ابو عبدالله زنجانی:
امیرالمومنین(ع) با صبر انقلابی خود زمینهساز وحدت و صدور اسلام شد | وارث
https://vareth.ir/news/110255
https://eitaa.com/joinchat/4020764681C9173e34a19
11.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4020764681C9173e34a19
فضایل امیر مومنان علیه السلام درمنابع اهل سنت واز زبان اهل سنت بسیار شیرین ببینید ومنتشر کنید با لینک کانال پاسخ به شبهات
شبهه ای در فضای مجازی بسیار پر رنگ مطرح می شود از سوی وهابیت که شیعه را یهود ساخت برای اختلاف افکنی بین امت اسلام
این شبهه نیاز به پاسخ دارد 👇👇👇👇👇
درست است که بین مسلمانان اختلاف وجود دارد، اما این تفرقه را یهود، از طریق کعب الأحبار، با جعل روایات، وارد متون دینی کرده است؛ به تعبیر دیگر، این دسته از روایات که به اسرائیلیات مشهورند، در منابع اهل سنت فراوان است تا منابع شیعه؛ افکار داعش از همین طریق در میان اهل سنت، گسترش پیداکرده، که همه را تکفیر می کنند و خود را تطهیر؛ افکار ابن تیمیه، منبعث و متأثر از یهود است که این اختلافات را در میان مسلمانان به وجود آورده؛ اختلافی که سبب سیطره و سلطه بیگانگان به ممالک اسلامی شده ؛ اما شیعه، منادی وحدت امت اسلام است، تا مسلمانان، شوکت و عظمت سابق خود را باز یابند .
https://eitaa.com/joinchat/4020764681C9173e34a19
اگر منظور شبهه گران در این نسبت دادن شیعه به عبداله بن سباء هست ، همه محققان معاصر، از جمله علامه طباطبایی، علامه عسکری و طاها حسین مصری، بر این اعتقادند که اساساً فردی به نام عبدالله بن سبأ وجود خارجی نداشته و شخصیت او ساخته و پرداخته افرادی مانند سیف بن عمر است. که طبری از او نقل سخن کرده است علامه عسگری با تحقیق تفصیلی به این حقیقت رسید که این جعل نیز در منابع اهل سنت بوجود آمده ومغرضانه بوده است
در میان منابعی که نام عبدالله بن سبأ را ذکر کردهاند، تاریخ طبری در میان اهل سنت و رجال کشّی بین شیعیان، منابع مرجعاند؛ اوّلین منبع، تاریخ طبری (۲۲۴-۳۱۰ق) است؛ سند طبری در نقل ماجرای عبدالله بن سبأ، شخصی به نام سیف بن عمر می باشد؛ تاریخنگاران دیگر مانند ابناثیر (درگذشت ۶۳۰ق)، و ابنعَساکر (درگذشت ۵۷۱ق)، جریان را با استناد به سیف نقل کردهاند.
راوی اصلی طبری در اثبات وجود ابنسبأ، یعنی سیف بن عُمَر، از نگاه بسیاری از عالمان اهل سنت، ضعیف و غیرقابلاعتماد است: عالمانی مانند یحیی بن معین (درگذشت ۲۳۳ق) نسایی (درگذشت ۳۰۳ق)، ابوداود (درگذشت ۲۷۵)، ابنحمّاد عقیلی (درگذشت ۳۲۲ق)، ابن ابی حاتم (متوفی به سال ۳۲۷ق)، و ابن حبان (درگذشت ۳۵۴ق)، از وی، با عناوینی چون: ضعیف در روایت، جاعل حدیث و غیر قابل اعتماد یاد کردهاند.
https://eitaa.com/joinchat/4020764681C9173e34a19
منابع
نگاه کنید به عسکری، عبدالله بن سبأ و اساطیر اخری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ۳۰۸؛ طباطبایی، «عبدالله بن سبأ»، ص۱۹۴؛ طه حسین، الفتنة الکبری، قاهره، ج۲، ص۱۳۴.
. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ۱۳۲۶ق، ج ۴، ص۲۹۵.
. ابنحماد، الضعفاء الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۷۵.
. ابن ابیحاتم، الجرح والتعدیل، ۱۳۷۱ق، ج ۴، ص۲۷۸.
. ابن حبان، المجروحین، ۱۳۹۶ق، ج۱، ص۳۴۵.
در شبهه دیگر این امور را بدعت شیعه می نامند
تقیه، خمس، قبرپرستی، ضد وحدت و خرافهپرست
جواب 👇👇👇👇👇
چکیده پاسخ
تقیه، تاکتیک شیعه، برای محافظت از خود، در برابر ستمکاران زمانه است؛ خمس، دستور دین و قرآن، برای پیشبرد امور دینی و ساماندهی سادات و فقراست؛ شیعه، نه قبرپرست است و نه خرافی و نه ضد وحدت، بلکه با عقلانیت و استدلال، مذهب خود را تبلیغ و تبیین می کند؛ بدون اینکه قبرپرست باشد، به بزرگان خود احترام قائل است و برای آنان، مزار، و حرم ساخته است که منافع معنوی زیادی، برای تمامی مردم دارد .
https://eitaa.com/joinchat/4020764681C9173e34a19
الف) تقیه
ائمه بزرگوار(علیهم السلام)، بخشي از مبارزه خود را بنا بر اصل (تقيه) پيش مي بردند؛ زيرا در عصر خفقان، زندگي مي کردند و نمي توانستند به صورت آشکار و صريح، مفاهيم مورد نظر خود را بيان کنند و به مبارزه بپردازند؛ آن بزرگواران، مي کوشيدند، آن بخش از اقدامات و مبارزات خود را که دشمن، به آن حساسيت داشت، مخفي نگاه دارند، به گونه اي که در عين ضربه زدن به خصم، کمتر ضربه بخورند.
تقيّه يک راهبرد مبارزاتي، در رويارويي با دشمن است؛ يک دستور العمل سياسي است که نوعي پنهان کاري به شمار مي رود و سپري در ميدان حرکت و مبارزه است که جان مؤمن را از تلف شدن، حفظ، و او را براي ادامه نبرد و تلاش آماده مي کند .
امامان شيعه(علیهم السلام)، با افراد زيادي از نقاط مختلف سرزمين های اسلامي، ارتباط داشتند که با مخفي نگه داشتن اين رابطه، نمي گذاشتند حاکمان بني عباس و بني اميّه، اين ياران صميمي، قابل اعتماد و فداکار را شناسايي کنند و به شهادت برسانند.
هدف ائمه(علیهم السلام)، حفظ شيعه و بقا و گسترش آن، براي فعاليت هاي بعدي بود؛ بنابراين، مهم ترين اصل ديني ـ سياسي که آن بزرگواران، با استفاده از آن، حيات خويش را تضمين، و بارها و بارها توجه به آن را گوشزد شيعيان کرده اند، تقيّه است؛ تقيّه سپري است که شيعيان در تاريخ با استفاده از آن باقي مانده اند.
امام سجاد( عليه السلام)، فرمود: کسي که امر به معروف و نهي از منکر را ترک گويد، همچون کسي است که کتاب خدا را کنار نهاده و بدان پشت کرده است، مگر آن که در تقيّه باشد؛ از امام(علیه السلام)، پرسيدند، تقيّه چيست؟ فرمود: « يَخافُ جَبارا عنيداً يَخافُ اَن يُفَرط عليه او يطغي؛ بترسد از جبار ستم كار كه تعجيل نمايد در عقوبت او يا طغيان كند در تعذيب او » .
تکيه بر اصل تقيّه، بيشتر از ناحيه اماماني(علیهم السلام)، تأکيد گرديد که خود گرفتار آن بودند؛ آن بزرگواران، که در شرايط سختي زندگي مي کردند، جز تقيه راه ديگري نداشتند.
در آن شرايط، تقيه موجب حفظ شيعه مي شد؛ چيزي که خوارج به عنوان يک گروه افراطي، از آن بي بهره بودند و به همين دليل، ضربه هاي اساسي و کاري خوردند.
ائمه(علیهم السلام)، ياران خودشان را از همراهي و آمد و شد با حکام جائر باز مي داشتند و مي فرمودند، به خدمت آنان در نياييد؛ آن بزرگواران، نسبت به حاکمان ناشايست، خصومت و ناهمسازي داشته و وجود آنان را براي دين مضرّ مي دانستند، امّا از جهت تقيّه و براي رشد تشيع، در مواردي، افرادي را استثناء مي فرمودند؛ به عنوان مثال، امام موسي کاظم(علیه السلام)، علي بن يقطين - از اصحاب خود- را استثناء کرد و اجازه داد، تا منصب وزارت را در دوران هارون الرشيد، عهده دار گردد و پيش از او منصب زمامداري را در ايام مهدي عباسي بپذيرد؛ علي بن يقطين مي خواست استعفا دهد و منصب خود را ترک گويد، امّا امام(علیه السلام)، او را از اين کار باز داشت و فرمود: « چنين مکن؛ ما به تو انس داریم؛ برادران تو به سبب تو عزّت دارند و به تو افتخار مي کنند؛ شايد به ياري خدا بتواني، دل شکسته اي را درمان کني و دست بينوايي را بگيري، يا به دست تو مخالفان خدا درهم شکنند ... » .
تقيّه در مکتب اهل بيت ـ عليهم السلام ـ ، زمينه چشم پوشي از حق نيست، بلکه وسيله نجات، براي پاسداري از حق است؛ تقيّه هدف نيست، امّا يک راهبرد است.
امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: پدرم هماره اين نکته را يادآور مي شد که: هيچ چيز به اندازه تقيه، چشم من را روشن نمي سازد؛ زيرا تقيه سپر مؤمن است.
سپر، در ميدان جنگ معنا مي يابد، و مؤمن تقيه را به کار مي برد، تا به بن بست نرسد و بتواند به مبارزه ادامه دهد؛
خداوند حکیم، در قرآن کريم مي فرمايد: « هر کس پس از ايمان آوردن خود، به خدا کفر ورزد (عذابي سخت خواهد داشت)، مگر آن کسي که مجبور شده (ولي)، قلبش به ايمان اطمينان دارد ... »؛ اين آيه شريفه، بر ضرورت و جواز اصل تقيه، دليل روشني است.
اهداف شيعه از تقيه
یک) حفظ نيروهاي مؤمن، از متلاشي شدن به دست ناصالحان؛
دو) هدر نرفتن توان عناصر مؤمن در راه هاي کم ثمر و ذخيره سازي آن ها براي شرايط حسّاس و سرنوشت ساز؛
سه) حفظ اسرار و خط مشيها و برنامه ها از قرار گرفتن در دست دشمن؛
چهار) نفوذ دادن عناصر مؤمن در تشکيلات دشمن، به منظور بهره گيري از قدرت و امکانات خصم، عليه خود او .
نتيجه گيري
به طور خلاصه مي توان گفت، ائمه(علیهم السلام)، ياران و پيروان خود را به تقيّه اي فرا مي خوانند که مانند سپري در ميدان مبارزه، جان مؤمن را حفظ مي کند و او را براي ادامه نبرد و تلاش، ياري مي دهد؛ آن بزرگواران، با تقيه، مذهب تشيع و شيعيان را حفظ کردند و زمينه ترويج این مکتب نورانی را فراهم ساختند؛ از سویی، تقيه نسخ کننده ساير احکام مثل امربه معروف و نهي از منکر و جهاد نيست، بلکه در کنار اين احکام، وسيله اي است براي پيشبرد احکام دين.
ادامه دارد 👇👇👇👇👇