7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
|🎶| شده مجنون گوشهگیر ...🌱
#دݪبــࢪ💕
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran
﷽ا
کنار ایستگاه اتوبوس خانمی با دو دخترش ایستاده بود 🚌
زنبوری دورو بر دختربچه پرواز می کرد
گفتم خانم زنبور!🐝
دختر کوچولوش رو جابهجا کرد و گفت ممنون 🙏🏻
گفتم چه دخترایی خدا حفظشون کنه ☺️
اون یکی دخترتان انگار به تکلیف رسیده پوشش مناسب نیست
گفت به شما ربطی نداره ☹️
گفتم از نیش زنبور ترسیدی و تشکر کردی اما انگار نیش نگاههای شهوت آلود را نمیبینی 🐝👀
گفت بچه است ،بقیه نگاشونو کنترل کنن
گفتم جثه اش، اینو نمیگه ؟!
باشه تو مسیر به همه نگاههایی که به سمتش می آید بگو کنترل کنید لذت نبرید.
عصبانی شد 😡 خواست چیزی بگه🙁 اتوبوس اومد🚍
انگشتم را روی بینی ام گذاشتم و به چهره مظلوم و زیبای دخترک نوجوان نگاه کردم در حالی که با جمعیت سوار میشدند
گفتم خانم مواظب دخترانت باش.
#بی_تفاوت_نباشیم
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran
نمیدونم چرا اول صبحی، دم در دانشگاه، کارت دانشجویی چک میکنن؟!
آخه کی اگه کلاس نداشته باشه، 8 صبح میاد دانشگاه؟ 😐😂😂
#شادکنک 😂🎈
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran
زنان فرانسه جرئت استفاده از مترو را ندارند🤨
👤 توییت مکرون، رئیسجمهور فرانسه:
🔺 روزبهروز به تعداد زنانی که از ترس آزار و اذیت با وسایل حملونقل عمومی تردد نمیکنند، اضافه میشود.
به همین خاطر حضور پلیس را مخصوصا در زمانهایی که آزار و اذیت بیشتر میشود، دو برابر میکنیم!😐
#خورجین🤔🤪
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran
یہ تخته سفیدم روش هے ماژیک بکشۍ
آخر سر میشه عینِ تخته سیاھ!
دیگه دل که جاۍ خودشو داره..
با هرگناه یه خطِ مشکۍ
رو صفحه سفیدِ دلت میزنے!(:🤍
#اذان_ظهر_به_افق_اصفهان
😍فقـط خـداسـت که …
😷میشود با دهان بسته صدایش کرد…
🤕میشود با پای شکسته هم به سراغش رفت…
👌تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد…
🍀او تنهاکسی است...
#قراردل 🌱
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran
⭕️ این آخوند، محمد بن زکریایرازی ست.
از همه مردم دنیا تقاضا میکنیم جهت ضربه به نظام و رژیم آخوندی الکل مصرف نکنن🤪😂
#عینک_دودی 😎
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran
✅ برای خداوند فرقی ندارد.
🔹حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود مردی میان سال در زمین کشاورزی خودش مشغول کار بود .حاکم تا او را دید ،بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند .🍃
🔹 روستایی بی نوا با ترس در مقابل تخت حاکم ایستاد .به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند .🍃
🔹حاکم گفت بهترین قاطر به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید بعد حاکم از تخت پایین آمد و آرام آرام قدم میزد ،
گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت .🍃
🔹همه حیران از آن عطا و بی اطلاع از حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند .حاکم پرسید : مرا می شناسی؟
مرد بیچاره گفت : شما حاکم نیشابور و تاج سر رعایا و مردم هستید.🍃
🔹حاکم گفت :
آیا قبل از این همه مرا میشناختی؟
مرد با درماندگی و سکوت به معنای جواب نه سرش را پایین انداخت .
🔹حاکم گفت:🍃
بخاطر داری بیست سال قبل با هم دوست بودیم ، و در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود ، دوستت گفت:
🌸 خدایا به حق این باران رحمتت ، مرا حاکم نیشابور کن ؛و تو محکم بر گردن او زدی که ای ساده دل !
من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده ...
آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟
🔹یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد .
🔹حاکم گفت :
این هم قاطر و پالانی که می خواستی .
این کشیده هم ، تلافی همان کشیده ای که به من زدی .
🔹فقط می خواستم بدانی که برای خداوند ، دادن حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد ..
فقط ایمان و اعتقاد من و تو به خداست که فرق دارد...🌿👌🤔
#آبرنگــــ🎨
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran