eitaa logo
👑پاتوق خنده😎🤣
100.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
9.3هزار ویدیو
0 فایل
📣هشدار:❗ خطر 🧨انفجار 💥🧨از خنده 🤣🤣🤣 سعی من اینه که شادی و خنده مهمون خونه های گرمتون باشه .🤩💖🌹 ✨خوشحال میشم فیلم و مطالب طنز خود رو برامون ارسال کنید✨ @khani688 تبلیغات پربازده مجموعه الماس👈https://eitaa.com/joinchat/2117992721Cac6fd18931
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات پاتوق خنده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش... کم سن و سال بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم بدون اطلاع ازش با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد. من واقعا بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم! تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو خاله! 😰 تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت😔، وقتی هم از خاله رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو... 😰👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1783824717C85cf54a460
هدایت شده از تبلیغات پاتوق خنده
❌عروس عمه م شدم در حالیکه خودش... خیلی ظریف اندام و کم سن بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم بدون اطلاع ازش با اجازه دادگاه منو به عقد پسر عمه م درآورد. من واقعا ❤️‍🔥 بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط عمه م زندگی کنیم! تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو عمه 😰 تا صبح دیونه وااار منتظرش موندم اما کاری از دستم برنمیومدوبرنگشت😔، وقتی هم از عمه رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو... 😱👇🤬 https://eitaa.com/joinchat/1176503195C6a5901d929 ❌☠😈 هیچوقت فکرنمیکردم باچنین صحنه یی روبرو شم 🤫🤬😱
هدایت شده از تبلیغات پاتوق خنده
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم .........https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش... کم سن و سال بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم بدون اطلاع ازش با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد. من واقعا بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم! تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو خاله! تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت، وقتی هم از خاله رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو...😔 https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
هدایت شده از تبلیغات پاتوق خنده
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e