حب و بغض
حب و بغض انسان نسبت به امور مختلف میتواند انگیزهای در جهت انجام کارها باشد. البته حب و بغضها نیز دارای مراتب است؛ بنابراین هرچقدر که حب انسان نسبت به مسالهای بیشتر باشد تلاشش در مسیر رسیدن به آن بیشتر خواهد بود و برعکس هرچقدر که بغض او از چیزی افزون باشد به همان نسبت در صدد از بین بردن آن برخواهد آمد.
به عنوان مثال اگر شخصی وسیلهای را گم کند به همان میزانی که به آن علاقه دارد برای یافتنش جستجو میکند و ممکن است بعد از یک هفته یا یک ماه دست از تلاش بردارد؛ اما مثلا اگر همین شخص فرزندش را گم کند لحظهبهلحظه در جستجوی اوست حتی اگر سالها زمان ببرد.
با توجه به مثال بالا به خوبی درمییابیم که حب انسان نسبت به هر چیزی میتواند زمینهساز حرکت و کانونی برای تصمیمگیریهای او باشد.
در رابطه با گناه نیز همین قانون حاکم است. هرچقدر ما نسبت به گناه بغض و تنفر داشته باشیم بیشتر با آن مبارزه میکنیم و به هرمیزان که نسبت به عمل شایسته علاقهمند باشیم تلاش خود را مضاعف میکنیم.
اما امروزه میبینیم که گاهی محبوبها جای خود را به مبغوضها دادهاند و مبغوضها جانشین امور محبوب شدهاند.در واقع با تغییر اولویتبندی در امور محبوب و مبغوض، شاهد این امر هستیم که برخی از اموری که در نگاه آموزههای دین، امری بیارزش تلقی میشود نزد مردم عزیز است و بالعکس اموری که دین برای آنها ارزش قائل است نزد مردم بیارزش بشمار میرود.
همین مساله منجر میشود که مثلا برای مرگ کودک بیگناه قدمی برداشته نمیشود اما برای مرگ سگ و گربهها تسلیتهای متعددی ردوبدل میشود.
#کارشناس_اخلاق
#حب_و_بغض
@pasokhsara