#سلام_امام_زمانم
آقا ببخش که دعاهایمان دعا نشد
قلب سیه ز معصیت خود، جدا نشد
مارا ببخش یوسف زهرا، به مادرت
این رسم عاشقی، به درستی ادا نشد!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌺آرزوی اهل محشر
🌹امام صادق علیهالسلام فرمودند:
🔺مَا مِنْ أَحَدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا وَ هُوَ یَتَمَنَّى أَنَّهُ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع لَمَّا یَرَى لِمَا یُصْنَعُ بِزُوَّارِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ مِنْ کَرَامَتِهِمْ عَلَى اللَّهِ
🔻هیچ کس نیست در روز قیامت مگر اینکه آرزو میکند ای کاش امام حسین علیه السلام را زیارت کرده بودم آن هنگامی که می بیند که با زوار امام حسین علیه السلام چه میکنند، چقدر نزد خداوند مورد کرامت واقع میشوند.
📚وسائل الشیعه، جلد۱۴، صفحه۴۲۴
#حدیث
#زیارت
#اربعین
#کربلا
#حرم
#مشایه
#اربعین
🌴کوچکترین موکب، قشنگ ترین دلدادگی(پیره مردی که بضاعت او در همین حد است با کوزه آب سر راه زوار اباعبدالله نشسته) .
#یا_اباصالح_المهدی
میدان عمل خالیست...
او در پی سرباز است...
چون ما همه سرباریم...
سردار نمی آید...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀🍃✿🍃❀ ❀
#هفته_دفاع_مقدس
هفته دفاع مقدس؛ یادآور جانفشانی های شهیدان، جانبازان، ایثارگران و آزادگان هشت سال جنگ تحمیلی گرامی باد.
#راه_شهدا_ادامه_دارد...
#هفته_دفاع_مقدس
●➼┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺یا من هو فی الحکمة اللطیف🌺
📚اگر بلا سرمون بیاد ممکن خوب باشه!!!!
📚بلا اومد اولین کاری که میکنی چیه ؟؟؟
📚اصلا حکمه بلا چیه؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🔴موضوع:قرآن چگونه شفای بیماری هاست❓
#نهج_البلاغه
💎استشفوه من أدوائكم، و استعينوا به على لأوائكم فان فيه شفاء من أكبر الداء و هو الكفر و النفاق و الغى و الضلال.
🔹براى دردهايتان از قرآن شفا طلب كنيد و براى مشكلاتتان از آن كمك بگيريد؛ زيرا در قرآن شفاى بزرگ ترين دردهاست، درد كفر، نفاق و گمراهى.
📘#خطبه۱۷۶
🎤حجت الاسلام والمسلمین#قرائتی
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
🌟🌟🌟🌟
#یا_اباصالح_المهدی
میدان عمل خالیست...
او در پی سرباز است...
چون ما همه سرباریم...
سردار نمی آید...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
📺سخنرانی حاج آقا قرائتی
✍️موضوع: رحمت میکنیم
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
#یا_رسول_الله
بسکه در هر نفست، جاذبهی توحیدی است
ریگ هم در کف دستت به زبان می آید
❥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم❥
#شنبه_های_نبوی
#السلام_علیک_یا_خاتم_الانبیاء
✲🕊✲🕊✲🕊✲🕊✲
#نهج_البلاغه
💠 آن كس كه از كار مردمى راضى باشدمانند آن است كه در آن كار با آنها شركت كرده
(منتها) آنكس كه در انجام كار باطل دخالت دارد دو گناه مىكند: گناه عمل وگناه رضايت به آن
📘#حکمت١٥٤
✨✨✨ ﷽ ✨✨✨
✅ خاطرهای زیبا از زبان مرحوم حجتالاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی بنظرم زیبا بود که تقدیم میکنم:
✍در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان میگفتیم، اما به گونهای که دشمن نفهمد.
روزی جوان هفده ساله ضعیف و نحیفی، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان میگویی؟ بیا جلو»!
یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او».
آن بعثی گفت: «او اذان گفت».
برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه میکنی. من اذان گفتم».
مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو».
برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد.
وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی، الان دیگر پای من گیر است».
به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود، آنقدر گرم بود که گویا آتش میبارید.
آن مأمور بعثی، گاهی وقتها آب میپاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) میدادند که بیشتر آن خمیر بود.
ایشان میگفت: «میدیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه میشوم. نان را فقط مزه مزه میكردم که شیرهاش را بمکم. آن مأمور هم هر از چند ساعتی میآمد و برای اینکه بیشتر اذیت کند، آب میآورد، ولی میریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار میکرد».
میگفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک میشوم، گفتم: یا فاطمه زهرا ! امروز افتخار میكنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنهکام به شهادت برسم».
سرم را گذاشتم زمین و گفتم: یا زهرا ! افتخار میکنم، این شهادت همراه با تشنهکامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت، این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن.
دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم، تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمیخورد و دهانم خشک شده است.
در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب میآورد و میریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا میزد که بیا آب آوردهام.
اعتنایی نکردم، دیدم لحن صدایش فرق میکند و دارد گریه میکند و میگوید: بیا آب آوردهام.
مرا قسم میداد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم.
عراقیها هیچ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمیخوردند، تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد، طاقت نیاوردم. سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و میگوید: «بیا آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق میکند».
همینطور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم، لیوان دوم و سوم را هم آورد. یک مقدار حال آمدم، بلند شدم، او گفت: به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن ! گفتم: تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمیکنم.
گفت: دیشب، نیمهشب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت: چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی، الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم. ایشان فرمودند: به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آوردهای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد.
فقط بگو لبيک يازهرا (س)
📚حماسههای ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)،
عبد المجيد رحمانيان، انتشارات پيام آزادگان،
چاپ اول : ۱۳۸۸،صفحات ۱۲۵-۱۲۷
_________________
96-فرمول طلایی حل مشکلات-ح پناهیان.mp3
428.8K
🅿️ فرمول طلایی حل مشکلات
✅ حاج آقای پناهیان
✅درنشرمعارف اهل بیت سهیم باشیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اربعین
💫شعر کودکانه تا اربعین
باصدای نوجوان عزیز سرکار خانم یاسمینا نجفی از لارستان
🌸🌸🌸
#شهدا
💠 این عکس یکی از دردناکترین و در عین حال حماسیترین صحنه های دفاع مقدس است.
در فکه در ماجرای گردان حنظله، که ٣٠٠ نفر از نیروهای این گردان درون یک کانال به محاصرۀ عراقی ها در میآیند آنها چند روز با تکیه بر ايمان خود به مقاومت ادامه میدهند و به مرور زمان همگی توسط آتش دشمن و یا عطش مفرط به شهادت میﺭﺳﻨﺪ.
ساعات آخر بیسیمچی گردان، حاج همت را خواست، حاجی پای بیسیم آمد صدای ضعیفی را از آن سوی خط شنید که میگوید:
🔹احمد رفت، حسین هم رفت، باطری بیسیم دارد تمام میشود عراقيها عنقریب میآیند تا ما را خلاص کنند، من هم خداحافظی میکنم از قول ما به امام بگویید همانطور که فرمودید حسينوار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم...
#جهاد_همچنان_باقیست.
#راه_شهداء_ادامه_دارد.
#هفته_دفاع_مقدس
🌷هفته دفاع مقدس گرامی باد.