"گاوهایی" که در چمنزارهای سوئیس می چرند را می کشند و آنها را به بسیجیهای وفادار به انقلاب اسلامی ترجیح می دهند!
🔷 برای اثبات ادعای فوق کافیست نامه شهید سید مرتضی آوینی به رئیس سازمان صدا و سیما (سال ۱۳۷۱) را با پیام آقای مقصودی کنار هم بگذارید :
خدايمان شاهد است که اگر ماجرای انزوای بچههای مسلمان و دردمند در صدا و سيما به همين جا ختم می شد و مشکل صدا و سيما تنها اين بود که نيروهای خودی را تحويل نمی گيرد و می راند و...مسالهای نبود و شايد می شد به راحتی از کنار آن گذشت اما به هيچ وجه موضوع به همين جا ختم نمی شود.
حضرات اداره کننده صدا و سيما که تحت مديريت شما هستند، با يک دست بچههای مسلمان و روح انقلاب و جهاد و ايثار را، منزوی می کنند و با دست ديگر به جذب و جلب عناصر مسالهدار و معاند با انقلاب و ترويج دگرانديشان مشغولند.
@pas_kouchehaie_enghelab
🔻آقای خسروپناه! دوران رهاییست!
🖊مهدی جمشیدی
[یکم]. چند سال پیش در یکی از مدارس، چند جلسهای برای دانشآموزان، اخلاق جنسی تدریس کردم؛ اما از تدریس، پا فراتر نهادم و به دانشآموزان نزدیک شدم و از دنیای درونی آنها مطلع شدم. عجیب بود؛ نسبت به نسل و دهۀ من، انحرافهای جنسی، بسیار گسترده شده و آلودگیهای اخلاقی، ریشه دوانیده بودند. بااینحال، این نوجوانان غوطهور در معصیت، مشاور و راهنمای دلسوزی نداشتند که مسألههای درونیشان را با او در میان بگذارند. یکی از دانشآموزان میگفت مبتلا به خودارضایی است و مشاور رسمی آموزشوپرورش به او گفته هفتهای یکبار انجام این عمل اشکالی ندارد. حجم آفتها و انحرافها آنچنان بود که علاج ریشهای و ساختاری میطلبید.
[دوم]. برای گفتگو با دانشآموزان، به یکی از مدارس دخترانه رفته بودم. مشخص بود که به زور و اجبار به نشست آمده بودند. هرچه میگفتم در ذهنها جا نمیگرفت؛ گویا یک شکاف هویّتیِ بزرگ پدید آمده بود که امکان تفاهم و گفتگو را از میان برده بود. این همه فاصله و زاویه، عجیب بود. پس از برنامه، یکی از دانشآموزان کنارم آمد و گفت فقط میخواهم به شما بگویم که بسیار دیر آمدید. او درست میگفت اما مخاطبش من نبودم؛ نویسندهای که تمام توان خود را در دو دهۀ اخیر، صرف روشنگری و اعتراض و انتقاد و مناظره و تبیین کرده است.
[سوم]. در جریان اغتشاشات سال ۱۴۰۱ که برای اولین بار، دامنۀ کشمکشها و تضادها به مدرسهها هم کشیده شد، دخترم که در یک مدرسۀ دولتی تحصیل میکرد، بهشدت از سوی همکلاسیهایش مورد فشار و تحقیر قرار گرفت. همکلاسیهای او که همگی غیرچادری بودند و ذهنیّت منفی نسبت به انقلاب داشتند، چادریبودن او و عقاید دینی و انقلابیاش را به دستاویزی برای بایکوتکردن وی و سرزنش و ملامتش تبدیل کرده بودند. فشارها و کنایهها به دخترم در حدی بود که در مدت کوتاهی، نشانههای افسردگی در او نمایان گردید. بسیار احساس انزوا و تنهایی میکرد و میگفت در مدرسه، دوستی ندارد که سبک زندگی و تفکرش مانند او باشد. در اینجا بود که من در این اندیشه فرو رفتم که آیا من مقصرم که به دلیل قرار داشتن در طبقۀ متوسط، توان پرداخت شهریۀ مدرسۀ غیردولتی را ندارم، یا نهادهای فرهنگی و از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی که بیخاصیّت و بیکفایت هستند؟!
[چهارم]. از کنار مدرسۀ دولتی پسرم میگذشتم. صدای بلند فحاشیهای ناموسیِ بسیار رکیک دانشآموزان را با یکدیگر شنیدم. گویا با یکدیگر درگیر شده بودند. از پسرم در این باره پرسیدم. پاسخ داد همیشه در مدرسه نزاع هست و هرچه میخواهند میگویند و یکبار هم که معاون مدرسه میخواست اینان را مهار کنند، خودش را کتک زدند. دریافتم مدرسه، رهاست و کنکور و دیوانسالاری و شبکههای اجتماعیِ غربی و بیعملی نهادهای فرهنگی، همهوهمه، هویّت را بر باد دادهاند. نه معاون پرورشی دارند و نه کمترین خبری از کار فرهنگی است و نه معلمان در جهت تربیت تلاشی میکنند و ... . به معنی واقعی کلمه، مدرسه رهاست.
[پنجم]. حجتالاسلام خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، چندیست که به منتقدان کارنامۀ شورا میتازد و آنها را بیاطلاع و غیرمیدانی و بیادب میخواند و به دفاع از شورا میپردازد. دیگران را نمیدانم اما من از زندگی روزمرّۀ فرهنگی نوشتم، از عینیّتهای محسوس، از واقعیّتهای کنونی، از زیر پوست جامعه، از ذهنیّتهای فرسودهشده، از لیبرالیسم فرهنگی، از اغتشاش معنایی و زوال هویّت، از سرمایهسالاری در نظام آموزشی، از خاموشی و انحطاط شورای عالی انقلاب فرهنگی، از دوگانگی فرساینده در درون نظام، از منافقان انقلاب و ... . من از آن انقلابیهایی نیستم که فرزندانم را از جامعۀ واقعی جدا کنم و به درون گلخانههای شبهمذهبی که مدرسه نام گرفتهاند ببرم. همین که انقلابیها، فرزندانشان را از مدرسههای دولتی جدا کردهاند، به معنی شکست نظام در انقلاب فرهنگی نیست؟! مگر بنا نبود توحید در ساخت اجتماعی و زندگی روزمره، مستقر شود و جامعه، به بستری برای کمالات معنوی و ایمانی تبدیل گردد؟! آنقدر از واقعیّتهای جامعه احساس خطر کردهاند که برای خود، کلونیهای آموزشی ساختهاند و فقرا و طبقۀ متوسط را در مدارس دولتی رها کردهاند. این وضع، نه عدالت است و نه اخلاق. و من در شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک مرد نمیشناسم که این دردهای عمیق و مزمن را فریاد بزند و یقه چاک بدهد و از کارگزاران فرهنگیِ بیکفایت و ضعیفالنفس، پاسخ و عمل بطلبد. همه با هم تعارف دارند. سیاست، حقیقت را بلعیده و قدرتطلبی، خدایی میکند و آرمانها، در دهۀ شصت جا ماندهاند.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60