. #بهترین دسر به روش خاص 😍 پارت اول ✅🌹 ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊ ❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ @patogheasheghaneh

. مواد لازم یک بسته رشته شعریه دو بسته خامه صبحانه نصف فنجان پودر قند یک چهارم قوطی شیر عسلی یک چهارم فنجان شیر سرد 2 بسته خامه عسلی هر نوع بیسکویت ساده یا نمکی برای تزیین میتونید از سس کارامل استفاده کنید 🤎😍 داخل یخچال میزاریم تا خنک بشه و بافتش منسجم بشه بینهایت خوشمزست😋😋 #بهترین دسر پارت دوم ✅ ✅🌹 ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊ ❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ @patogheasheghaneh

این کریستال که می‌بینید در یک معدن در اسپانیا استخراج شده و هیچ تراشی نخورده! همینجوری از دل زمین اومده این‌ها پیریت هستند کریستال‌هایی که از آهن و گوگرد تشکیل شدند. در طبیعت کریستال‌هایی بزرگ زیاد تشکیل دادن ولی این مکعب‌ها دیگه خیلی عجیب غریب اند! آدم خودش بخواد تراش بده اینقدر قشنگ در نمیاد ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊ ❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ @patogheasheghaneh

این عزیزدل ❤️، برای اولین بار خواهر دوقلوی مادرش (در واقع خاله‌اش) رو دیده😊 ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊ ❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ @patogheasheghaneh

♨️به این سید مهربان، میگن دیکتاتور؟ 📌ماجرای #کلاه_صورتی رهبری😳 ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊ ❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ @patogheasheghaneh

ابو الادیان بصری می‌گوید: من خادم امام حسن عسکری‌ علیه السلام بودم. و نامه‌های حضرت‌ علیه السلام را به شهرهای مختلف می‌رساندم. روزی به خدمت ایشان مشرّف شدم. حضرت‌ علیه السلام در بستر بیماری بود. 🤒🤕 وقتی مرا دید، نامه‌هایی ✉️را بیرون آورده و فرمود: این‌ها را به مدائن ببر! پانزده روز در راه خواهی بود. وقتی بازگشتی، صدای ناله و ضجّه از خانه من می‌شنوی و می‌بینی که مرا غسل می‌دهند.😢😕 عرض کردم: آقا جان! وقتی چنین شد جانشین شما که خواهد بود؟🧐 – آن‌که جواب نامه‌ها را از تو بخواهد.🙃 – علامت دیگر؟ – آن‌که بر من نماز گزارد.😇 – نشان بعدی؟ – آن‌که از محتوای کیسه خبر دهد؟😌 آن‌گاه با نامه‌ها از نزد امام‌ علیه السلام خارج شدم و به مدائن رفته 🚶‍♂🚶و جواب نامه‌ها را گرفتم. درست پانزده روز بعد به سامرا بازگشتم، و همان‌طور که امام‌ علیه السلام فرموده بود، صدای ضجّه و ناله از خانه امام‌ علیه السلام به گوش می‌رسید.😱😰😭 وقتی وارد اتاق شدیم، دیدیم امام حسن عسکری‌ علیه السلام در کفن پیچیده شده🙁 است. برادرش جعفر [کذاب]😨 برخاست تا بر او نماز بخواند. اما همین که می‌خواست تکبیر بگوید، پسر بچه گندم گونی که موهای پیچیده 😍داشت و میان دندان‌هایش باز بود، آمد و ردای جعفر را کشید و گفت: 💐کنار برو! ای عمو! من از تو به گزاردن نماز بر پدرم سزاوارترم😎 ادامه دارد.... #قصه_شب ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊ ❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ @patogheasheghaneh

#معلم ༺◍⃟😊჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: شناخت شخصیت امام حسین علیه‌السلام 😍 #داستان گوینده:معین‌الدینی ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊ ❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ @patogheasheghaneh