eitaa logo
مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
12.4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
722 ویدیو
4 فایل
مرجع رسمی پاسخگوئی به سؤالات و شبهات دینی ⭕️ارسال سؤال: 1️⃣اپلیکیشن پاسخگو 📱mmps.ir/app 2️⃣وب پاسخگو 🌐 mmps.ir/my.pasokhgoo 3️⃣پاسخگویی تلفنی: ☎️ 096400 🔵 ایتا🔻بله🔻سروش 🆔 @pasokhgoo 💠ارتباط با ادمین : @pasokhgoo8
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰ماجرای خرید زمین کربلا توسط امام حسین (ع) چیست؟ ✍️پاسخ: ✅از وقایعی که در ماجرای کربلا ذکر شده این است که امام علیه‌السلام قسمتی از زمین کربلا را که قبر مطهرش در آن واقع شده است از اهل نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خرید و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت قبرش راهنمایی نموده و زوار او را تا سه روز میهمانی نمایند. امام حسین علیه‌السلام وقتی به کربلا رسید زمین نینوا و غاضریه را از بنی‌اسد به شصت هزار درهم خرید و با آنها شرط کرد که زوارش را به قبرش راهنمایی کنند و آنها را مهمان کنند و در قبال این شرط زمین را دوباره پس از آنکه پولش را پرداخت به آنها واگذاشت. از این خبر معلوم می شود که با امام علیه‌السلام چقدر کالا و پول همراه بود که مازاد آن بالغ یر شصت هزار درهم می شد. شاهد دیگر بر عظمت این دستگاه سلطنت، قضیه محمد بشر خضرمی است که سید بن طاووس نقل نموده است که شب عاشورا یا همان شبی که مرگ دو و بر خیمه های می گشت به محمد بشر خضرمی می گفتند: پسرت در سرحد ری اسیر شد. پاسخ داد: من می خواهم پسرم اسیر باشد و من بعد از وی زنده بمانم. امام حسین علیه‌السلام سخن محمد را شنید، به او فرمود: خدا به تو رحم کند، من بیعتم را از تو برداشتم و تو آزادی، هر طور می توانی در آزادی پسرت بکوش. عرض کرد: درندگان مرا زنده نگذارند هرگاه از تو جدا شوم. حضرت فرمود: این لباس ها و برده ای یمنی را به پسرت ده که در آزادی خود صرف کند. پس به او پنج دست لباس عطا فرمود که بهای آنها هزار دینار بود. 📚برگرفته شده از کتاب، چهره درخشان امام حسین (ع) 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
🔹پيامبر اکرم (ص): 🍃روز قيامت هر چشمى گريان است؛ مگرچشمى كه درمصيبت وعزاى حسين گريسته باشد،كه آن چشم در قيامت خندان است وبه نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود 📚بحار، ج ۴۴، ص ۲۹۳ 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰به خواب استناد کرد يا نه؟ ✍️پاسخ: ✅از آنجا که خواب هاي ما مي تواند متاثر از شيطان يا افکار روزانه ما باشد بنابرين به هيچ وجه نمي توان گفت که همه خواب هاي ما صادق هستند بنابرين به آنها استناد نمي کنيم. اما خواب که ديديم بگوييم که ان شاالله خير است و اين تعبير به خير کردن باعث مي شود که خير براي ما پيش بيايد ان شالله. و بگوييم که اين خواب ان شالله يک بشارت است که نعمت و برکتي براي ما پيش بيايد و به رحمت خداوند اميدوار باشيم و اگر خوابي ديديم که نگران شديم، صدقه بدهيم که صدقه رفع بلاست. خوب است خواب هايمان را براي ديگران تعريف نکنيم. و بدانيم که حتي اگر يک خواب صادق باشد تعبير خواب يک کار ساده نيست و ممکن است خوابي صادق باشد اما تعبير آن را به هيچ وجه متوجه نشويم. بنابرين باز هم مي گوييم که ان شالله خير اتفاق مي افتد. موفق باشيد 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
🔹امام حسين عليه السلام : 🍃 إنّ أجْوَدَ النّاسِ مَن أعطى مَن لا يَرجو 🍃همانا بخشنده ترين مردم،كسى است كه به آن كه به او چشم اميد نبسته بخشش كند 📚كشف الغمّة ج2 ص242 🔹 @pasokhgoo1 👈
سوال: 🔰چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ ✍️️ پاسخ: ✅ جواب این سوال در تعریف بدبختی و بیچارگی است. واقعا بدبختی چیست؟ کسی که معاد را باور کرده و زندگی خود را منحصر به این دنیا نکرده و حیات اصلی را در عالمی دیگر می داند، چه چیزی را بدبختی می داند؟ وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ كانُوا یَعْلَمُونَ؛(عنکبوت/۶۴) زندگانى این دنیا چیزى جز لهو و لعب نیست. اگر بدانند، سراى آخرت سراى زندگانى است. کسی که دنیا را مزرعه آخرت می داند، به نیکی دریافته که این دنیا، محل آسایش و استراحت نیست. بلکه میدانی برای عمل و تلاش است. فرض کنید که مسابقه ای برگزار شده، و شرکت کنندگان باید مسیری بیست کیلومتری را بدوند، یک نفر با رنج و زحمت زیاد با سرعت به سمت انتهای مسیر می شتابد. در راه می بیند که یک عده نشسته اند و مشغول خوردن غذا هستند، عده دیگری نشسته اند و با یکدیگر گفتگو می کنند و ... آیا این دونده، هرگز خود را بدبخت و بیچاره می خواند؟ یا مسرور است که متوجه بهترین عمل شده و مشغول انجام آن است؟ با این نگاه آنچه در ابتدا اسم بدبختی به آن داده ایم، بستری برای رشد و تعالی می شود، تا آنجا که بدترین محیط ها، عالی ترین ثمرات را به بار می نشاند: وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی‏ عِنْدَكَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ؛ (تحریم/۱۱) و نیز خداى تعالى براى كسانى كه ایمان آوردند مثلى مى‌‏زند و آن داستان همسر فرعون است كه گفت: پروردگارا نزد خودت برایم خانه‌‏اى در بهشت بنا كن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و از مردم ستمكار برهان. و خدای تعالی نیز بندگان را متفاوت آفریده و هر کدام از آنها را به شکلی مورد آزمایش و امتحان قرار می دهد: در حدیثی قدسی از قول خدای تعالی آمده است: بعضى را كور و بعضى را بینا، بعضى را كوتاه قد و برخى را بلند قد، بعضى را زیبا و بعضى را زشت، بعضى را عالم و برخى را جاهل، بعضى را فقیر و بعضى را غنى كردم، بعضى را مطیع و برخى را عاصى، برخى را بیمار و عده‏اى را سالم، بعضى را زمین ‏گیر و برخى بدون عیب هستند. همه این كارها لازمه خلقت بود. براى این كه آن شخص سالم و بى ‏عیب به آن شخص معیوب نگاه كند و به خاطر سلامتى‌‏اش به من شكر و حمد بگوید. و یا آن كه عیب‏دار است به شخص سالم نگاه كند به من متوسل شود تا به او هم سلامتى بدهم. و همچنین به بلاى من صبر كند تا به او پاداش خوب بدهم. یا این كه شخص غنى به فقیر نگاه كند به خاطر ثروتى كه به وى داده‏ام به من حمد نماید، و یا شخص فقیر با دیدن شخص غنى از من ثروت بخواهد و یا این كه مؤمن به كافر نگاه كند به خاطر هدایتى كه داده‌‏ام به من حمد و سپاس گوید... (الجواهر السنیة-كلیات حدیث قدسى ص ۱۸.) 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰وسواس فکري شديد پيدا کردم و همش فکر ميکنم به هر طريقي انگشت نمای مردمم و اين واقعا زندگيمو مختل کرده اهل نماز و روزه قرآن هم هستم اما انگار شيطان از اين راه تونسته وارد بشه چيکار کنم؟ چه آيه يا سوره اي رو بخونم؟ ✍️پاسخ: ✅ضمن تشکر از ارتباط شما با اين مرکز، در پاسخ بايد عرض نماييم يکي از زمينه هاي نفوذ افکار وسواسي در انسان بروز افکار منفي و قضاوت در مورد شخصيت خود است. در واقع شما دائما نگرانيد که ديگران در مورد شما چگونه قضاوت مي کنند يا چه مي گويند؟ یا اینکه نگرش اجتماعی دیگران نسبت به شما چگونه است؟ در حالي که اگر اين افکار را تحت کنترل درآوريد کمتر شما را آزار مي دهند و خود به خود بدون فراخوان وارد ذهن شما نمي شوند. در ادامه راه هاي کنترل اين افکار را عرض مي نماييم. 👈توصيه ها: 1. كنترل چنين افكار مزاحم نيازمند تلاش مستمر و مداوم شماست و نبايد پنداشت كه با بيان يكي دو نكته همه چيز درست مي شود. 3. معمولًا اين افكار به هنگام بيكاري به سراغ فرد مي‏آيد، سعي كنيد با يك برنامه‏ريزي دقيق و حساب شده تمام اوقات شبانه‏روزي خود را پر كنيد و هيچ‏گاه بيكار نباشيد. به مطالعه، نظافت اتاق، كمك به دوستان، ورزش و مشغول باشيد. و هر گاه بيكار شديدخود را به كاري مشغول سازيد. 4. براي اوقات شبانه روز جدولي را تهيه كنيد و كارها و فعاليت هاي شبانه روزي خود را در آن يادداشت نموده و سعي كنيد برنامه اي تهيه نمائيد كه زمان خالي بودن فعاليت نداشته باشيد. برنامه تدوين شده بايد متناسب با توانايي هاي جسمي و رواني تان باشد (جدول خود كنترلي اسكينر مناسب است. شما مي توانيد اين جدول را در اينترنت جستجو نماييد). 5. مطمئن باشيد وقتي به چيزي فكر مي‏كنيد به اين معنا نيست كه آن كار را انجام خواهيد داد مثلًا اگر در ذهن و قلبتان به فردي فحش مي‏دهيد، به اين معنا نيست كه به آن عمل خواهيد کرد. پس فکر نکنيد اختيارتان را از دست داده ارد بلکه با اراده اي قوي مقابل اين افکار بايستيد.. 6. در صورتي كه با رعايت توصيه هاي متخصصين درمانگر خود به چنين افكاري اهميت ندهيد مطمئن باشيد اگر تحمل كنيد. پس از چندي نهايتا آن را رها خواهيد كرد. 7. هرگاه فكر مزاحم به سراغ شما آمد خود را مشغول كار ديگري كنيد و با ايجاد حواس‏پرتي از آن افكار مزاحم دوري كنيد. اگر در سؤالاتي شک کرديد کاملا نسبت به آنها بي توجه شويد و براي درست کردن آن سؤالات بر نگرديد و جواب را تغيير دهيد بلکه به فکر وسواسي بي اعتنا شويد و عبور کنيد. 8. هرگاه اين فكر به سراغتان آمد و متوجه شديد، وسط افكار به خود بگوييد:«بس است ديگر» و بدين وسيله رشته افكار مزاحم را قطع كرده و به سراغ مطلبي ديگر خواهيد رفت. 9. اگر احساس مي كنيد نمي توانيد يا در عمل نتوانستيد، موضوعات جايگزين را به جاي افكار مزاحم وسواسي خود قرار دهيد، كش نازكي را دور مچ دست خود ببنديد و هرگاه بدون اختيار افكار مزاحم به سراغتان آمد، آن كش را بكشيد و رها كنيد تا با احساس دردي كه روي مچ دستتان ايجاد مي شود، از آن فضاي رواني بيرون آئيد نا خودآگاه موضوع ذهني تان عوض خواهد شد. 10. راهكارهاي فوق را حدود يك ماه به كار بگيريد. دو عامل عمده اي كه به اين گونه مشكلات دامن مي زند عبارتند از بيكاري و تنهايي. البته تعارضات فكري و رواني مبتني بر گذشته فرد در اين ميان تأثيرگذار است و ريشه يابي آن نيازمند يك دوره روانشناسي باليني است. ضمنا توصیه می نماییم از ذکر شریف لااله الا الله نیز جهت دفع وسوسه شیطان استفاده نمایید. موفق باشيد. 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰آیا حضرت عباس (ع) دارای همسر و فرزند بوده اند؟ ✍️ پاسخ: ✅حضرت عباس (ع ) با لبابه دختر عبیدالله بن عباس (پسر عموی پدرش) ازدواج کرد و از این ازدواج، دو پسر به نام‏های عبیدالله و فضل به وجود آمد.(۱ ) برخی تاریخ نگاران، دو پسر دیگر برای او به نام‏های محمد و قاسم ذکر کرده‏ اند. (۲) عبید الله فرزند عباس که کنیه اش ابومحمد بود، شخصیتی با کمال ، ورع ، سخی، شجاع و بامروت به حساب می آمد که در سن ۵۵ سالگی درگذشت و فرزندان حضرت عباس نسبشان به او می رسد . در روایت است که: چون امام سجاد (ع) عبید الله فرزند حضرت عباس (ع) را ملاقات کرد، اشک مبارکش جاری شد و فرمود: روزی همانند روز حسین (ع ) یافت نخواهد شد! سی هزار تن -که تصور می کردند از این امت هستند- برای کشتن آن حضرت گرد آمده بودند و او را ظالمانه و از روی عداوت کشتند. سپس فرمود : رحم الله العباس، فلقد اثر وابلی وفدی اخاه بنفسه؛ رحمت خدا بر عباس باد! همانا ایثار نمود و در امتحان و آزمایش، جان خود را فدای برادرش کرد . (۳ ) ابو محمد حسن اکبر، یکی از فرزندان عبید الله از محدثان بزرگ بود که، مدت ها در مکه و مدینه و سایر مناطق حجاز، حکومت می کرد و در سن ۶۷ سالگی در گذشت. او دارای فرزندان زیادی بود که هشت تن از پسران او دارای فرزند بودند. تعداد زیادی از نسل عبید الله در مصر ،مکه ،فارس ،بغداد ، بصره ، شام ،مغرب ، سمرقند و به خصوص یمن وجود داشتند که گروه زیادی از آنان جزء شخصیت های علمی ،سیاسی ، قضائی و ...، به حساب می آمدند . (۴ ) فرزندان حضرت عباس و همسران ایشان در کربلا حضور نداشتند؛ چون اسامی آنان جزء اسرای اهل بیت (ع) ذکر نشده است .(۵ ) پی نوشت ها: ۱ . الموسوعه النسبیه ، المعقبون من ال ابی طالب ،ج ۳ ،ص ۳۹۶ ، سید مهدی رجائی موسوی ، قم ، موسسه عاشورا ،۱۴۲۷ ه ق ،چاپ اول . ۲ . فرهنگ عاشورا، ص ۲۹۳، جواد محدثی، قم، نشر معروف ، ۱۳۷۸ ، چاپ چهارم . ۳ . سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۷۷ ، بیروت ، دار التعارف للمطبوعات ،۱۴۱۸ ه ق ، چاپ پنجم ، تحقیق سید حسن امین . ۴ . الموسو عه ... ، همان ، ص ۳۹۶ -۴۰۱ . ۵ . فرهنگ عاشورا، ص ۴۸ . 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی 🔹 @pasokhgoo1👈
👇👇👇 ♨️سوال : 🔰آیا حق الناسی است که خداوند آن را ببخشد؟ ✍️ پاسخ: ✅ بخشیدن حق دیگری از جانب خدا بدون این که جلب رضایت او بشود ، از عدالت خداوند به دور است. خداوند که عدل مطلق است حقوق بندگان را که بر عهده ما است نمی بخشد وما در برزخ و قیامت با آن دست به گریبانیم؛ به خصوص در محکمه قیامت خداوند به بندگان اعلام می کند برای گرفتن حقوق خود از دیگران اقدام کنند و بدانند که خدا پشتیبان آنان است. این مضمون اعلامی است که در قیامت از طرف خدا صادر می شود: من خدایی هستم که جز من خدایی نیست ،حاکم عادلی که ستم نمی کنم . امروز به عدل و قسط بین بندگان حکم می کنم و در پیشگاه من کسی نمی تواند به دیگری ظلم کند. امروز حق ضعیف را از قوی می ستانم و صاحب حق اجازه دارد به اندازه حقش از نیکویی های بدهکار بردارد ( و در صورت نداشتن حسنه) یا به اندازه طلبش از گناه خود بر دوش او می گذارد و اگر کسی هم ببخشد ،بر بخشش او جزا می دهم. در ادامه روایت آمده خدا بندگان را به حق خواهی اجازه می دهد و خلایق همدیگر را شناسایی کرده و به مطالبه حق خود اقدام می کنند. در این میان از کثرت ازدحام و مراجعات چنان تنگی وهول و هراس و ... پیش می آید که همه آرزو می کنند کاش با بخشیدن یکدیگر از این مهلکه نجات یابند . پس منادی خداوند آنان را به بخشیدن یکدیگر و نجات یافتن از این مرحله دعوت می کند . بسیاری برای نجات از مهلکه از هم راضی می شوند ولی بعضی اعلام می کنند: خداوندا طلب ما بزرگتر از آن است که از آن چشم پوشی کنیم. در این موقع به اذن خدا، کلیددار بهشت قصری بهشتی با متعلقات آن را در افق محشر نمایان می سازد و منادی ندا می دهد: این قصر به کسی داده می شود که از حق برادر دینی اش در گذرد. در اینجا بقیه طلبکاران از حقوق برادران خود با رضایت در می گذرند. (۱) بنا بر این خداوند حق الناس را به ترتیبی که گفته شد، می آمرزد. در طول عمر خود باید سعی کنیم تا ممکن است به بندگان ظلم نکنیم و اگر ظلمی از ما بر بنده ای واقع شد قبل از آنکه فرصت بگذرد با ادای حق او، از او رضایت بطلبیم. چنانچه رضایت طلبی به دلایل مختلف ممکن نبود یا با مشقت فراوان همراه بود، کارهای صالح انجام دهیم و ثواب آن را به طلبکاران خود اهدا کنیم، بدان امید که قیامت از ما بگذرند. در دعا ها هم از خدا بخواهیم کسانی را که بر گردن ما حقی دارند با بخشیدن از دریای بیکران فضل خود ،از ما راضی گرداند. دعای امام سجاد(ع)در روز دوشنبه حاوی چنین مضمونی است. (۲) 📚پی نوشت ها: ۱- بحار الانوار،ج۷،ص۲۶۸. ۲-مفاتیح الجنان،دعاهای روز های هفته. 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
✅پرسش: در مورد قبول كردن اصول دين، آيا مراتب توحيد را هم بايد خود انسان دريابد يا بايد آن را به صورت كلى بپذيرد و مراتب آن و جهانبينى توحيدى را از روى آيات قرآن قبول كند؟ 🌺پاسخ: از ديدگاه قرآن، تا يك حدّ خاص بايد توحيد را پذيرفت تا يكتا پرستى بر آدمى صادق باشد، ولى از آن به بعد شرط لازم نيست؛ هر چند رسيدن به آنها و دريافت آنها، بسيار خوب و مطلوب است. حدى كه دريافت و درك آن براى يكتا پرست بودن ضرورى است، عبارت است از اينكه آدمى: 1. واجب الوجود را منحصر به خداوند بداند؛ 2. تنها او را خالق و آفريدگار بشناسد؛ 3. معتقد باشد همانگونه كه جهان در آفرينش نيازى به غير خداوند ندارد، تدبير و اداره و ربوبيّت تكوينى جهان نيز منحصر به او است؛ 4. بداند جز خدا حق فرمان دادن و قانون وضع كردن را ندارد؛ 5. معتقد باشد كسى جز اللَّه سزاوار پرستش نيست. اگر اين پنج مرتبه توحيد يا ابعاد توحيد- كه عبارت است از توحيد در وجوب وجود، توحيد در خالقيّت، توحيد در ربوبيّت تكوينى، توحيد در ربوبيّت تشريعى و توحيد در الوهيت و معبوديت- در وجود انسان، در حدّ اعتقاد و اذعان و تصديق پديدار گردد؛ اصل توحيد را پذيرفته و يكتا پرست خواهد بود. 📌امّا ابعاد و مراتب ديگر توحيد- همچون توحيد در استعانت، توحيد در خشيت، توحيد در اميد، توحيد در محبّت و ...- را مىتوان با استفاده از آيات قرآن و روايات دريافت و بر عمق ايمان به توحيد افزود؛ ولى شرط لازم براى موحد بودن، همان پنج بُعد است كه شمارش شد ❓ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔷 @pasokhgoo1 👈
✅پرسش شيوه رفتاري پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم و امامان معصوم عليهم السلام را در مواجهه با انسان بد حجاب چگونه بوده؟ 🌺پاسخ: در عصر حکومت امام علي(ع) حدود و احکام الهي در جامعه رعايت مي‌شد . مسائلي که جزو محرمات و منکرات به حساب مي‌آمد، از آن ها جلوگيري به عمل مي‌آمد. رعايت حجاب و پوشش اسلامي، از سنت‌هاي ديني است که امام بر زنده نگهداشتن سنت‌ها تأکيد دارد. مي‌فرمايد: «ليس على الامام إلاّ ما حُمّلَ من أمر ربّه...والاحياء للسنّة؛(1)بر امام نيست جز آن چه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده است... و زنده کردن سنت‌ها». در جاي ديگر، يکي از وظايف مهم حاکم و رهبر را امر به معروف و نهي از منکر و اقامه حدود الهي مي‌شمارد:«لابدّ للأمّة من إمام... فيأمرهم وينهاهم ويقيم فيهم الحدود».(2) بر اساس اين مبنا مي توان گفت اگر در آن زمان وضعيت حجاب چنين حالتي مانند جامعه امروز داشت، بر اساس اصل امر به معروف و نهي از منكر حضرت اقدام نمي نمود . نمي توانست بي اعتنا باشد، اگر چه شايد شيوه آن متفاوت با زمان حاضر باشد. در عصرپيامبر(ص) و امام علي(ع) رعايت پوشش و حجاب مورد توجه توده مردم(اعم از مسلمان و غير مسلمان) بود . مانند اين عصر بي حجابي و بدحجابي رايج نبود. بنابراين به نظر مي‌رسد در باره رعايت حجاب و پوشش اسلامي، در آن عصر مشکلي که امروزه وجود دارد، وجود نداشت . در مورد رفتار پيامبر(ص) و اميرالمؤمنين(ع) با زنان بد حجاب به مستند تاريخي دست نيافته ايم، نيز گزارش هايي در مورد آزادي حجاب و رواج بد حجابي در آن دوره دست نيافته ايم. رعايت حجاب و حفظ عفت عمومي جامعه حکم قطعي اسلامي است. قرآن به صراحت آن را بيان مي‌کند ، منطق و عقل حکم مي‌کند که بايد با بي حجابي به صورت مناسب و مدبرانه و عاقلانه برخورد شود. پي‌نوشت‌ها: 1. نهج البلاغه، خطبه 105. 2. بحار الانوار، ج 93، ص 41. ❓ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔷 @pasokhgoo1 👈
✅پرسش: اگر بگوييم عقل حجت است. پس چرا عقل من مرا به سمت خداوند سوق مي دهد و عقل يك لائيك او را به سمت بي خدايي 🌺پاسخ: حجت عقل نه تنها امري فطري بوده بلكه در روايات نيز به اين مسئله تاكيد شده است. اما توجه داشته باشيد كه مراد از عقل در كلام الهي، ادراكي است كه با سلامت فطرت براي انسان دست دهد(1) در نتيجه هر نوع رفتار و جهت گيري انسان ناشي از هدايت عقل نيست و به علاوه بسياري از جهت گيري هاي به ظاهر عقلي نتيجه هدايت گري مطلق عقل نبوده، بلكه مسير به واسطه گرايش هاي غير عقلي تنظيم شده يا به عقل تحميل شده است. 🔹در برخي موارد انسان در اثر غلبة شهوت، غضب و در مجموع وابسته شدن به امور دنيوي از اعتدال خارج شده و سلامت عقل و فطرت را از دست مي‌دهد و در اين صورت قضاوت صحيح انجام نمي‌دهد. لذا قرآن عقل را به نجات دهندگي از جهنم معرفي كرده است و از قول كافران در قيامت مي فرمايد" لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ"(2) و ميگويند: اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقّل ميكرديم، در ميان دوزخيان نبوديم!" در متون روائي نيز عقل به عنوان ابزاري براي شناخت و اطاعت خداوند معرفي شده است در روايت آمده است شخصي از امام صادق(ع) درباره ماهيت عقل سوال كرد و امام فرمود: الْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان..."(3) چيزي است كه به وسيله آن خدا بپرستند و بهشت به دست آرند." 🔸بر اين اساس عقل، نيرويي سالم و به دور از شهوت و غضب است كه با درك حقايق و نيكي‌ها و زشتي‌ها، انسان را به سوي نجات از جهنم و نيل به عبوديت و بهشت هدايت مي‌كند. لذا حجت دانستن عقل بدان معنا نيست همه افراد به نتيجه اي واحد برسند در واقع به اعتقاد ما هرگاه انسان عقل واقعي خود را به دور از هرگونه تعصب به كار گيرد، ممكن نيست براي جهان خدائي قائل نباشد و متجلي نشدن آثار عقل براي فرد لائيك يا ....به خاطر عوامل گوناگوني است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم. 1. گرايش انسان به راحت طلبي، هوسراني، بي بندوباري، فرار از مسؤوليت و....وي از مسير عقلاني صحيح خارج كرده كه در نهايت عقل كارآيي خود را دست مي دهد لذا در بسياري از موارد ميل به بي خدائي ، نه معلول تحقيق و تفكر است. بلكه اساساً خداباوري با تبعاتي مانند تكليف و...همراه است كه شخص مادي، انگيزه اي براي رسيدن به آن ندارد. 2. برخي از منكران خدا و كساني كه در آثار خود، دين و آموزه هاي آن را نقد و انكار كرده اند، به اين جهت بوده كه از نظر فكري و علمي اقناع نشده اند و براي آنها شبهاتي پديد آمده است كه پاسخ آنها را نيافته اند؛ بدين سبب، همان شبهات منشأ اين شده كه دين و خداگرايي را غيرعلمي و غيرعقلاني دانسته، منكر آن باشند، نظير شبهاتي كه حس گرايان به آن دچار شده اند و مي گويند: هر چه را با حواس ادارك نكنيم، وجود ندارد يا اگر هر چيزي علتي و خالقي دارد، علت و خالق خدا كيست. 3. يكي ديگر از علل خمود عقل، عوامل محيطي و اجتماعي است. تاثير محيط و اوضاع اجتماعي چه در هدايت و رشد و شكوفايي عقل و چه در سركوب آن غير قابل ترديد است و بسياري از مردم به سمت و سويي گرايش دارند و ميروند كه دستگاههاي تبليغاتي و فرهنگ اجتماعي و عوامل محيطي براي آنها تعيين و ترسيم كرده اند و دنباله رو خواص و نخبگان خود هستند و بديهي است كه اگر نخبگان و كارگردانان عوامل محيطي و اجتماعي منافع و موقعيت خويش را در دين ستيزي و فاصله مردم از مذهب و دين بدانند، با بهره گيري از همه امكانات كاري مي كنند كه آنها از خداپرستي فاصله بگيرند. 🍃نكته مهم در همه اين موارد آن است كه گرايش بي خدائي در افراد لائيك نه آنكه معلول عقل به عنوان حجت باطني باشد، بلكه دور از عقل به معناي مطرح شده، ثمره بي خدائي است. 💥البته هيچگاه در صدد نفي صد در صدي نيستيم چه بسا فردي كه واقعاً به اعتقاد خود عقلش را به كار گرفته، اما به وجود خداوند پي نبرده است، حكم عقل براي چنين شخص حجت بوده و وي نزد خداوند معذور است. پي نوشت ها: 1. ر.ك سيد محمد باقر، موسوي همداني، ترجمه، تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامي جامعهي مدرسين حوزه علميه قم 1374 ش، ج 2، ص 376. 2. ملك(67)آيه 10. 3. كليني، الكافي، چ دارالكتب الاسلاميه، تهران 1365ه ش، ج 1، ص 11. ❓ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔷 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰آيا سادات گناه کار به جهنم ميروند يا در زمهرير و جاي سرد خواهند بود؟ ✍️پاسخ: ✅در پاسخ چند نکته باید بیان شود: نکته اول : قران کریم ، زندگی در قیامت را، فردی معرفی کرده و می‌فرماید : كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ *هر كس درگرو اعمال خويش است‏(1) و هم‌چنین صراحتا بازگو می‌کند : وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏*و اينكه براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست‏(2) نکته دوم : پروردگار عالم ، گنه‌کاران را اعم از سید و غیر سید ، مستحق عذاب و آتش جهنم می‌داند و بدان تصریح می‌فرماید ....... وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ .... و هر كس نافرمانى خدا و رسولش كند، آتش دوزخ از آن اوست(3) نکته سوم : هیچ آیه و یا روایتی مبنی بر وعید به عذاب خاص نسبت به سادات ، یافت نشد بلکه آیات قران و روایات خلاف این مطلب را بیان می‌کنند . قران کریم صراحتا عذاب ابولهب را آتش جهنم بیان می‌فرماید . سَيَصْلى‏ ناراً ذاتَ لَهَبٍ‏ *و به‌زودی وارد آتشى شعله‏ور و پر لهیب مى‏شود(4) نتیجه اینکه سادات هم مانند دیگران در عذاب و ثواب اخروی یکسان بوده و انتساب به آل الله علیهم صلوات الله وظیفه آنان را در عمل به دستورات سنگین‌تر می‌کند همان‌طور که قران نسبت به زنان پیامبر می‌فرماید : هرکدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود؛ و اين براى خدا آسان است‏(5) 📚پی‌نوشت: 1. مدثر/38 2. نجم/39 3. جن/23 4. مسد/3 5. احزاب/30 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈