💠 *خاطرات جالب روزهای اول شروع جنگ ١٣۵٩ در خرمشهر و آبادان*
#راوی_نادر_زمانی
حضرت امام خامنهای:
*نسل جدید را با #دفاع_مقدس آشنا کنید*
«برای تبیین ظرافتها و جزئیات حیرتآور دفاع مقدس، کارها باید صد برابر شود.»
🔻 رهبر انقلاب: نسل جدید خیلی از مسائل دفاع مقدّس را نمیدانند... آن طوری که شما قضایا را میدانید، ما باید کاری کنیم نسل امروز همین جور آن حادثه را بشناسد و ببیند و بداند. این آن توقّعی است که بنده از خودم و از دیگران در این زمینه دارم.
🔹لینک این خاطرات:👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2979
🔹لینک همه خاطرات نادرزمانی و دوستانش از جبهه و جنگ، بسیج و دفاع از حرم:👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/6
#هفته_دفاع_مقدس
💠 خوابی که تعبیر شد!
خاطره تعبیر شدن قسمتهایی از خواب نادرزمانی از شروع جنگ، سقوط خرمشهر، و بازپسگیری آن!
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/6
🔹دقیق بیاد ندارم چند روز یا چند وقت قبل از شروع رسمی و علنی حمله ارتش حزب بعث صدام به خرمشهر بود و تلویزیون بصره صحنه هایی از آمادگی رزمی ارتش عراق را پخش میکرد.
چند روزی بود که شهید رحیم صحرائیان که همسر خواهرم بود و درجهدار ارتش و در پاسگاه مرزی شلمچه خدمت میکرد، خبرهایی از احتمال حمله عراق به ایران را به اطلاع پدرم میرساند، اما پدرم حاضر به قبول صحت این خبر نمیشد و مرتب میگفت: "عراق جرات ندارد به ایران حمله کند! ما ارتشی قدرتمند و تجهیزات نظامی پیشرفته ای داریم و آنها بیگدار به آب نمیزنند و جنگی نخواهد شد!.
چندین روز هرچه شهید رحیم صحرائیان و همرزمش شهید عزتالله اسفندیاری به پدرم اصرار میکردند که جنگ شروع خواهد شد و هرچه زودتر دست زن و بچه را بگیرید و از خرمشهر بروید، پدرم قبول نمیکرد و تصور میکرد آنها از جنگ ترسیده اند و قصد فرار دارند.
همینطور که داشتیم شبکه تلویزیونی بصره و ارتشیان عراق را نگاه میکردیم یهویی یادم به خوابی که چند شب قبل دیده بودم افتاد. به پدرم گفتم: "من خواب دیدم جنگ میشود و عراقی ها با همین لباسی که به تن دارند از سمت کشتارگاه و بیابانهای کمربندی به سمت خیابان همیشه بهار و محله مان میآیند و جلوی مسجد امام علی علیه السلام نزدیک خانه مان جوانان را با تیر میزنند و با پاشنه پوتینها شان بیضههای آنها را محکم فشار و له میکنند و میکشند! و مابقی جوانان و مردم فرار میکنند!"
پدرم که به خواب اعتقاد داشت و خوابهای خودش تعبیر میشد سوال کرد: خوابت همین قدر بود؟"
گفتم نه ادامه داشت.
گفت: "خب بعدش چی شد؟! مردم به کجا فرار کردند؟ ما چی شدیم و چکار کردیم؟"
از پرسشهای پدرم حدس زدم خودش هم همچین خوابی بایستی دیده باشد.(حدسم درست بود. گمان کنم سال 61 یا 62 که حمید کارگر پسر حاج اکبر، به شهادت رسید، من و پدرم وقتی به رودخانه کنار گلزار فردوس جهرم رسیدیم پدرم گفت: "من قبل از اینکه جنگ شروع شود خواب دیدم حاج اکبر لب این رودخانه کنار قبرستان فردوس ایستاده و بین مردم گوشت تقسیم میکند، فهمیدم پسرش کشته خواهد شد" مرحوم حاج اکبر که جهرمی و مقیم خرمشهر بودند در خرمشهر اسیر شده بود و بعد از چند سال آزاد و به ایران برگشت. روح خودش و فرزند شهیدش شاد)
در ادامه تعریف خوابم به پدرم گفتم: "یک مرد میان سال نورانی آمد و دست ما پسرها را گرفت و به کنار رودخانه کارون برد. آب رودخانه خشک شده بود و همه زن و بچهها و مردم با پای پیاده از کف رودخانه خشک شده به آن طرف خشکی و سمت آبادان میرفتند و خودشان را از دست ارتش عراق نجات میدادند و فرار میکردند!.
بعد دیدم از سمت بیابانهای پشت پادگان دژ خرمشهر و سمت جاده اهواز و مسیر جاده شلمچه یک سیل بسیار قدرتمند با موجهای بسیار بلند اما پاک و زلال و شفاف از همه سمت به طرف خرمشهر خروشید و همه نیروهای بعثی عراق را در رودخانه کارون و اروند ریخت و برد!". (سال ١٣۶١ که عملیات بیت المقدس١ و آزادسازی خرمشهر از بیابانهای اطراف خرمشهر و جاده اهواز خرمشهر و دور زدن و به محاصره انداختن عراقی ها از سمت شلمچه و ورود لشکر 33 المهدی به فرماندهی سردار علی فضلی، و همچنین ورود شهید احمد کاظمی و شهید حاج احمد متوسلیان با لشکریان شان به خرمشهر صورت پذیرفته بود و نیروهای بعثی عراقی هیچ راه فراری نداشتند و یا تسلیم شدند و یا خودشان را به رودخانه میانداختند که فرار کنند و آب با خود میبرد شان، یاد آن قسمت از خوابم افتادم که موج های بلند و پاک و زلال و شفاف و خروشان، عراقیان متجاوز را در برگرفته و به رودخانه های کارون و اروند میرختند. آن سیل خروشان و موج ها پاکش همان رزمندگان و سرداران ما بودند.)
شهید عزتالله اسفندیاری با اشاره به آن قسمت از خوابم که گفتم عراقی ها با پاشنه پوتین شان بیضه های جوانان را له میکردند گفت: "تعبیرش این است که مرد میخواهد جلوی این ارتش عراقی ها بایستد!". (وقتی عراقی ها از سمت جاده شلمچه و کشتارگاه و بیابانهای جاده کمربندی و پادگان دژ به خرمشهر وارد شده بودند و جوانان مدافع خرمشهر را به شهادت رساندند و مابقی مردم بعلت نبودن اسلحه و مهمات از شهر فرار و بیرون رفته بودند یاد آن قسمت از خوابم که بعثیها در خیابان همیشه بهار و روبروی مسجد امام علی علیه السلام با پاشنه پوتین هایشان بیضههای جوانان را فشار و میترکاندند و میکشتند افتادم. جا دارد همینجا یادی از مردان شجاع و دلیر و شهدای خیابان همیشه بهار و بچه های مسجد امام علی خرمشهر کنم، شهیدان: علی شوشتری، محمدرضا مختاری، هادی عبداللهی، سعید سمیرانی، محمود رمضانی، حمید و غفور ذاکری، عبدالحسین و محمدرضا سبعه، منوچهر سیلاوی، مرتضی اصفهانی، سجادی، قلیچخانی.
این شهیدان همه فقط از یک خیابان بیست متری همیشه بهار کوی طالقانی خرمشهر بودند که در طول هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیدند، روح شان شاد و راهشان پررهرو باد انشاءاللَّه.)
پدرم گفت: "نترسید! این خواب نادر احتمالا بخاطر همین اخبارهایی که شما از مرز و شلمچه میاورید، و دیدن همین فیلمهای ارتش عراق از شبکه بصره، و ترسیدن خودش است. شما نترسید و فرار نکنیم و بمانیم ببینیم چه خواهد شد. جنگ هم که بشود طولی نخواهد کشید و در بیابانها خواهد بود و دو سه هفته تمام میشود و عراق شکست میخورد."
31شهریور وقتی جنگ شروع شد و چند روز بعدش رحیم و عزتالله شهید شدند، پدرم و مرحوم حاج عبدالله تقیزاده تصمیم گرفتند زن و بچه ها را از شهر بیرون و به استان فارس و شیراز و جهرم که وطن اصلی عزت الله و رحیم بود بفرستند و از جنگ دور شان کنند. البته شهید رحیم صحرائیان را در همین گلزار فعلی شهدای خرمشهر دفن کردند اما عزتالله که عصر همان روز شهادت رحیم یا فردای آن روز شهید شده بود پیدا نشد و مفقود الاثر ماند. (ظاهران با پیگیری هایی که خواهر شهید اسفندیاری بعد از اتمام جنگ انجام داده بود عزت الله همراه چند مجروح دیگر به بیمارستان شهدای ماهشهر انتقال داده میشوند اما همه آنها که ظاهرا 24 شهید بودند در آن بیمارستان به شهادت میرسند و در گلزار شهدای ماهشهر بصورت گمنام دفن میگردند.)
بالاخره علی تقیزاده پسر مرحوم حاج عبدالله تقیزاده با خودروی پیکان جوانان رحیم، همسر و خواهر و خواهرزادگان شهید رحیم صحرائیان، و مادر و خواهرانم با یک خودروی دیگر از شهر خارج شدند و ما پسران 14 یا 15 ساله(مهدی و احمد تقیزاده و دو پسر عموهای شان شهید حسین و محسن تقیزاده، غلامعلی زمانی برادرم که یکسال از من بزرگتر بود، و عباس مهرآوران که از اقوام ما بود و حدود یک هفته قبل از جنگ از روستای علامرودشت لامرد استان فارس به دیدار ما آمده و تقریبا همسن ما بود) همراه پدرم و مرحوم حاج عبدالله تقیزاده در خرمشهر ماندیم.
دقیق یادم نیست چند وقت بعدش عمو محمدعلی ما که از شروع جنگ و به شهادت رسیدن رحیم صحرائیان و آوارگی زن و بچه ها یمان خبردار شده بود از روستای علامرودشت به خرمشهر آمد و به پدرم اصرار و التماس میکرد که درب منزل را قفل کند از شهر برویم.
اما پدرم قبول نمیکرد و زیر بار نمیرفت که خانه و شهر را ترک کند.
بالاخره با اصرار زیاد عمویم پدرم راضی شد او دست ما را بگیرد و از شهر خارج کند.
عمو و من و غلامعلی برادرم و عباس مهرآوران که مهمان ما بود به منزل حاج عبدالله رفتیم و احمد و مهدی و شهید حسین تقیزاده هم که همسایه شان کامیون حمل سیلندر گاز داشت و مردم را تا آن دست پل رودخانه کارون و شهر آبادان میرساند، ما را با خودش تا آبادان برد و مابقی راه را با یک کامیون پر از گونی قند و شکر که یک روز قبل از جنگ از شیراز برای اداره قند و شکر خرمشهر آورده بود و بعلت جنگ نتوانست بارش را تخلیه کند و با همان بار سنگین به شیراز برمیگشت ما را تا شیراز رساند و ما هم به منزل حاج سید موسی یا سید عیسی که برادرخانم عمویم بودند رفتیم. (در حین گذشتن از پل خرمشهر و آبادان و جاده آبادان ماهشهر زن و مرد و بچه های زیادی دیدیم که پیاده و با دمپایی و پای برهنه از خرمشهر دور میشدند و فرار میکردند! وقتی این صحنه را دیدم یاد آن قسمت از خوابم افتادم که مردم پیاده از خرمشهر فرار میکردند!)
عمو محمدعلی انسان بسیار مؤمن و با خدا و قرآن خوانی بود و بچه های اهلی علامرودشت را سواد و درس و آموزش قرآن میداد. وقتی او به خرمشهر آمد و ما داشتیم از روی پل خرمشهر رد میشدیم یاد آن تکه از خوابم افتادم که یک مرد نورانی دست ما بچه ها را گرفت و از رودخانه کارون گذشتیم، مطمئن شدم این همان مرد نورانی است که در خواب ما را از جنگ نجات داد.
چند روز قبل از مراسم چهلم شهید صحرائیان پدرم به جهرم آمد و گفت: "خرمشهر در حال سقوت است و سپاه و ارتش با مینیبوسها همه پیرزنان و پیرمردان و مردم بی سلاح را بزور از شهر خارج کردند.
فردای آن روز حاج کریم صحرائیان برادر شهید رحیم صحرائیان ماشین پیکان شهید را برداشت و با پدر و مادرم به خرمشهر رفتند بلکه وسایل مورد نیاز ما را با خود بیاورند اما حجم آتش عراقی ها روی شهر خرمشهر اینقدر زیاد بود که آنها فرصت نکردند جز چنتا بالشت و پتو وسایل دیگری با خود بیاورند و بچه های سپاه از بیم کشته شدن آنها مجبور شان کرده بودند که هرچه سریعتر از شهر خارج شوند!.
چند روز بعد هم خرمشهر سقوط کرد و مدت ١٨ ماه در اشغال رژیم بعث صدامحسین بود، تا اینکه در سوم خرداد ١٣۶١ با عملیات غرورآفرین بیت المقدس١، خرمشهر که از طرف صدام محمره، و از طرف ایران خونینشهر نام گرفته بود آزاد و مجددا خرمشهر نامیده شد.
🖋راوی: نادرزمانی خرمشهری رزمنده بسیجی لشکر٣٣ المهدی(عج) جهرم استان فارس
٣١شهریور١۴٠٢
📤پاسخگویان: وبلاگ امور فرهنگی و پاسخ به شایعات و شبهات فضای مجازی هیئت محبین انصار المهدی(عج)👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com
عضویت در کانالهای واتس آپ، تلگرام، ایتا، سروش، بله:👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708
در وبلاگ:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3208
در ایتا:
https://eitaa.com/pasokhgooyan/4362
در تلگرام:
https://t.me/pasokhgoyan/14682
در سروش:
https://splus.ir/pasokhgooyan/2870
در بله:
https://ble.ir/pasokhha/-3047409265733422618/1695431784297
*حسینیه و هیئت:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/8
*وبلاگ فرهنگی هیئت المهدی*
http://pasokhgooyan.blogfa.com
#هفته_دفاع_مقدس
💠 خاطرهای از نادرزمانی در مورد سردار بیسر شهید خلیل مطهرنیا همرزم سردار شهید قاسم سلیمانی
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/6
🔹در حیاط دبیرستان اسلامی شهرستان جهرم منتظر زنگ مدرسه بودیم که به سر صف برویم. بالاخره زنگ به صدا در آمد و به صف شدیم. بلندگو نام یکی از برادران سپاه را "خلیل مطهرنیا" اعلام کرد و او را به ایراد سخنرانی دعوت کرد.
وقتی سخنران به جایگاه و پشت میکروفن قرار گرفت، از دور و آخرهای صف که نگاهش کردم چهره اش برایم آشنا بود. او خلیل شاهعلیان بود که بعد از پیروزی انقلاب فامیل خود را به مطهرنیا تغییر داده بود. بارها او را دیده بودم و از آرامش و وقاری که داشت خوشم آمده بود و انگار با دیدنش همه به آرامش میرسیدند. هروقت همدیگر را میدیدیم از دور به هم سلام میدادیم و تواضع و فروتنی و لبخند محبتش به چهره حزب اللهی او یک جلوه خاص می داد. دانه های ریز تسبیح کوتاه او یکی پس از دیگری در هر دو دستان و بین دو انگشت شست و اشاره او گرفتار و آزاد می شدند و بر ابهت و وقار او می افزودند.
آن روز خلیل مطهرنیا برای جذب نیرو برای جبهه به دبیرستان ما آمده بود. جذبه او همه را مجذوب می کرد. خلیل می گفت:« بچه ها!، اگر نصف شب دزدی به خانه شما بیاید و پدرپیر و برادر بزرگ شما به دنبال او بدوند و پدرتان از خستگی و پیری به زمین بیفتد و زخمی شود، و برادرتان پایش به آهنی، چوبی، چیزی گیر کند و زخمی شود، شما چکار می کنید!؟! آیا می ترسید و به زیر پتو میروید و قایم می شوید!؟! یا دنبال او می دوید و او را با سنگ و آجر و چوب و آهن و هر چی به دستتان رسید میترسانید و از خانه فراریش میدهید!؟. بچه ها!، صدام به خانه ما حمله کرده و پدر و برادر شما زخمی و مجروح شده اند و حالا نوبت به شما رسیده که دزد را دنبال کنید....»
سخنرانی مطهرنیا که تمام شد به طرف کلاس هایمان رفتیم اما دوست داشتم بروم پیش او و سلامش کنم. به دفتر که رسیدم مطهرنیا آنجا نبود و فقط معلمها دور هم جمع شده بودند؛ یکی دو نفر از آنها بسیار عصبانی و ناراحت بودند و می گفتند:" چه کسی این آقا را دعوت کرده که آمده اینجا و بچه های مردم را گول بزند و به جبهه ببرد؟؟!! اگر این بچه ها با حرفهای این آقا تحریک شدند و به جبهه رفتند چه کسی میآید جواب خانواده های آنها را بدهد؟؟!! این آقایان اگر راست میگویند چرا خودشان به خط مقدم نمیروند و فقط بچه های مردم را جلو میفرستند و شهید میشوند؟؟!!..."
من به دنبال حاج خلیل که در حین خروج از دبیرستان مان بود دویدم و دم درب بهش رسیدم، سلام کردم و گفتم:« آقای مطهرنیا بعضی از معلم ها سر کلاس بچه ها را از آمریکا میترسانند و حرف های بیخود میزنند و با انقلاب خوب نیستند!!.» خلیل لبخندی زد گفت: «نه!، آنها نمیخواهند بچه ها را بترسانند، بلکه خودشان ترسیدهاند و جرات به جبهه رفتن را ندارند.» بهش گفتم صحبت های شما در مورد آمریکا و شوروی و صدام برای ما خیلی خوب بود. گفت:«بیا آن طرف خیابان، الان در سینما سخنرانی دارم.»
مطهرنیا در سینما هم با یک سخنرانی حماسی جوانان و نو جوانان را تشویق به جبهه رفتن کرد.
وقتی خلیل در عملیات کربلای۵ به شهادت رسید، روز تشییع یادم به صحبت های آن معلمی افتاد که می گفت: "اگر این ها راست میگویند چرا خودشان به خط مقدم نمیروند و بچه های مردم را به کشتن میدهند!؟!"
آری، سردار خلیل مطهرنیا با شهادتش، گفتار خود را تصدیق کرد و به خیل صدیقین پیوست. آن روز بعد از نماز میت دوست داشتم چهره حزب اللهی و بسیجی خلیل را ببینم و ببوسم اما او سر بر بدن نداشت!.
خلیل اینقدر با صفا و مهربان و خاکی بود که همه نیروهای لشکر او را دوست میداشتند و ازش تعریف میکردند.
حاج قاسم سلیمانی در عملیاتی با تعدادی از نیروهایش در محاصره عراقیها گیر افتاده و نزدیک بود به اسارت در بیایند! خلیل مطهرنیا و یکی دیگر از فرماندهان جهرمی به کمک آنها رفته و محاصره را شکسته و حاج قاسم و نیروهایش را نجات میدهند.
در خط و جبهه دوئیجی عراق و سنگر های نونی از بچه های جهرمی لشکر٣٣ المهدی(عج) از شجاعت و شهامت و خصایل سردار خلیل مطهرنیا زیاد میشنیدیم. چونکه خلیل مسئولیت معاونت طرح و عملیات لشکر را برعهده داشت، برای شناسائی و جمع آوری اطلاعات از دشمن، چند بار مخفیانه به دل نیروهای عراقی رفته بوده. بعضی ها حتی در مورد اقدامات شجاعانه او اغراق کرده و میگفتند مطهرنیا به کربلا هم رفته بوده و کنار ضریح امام حسین علیه السلام عکس انداخت است!.
از شهر خرمشهر یاد رزمندگان لشکر٣٣ المهدی(عج)، برادران: حاج اسدی، حاج میمنه، چارستاد، کامفیروزی، علی دودمان، عباس اولیائی، آذر پیکان، نیسان، عبدالظیم رحمانیان، حاج نبی رودکی، صفدر زارع، نوروز علی کریمی، سعید کارگر، محمد کارگر، رضا خوش سیما، اصغر عیسایی، الیاس زارع، غلامحسین کدخدایی، رضا درویشی، مهدی بخشایی، سعید
بشکار، و....را گرامی میدارم و بر شهیدان محمود ستاوند, آقابابا صادقی، رحیم صحرائیان،مهدی بازرگان، حمید کارگر، جواد مزدور،کمال شکیبا، جمال شیبانی، ابوالفضل نخل پیما، حیدر زارع، یوسف عبدی، سید مجتبی مصطفوی، و تمامی شهدای لشکر المهدی (عج) سلام درود میفرستم .
بر روح بلند حضرت آیت الله حاج سید حسین آیت اللهی امام جمعه فقید جهرم و حامی رزمندگان جبهه ها صلوات. روح بلند شان با سید الشهدا محشور باد. انشاءالله
🖋راوی: نادرزمانی خرمشهری، رزمنده بسیجی لشکر۳٣ المهدی(عج) جهرم استان فارس
📤پاسخگویان: وبلاگ امور فرهنگی و پاسخ به شایعات و شبهات فضای مجازی هیئت محبین انصار المهدی(عج)👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com
عضویت در کانالهای واتس آپ، تلگرام، ایتا، سروش، بله:👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708
در وبلاگ:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3209
در ایتا:
https://eitaa.com/pasokhgooyan/4366
در تلگرام:
https://t.me/pasokhgoyan/14686
در سروش:
https://splus.ir/pasokhgooyan/2874
در بله:
https://ble.ir/pasokhha/8445240139859031105/1695599050087
*حسینیه و هیئت:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/8
*وبلاگ فرهنگی هیئت المهدی*
http://pasokhgooyan.blogfa.com
بعد از اتمام کار اداری، بلافاصله موتورسیکلت را به خانه میبرد و در بین راه حتی خرید شخصی و نیاز آشپزخانه منزل را از مغازه موجود در مسیرش خرید نمیکرد و بعد از گذاشتن موتورسیکلت کلی راه را پیاده برمیگشت و به آن مغازه میرفت که یک وقت خدای ناکرده استفاده شخصی از اموال بیت المال نکرده باشد!.
حاج حسن تقیزاده هنوز هم حتی از امتیازات و امکاناتی که قانون در اختیار جانبازان قرار میدهد استفاده نمیکند!. او از سهمیه رزمندگی و جانبازیش برای معافیت خدمت سربازی و استخدام پسرانش استفاده نکرد و تا کنون هیچ امتیازی از بنیاد جانبازان نگرفته است!.
حاج حسن، وجه نقدی را در بانک سپرده بود و بعد از مدتی که به آن پول نیاز داشت و میخواست برداشت کند مبلغی بعنوان سود به پول او تعلق میگرفت اما کارمند و رئیس بانک هرچه به او اصرار میکردند که سود را هم تحویل بگیرد، ایشان قبول نمیکردند و آن را بر خود حرام میدانست و فقط همان اصل پولی که سپرده بود را دریافت کرد!
🔹این دو جانباز عزیز را بعنوان نمونه، خدمت شما خوانندگان معرفی کردم، وگرنه انسانهای مخلص زیادی وجود داشتند و هنوز هم هستند که هیچ چشمداشتی به اموال بیت المال ندارند و مدعی سهمخواهی از سفره انقلاب نیز نمیباشند.
🖋راوی: نادرزمانی
📤پاسخگویان: وبلاگ امور فرهنگی و پاسخ به شایعات و شبهات فضای مجازی هیئت محبین انصار المهدی(عج)👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com
عضویت در کانالهای واتس آپ، تلگرام، ایتا، سروش، بله:👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708
در وبلاگ:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3210
در ایتا:
https://eitaa.com/pasokhgooyan/4369
در تلگرام:
https://t.me/pasokhgoyan/14688
در سروش:
https://splus.ir/pasokhgooyan/2876
در بله:
https://ble.ir/pasokhha/7250057955751091452/1696015925091
*حسینیه و هیئت:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/8
*وبلاگ فرهنگی هیئت المهدی*
http://pasokhgooyan.blogfa.com
#دفاع_مقدس
💠 *خاطره نادرزمانی از دو جانباز جبهه و جنگ و سوءاستفاده شان از بیت المال!*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/6
دهه ۶٠ یادش بخیر! آن زمان چه تفکرات خالصانه و الهی بر جامعه و مسئولین حاکم بود!.
🔹سال ١٣۵٩ که جنگ و حمله حزب بعث صدام شروع شد و خرمشهر سقوط کرد، خانواده ما هم مثل مابقی مردم خرمشهر و آبادان و مناطق دیگر جنگی، آواره و به شهرستان جهرم رفتیم.
منزلی که آنجا اجاره کردیم و بنیاد مهاجرین جنگ تحمیلی کرایهاش را میپرداخت، در منطقهای بود که همسایهها مان پاسدار و جانباز و خانواده شهید بودند. یکی دست نداشت!، یکی پا نداشت!، یکی چشم نداشت!، یکی عصا زیر بغلش بود! دیگری روی ویلچر بود!، حاج خلیل کارگر که خرمشهری و اصالتا جهرمی بودند یک دست و یک پایش را تقدیم کرده بود و با عصا راه میرفت!.... مادرم وقتی این صحنه ها را میدید کلی گریه میکرد و میگفت: "وقتی این جوانهای جانباز و خانواده شهدا را میبینم خیلی خجالت میکشم!، اینها بخاطر ما به جبهه رفته اند و دست و پا و بچه هایشان را دادند اما ما سالم و زنده و در آسایشیم!".
پدرم بخاطر اینکه مادرم آرام بگیرد با لبخند بهش میگفت: "میخواهی این دفعه که به جبهه رفتیم خودم و پسرام را در میدان مین بندازیم و دست و پا مان قطع شود و کشته شویم و تو هم همسر شهید و مادر جانباز و شهید بشوی؟!".
گریه های مادر مان نمیگذاشت وقتی پانزده روز از جبهه مرخصی میگرفتیم و به منزل میآمدیم بیشتر از ۵ روز تا یک هفته صبر و تحمل کنیم و طاقت مان تمام میشد و قبل از اتمام مرخصی به جبهه برمیگشتیم. البته ذوق و شوق رفتن به جبهه ها هم اجازه نمیداد رزمندگان تا پایان مرخصی شان در شهرستانها بمانند و همه آنها چند روز قبل از اتمام مرخصی به جبهه برمیگشتند.
یکی از آن همسایگان مان که متاسفانه اسم و فامیل شریفش را فراموش کردهام، پاسدار جانبازی بود و یک دستگاه خودرو سواری پیکان متعلق به سپاه تحویلش بود. ظهر که از سپاه به منزل برمیگشت، خودرو را داخل حیاط پارک میکرد و اصلا تا صبح سوار نمیشد!.
پدرم آن زمان رزمنده لشکر ١٩ فجر استان فارس بود و هروقت از جبهه به خانه برمیگشت این همسایه مان که رزمنده لشکر ٣٣ المهدی(عج) بود به دیدار پدرم میآمد و کلی با هم خوش و بش و تا دیر وقت صحبت و تعریف میکردند.
یک شب ساعت ١١ یا ١٢ که در حال آماده شدن برای خواب بودیم و چراغهای منزل مان را خاموش میکردیم متوجه آرام و آهسته به درب زدن حیاط مان شدیم.
پدرم با تعجب از اینکه چه کسی این وقت شب آمده؟! و چرا زنگ خانه را نمیزند؟!، و چرا آهسته درب را میزند؟! درب را باز کرد و دیدیم همین همسایه پاسدار جانباز و همسرش هستند و موتورسیکلت ما را به امانت میخواهد که خانم بیمارش را به بیمارستان برساند.
پدرم بهش گفت: "با موتورسیکلت که خطر دارد و ممکن است چادرش لای زنجیر گیر کند!، مگر امروز ماشین سپاه را نیاوردی؟".
او گفت: "ماشین که در حیاط مان است اما اشکال شرعی دارد که ازش استفاده شخصی کنم!".
آن زمان هنوز آژانسهای شبانه روزی تاکسی وجود نداشت و آن خانم را در شب و سرمای زمستانی با موتورسیکلت به بیمارستان رساند که از بیتالمال استفاده شخصی نکند!.
قرار بود این جانباز مخلص را برای معالجه و درمان به آلمان و خارج از کشور بفرستند، اما او میگفت: "هزینه سفر و بیمارستان و این خرجهای من را صرف خرید مهمات و آر.پی.جی برای جبهه کنید!"
پدرم به او میگفت: "دنبال معالجه باشید و به آلمان بروید که خوب شوید و بیشتر و بهتر خدمت کنید!". او جواب داد: "من با همین وضعیتم حالا هم به جبهه میروم و خدمت میکنم و جانبازیم هیچ اثر منفی روی جبهه رفتنم ندارد و کار خودم را انجام میدهم، اما اگر در جبهه مهمات و اسلحه و تیر و تفنگ نباشد رفتن به جبهه چه بدرد میخورد؟!! الحمدلله رزمندگان سالم زیادی در جبهه داریم که بهتر از ما میجنگند و نیازی به معالجه من، به بهانه برای رفتن به جبهه و جنگیدن، نیست!"
🔹حاج حسن تقیزاده که از اهالی خرمشهر و اصالتا علامرودشتی و از اقوام مان، و اخوی شهید حسین تقیزاده، و جانباز بسیجی جبهه و جنگ، و یک چشم خود را تقدیم به انقلاب و اسلام نموده است، یکی دیگر از رزمندگان مخلصی است که از اموال بیت المال هیچ استفاده شخصی نمیکرد.
حاج حسن، در زمان جنگ مسئول بنیاد شهید و تعاونی روستاهای علامرودشت بود.
یک دستگاه موتورسیکلت بنیاد در اختیار ایشان بود اما او غیر از برای رفت و برگشت به محل کار و انجام امور بنیاد، به هیچ وجه از آن موتورسیکلت استفاده شخصی نمیکرد و تمام کارهای شخصی خود را پیاده انجام میداد و سوار آن موتور سازمانی نمیشد!. او بسیار احتیاط میکرد که مشغول الذمه مردم و بیت المال نشود.
#طوفان_الاقصی
سلام
لطفا با ارسال نام و نام خانوادگی و نام شهر، و همچنین نوشتار و ابراز احساسات پاک تان به شماره 3000212 در پویش #حریفت_منم
به عنوان حامی مردم فلسطین ثبت نام کنید.
دلنوشتهای شما در لینک زیر به نمایش گذاشته میشود:
https://alaqsastorm.com/aqsa
#یا_سید_الکریم
💠 *دو مطلب به مناسبت چهارم ربیع الثانی سالروز میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام:*
١_اعتقادات خالصانه شاه عبدالعظیم.
٢_ابعاد شخصیتی حضرت عبدالعظیم حسنی از نظر حضرت امام خامنهای.
*کـربـلا را بـا خودت تـا شهـر ری آوردهای/*
*وَه چه نـزدیک است بـا مـا کـربـلا، عبدالعظیم/*
*جان به قربان تو ای سیّد پاکیزه سرشت/*
*شهر ری از تو بهشت است، بهشت است، بهشت…*
1⃣ *اعتقادات خالصانه شاه عبدالعظیم:*
حضرت عبدالعظيم از نوادگان حضرت امام حسن(ع) مي باشد و از اصحاب امام جواد و امام هادي(ع) بود و عقايد خود را بر امام هادي(ع) عرضه داشت و امام او را تأييد كرد. مناسب است ما اين روايت را نقل كنيم:
شيخ صدوق(ره) و غير ايشان از جناب عبدالعظيم روايت كرده اند كه فرمود: بر آقاي خودم، حضرت امام هادي(ع) وارد شدم. چون مرا ديد فرمود: مرحبا به تو اي ابوالقاسم! تو وليّ ما هستي. عرض كردم: اي فرزند رسول خدا! مي خواهم دين خود را بر شما عرضه كنم. اگر مورد پسند شما است تأييد بفرماييد و اگر ناپسند است راهنماييم كنيد:
١_من عقيده دارم خدا، واحد و يگانه است و مثل و مانندي ندارد و جسم و صورت و عرض و جوهر نيست، بلكه پديدآورنده اجسام و صورتهاست. پروردگار و مالك هر چيزي است. او مالك و صاحب هر چيزي است.
٢_عقيده دارم محمد(ص) پيامبر و رسول و آخرين آنان است و بعد از او پيامبري نخواهد بود و تا روز قيامت دين آن حضرت اسلام خواهد بود و شريعت ديگري نخواهد بود.
٣_عقيده دارم امام و خليفه و وليّ امر بعد از پيامبر(ص) اميرالمؤمنين(ع) و بعد از آن حسن(ع) و بعد حسين(ع) و علي بن الحسين و بعد محمد بن علي و سپس جعفر بن محمد و بعد موسي بن جعفر و بعد علي بن موسي و سپس محمد بن علي است و بعد شما را امام مي دانم.
حضرت فرمود: بعد از من پسرم حسن و بعد از او مهدي (ع) خواهد بود كه كسي او را نمي بيند و از نظرها غائب خواهد بود و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد پس از اين كه پر از ظلم و جور شده باشد.
۴_گفتم: عقيده دارم دوست ايشان دوست خداست و دشمن ايشان دشمن خدا است و اطاعت ايشان واجب و معصيت اينان معصيت خدا است.
۵_عقيده دارم معراج و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و ميزان حق است و قيامت خواهد آمد و همه زنده خواهيم شد.
پس امام هادي(ع) فرمود: اي ابوالقاسم! به خدا اين است دين پسنديده ثابت. بر همين اعتقاد بمان. خداوند تو را بر اين اعتقاد محافظت كند.
📚منتهي الآمال، ج ۲ ص ۳۹۲.
2⃣ *ابعاد شخصیتی حضرت عبدالعظیم حسنی:*
🔹 امام خامنه ای: شخصیّت جناب عبدالعظیم هم شخصیت علمی بوده، هم شخصیت جهادی بوده و هم ابتکاراتی داشته است. مرحوم «شیخ نجاشی» میگوید: «ایشان خطب امیرالمؤمنین را جمع آوری کرد.» با این حساب، ایشان در حدود صد و هفتاد سال قبل از تألیف نهج البلاغه، خطب امیرالمؤمنین را جمع آوری کرده است؛ این کارِ خیلی مهمّی است. هیچ بعید نیست که سیّدرضی رضوان اللَّه علیه از نوشته ی ایشان استفاده کرده باشد.
🔹 از سوی دیگر ایشان به دلیل شخصیت جهادی خود، با حال اختفاء و فرار به ری آمده است. شیخ نجاشی میگوید: «حارباً من السّلطان»؛ ایشان از دست خلیفه ی عبّاسی از عراق و حجاز گریخت و به ری آمد؛ چون ری مرکز و محل تجمّع شیعیان بود. هم در مدینه و هم در عراق، همه ی اینها مجبور نبودند از دست خلیفه بگریزند. این، مبارز بودن ایشان را نشان میدهد. مشخّص میشود ایشان اهل نشر معارف امامت بوده؛ بخصوص در دوران حضرت جواد و حضرت هادی علیهماالسّلام که ایشان حداقل راوی این دو امام است. دوران عجیبی بوده است؛ دوران اختناق شدید نسبت به ائمّه و درعین حال دوران نشاط عجیب شیعه در سراسر دنیای اسلام... معلوم میشود در آن دوران، این بزرگوار شخصیت مهم و فعّالی بوده که مورد توجّه خلیفه قرار گرفته و تحت تعقیب بوده و به ری گریخته است.
🔹بنابراین هم شخصیت جهادی است، هم شخصیت علمی است و هم محدّث است و حداقل از امام جواد و امام هادی علیهماالسّلام روایت نقل کرده است.
📚بیانات در دیدار اعضای برگزارکننده ی کنگره ی حضرت عبدالعظیم الحسنی و بیانات در صحن حرم ١٣٨٢/٣/١٢ و ١٣٧٣/٨/۵
🖋اساتید انقلابی و نخبگان علمی
📤پاسخگویان: وبلاگ امور فرهنگی و پاسخ به شایعات و شبهات فضای مجازی هیئت محبین انصار المهدی(عج)👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com
عضویت در کانالهای واتس آپ، تلگرام، ایتا، سروش، بله:👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708
در وبلاگ:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3211
در ایتا:
https://eitaa.com/pasokhgooyan/4373
در تلگرام:
https://t.me/pasokhgoyan/14691
در سروش:
https://splus.ir/pasokhgooyan/2879
در بله:
https://ble.ir/pasokhha/8008307918694429084/1697787892522
*حسینیه و هیئت:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/8
*وبلاگ فرهنگی هیئت المهدی*
http://pasokhgooyan.blogfa.com
🔴شبهه:
فیلم/ تق رئیسی هم دراومد...هر دم از این باغ بری می رسد. پرواز یک هواپیما واسه یه تشک. 🤨
🔵پاسخ:
🔹این کلیپ تقطیع شده مربوط به دوران ریاست جمهوری آقای سید ابراهیم رئیسی نمیباشد.
🔹مراسم تحلیف ریاست جمهوری آقای رئیسی در ۱۴ مرداد ۱۴۰۰ برگزار شد، اما این فیلم مربوط به اردیبهشت سال ١۴٠٠ و زمان ریاست جمهوری آقای حسن روحانی است.
🔹آقای سید محسن دهنوی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو هیئت رئیسه مجلس وقت، در برنامه تلویزیونی "پرونده ویژه شبکه 3" قضیه تشک رئیس جمهور را مطرح کردند.
او مدعی شد که برای این اظهاراتش سند و مدرک هم دارد و میتواند به محکمه ارائه نماید. اما هیچ شکایتی از طرف آقای حسن روحانی و یا دفتر ایشان صورت نگرفت و تنها آقای معزی معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور یازدهم و دوازدهم فقط یک توئیت نامرتبط به اصل موضوع درج کردند.
فیلم کامل این مطلب که در تاریخ ٢١ اردیبهشت ١۴٠٠ منتشر شده است را ببینید.👇
https://jouyakhabar.ir/fa/news/5952/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%7C-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%AA%D9%88-%D9%88-%D8%AA%D8%B4%DA%A9-%D8%B3%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D8%B3-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF
📤پاسخگویان: وبلاگ امور فرهنگی و پاسخ به شایعات و شبهات فضای مجازی هیئت محبین انصار المهدی(عج)👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com
عضویت در کانالهای واتس آپ، تلگرام، ایتا، سروش، بله:👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708
در وبلاگ:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3212
در ایتا:
https://eitaa.com/pasokhgooyan/4375
در تلگرام:
https://t.me/pasokhgoyan/14693
در سروش:
https://splus.ir/pasokhgooyan/2881
در بله:
https://ble.ir/pasokhha/3171962082359261604/1699124475611
*حسینیه و هیئت:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/8
*وبلاگ فرهنگی هیئت المهدی*
http://pasokhgooyan.blogfa.com
💠 *١٠ برداشت نادرست احکام:*
١_شیوه صحیح تجافی. ٢_نماز و روزه میت. ٣_نماز در حال راه رفتن. ۴_قضای غسل جمعه. ۵_نماز خواندن بصورت فرادی هنگام جماعت. ۶_جراحی زیبایی. ٧_توقع نابجا. ٨_پوشاندن پا در مقابل نامحرم. ٩_نماز خواندن پشت به ضریح معصومین. ١٠_شیوه صحیح نذر شرعی.
http://pasokhgooyan.blogfa.com
1⃣ *شیوه صحیح تجافی:*
بعضی از مردم هنگام تجافی در نماز جماعت، زانوهای خود را بر روی زمین میگذارند، در حالی که این گونه صحیح نیست!
شیوه صحیح تجافی، اینگونه است: فرد باید زانوها را از زمين بلند کند و تنها انگشتان دست و سينه پا را بر زمين بگذارد (به صورت نيمه خيز بنشيند).
🔹تذکر: اگر مأموم در رکعت دوم یا آخرِ نماز، به امام جماعت اقتدا کند، در هنگام تشهد امام جماعت، تجافی میکند.
📚رساله توضیح المسائل (شش مرجع)م۱۴۵۲
2⃣ *نماز و روزه میت:*
برخی معتقدند که هزینه نماز و روزه قضای میت، باید از اصل مال میت داده شود؛ درحالیکه هزینه نماز و روزه میت، از اصل مال او پرداخت نمیشود.
🔹اگر میت به ادای نماز و روزۀ قضا، وصیت کرده باشد، از ثلث برداشته می شود و اگر وصیت نکرده باشد، بر عهدۀ پسر بزرگ است و از اموال میت برداشته نمیشود.
📚منبع : (@leader_ahkam)
3⃣ *نماز در حال راه رفتن:*
بر خلاف تصور بسیاری از مردم، میتوان نماز مستحبی را در حال حرکت خواند!
🔹چه فرصتها و توفیقاتی که از دست میرود!!
نمازهای مستحبی را میتوان در حال راه رفتن یا هنگام سوار بودن بر وسیلۀ نقلیه خواند. در این صورت، لازم نیست که رو به قبله بودن رعایت شود و حتی میتوان رکوع و سجود را با اشاره انجام داد.
📚منبع: رساله امام ره و سایر مراجع بخش احکام قبله
4⃣ *قضای غسل جمعه:*
با وجود تأکید فراوان بر غسل جمعه، اما چه بسیار افرادی که از این مستحب مهم، غفلت میکنند و از برکات دنیوی و اخروی آن محروم میمانند.
🔹غسل جمعه بهقدری اهمیت دارد که طبق روایات و نظر همه مراجع تقلید، میتوان قضای آن را در "روز شنبه"، از صبح تا غروب بهجا آورد.
📚 منبع: رساله مراجع، بخش غسلهای مستحبی
5⃣ *نماز خواندن بصورت فرادی هنگام جماعت:*
برخی افراد، هنگام برپایی نماز جماعت، نماز خود را بصورت فرادی اقامه می کنند؛ در حالی که اگر این عمل، عدالت امام جماعت را زیر سؤال ببرد یا موجب هتک جماعت شود، جایز نیست!
✅نظر مراجع:
🔹آیتالله خامنهای: افرادی که هنگام برپایی نماز جماعت، اقدام به خواندن نماز فرادی میکنند، اگر این عمل تضعیف نماز جماعت و اهانت و بیاحترامی به امام جماعتی که مردم اعتماد به عدالت او دارند محسوب شود جایز نیست.
🔸آیت الله مکارم: در صورتى كه هتك جماعت يا توهين به امام جماعت محسوب شود، جايز نيست، و نماز اشکال دارد. در غير اين صورت ( موارد خاص مانند مسافرین در مساجد بین راهی یا کسبه که عجله دارند و در عرف هتک و توهین برداشت نمی شود ) اشكالى ندارد.
🔹آیت الله سیستانی: خواندن نماز فرادا در جایی که نماز جماعت برپا مى شود چنانچه هتک امام جماعت بوده وعدالت وى را زیر سؤال ببرد و او مستحق چنین هتکى نباشد حرام است . ولى نمازش صحیح است. ولی اگر چنین چیز متعارف باشد که یک بخش مسجد نماز جماعت می خوانند و بخش دیگر نماز فرادا، خواندن نماز فرادا اشکال ندارد.
6⃣ *جراحی زیبایی:*توقع نابجا
برخی برای جراحی زیبایی به پزشک نامحرمی که تخصص بالاتری دارد، مراجعه میکنند و این کار را مشروع و جایز میدانند؛ درحالیکه عمل جراحی زیبایی، درمان محسوب نمیشود و نگاه کردن و لمس توسط نامحرم برای این منظور حرام است؛ مگر در مواردیکه برای درمان سوختگی و مانند آن باشد و پزشک مجبور به لمس و نگاه کردن باشد.
📚 رساله آموزشی رهبر معظم انقلاب
7⃣ *توقع نابجا:*
بعضى توقع دارند كه هرچه گفتند فوراً عمل شود. آنها به خاطر توقعى كه دارند، امر به معروف و نهى از منكر نمىكنند و مىگويند: «نگرانيم كه به گفتۀ ما عمل نشود.»
اين گونه افراد توقع نابجايى دارند؛ زيرا مگر مردم همۀ سخنان انبيا و امامان معصوم را گوش دادند!؟ ما بايد مسائل را نسبى و درصدى بررسى كنيم و اگر به تمام اهداف نرسيديم: به همان چند درصد قانع شويم.
🔹حضرت رسول اكرم(ص) به حضرت على(ع) فرمود: «به خدا سوگند كه اگر حتى يك نفر را خداوند توسط تو هدايت كند، براى تو از آنچه خورشيد بر او مىتابد، بهتر است»
در اين حديث، پيامبر عزيز به هدايت يك نفر نيز قانع است.
🔹نمونۀ ديگر از توقع نابجا آن است كه مىخواهد همين امروز و همين الان در كمال رفاه و آسايش با حفظ همه شؤون و عزّت، آن هم با يك تذكر كار انجام شود و اگر به يكى از مسائل فوق ضربهاى وارد شود، مىگويد: «من وظيفهاى ندارم!»
📚 امر به معروف و نهی از منکر (قرائتی)
8⃣ *پوشاندن پا در مقابل نامحرم:*
بعضی از بانوان، گمان میکنند پیدا بودن پا در مقابل نامحرم اشکالی ندارد؛ لذا بدون جوراب در مقابل نامحرم حاضر میشوند؛ در حالی که از نظر تمام مراجع، پوشاندن تمام پا برای زنان، در مقابل نامحرم واجب است؛ همانطور که پوشاندن موی سر برای آنها در برابر نامحرم واجب است.
تنها مورد استثناءِ پوشش برای بانوان در برابر نامحرم، وجه و کفین (صورت و دستها تا مچ) می باشد؛ (البته به شرط اینکه آرایش و زیوری که جلب توجه کند و چشمگیر باشد نداشته باشند.)
⚠️نکته مهم:
پوشیدن جوراب هاى نازک، در صورتى که پا در آن پیدا باشد، براى بانوان جایز نيست.
🔹آیت الله مکارم، پوشاندن کف و روی پا در مقابل نامحرم را بنابر احتیاط واجب، لازم میدانند.
📚منابع: سایت امام خمینی(ره). سایت آیت الله مکارم. سایت آیت الله سیستانی. سایت مقام معظم رهبری.
9⃣ *نماز خواندن پشت به ضریح معصومین(ع):*
برخی افراد، هنگام نمازخواندن در حرم معصومین(ع)، جلوتر از قبر امام(ع) و پشت به ضریح، به نماز میایستند؛ در حالی که بعضی مراجع این کار را جایز ندانستهاند و برخی، این عمل را موجب بطلان نماز می دانند.
✅نظر مراجع:
🔹آیت الله خامنه ای: نمازگزار باید در هنگام نماز جلوتر از قبر پیغمبر(ص) و امام(ع) نایستد.
🔸آیت الله مکارم: شايسته است انسان رعايت ادب کند و جلوتر از قبر پيغمبر(ص) و امام(ع)، نماز نخواند و در صورتى که نماز خواندن هتک و بى احترامى باشد حرام است و نماز هم اشکال دارد، در غير اين صورت نماز باطل نيست.
🔹آیت الله بهجت: اگر بىاحترامى باشد، جايز نيست و در صورتى که بىادبى نسبت به آنها نباشد بنابر اظهر مکروه است، ولى احتياط مستحب آن است که به طور کلى از اين کار مخصوصا از جلوتر ايستادن اجتناب شود.
🔸آیت الله سیستانی: پشت کردن به قبر پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) در صورتیکه بیاحترامی و هتک حرمت به آنان محسوب شود، در نماز و غیر نماز حرام است و امّا چنانچه به دلیل فاصله زیاد یا وجود مانع مثل دیوار هتک و توهین محسوب نشود، اشکال ندارد؛ البتّه فاصله شدن صندوق شریف و پارچهای که روی آن انداختهاند یا ضریح مطهّر، برای برطرف شدن بی ادبی، کافی نیست؛ ولی در هر دو حال اگر قصد قربت حاصل شود، نماز صحیح است.
🔟 *شیوه صحیح نذر شرعی:*
مردم (به ویژه در ایام سوگواری اهل بیت علیهم السلام)، نذرهای زیادی می کنند، ولی بسیاری از آنها نذر شرعی نیست!!
✅ برای انعقاد نذر شرعی لازم است که شرایط ذیل مراعات شود:
۱. صیغۀ نذر (به زبان عربی یا ترجمۀ آن) را به زبان جاری کند، مثلا بگوید «برای خدا بر عهدۀ من است که اگر فلان حاجتم برآورده شد، روز عاشورا، مجلس روضه برپا کنم.»
۲. چیزی را که نذر می کند انجام دهد یا ترک کند، باید از جهتی رجحان (برتری) داشته باشد، پس چنانچه بجا آوردن و ترک آن مساوی باشد، نذر صحیح نیست.
۳. کاری را نذر کند که انجام آن برایش ممکن باشد.
۴. نذر کننده باید مکلف و عاقل باشد و با اختیار نذر کند.
۵. در صورت حضور شوهر، نذر زن (گرچه در اموال خود) بنا بر احتياط واجب باید با اجازه او باشد.
📚 منبع: ( @leader_ahkam)
🖋برداشت های نادرست از احکام
📤پاسخگویان: وبلاگ امور فرهنگی و پاسخ به شایعات و شبهات فضای مجازی هیئت محبین انصار المهدی(عج)👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com
عضویت در کانالهای واتس آپ، تلگرام، ایتا، سروش، بله:👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708
در وبلاگ:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3215
در ایتا:
https://eitaa.com/pasokhgooyan/4376
در تلگرام:
https://t.me/pasokhgoyan/14694
در سروش:
https://splus.ir/pasokhgooyan/2882
در بله:
https://ble.ir/pasokhha/-909091031606447935/1700189985455
*حسینیه و هیئت:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/8
*وبلاگ فرهنگی هیئت المهدی*
http://pasokhgooyan.blogfa.com
#هفته_بسیج_مبارک
💠 *فرمان امام خمینی(ره) برای تشکیل بسیج:*
🔹حضرت امام خمینی در ۴ آذر ١٣۵٨ در جمع پاسداران سخنانی بیان کردند که سنگ بنای تشکیل سازمان بسیج مستضعفین شد.
🔹در این پیام حضرت امام خمینی(ره) فرمودند:
اگر یک ملت که همه جوانهایش مجهز باشند به همین جهازى علاوه بر جهاز دینى و ایمانى که دارند، مجهز به جهازهاى مادى هم باشند، سلاحى هم باشند و یاد گرفته باشند، همچى نباشند که یک تفنگى دستشان آمدند ندانند با آن چه بکنندش. باید یاد بگیرید و یاد بدهید رفقایتان را. جوانها را یادشان بدهید. و همه جا باید این طور بشود که یک مملکت بعد از یک چند سالى بشود یک کشورى با 20 میلیون جوان که دارد بیست میلیون تفنگدار داشته باشد. بیست میلیون ارتش داشته باشد. و این یک همچه مملکتى آسیب بردار نیست. و الآن هم الحمد للَّه آسیب بردار نیست. الآن هم ما پشتیبانمان خداست. و ما براى او نهضت کردیم. براى پیاده کردن دین او نهضت کردیم. و خدا با ماست.
📤پاسخگویان: وبلاگ امور فرهنگی و پاسخ به شایعات و شبهات فضای مجازی هیئت محبین انصار المهدی(عج)👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com
عضویت در کانالهای واتس آپ، تلگرام، ایتا، سروش، بله:👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708
در وبلاگ:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3216
در ایتا:
https://eitaa.com/pasokhgooyan/4379
در تلگرام:
https://t.me/pasokhgoyan/14697
در سروش:
https://splus.ir/pasokhgooyan/2885
در بله:
https://ble.ir/pasokhha/-2990814243631183197/1700977866633
*حسینیه و هیئت:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/8
*وبلاگ فرهنگی هیئت المهدی*
http://pasokhgooyan.blogfa.com
🔹سوره انسان و سوره کوثر در شأن ایشان نازل شده است.
🔹او دارای مقام عصمت و علم است.
🔹سخنان حکمت آمیز و وحی گونه ی بسیاری از او به جای مانده است.
🔹روایات بسیاری درباره جایگاه بلند او در قیامت و بهشت و مقام شفاعت او وجود دارد.
✅همه این موارد، نشان می دهد که او یک انسان معمولی نبوده بلکه شخصیتی است که هر رفتارش می تواند سرمشق دیگر انسانها باشد.
✅ این متن، توان ارائه توصیفی جامع از شخصیت برجسته حضرت زهرا(س) را ندارد، لذا اهل تحقیق را به مطالعه آثار زیر دعوت می کنیم:
📚فاطمه بانوی بهشتی؛ محمد جعفر امامی
📚زندگینامه صدیقه کبری فاطمه زهرا، شهید سید عبدالحسین دستغیب
📚اخلاق حضرت فاطمة، محمد مهدی تاج لنگرودی
📚فاطمه زهرا بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی
🖋پاسخ به شبهات
📤پاسخگویان: وبلاگ امور فرهنگی و پاسخ به شایعات و شبهات فضای مجازی هیئت محبین انصار المهدی(عج)👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com
عضویت در کانالهای واتس آپ، تلگرام، ایتا، سروش، بله:👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708
در وبلاگ:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3217
در ایتا:
https://eitaa.com/pasokhgooyan/4381
در تلگرام:
https://t.me/pasokhgoyan/14699
در سروش:
https://splus.ir/pasokhgooyan/2887
در بله:
https://ble.ir/pasokhha/2170605383143927543/1702821573887
*حسینیه و هیئت:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/8
*وبلاگ فرهنگی هیئت المهدی*
http://pasokhgooyan.blogfa.com
🔴شبهه:
چرا حضرت زهرا باید الگوی زنان باشد در حالی که در طول زندگی کوتاه خود، کار مهمی انجام نداده است، اما زنان زیادی داریم که کشف ها و اختراعات بزرگی داشته اند، یا دانشمند بزرگی بوده اند یا خدمات اجتماعی بزرگی به بشر ارائه کرده اند و ... چرا این زنان را الگو قرار ندهیم؟ مادر ترزا، ماری کوری و ...
🔵پاسخ:
1️⃣ اگر شخصی در زمینه ای خاص مثل ورزش، کسب و کار، علم و دانش، اخلاق، خدمت به هم نوع و ... توانسته انسان موفقی باشد، هیچ اشکالی ندارد که او را الگوی خود قرار داده و راه و روش موفقیت او را در زندگی به کار ببندیم.
بنابراین، دوگانه ای در اینجا وجود ندارد. یعنی نمیتوان گفت "یا فقط حضرت زهرا(س) باید الگو باشد، یا دیگری!".
2️⃣ افراد معمولاً در چیزهایی الگو قرار میگیرند، که به عنوان ارزش تلقی می شوند.
مثلاً ورزشکار حرفه ای شدن، دانشمند شدن، میلیاردر شدن، بازیگر سینما شدن و اموری از این دست، برای برخی افراد ارزش هستند؛ پس باید به دنبال الگوهایی در این زمینه ها بگردند.
✅ اما برای برخی دیگر، انسانیت، زندگی اخلاقی، عدالت، ظلم ستیزی، بندگی خدا و اموری از این قبیل ارزش هستند. برای این ارزشها، حضرت زهرا(س) یک الگوی بی نظیر است.
3️⃣ اگر بخواهیم بین این دو دسته ارزش قضاوت کنیم، باید ببینیم که این ارزشها تا چه حد برای شخص و جامعه مفید هستند.
🔹دانشمند شدن، مخترع شدن، بازیگر شدن، ورزشکار شدن و ارزشهای دنیایی دیگر، اگر برای شخص یا جامعه سودی داشته باشند، سود آنها محدود به همین دنیاست.
🔹اما عشق و مهربانی، بخشندگی و ایثار، ساده زیستی، عدالتخواهی و ظلم ستیزی، بندگی خدا، زندگی اخلاق مدارانه و ... هم در این دنیا و هم در دنیای جاودانه آخرت، برای فرد و جامعه مفید خواهد بود.
✅بنابراین می توانیم بگوییم آن ارزشهایی که حضرت زهرا(س) الگوی کامل آن است، هم برای دنیای ما مفید است و هم آخرت ما.
✅ در این دنیا، بدون تکنولوژی می توان زندگی کرد، اما بدون عدالت و اخلاق نمی توان زندگی کرد. تکنولوژی این دنیا به درد زندگی ابدی ما نمی خورد، اما اخلاق و عدالت، ارتباط مستقیمی با سعادت ما در حیات ابدی دارد.
4️⃣ به عقیده ما، حضرت فاطمه زهرا (س)، یک انسان کامل است؛ یعنی کسی که توانسته تمام ظرفیتها، استعدادها و کمالات نفسانی خود را در بالاترین سطح کسب کند. کسی که دارای تمام فضائل اخلاقی است. کسی که مخلوق برگزیده خداوند است، کسی که خداوند تولد او را خیر کثیر(کوثر) نامیده است. کسی که شفاعت کننده امّت اسلامی است و ... او نه فقط الگوی زنها، بلکه الگوی مردها هم هست:
🔹در حدیث معتبری از امام زمان(عج) که خود انسانی کامل و امام معصوم است آمده است: إنَّ لِي في إبنَةِ رَسولِ اللّه ِاُسوَةٌ حَسَنةٌ؛ همانا دختر رسول خدا (فاطمه) براى من سرمشقى نيكو است.
📚 الغيبه، طوسى، ص286
🔹شما اگر مسلمان هم نباشید، در سیره حضرت زهرا(س) نمونه های فراوانی از اخلاق و انسانیت یافت میشود که بتوانید آن را الگوی خود برای داشتن حیاتی انسانی و اخلاقی قرار دهید:
🔹حضرت فاطمه، دختر پیامبر خدا بود که در جامعه زمان خویش بالاترین جایگاه اجتماعی را داشت؛ اما او به هیچ وجه از جایگاه پدرش سوء استفاده نکرد و در کمال ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی زندگی کرد. لباس ساده وصلهدار میپوشید و طلا و جواهری به خود آویزان نمی کرد.
🔹به شدّت اهل انفاق بود به نحوی که در شب ازدواجش، لباس عروسی اش را بخشید، درآمد باغ فدک که هدیه پدرش بود را کاملاً بین فقرا توزیع میکرد و داستان غذا دادنش به مسکین و یتیم و اسیر نیز معروف است.
🔹در احترام و محبّت و خدمت به پدرش، آنقدر تلاش می کرد که پدر او را «امّ ابیها» یعنی «مادر پدرش» نامید.
🔹به شدّت با حیا و عفیف بود و شخصیت انسانی خود را با زیبایی ها و جذابیت های زنانه اش معاوضه نکرد.
🔹او مادری نمونه بود و فرزندانی تربیت کرد که هرکدام اسوه های اخلاق و انسانیت بودند و پسرانش در راه مبارزه با ظلم و ستمگری به شهادت رسیدند.
🔹در عبادت و بندگی پروردگارش کم نمیگذاشت و همیشه اول از همه برای دیگران دعا می کرد.
🔹او پستونشین نبود؛ بلکه در زمان حیات پدرش در جنگها به یاری او میرفت و پس از رحلت پدرش، برای احقاق حق خود و همسرش(در ماجرای غصب اموال و غصب حکومت همسرش) به میدان آمد و با شخصیت هایی مقابله کرد که تمام جامعه اسلامی در آن زمان، از ترس آن افراد دهان خود را از بیان حق بستند.
✅ اما اگر مسلمان هستید، باید بدانید که:
🔹حضرت زهرا(س) یکی از شخصیت های مورد اشاره در آیات تطهیر، مباهله، مودّت، نور، «فی بیوت اذن الله» و ... است و این آیات در شأن و مقام او نازل شده.
🔴شایعه:
به مداح 60 میلیون دادن!
بعد از تشییع شهدای گمنام، یک حساب کاربری با انتشار نامهای در شبکه اجتماعی ایکس از تعرفه غیرمتعارف و بالای مداحی برای شهدا خبر داد‼️
🔵پاسخ این شایعه در لینک فیلم زیر👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3218
🖋پاسخ به شبهات
📤پاسخگویان: وبلاگ امور فرهنگی و پاسخ به شایعات و شبهات فضای مجازی هیئت محبین انصار المهدی(عج)👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com
عضویت در کانالهای واتس آپ، تلگرام، ایتا، سروش، بله:👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708
در وبلاگ:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3218
در ایتا:
https://eitaa.com/pasokhgooyan/4384
در تلگرام:
https://t.me/pasokhgoyan/14702
در سروش:
https://splus.ir/pasokhgooyan/2890
در بله:
https://ble.ir/pasokhha/-583935786964732234/1703015477021
*حسینیه و هیئت:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/8
*وبلاگ فرهنگی هیئت المهدی*
http://pasokhgooyan.blogfa.com