eitaa logo
پاسخگویی به سوالات و شبهات تاریخی
450 دنبال‌کننده
36 عکس
10 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺وی در جای دیگر به بارگاه ائمه اطهار می تازد وی گوید«مقدس دانستن آرامگاه‌ها که ساختمان‌هایی بیش نیستند، بی‌پایه و اساس است و معلوم نیست این عقیده چه منطقی دارد. پیامبر اسلام پس از فتح مکه اقدام به تخریب همه‌ی معابد و زیارت‌گاه‌هایی نمود که کاهنان و روحانیون از وجود آن‌ها سود می‌بردند و مردم نذورات خود را به آن‌ها اهدا می‌کردند و با توسل به آن مکان‌ها امید شفا و بهبودی اوضاع خویش را داشتند» ♦️اولا: در قرآن در سوره کهف آیه 21به تصریح آمده که بر سر مزار اصحاب کهف مسجدی ساختند. ♦️ثانیا: اگر پیامبر صلی الله علیه وآله معابد بت پرستان را تخریب کرد، معابدی که قبایل مختلف ساخته بودند و بت در آن قرار داده بودند. حضرت هیچگاه مقبره ای را خراب نکرده اند. 🔺شگفت آنجاست که نویسنده در قامت یک روشنفکر قد علم می کند اما در تمام نوشته سر سفره وهابی ها بوده و آبشخور نوشتار مسموم خود را افکار تند وهابیانی قرار می‌دهد که نه تنها شیعه بلکه حتی اهل سنت بسیاری از اعتقادات آنها را قبول ندارند اینکه آبشخور نوشتار یک روشنفکر مآب اعتقادات وهابیون است انسان را به این اندیشه وا می دارد که چه ارتباطی است بین این دو قشر مدعی ترقی و قشری که از سر رویشان تحجر می ریزد؟ http://eitaa.com/joinchat/1255407641C9cc48c5ba1
🔹🔸🔹🔸🔹 @pssokhgoo_shobaht_tsrikhi 🖌 از 💠 در گذشته که رسانه هایی مانند تلویزیون و رادیو -تا چه رسد به فضای مجازی بی در و پیکر- نبود، در شبهای طولانی زمستان، مردم به خانه‌های یکدیگر و مخصوصا بزرگ فامیل می‌رفتند و در آنجا دور کرسی نشسته و اشعار فردوسی و سعدی وحافظ و....می‌خوانند اما به دلیل نبود ذوق شعر و شاعری در همه افراد، بسیاری وزن وقافیه را درست ادا نمی‌کردند. اضافه شد به این نوع شعر خواندن، شعرهایی که ساخته خودشان بود و بیشتر به مِعر شبیه بود تا شعر، واین گونه شب های طولانی زمستان را سپری می کردند تا حوصله ها سر نرود. 🔹 بعدها به هر شعر بی محتوا یا سَبُکی، «کرسی شعر» اطلاق شد. به دلیل استعمال بیش از حد واژۀ کرسی شعر توسط عوام، این کلمه به لفظ مستهجنی تبدیل شد که امروزه بر سر زبانهاست. این لفظ مستجهن حتی شامل سخنان بی‌پایه و اساس هم شد و در قهوه خانه‌ها و کوی برزن مترادف لاطائلات، مزخرفات، حرف مفت، دری وری و چرند و پرند به کار می‌رود. @pssokhgoo_shobaht_tsrikhi 🔺🔺امروزه نیز که کرونا همه را خانه‌نشین کرده، عده‌ای به کروناشعر گویی افتاده‌اند. شعرهایی که امروزه برخی برای مطرح شدن می‌سرایند و در فضای مجازی دست به دست میشود ثمره خانه نشینی کرونایی است و لذا می توان به آن نام کرونا شعر داد. برخی نیز که ذوق شعری ندارند برای اینکه از مرحله عقب نماند به صفحات خود در اینستاگرام و تویتر شتافته تا کرونا شعرهایی از نوع حرف مفت و دری بری بگویند که نوشته های فلان تاریخ شفاهی نگار، یا فلان بازیکن داماشی از این نوع هست. کسانی که مسؤلیت صیانت از زبان فارسی را دارند به هوش باشند تا کروناشعر به لفظ مستهجن دیگر تبدیل نشود. ❗️❗️بعضی از این کرونا شعرها توسط اسلام ستیزان وارد فضای مجازی می‎شود. با هنگامیکه همه افشار از پزشک و پرستار و نیرهای نظامی و انتظامی و کارکنان شهرداری و روحانیون جهادگر و...به فکر نجات جان هم نوعان خود هستند، اسلام ستیزان که جان هم نوع برایشان ارزشی ندارد، به دنبال دزدیدن اعتقادات و ایمان مردم هستند. اف بر این جانوارن دو پا!!! @pssokhgoo_shobaht_tsrikhi ✅دقت کنید: تولیت حرم حضرت معصومه سلام الله علیها می‌گوید که این حرم با رعایت نکات بهداشتی به روی مؤمنین باز است. کرونا شعر نویسها گفتند: ای داد ای بیداد آخوندها جلو علم ایستاده اند هنگامیکه آل سعود اعلام کرد موقتاً بیت الله را می بندند دزدان اعتقادات مردم گفتند: آهای مردم دیدید چی شد؟ دین در مقابل علم زانو زد!!!!!! یاد داستان ملانصرالدین، پسر و خرش و حرف مردم افتادم. 🔹متأسفانه رسانه های پربیننده در مقابل این گونه لجن پراکنی ها سکوت کرده اند و به دلیل مقابله با ویروس کرونا از ویروس ضد دینی که به صورت گسترده در حال نشر است غافلند و در مقابل بمب باران اعتقادی مردم بی دفاع اقدام در خور توجهی انجام نمی دهند اگرچه خطاب به اسلام ستیزان میگوئیم: 🔹🔸 ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود می بری و زحمت ما می داری @pssokhgoo_shobaht_tsrikhi 🔹🔸🔹🔸🔹
آیا این مطلب درست است که در جنگ نهروان همه خوارج بجز نه نفر کشته شدند؟👈 📝پاسخ: 👈👈این مطلب اولین بار توسط خصیبی در کتاب هدایه الکبری بیان شده است. در این کتاب این مطلب بیان شده است که در جنگ نهروان نه نفر از یاران امام علی(ع) به شهادت رسیدند و تنها نه نفر از خوارج زنده ماندند و این مطلب کاملا با پیشگویی امام علی(ع) قبلا از جنگ موافق بود.(1) متاسفانه خصیبی برا ی این مطلب سندی ذکر نمی کند و باتوجه به اینکه وی در متوفای سال 334 هق می باشد سخن وی به تنهایی نمی تواند دلیل محکمی برا ی پذیرش این گزارش باشد. علاوه بر اینکه بنابر نقل دیگر منابع تاریخی امام علی(علیه السلام) پس از پایان جنگ حدود 400نفر از زخمی های خوارج را بخشید و آنها را به خانواده هایشان برگرداند.(2) و این گزارش می تواند دلیل دیگری بر ضعف گزارش خصیبی در هدایه الکبری باشد. لذا در جواب سوال شما باید بگوییم گرچه گزارشی که شما درباره آن سوال پرسیده اید در این کتاب نقل شده است اما باتوجه به اینکه خصیبی سند گزارش خود را نقل نکرده است و با توجه به اینکه گزارش وی با دیگر گزارشاتی که بیان کننده زنده ماندن حداقل 400نفر از خوارج می باشد در تضاد است باید بگوییم این گزارش از سند محکم و قابل دفاعی برخوردار نیست. پی نوشت ها: 1. خصیبی، هدایه الکبری، البلاغ، 1419ق، ص145. 2. محمد بن جرير طبرى (م 310)، تاريخ طبرى، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، اساطير، چ پنجم، 1375ش‏، ج7، ص2728 @pssokhgoo_shobaht_tsrikhi 🔹🔸🔹🔸🔹
پرسش: معلمی در کلاس درس می گفت:«از آنجا که اروپا پیامبر نداشته و با عقل اداره شده و به این دلیل بهتره از خاورمیانه شده» چه پاسخی در مقابل این شبهه دارید؟ پاسخ: برای پاسخ به این سوال باید به دو نکته توجه کرد: نکته اول: به تصریح قرآن ظهور پیامبران اختصاص به منطقه خاصى ندارد .طبق آموزه های اسلامی همه امت ها از خود پیامبر داشته اند: « و ان من امّة الا خلا فیها نذیر، (فاطر، آیه 24) در هر امتی نذیر و هشدار دهنده ای وجود دارد». نیز:« لقد بعثنا فی کلّ أمة رسولاً أنِ اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت؛ (نحل آیه 36) در هر امتی پیامبری فرستادیم (تا به مردم بگویند) که خدا را بپرستید و از بت دوری کنید ». اگر در قرآن مجید، تنها نام عدّه معدودى از پیامبران بزرگ برده شده؛ بدین معنا نیست که تعداد ایشان منحصر به همین افراد است؛ بلکه در خود قرآن تصریح شده که بسیارى از پیامبران بوده ‏اند که نامى از ایشان در قرآن به میان نیامده: « و رسلاً لم نقصصهم علیک(نساء آیه 124) ؛ پیامبرانی که داستان آن ها را برایت بازگو ننمودیم » . اتفاقا برخی از روایات به نوعی موید همین مطلب است چنان که در برخی روایات از على عليه السلام نقل شده كه خداوند پيامبرى را مبعوث كرد كه سياه پوست بوده و داستان آن به ما نرسيده است. (1) نیز طبق روایتی تعداد پیامبران 124000 نفر بود.(1) از این تعداد، فقط نام 25 نفر در قرآن کریم تصریح شده است و شاید با اسامی دیگری که در احادیث و روایات آمده [مثل حضرات ارمیا، دانیال، خضر نبی – ع] کمتر از 40 نام باشند. لذا نمی‌دانیم که ما بقی چه کسانی و در کجاها و در چه زمانی بوده‌اند. و نمی‌دانیم که انبیایی چون حضرت خضر (علیه السلام) که طبق روایات هنوز هم زنده هستند، در کدام سرزمین‌ها رسالت داشته‌اند. همان‌گونه که قبر 5 نبی (علیه السلام) در قبرستان تخت فولاد اصفهان است و به رغم آن که مزارشان مشخص است، اکثر مردم نمی‌دانند، چه بسا انبیای بسیاری در میان اقوام دور و نزدیک بوده‌اند که یا تاریخ‌شان از بین رفته و یا از آنان به عنوان دانشمند، نابغه، منجی، شخصیت ملی و اسطوره‌ای (و البته با تحریفات) یاد می‌شود. حضرت آیت الله جوادی آملی در این زمینه می‌فرمایند: «گروهی از عارفان و حکیمان به استناد برخی از تواریخ، حضرت ادریس را همان هرمس پنداشتند، هم چنان که حضرت شیث را همان آغاثا ذیمون دانستند و عده‎ای شاید بر اثر همین هرمس و آغاثاذیمون و فیثاغورس، مانند آن‎ها مثل ارسطو... را از انبیا دانستند». (3). از طرفی این که در مقام اشکال بگوییم گستره دعوت انبیاء درصد کمی از جغرافیای زمین را در بر می گیرد، حرف صحیحی نیست، چرا که اولا همان طور که اشاره شد آمار روشنی از انبیا در سایر مناطق در دست نیست، وثانیا اصلا گستره جغرافیایی ملاک ارسال انبیا نیست، خب بیشتر کره زمین غیر مسکونی است، دریاها، قطب، و بیابان ها و... را که نباید در سنجش گستره نبوت لحاظ کرد تا بعد بگوییم محدوده دعوت انبیا درصد کمی از کره زمین را در بر می گیرد! پس اگر هم بخواهیم این چنین نتیجه بگیریم فقط باید مناطق مسکونی را لحاظ کرده و سپس درصد بگیریم. همچنین باید توجه کنید که لازم نیست انبیا در نقطه به نقطه هر منطقه ای مبعوث شوند، چون لزومی ندارد که تبلیغ بی واسطه باشد، بلکه اگر پیامبری در مرکز یک تمدن ظهور کند و تعالیمش را به نواحی و اطراف برسد کافی است، به همین خاطر بوده که انبیا بزرگ در در مراکز مهم مبعوث شده اند.(4)
نکته دوم: در این شبهه، غلفت از گذشته و آینده و فقط نگاه به معاصر است. هزاران سال از قدمت دنیا می گذرد. آیا اروپا همیشه این وضعیت را از نظر تکنولوژی است؟ آیا گوینده این سخن از تمدن خیره کننده اسلامی در قرن چهارم هجری اطلاعی دارد؟ آیا تعهدی هست که این تمدن مادی که در غرب به وجود آمده تا ابد پایدار خواهد ماند؟ اگر به تاریخ اروپا نگاه کنیم، چندان چنگی به دل نمی زند. بسیاری از مسیحیان تحت عنوان سیّاح، تاجر و... به سرزمین های شرق آمدند و پس از مشاهده شرق، برتری آن را به هم کیشان خود گزارش دادند. عامل مهم در این گزارش ها، فاصله زیاد دنیای اسلام و مسیحیت بود. گوستاولوبون فرانسوی (1841 1931 م) در کتاب معروف خود، «تمدن اسلام و عرب» این تفاوت فاحش میان دنیای اسلام و مسیحیت را به خوبی به رشته تحریر درآورده است. در سراسر بخشی که وی به این مطلب می پردازد، یادآور می شود که درست در هنگامی که دنیای غرب از تعصب های خشک علمی کلیسا در رنج بود، مسلمانان با درایت تمام، به حوزه های علمی سایر فرهنگ ها از جمله یونانی مراجعه کردند و با گزینش مناسب و ترجمه آن ها به زبان عربی، راه تمدن سازی و پیشرفت خود را طی نمودند. اروپاییان بویژه در طول دو قرن جنگ های صلیبی با میراثی گران بها از علوم و فنون مسلمانان آشنا شدند و بسیار سریع نقشه انتقال آن ها به غرب را کشیدند. منابع سرقت شده در این مقطع، در قرون بعدی به عنوان منابع دست اول شرقی در خدمت مستشرقان قرار گرفت. آنان کتاب های زیادی از مسلمانان را که درباره رشته های طب، نجوم و هیأت، ریاضیات، شیمی، معماری، هنر، صنایع، جغرافی و... بود، دزیدند و به اروپا منتقل کردند.(5) در این میان، برخی از علوم و کتاب هایی را نیز بردند که تک نسخه و بی بدیل بودند؛ به همین علت اینک برخی از کتاب های نادر مربوط به ادوار پیشین اسلامی، تنها در موزه های کشورهای اروپایی یافت می شود و هیچ نسخه ای از آن ها در کشورهای اسلامی وجود ندارد. برخی دیگر از کتاب ها نیز به گونه ای هستند که تعداد نسخه های آن ها در موزه های اروپا، بیش تر از تعداد نسخه های آن در مراکز اسناد و کتاب خانه های شرق می باشد. پس تمدن غرب زائیده تفکر علمی غرب نیست، بلکه زائیده خوی غارتگری غرب است. این تمدن بر روی خرابه های تمدن اسلامی شکل گرفته نه اینکه ذاتا متعلق به خودشان باشد. البته همین تفکر غارتی نیز چون نگاه مادی دارد جنگهای جهانی اول و دوم را رقم زد و تعداد زیادی کشته و مجروح و نیز آسیب های روحی و روانی به بشریت وارد کرد. امروزه نیز بیشترین کشتارها توسط غربی ها البته این بار به صورت نیابتی در غالب های داعش، و القاعده و وهابیت و حکومت سعودی انجام می پذیرد. این به علت دوری سردمداران این تفکر از آموزه های الهی و پیامبران است. خوب است کسی که چنین ادعایی می کند نیم نگاهی به تمدن اسلامی و دوره طلایی آن داشته باشد.دوره طلایی اسلام یا عصر شکوفایی و ترقی علوم اسلامی، دوره‌ای در تاریخ اسلام که به‌طور سنتی از قرن هشتم تا قرن ۱۳ میلادی به طول انجامیده‌است خصوصاً قرن ۴ و ۵ هجری قمریو توسعه علم، اقتصادی و کارهای فرهنگی شکوفا شد.دانشمندان مسلمان در دوران طلایی اسلام پایه‌گذار علم نجوم و ستاره شناسی اسلامی در جهان بودند.یکی از دلایل رشد و شکوفایی اروپای فعلی، بهره‌گیری آنان از کتاب‌های دوران طلایی اسلام بود. (6) این نکته حتی بر کسانی که شیفته غرب فعلی بودند نیز پوشیده نیست. تقی زاده نیز می گوید:«دربارهٔ تمدن اسلامی می‌نویسد: «بعد از تمدن یونانی تا ظهور تمدن جدید اروپایی در چند قرن اخیر، بزرگترین و عالیترین و پرمایه‌ترین تمدن‌های عالم، تمدن اسلامی بین قرن دوم تا هفتم (هجری) بود که رونق علوم و فنون عقلی در آن… به بالاترین درجهٔ کمال رسید و… اساس تمدن اروپایی هم تا آنجا که به علوم و فنون است به وسیلهٔ ترجمهٔ کتب علمی عربی از قرن یازدهم و دوازدهم مسیحی… پیدا شده»(7) شهید مطهری در این باره می فرمایند:««پس از ظهور اسلام و تشکیل حکومت اسلامی و گرد آمدن ملل گوناگون در زیر یک پرچم به نام پرچم اسلام تمدنی عظیم و شکوهمند و بسیار کم‌نظیر به وجود آمد که باعث جامعه‌شناسی و تاریخ آن را به نام تمدن اسلامی می‌شناسد.»(8) 📖 پی‌نوشت‌ها: 1. طبرسى ، مجمع البيان فى تفسير القرآن ، انتشارات ناصر خسرو ، تهران، 1372 ش ، ج 8 ص 830 2. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق، ج2، ص144. 3.آیه الله جوادی، سیره پیامبران در قرآن، نشر اسراء، قم، چاپ دوم، ص236 4.آیه اله جوادي آملي، همان، ص 47 5.موسوی لاری، سید مجتبی، سیمای تمدن غرب، چ1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1360ش، ص 173-204. 6. سیمون آدامز، اطلس تاریخ جهان برای دانش‌آموز، مرجان نگهی، جمشید نوروزی؛ انتشارات افق صفحهٔ ۶۶ 7.سید حسن تقی‌زاده، اخذ تمدن خارجی، تهران، انتشارات فردوس،1379ش ، ص46 8 .خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری، نشر صدرا، ص146.
📝 یکی از شبهه هایی که اسلام ستیزان علیه قرآن مطرح می کنند بکار بردن برخی از کلماتی همچون حمار، خنزیز و ... است. در صورتی که قرآن به صراحت می آید:« وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا(سوره فرقان/63) یا در جای دیگر خدا می فرماید« ولا تسبوُّا الذین یدْعون من دون اللَّه فیسبوا عَدْواً بغیر علم»(انعام/108) ⁉ اما برخی عبارات در برخی از آیات وجود دارد که مورد سوء استفاده شبهه کنندگان قرار گرفته است. برای نمونه به یک آیه اشاره می کنیم، عبارات عبارتند از:« و لقد علمتم الّذین اعتدوا منکم فی السّبت فقلنا لهم کونوا قرده خاسئین(بقره/65)» آیه شریفه درباره نافرمانی قومی از یهود می باشد، که توسط خداوند دچار عذاب الهی شده، و همگی مسخ شدند؛ ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 120) بنابراین یک حقیقت تاریخی است، و نه توهین. در برخی آیات نیزکه مثلا آمده«کمثل الکلب» یا «کمثل الحمار» علاوه بر آنکه به صورت تمثیل آمده خبر از یک واقعیت می دهد. نمونه های دگر نیزهمینطور. @pssokhgoo_shobaht_tsrikhi ♦ ادامه👇👇👇👇
پاسخگویی به سوالات و شبهات تاریخی: 📝 حضرت علی علیه السلام نیز در برخی از خطبه ها کلماتی دارد که مستمسک اسلام ستیزان قرار گرفته است. 🔸🔸🔸 حضرت علی در خطبه ۲۰۶ چنین می فرمایند:«إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ وَ لَکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ» (نهج البلاغه صبحی صالح، ص: ۳۲۳) اما برخی از کلمات حضرت علی علیه السلام نیز مورد هجمه اسلام سیزان قرار گرفته و با نادانی خود، آن را حمل بر توهین به مخاطب کرده اند. که پاسخ هر کدام از آنها فرصت دیگری می طلبد و این مقال را گنجانش آن نیست.بنابر آنچه بیان شد، باید بپذیریم که تمام گفتار و رفتار اولیای خدا را نباید، منحصراً به معنای ظاهری آن تفسیر نمود. 🔸🔸🔸 نکته دیگری که از اهمیت فوق العاده ای در زمینه برخوردار است تفاوت فرهنگ هاست باید به کاربردهای عبارت در فضای فرهنگی عربی توجه کرد . در فرهنگ امروزی ما اگر به بچه ای که گریه می کند بگوئیم«حیونکی» نه تنها توهین نکرده ایم بلکه برایش دلسوزی هم کرده ایم. ایا می شود همین عبارت را در زبان های دیگر مثل عربی و انگیسی ترجمه کرده و به بچه های که گریه می کنند گفت؟ در احوال پرسی های ما «دماغت چاقه؟» مرسوم است. آیا همین عبارت را می توان به زبانهای دیگر برگردان کرد و در احوال پرسی بکار برد. نیز تعابیری مانند «خدا بکشدت / خدا بکشدش» و یا «لامصب (لا مذهب)» که هر دو بر اساس ساختار واژگان تعابیر منفی هستند، در مقام کاربرد بیشتر در یک فضای مثبت مانند اظهار شگفتی و اظهار شادمانی به کار می‌روند. مصطفی محسنی @pssokhgoo_shobaht_tsrikhi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ به شبهه‌ی" کمک حضرت علی علیه السلام به نیازمندان" @pssokhgoo_shobaht_tsrikhi
https://eitaa.com/pasokhgoo_shobaht_tsrikhi ┄┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄ ⁉پرسش: آیا بیت المقدس به یهودیان اختصاص دارد و آیا طبق آیه 21 سوره مائده، خداوند این زمین را به یهودیان بخشیده است؟ 📝 پاسخ:📣 اینکه 3000 سال پیش انبیاء بنی اسرائیل(حضرات یعقوب، اسحاق، موسی، داود، سلیمان علیهم السلام و....) در بیت المقدس زندگی کرده و بنی اسرائیل نیز در این سرزمین بوده اند دلیل نمی شود که این سرزمین متعلق به آنان باشد. چرا که؛ ⏪اگر از نظر اعتقادی به مسئله نگاه شود. این سرزمین متعلق به دین کامل آن زمان بوده، ولی با آمدن حضرت عیسی علیه السلام دیگر اختصاصی به آنها ندارد چون دین کاملتر مسیحیت است و نیز با ظهور اسلام این سرزمین به دین کامل زمان، یعنی اسلام اختصاص پیدا می کند. ⏪اما اگر از نظر تاریخی به قضیه نگاه کنیم، اینکه 3000 سال پیش قومی در آنجا بوده اند آیا آن سرزمین همچنان به آنان تعلق دارد؟ ⏺ مثلا در زمان انوشیروان عده ای ایرانی به یمن رفته و درطول تاریخ به ابناءالفرس معروف بودند. اینان هنوز نیز در یمن در دو روستای ابنا و فرس در نزدیکی صنعا زندگی می کنند آیا آنان می توانند به ایران آمده و ادعا کنند، همه ایران از آن ماست؟ چرا که ساکنان فعلی ایران، نمی تواند اثبات کنند اصلاتا ایرانی هستند و 10 جد پیشین‌شان در ایران زندگی می کرده اند. ‼این ادعا چقدر مضحک است، ادعای یهودیان نیز همین اندازه مضحک است. 🔻بر فرض که این زمین از طرف خدا به بنی اسرائیل بخشیده شد. پس از بعثت حضرت عیسی از کجا معلوم که عدۀ زیادی از همان بنی اسرائیل به حضرت عیسی اعتقاد پیدا نکرده اند؟ یا پس از ظهور اسلام از کجا معلوم که عدّۀای از بنی اسرائیل به اسلام نگرویده باشند، چرا این سرزمین به این مسیحیان و مسلمانان برگشته از یهودیت اختصاص نداشته باشد؟ یا اصلا از کجا معلوم که بنی اسرائیل در طول تاریخ چه پیش از اسلام و چه بعد ازآن زمین‎های خود را به مسیحیان و مسلمانان نفروخته باشند؟ ✅پس نه از نظراعتقادی و نه از نظر تاریخی یهودیان نمی توانند چنین ادعایی کرده و ساکنان اصلی مسیحی و مسلمان بیت المقدس را اخراج نموده و یهودیان دنیا را در آنجا ساکن کنند. ❎استناد به آیه 21 سوره مائده « يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ» و اختصاص بیت المقدس به یهودیان طبق این آیه نیز صحیح نیست زیرا 🔻خداوند در این آیه به بنی اسرائیل دستور می دهد: جباران را از آنجا بیرون کنید -اگر چه یهودیان به دستور خدا عمل نکرده و به حضرت موسی گفتند تو و خدایت بروید و اینها را بیرون کنید و بعد داخل شهر خواهیم شد- اما دستور خدا مبارزه با جبارین و بیرون کردن ستمگران آن زمان از این سرزمین است. امروزه جباران در این سرزمین خود یهودیانی هستند که مسیحیان و مسلمانان را از سرزمین مادری خود اخراج کرده اند. https://eitaa.com/pasokhgoo_shobaht_tsrikhi مصطفی محسنی ┄┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄┄ 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌼
(رایگان) 📝انجمن علمی تاریخ و تمدن اســـلامی با هماهنگی مدیریت امور دانشجویی دانشگاه معارف اسلامی برگزار میکند: 📌✳ [ وبینــار بــــررســی در ] 🎙ارائه دهنده:حجت الاسلام 📌چهارشنبه ۱۴ خرداد ۹۹- ساعت ۱۸ ( ۳ روز دیگر برگزار خواهد شد.) 📌آدرس اینترنتی جهت شرکت در وبینار: 🌐 http://r-kh-tarikh.rzb.ir/post/31 جهت اطلاعات بیشتر به «کانال روی خط تاریخ» مراجعه کنید. ┅┅❅❈❅┅┅ 🔸انجمن علمی تاریخ و تمدن اسلامی 🆔 @r_kh_tarikh 🌐 www.r-kh-tarikh.rzb.ir https://eitaa.com/pasokhgoo_shobaht_tsrikhi
📌لینک وبینار را قبل از وبینار میتوانید از آدرس زیر دریافت کنید: 🌐 http://r-kh-tarikh.rzb.ir/post/31
کورش از واقعیت تا افراط و تفریط به بهانه هفتم تیر دوباره باگذاری شد https://eitaa.com/pasokhgoo_shobaht_tsrikhi دو نگاه در مورد کورش در جامعه امروزی حکم فرما است 🔸نگاه اول: کورش ستایی که برخاسته از منابع یونانی(هردوت، گزنفون، کتزیاس) و منشور منتسب به کورش است. در این نگاه تنها نکات مثبت موجود در این آثار منعکس شده و به هیچ وجه اشاره‌ای به نکات منفی نمی‌شود. بنابراین رویکرد کاملا جانبدارانه و گزینش گزارش ها بر اساس سلیقه است. برخی از این گزارشها با آموزه های دینی مغایرت دارد. 🔸نگاه دوم: نگاه کورش ستیزی است. این نگاه بیشتر در جامعه مذهبی دیده می‌شود زیرا کورش معرفی شده از غرب را، در مقابل آموزه های دینی یافته‌اند و از آنجا که در مقابل آموزهای دینی طبیعی است که چهره ای منفی است. بنابراین به همان کتابهای مورد استناد گروه اول مراجعه کرده و نکات منفی آن را استخراج نموده و به مقابله با کورش ستایی و شخص کورش رفته‌اند. این نگاه بر عکس نگاه اول، تنها به نکات منفی اشاره کرده و از نکات مثبت موجود در همان آثار غفلت عامدانه می‌شود. بنابراین در این نگاه نیز رویکرد کاملا جانبدارانه و گزینش گزارش ها بر اساس سلیقه است. ما این دو نگاه را نقد کرده و روش سومی را پیشنهاد می‌کنیم و آن مراجعه به منابع اسلامی است. 🔸در منابع اسلامی کورش پادشاهی است عادل، موحد، مومن، بت شکن و دوستدار پیامبران الهی. و بنابر روایتی او ظرفیتی دارد که خداوند به وی الهام کرده است. بنابراین نه کورش برخاسته از منابع غربی که احتمال شیطنت نیز در آنها منتفی نیست و نه کورش مورد هجوم مذهبی‌ها!! بلکه کورشی که برخاسته از دل منابع اسلامی است پیشنهاد می‌شود. به عبارت دیگر: غربی ها کورش را به مصادره خود در آورده و به گونه ای معرفی کرده اند تا دوگانگی در ایران ایجاد شود بنابراین با دامن زدن به این دوگانگی، قطعه از پازل غربی ها در تشدید و تکمیل این دوگانگی نباشیم https://eitaa.com/pasokhgoo_shobaht_tsrikhi
📌✳تاریخ گویی به سبک حسین دهباشی https://eitaa.com/pasokhgoo_shobaht_tsrikhi 📝 اگر بیماری به بنده برای معالجه مراجعه کند و بنده دارویی اشتباه تجویز کنم و بیمار در دم جان دهد بدیهی است و حق هم همین است که وزارت بهداشت و قوه قضائیه از بنده تقاضای مجوز پزشکی نمایند و اگر نتوانستم ارائه کنم محاکمه کرده و دیه فرد فوت شده را بستانند. اما نمی دانم چرا کسی که تخصص تاریخی ندارد اظهار نظر تاریخی می کند و بسیاری را منحرف کرده و بعضا برخی را از نظر مذهبی دچار تردید می نماید ارگانی از وی تقاضای مدرک مرتبط به اظهار نظرش را نمی کند و انحراف مذهبی یک جمع به اندازه قتل یک نفر اهمیت ندارد؟؟؟!!!!! ⚠ اخیر جناب آقای حسین دهباشی که تخصصش هیچ ربطی به تاریخ اسلام ندارد اظهار می نماید که:«خانه های حجاز در صدر اسلام جز پارچه ای حائل اساسا حائل نداشتند چه رسد به در چوبی که آتش بگیرد و مسمار داشته باشد و شکسته شود و این ها،‌ امام علی نیز به خلفا مشورت می داده و تحت فرمان شان به جهاد می رفت ،‌.....» گذشته از اینکه چرا باید هر کس به خود اجازه دهد در مسئله ای که تخصصی ندارد اظهار نظر کند،‌ 🚦 ای کاش ایشان یکبار دعای ندبه شرکت می کرد و می خواند که «و سدالابواب الا بابه» تا متوجه شود که همه درها بجز درب خانه حضرت علی علیه السلام به مسجد مدینه به دستور خدا بسته شد. مگر اینکه نسخه ی دعای ندبه‌ای که نزد ایشان است نوشته شده باشد« و سد الپرده ها الا پردهه😂😂😂 » داستان بستن شده دربهای صحابه به مسجد النبی الا درب خانه حضرت علی علیه السلام نه تنها در دعای ندبه بلکه بسیاری از منابع شیعه و حتی در مناب اهل سنت نیز آمده است.(1) 🚦 نیز ای کاش یکبار فقط یکبار کتاب ماساة الزهرا(سلام علیها) نوشته علامه سید جعفر مرتضی عاملی را تورق می کرد تا تاریخچه درب های خانه های مردم حجاز را ببنید و اگر عربی نمی دانست تا به این کتاب مراجعه کند مشکلی نبود از اهل خبره می پرسید به ترجمه کتاب هدایتش می کردند(رنج های حضرت زهرا علیها السلام، ترجمه محمد سپهری....) 🚦 نیز از افاضات ایشان است که حضرت علی علیه السلام به خلفا مشاوره می داده،‌ و چنین القاء می کند که رابطه آنها گل و بلبل بوده!!!! 🚦 باز ای کاش نه تنها به منابع شیعی،‌حتی به معتبرترین کتاب از نظر اهل سنت یعنی صحیح بخاری مراجعه می کرد تا بداند رابطه گل و بلبل نبوده بلکه شکر آب نیز بوده زیرا بخاری ذکر کرده فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فَهَجَرَتْ اَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیَتْ.(2) فاطمه دختر رسول خدا از ابوبکر ناراحت و از وی روی گردان شد و این ناراحتی ادامه داشت تا از دنیا رفت. 🚦 ای کاش کراهیت حضرت علی علیه السلام از شخص عمر را در منابع اهل سنت می دید و برای مرتبه دیگر ای کاش اعتراف عمر به دشمنی حضرت علی علیه السلام با خودش را ملاحظه می کرد تا جایی که حضرت‌ عمر را -به اعتراف خود عمر- «دروغگو ،‌گناهار،‌ حیله گر و خائن»(3) می دانست. اگر یک جستجوی کوچکی در اینترنت می کرد قطعا یک یا چند مشاره‌ای که در راستای مصلحت دنیای اسلام بود را حمل بر رابطه خوب حضرت علی علیه السلام با شیخین نمی کرد. 🚦 تا اینجا ندانستن تاریخ کما هو اهله و اظهار نظر غیر کارشناسانه بود و از آنجا که نهادی عهده دار جلو گیری از گونه اظهار نظرها نیست قابل توجیه بود ⚠ اما وی به این بسنده نکرده و به جعل تاریخ پرداخته است و گفته« و تحت فرمان شان به جهاد می رفت » یعنی حضرت علی علیه السلام تحت فرمان ابوبکر و عمر به جهاد می رفت!!!!! در کجا چنین مطلبی آمده؟؟ ولو یک سند ضعیف از منابع فرقین نشان دهد. مگر جز این است که حضرت حتی پیشنهاد فرماندهی سپاه از طرف عمر را رد کرد؟(4) شاید پیدا کرده این مطلب در منابع اولیه برای او سخت بود اما آیا نشینده بود که در شورای شش نفره حضرت حاضر نشد سیره شیخین را قبول کند و در اثر این عدم قبول مسئله مهمی به نام خلافت به عثمان واگذار شد؟؟؟ 🔭🔭🔭 برای آخرین بار اما سوگمندانه ای کاش هر کس متوجه می شد در حوزه تخصص خود سخن گوید و اگر به هر طریقی خود را متخصص می پندارد لااقل تاریخ سازی نکند https://eitaa.com/pasokhgoo_shobaht_tsrikhi 📙منابع: 1. صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۸۷ق، ج ۱، ص ۲۳۲؛ ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الأخبار، ۱۴۰۷ق، ص ۱۷۶؛ قاضی نعمان، شرح الاخبار، جامعه مدرسین، ج ۲، ص ۲۰۴؛ کرکی، تسلیة المجالس، ۱۴۱۸ق، ج ۱، ص ۲۷۸.ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۴۲؛ فتال نیشابوری، روضه الواعظین، منشورات الرضی، ص۱۱۸؛ ابن حنبل، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، ۱۴۳۳ق، ص ۱۷۷.( و منابع بسیار دیگر) 2. بخاری،‌ صحیح،‌ج4،‌ص79 3. صحيح مسلم، كتاب الجهاد والسير، باب حكم الفئ ، ح 1756 4.مسعودی ،‌مروج الذهب،‌ج2،‌ص309
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴 🖋 ماجرای صبر حضرت علی (علیه السلام) پنج شمشیر قصد از بین بردن اصل اسلام را داشتند که اگر بین حضرت علی(علیه‏ السلام) با جریان خلافت درگیری می شد یکی از این شمشیرها کافی بود تا اسلام را برای همیشه از بین ببرد. @pasokhgoo_shobaht_tsrikhi تایخ را باید با حواشیش بخوانیم تا بتوانیم آن را درست تحلیل و درک کنیم؛ چرا که اگر واقعه را به صورت عریان و بدون در نظر گرفتن سایر عوامل تاثیر گذار ببینیم آن وقت هزار و یک سوال و تناقض کوچک و بزرگ برایمان به وجود می آید؛ اما اگر تاریخ را جامع بخوانیم آن وقت می بینیم که دقیقا ما نیز در حال ساخت تاریخیم تاریخی که شاید آیندگان آن را درست نخوانند. در میان تواریخ یکی از پر سوال ترین دوره های تاریخی تاریخ چند روزه و یا چند ماهه بعد از رسول خداست، دوره ای که اگر عاملانه به آن نگاه نشود تصور این همه اتفاق در این بازه کوتاه زمانی بعید به نظر می رسد. @pasokhgoo_shobaht_tsrikhi یکی از اصلی ترین شبهات که در مورد وقایع بعد از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مطرح می شود این است که منکران رخداد این اتفاقات می گویند شخصیتی که شیعه از علی(علیه السلام) تصویر کرده است شخصیت کسی است که در شجاعت یکه تاز عرب و در غیرت سرآمد عصر خود است؛ کسی که درب قلعه خیبر را می کند، زرهش پشت ندارد، در بدر و احد و خندق و خیبر و حنین شمشیر کجش کمر اسلام را صاف کرد و آنچنان جنگید که ندای "لا فتی الا علی و لا سیف الا ذوالفقار" در همه عالم پیچید! چنین کسی که یکه حریف یک لشکر است چگونه ایستاد تا به خانه اش یورش برند و همسرش را مورد ضرب و شتم قرار دهند و دارائی هایش را غصب کنند؟! آن ها می گویند یا علی(علیه السلام) آن که شما می گوئید نیست و یا آن اتفاقات که از آتش زدن خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) و شهادت او نقل می کنید افسانه است! ادامه در 👇👇 https://rasekhoon.net/article/show/1557777/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B5%D8%A8%D8%B1-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85
السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت محمد یا قره عین الرسول نوشته پیش‌رو پاسخی است که به کلیپی تقریبا هشت دقیقه ای از آقای یوسفی غروی در مورد گریه های حضرت زهرا(سلام الله علیها) که با آب و تاب و کنایه و گاه با توهین بیان می کنند. @pasokhgoo_shobaht_tsrikhi در این کلیپ شخصی از ایشان در مورد گریه های حضرت زهرا(سلام علیها) بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) می پرسد ایشان در پاسخ ضمن تایید اصل گریه با به روایتی از امام صادق علیه السلام(بحار، ج43، ص181) استناد کرده و سپس داستان معروف شکایت اهل مدینه از گریه های حضرت زهرا(سلام الله علیها) را رد می کنند و تنها مصدر آن را روایتی در بحار عنوان می کنند که به گفته ایشان واویلاست! اگر چه سوال از ایشان در مورد گریه ها است اما در ادامه به بیت الاحزان حمله می کنند که ابدا چنین چیزی نبوده و بیت الاحزان هیچ سند و مدرکی به غیر از این روایت طولانی بحار ندارد و به این هم بسنده نمی کنند و به شیخ عباس قمی می تازند که چرا نام کتاب را بیت الاحزان گذاشته است؟ و فریاد می زند که ما چه کنیم در این حوزه؟! به این بسنده نکردند و به تخریب شیخ عباس پرداخته اند و از قول پدرشان می گویند هنگامی که شیخ در مسجد هندی روضه می خواند مرحوم شاهرودی بزرگ به جای احسنت به شیخ گفت از خدا بترس! و به خیال خودشان می گویند کل بیت الاحزان رفت روی هوا! یکی دیگر از دلایل رد این روایت از نظر ایشان وجود نام سکینه بنت علی (علیه السلام) است که بنابر ادعای ایشان در هیچ جای دیگر نامی از وی نیست! ایشان به دلیل نقل این روایت، مداحان و روضه خوانها را متهم به خیانت می کنند که قرائن کذب روایت را نمی گویند. نیز به این بسنده نکرده و به آیه الله مکارم نیز نقدی وارد می کنند که چرا بر ترجمه کتاب بیت الاحزان مقدمه نوشته اند و متوجه این مشکل نشده اند و می گویند «آقایان به دلیل تسامح در ادله سنن، توجه نمی کنند». و اما پاسخ: اولا: چگونه ایشان با این محفوظات و گستره اطلاعات، روایت امالی شیخ صدوق (متوفای 381ق.) را ندیده اند و جریان شکایت مردم را منحصر به همان یک روایت می کنند؟ در امالی شیخ آمده: «أَمَّا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص فَبَكَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّى تَأَذَّى بِهَا أَهْلُ الْمَدِينَةِ وَ قَالُوا لَهَا قَدْ آذَيْتِنَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ فَكَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْكِي حَتَّى تَقْضِيَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِف ‏(شیخ صدوق، امالی، ص141)؛ و اما فاطمه دختر محمد (ص) آنقدر بر رسول خدا (ص) گريست تا مردم مدينه از وى در آزار شدند و گفتند از فزونى گريه‏ات ما را آزار دادى و سر مقابر شهداء مى‏رفت و تا ميخواست مي گريست‏...» شیخ صدوق همچنین در خصال روایتی از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که: « الْبَکاؤونَ خَمْسَة: آدَمُ و یعقُوبُ و یوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدِ وَ عَلِی بنُ الحُسَینِ(علیهم السلام) وَ أَمَّا فَاطِمَةُ(س) فَبَکتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ(ص) حَتَّی تَأَذَّی بِهِ أَهْلُ الْمَدِینَةِ فَقَالُوا لَهَا: قَدْ آذَیْتِینَا بِکثْرَةِ بُکائِک! إِمَّا أَنْ تَبْکی بِاللَّیْلِ وَ إِمَّا أَنْ تَبْکی بِالنَّهَارِ. فَکانَتْ تَخْرُجُ إِلَی الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْکی حَتَّی تَقْضِیَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفُ؛ گریه کنندگان [تاریخ] پنج نفرند: آدم، یعقوب، یوسف، حضرت فاطمه زهرا وامام سجاد(علیهم السلام). حضرت فاطمه(س) در فراق رسول اکرم(ص) به قدری گریه کرد که اهل مدینه خسته و ناراحت شده و به او گفتند: تو به واسطه کثرت گریه ات ما را اذیّت می کنی! باید یا شب گریه کنی و یا روز گریان باشی! لذا حضرت زهرا(س) از مدینه خارج و به سوی قبر شهداء می رفت و وقتی ناراحتی های قلبی خود را با گریستن خالی می کرد، به سوی مدینه باز می گشت» (الخصال شیخ صدوق، ج۱، ص۲۷۲). ثانیا: چگونه وجود بیت الاحزان را فقط به همان روایت منحصر می نمایند در حالی که پانصد سال پیش از علامه مجلسی در منابع متقدم، از چنین مکانی یاد شده است و در اینکه جایی به نام بیت الاحزان یا بیت الحزن در مدینه منسوب به حضرت زهرا(سلام الله علیها) بوده شکی نیست: یک: ابن جبیر متوفای 614ق. در سفری که در قرن ششم به مدینه داشته اینچنین مشاهداتش را نقل می کند: «یلی هذه القبة العباسیة بیت ینسب لفاطمه بنت الرسول - ص - یقال انه الذی آوَتْ الیه والتزمت فیه الحزن علی موت ابیها المصطفی» (رحله ابن جبیر چاپ لیدن، صفحه 196 و چاپ دارالکتب صفحه 144) دو: علی بن ابی بکر بن علی هروی متوفای611ق. می نویسد: «وبيت الأحزان لفاطمة، وبه قبر فاطمة، وقيل: إن فاطمة دفنت فى القبة التى فيها الآن ولدها الحسن رضى الله عنها» (الاشارات، ج1، ص79) سه: سمهودی شافعی متوفای 911ق. از بیت الاحزان یاد کرده است: «إنه المعروف ببيت ا
لحزن؛ لأن فاطمة رضي الله تعالى عنها أقامت به أيام حزنها على أبيها صلى اللّه عليه و سلم‏» (وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج3، ص94‏) وی در همین کتاب در صفحه 101 نیز چنین مضامینی دارد. در برخی منابع پیش از این نیز از «مسجد فاطمه» در کنار بقیع سخن رفته است که به نظر همین مکان است. بنابر این گزارش ها مکانی به نام بیت الاحزان یا بیت الحزن منسوب به حضرت زهرا سلام الله علیها وجود داشته است. حال چگونه ایشان اینچنین با تحدی و با قاطعیت تمام وجود بیت الاحزان را تنها منحصر به آن روایت بحار می کنند؟ ثالثا: به گفته آقای غروی در این کلیپ نامی از سکینه بنت علی (علیه السلام) در هیچ منبعی به جز این روایت بحار نیست، سپس ایشان به آقای واحدی خیلی تند شده که در زینبه دمشق به استناد تنها این روایت بقعه ای برای این دختر حضرت علی علیه السلام ساخته است. اگر آقای غروی کمی دقت می کردند نام سکینه بنت علی(علیه السلام) در امالی شیخ طوسی (متوفای 460 ق.) نیز آمده است (شیخ طوسی، امالی، ص366-367). پس استناد آقای واحدی تنها این روایت بحار نیست. رابعا: آیا نام گذاری کتاب شیخ عباس قمی منحصر به این روایت است؟ آیا ایشان احتمال نمی دهد که شیخ عباس با آن وسعت اطلاعاتی به مطالب ابن جبیر و .... دسترسی داشته و پشتوانه نام گذاری تنها روایت بحار نبوده است؟‌بر فرض که چنین مکانی وجود نداشته باشد، نام گذاری کتاب شیخ عباس لزوما چه ربطی به وجود یا عدم این مکان دارد؟ نام کتاب، بیت الاحزان است. آیا منظور از این نامگذاری نمی تواند به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها که محل حزن بوده باشد؟ آیا این نامگذاری را به خود کتاب نمی توان برگرداند؟ یعنی این کتاب خانه حزن است. کتابی با همین نام در مصائب سادات زمان تالیف عبدالخالق بن عبدالرحیم یزیدی هم تالیف شده است(الذریعه، ج3، ص185). حال اگر داستان بیت الاحزان از اساس بی پایه باشد باید به این نامگذاری هم خرده گرفت. نقد آقای یوسفی غروی بر آیه الله مکارم نیز وارد نیست زیرا مقدمه ایشان مقدمه ای بر کتابی است که جریان شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بازگو کرده نه مقدمه به جریان مکانی به نام بیت الاحزان. خامسا: گیرم که مرحوم شیخ عباس قمی در این نامگذاری ذهنش منعطف به همین داستان بوده، چه نیازی به تخریب وی و بیان داستان آیه الله شاهرودی؟ جناب غروی از این تخریب شخصیت چه غرضی دارد؟ ایشان که به خبر واحد می تازند آیا این گونه خاطرات که فقط خودشان ناقل آنند قابل پذیرش است؟ سادسا: اما تاسف انگیز ترین قسمت ای کلیپ متهم کردن روضه خوانها به خیانت است که چرا گزارش بحار را ناقص نقل می کنند. جناب شیخ! روضه خوانها اگر چه گاهی اشتباه می کنند و گزارش ضعیفی را نقل می کنند اما اکثرا نمی دانند بحار چیست و تقطیع خبر چه صیغه ای است تا به این دلیل متهم به خیانت شوند! اگر می گفتند روضه خوان های بی سواد مشکلی نبود اتهام خیانت نه تنها وارد نیست بلکه از دایره رعایت اخلاق اسلامی و انصاف بیرون است. سخن پایانی در پایان عرض می شود که ای کاش حضرت ایشان کمی در بیان اینگونه مطالب، واینگونه تاختن ها ملاحظه می کردند که این کمترین مجبور به نوشتن این عرایض نشوم. مصطفی محسنی زرندی
در پی نقد بنده به کلیپ آقای یوسفی غروی، جناب دکتر واسعی به دفاع از آقای یوسفی برخاستند در این آدرس👇 https://www.dinonline.com/24704/%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d9%87%d8%a7%d8%af%db%8c-%db%8c%d9%88%d8%b3%d9%81%db%8c-%d8%ba%d8%b1%d9%88%db%8c-%d8%a8%db%8c%d8%aa-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%ad%d8%b2%d8%a7%d9%86-%d8%ad%d8%b6%d8%b1%d8%aa-%d9%81/ بنده نیز در پاسخ ایشان این یاداشت را گذاشتم👇 https://www.dinonline.com/24941/نقد-علیرضا-واسعی-گاهی-منصفانه-سخنان-اس/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ رفاعة‌بن شداد با باقی‌مانده سپاه توابین، عقب‌نشینی کرد و به مختار پیوست؛ تا انتقام شهدای کربلا را از امثال عمر سعد، شمر، حرمله و سنان بگیرد. اما در ادامه، به اهداف مختار شک کرده و با وی مخالفت ورزید و با تغییری عجیب، به اَشرافی پیوست که بر مختار می‌شوریدند. این اشراف، شمر، سنان...بودند! آنان رفاعه را به امامت جماعت خویش برگزیدند. (تاریخ طبری، ۶: ۴۷ ) ✅ اخیر استاد امجد که عمری روضه‌خوان حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) بوده به سبب دشمنی با مقام معظم رهبری، با کسانی متحد شده که به صراحت شهادت حضرت زهرا (س) را افسانه می‌دانند و در خاموش کردن نور فاطمی، از هیچ کاری دریغ نمی‌کنند. ⛔️ مولوی عبدالحمید که ارتباطش با برخی دول عربی روشن است، آشکارا در پی سلب قدرت از تنها نظام شیعی روی کره زمین است و می گوید ۴۰ سال شما اداره کردید، اجازه دهید چند صباحی هم ما اداره کنیم! اما از ۱۴ قرن حاکمیت ناروا و مظلومیت اهل بیت سخنی نمی گوید! 🌑حال جناب امجد ضمن تمجید از چنین شخصی به دفاع از نظریه وی پرداخته؛ می‌گوید: «بیانات معقول و نصایح خیرخواهانه جناب آقای مولوی عبدالحمید، عالم ارجمند و محترم اهل سنت را پسندیدم.» این موضع تأسفبار آقای امجد، رفاعه را به یاد می‌آورد. ♻️ رفاعه در حین جنگ با مختار ناگاه دید با کسانی می جنگد که شعارشان«یالثارات الحسین» و همرزم کسانی شده است، که شعارشان «یالثارات عثمان» است! ناگهان متنبه شد که: مرا با خون عثمان چکار! به جبهه «یالثارات الحسین» پیویست و زیر پرچم آنان کشته شد.(همان: ۵۰) 🌕 ای کاش استاد امجد، هر چه زودتر رفاعة شود و بر گردد. @pasokhgoo_shobaht_tsrikhi
کتاب به قلم آقای مصطفی محسنی و از سری کتاب های از قران بپرس است که به همت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی تهیه شده است. این کتاب در سه بخش و با عناوین زیر به رشته تحریر در آمده: - تبیین بنیان های نظری جهاد و صلح در اسلام از منظر قرآن و سیره نبوی - واکاوی دفاعی یا ابتدایی بودن جنگ های رسول خدا (ص) - اخلاق مداری در نبردهای دوره پیامبر (ص) همچنین نوشتار حاضر با مراجعه به آثار کهن تفسیری و تاریخی به بیان واقعیت درباره تعداد جنگ ها، دفاعی یا تهاجمی بودن آن ها و سیره حضرت در برخورد با اسرا پرداخته و در ضمن شبهات مرتبط با نبردهای نبوی را به شیوه ی علمی و با بهره گیری از گزارش های قرانی – تاریخی پاسخ می دهد. کتاب را انتشارات موسسه بوستان کتاب در سال 1399 به چاپ رسانده است. ❓ کانال همکاران مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🍀پرسش کلید دانایی است🍀
چهارم شوال سالروز به درک.واصل شدن متوکل عباسی خداوند متعال دعاى ولى خود حضرت امام هادى(عليه السلام) را در مورد متوکل مستجاب كرد. پس از اين دعا سه روز بيشتر طول نكشيد كه متوكّل از دار دنيا رفت. كيفيت اين امر به اين گونه بود كه منتصر فرزند متوكّل شبانه با گروهى از تركان همدست و همداستان شده، در شب چهارشنبه مصادف با چهارم شوّال سال 247 هـ ق به سرپرستى باغر ترك در حالى كه شمشير كشيده بودند بر متوكّل حمله كردند. متوكّل مست و مدهوش افتاده بود. فتح بن خاقان هراسان فرياد برآورد كه واى بر شما، اين اميرالمؤمنين است! امّا آن ها اعتنائى به او نكردند. فتح بن خاقان خود را بر روى متوكّل انداخت تا اين كه جانش را فداى او كند. امّا نتوانست مرگ را نه از خود و نه از متوكّل دور كند. چرا كه آن تركان به سمت آن دو هجوم آورده و هر دو را قطعه قطعه كردند، به گونه اى كه هرگز نتوانستند گوشت يكى را از ديگرى تشخيص دهند. البته آن چنان كه بعضى از تاريخ نويسان نوشته اند آن دو باهم دفن شدند. و بدين سان طومارِ روزگارِ حكومت متوكّل كه از دشمن ترين مردم نسبت به اهل بيت(عليهم السلام) بود درنورديده شد. تركان از خوابگاه متوكل خارج شدند، منتصر نيز به انتظار آنان نشسته بود. آنان به منتصر سلام خلافت دادند و منتصر اين گونه شايع كرد كه فتح بن خاقان پدرش را كشته است و او به انتقام پدر فتح را قصاص نموده است. سپس براى خود از فرزندان خاندان عبّاسى و ساير افواج سپاه بيعت گرفت. علويان و شيعيان آن ها خبر هلاكت متوكّل را با شادى و سرور فراوان استقبال كردند. چرا كه ستمگرى به هلاكت رسيده بود كه زندگى آن ها را با مشكلات طاقت فرسايى روبرو كرده بود (الكامل فى التّاريخ/ 10 / 349.)