#قصه_شب
#امام_علی_ع
#عشقم_اهل_بیت
مرد فقیری نزد حضرت علی (ع) رفت تا کمی درد دل کند.
کودکان این مرد از شاخه درخت خرمای همسایه، که به خانهشان راه پیدا کرده بود، خرما میچیدند و این کار سبب عصبانیت مرد همسایه میشد. 🌿
حضرت علی به نزد مرد همسایه رفت تا به طریقی رضایت او را جلب کند تا اجازه دهد کودکان مرد فقیر روزی چند خرما از درخت بچینند
اما مرد همسایه به هیچوجه راضی نشد.😢
سرانجام حضرت علی پیشنهاد داد که نخلستان ارزشمندش را با خانهی کوچک مرد همسایه تعویض کند. مرد همسایه شگفتزده شده بود، پیشنهاد را پذیرفت و دلیل این کار را از حضرت پرسید.
امام فرمود: دلم میخواهد کودکان این مرد شاد باشند و بیترس از درخت، خرما بچینند و بخورند.
سپس حضرت علی (ع) به پدر کودکان فرمود: این خانه را به تو میبخشم به اینجا اسبابکشی کن و بگذار کودکانت با خیال راحت خرما بچینند، بگذار این نخل، دل کودکانت را شاد کند.🌱💓
نکته:👇👇👇📣
امام علی(ع) توی هر شرایطی باتوجه به چیزایی که دراختیارشون بوده و یا در توانشون بوده به مردم کمک میکردن و سعی میکردن بهترین کار رو بکنن
گاهی با بازی کردن
گاهی با خرما
گاهی با نخلستان
گاهی با چند سکه
گاهی....
ولی تلاششون شاد کردن دل مردم بوده
یاعلی🙏
❤️پاتـــــوقِعـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ
@patogheasheghaneh
✨ساده زیستی دخت نبی اکرم🥺
سلمان فارسی می گوید: روزی حضرت فاطمه (س) را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر دارد. در شگفت ماندم👀 و تعجب کردم، گفتم: عجبا! دختران پادشاه ایران و روم بر کرسی های طلایی می نشینند و پارچه های زربافت به تن می کنند
و این دختر رسول خداست که نه چادرهای گران قیمت بر سر دارد و نه لباس های زیبا. فاطمه (س) پاسخ داد: ای سلمان! خداوند بزرگ لباس های زینتی و تخت های طلایی را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.
حضرت زهرا (س) سپس به محضر پيامبراکرم (صلى الله عليه و آله) آمدند و گفتند:
یا رسول اللّه سلمان از لباس ساده من تعجب😳 مى کند!
قسم به خدایى که تو را به پیامبرى برانگیخته است، مدت پنج سال است که زیرانداز شبانه من و على پوست گوسفندى است که روزها علوفه شترمان را بر روى آن مى ریزیم،
و شب ها بر روی او میخوابیم و بالش ما نیز قطعه پوستى است که درون آن از لیف درخت خرماست.🌴
#عشقم_اهل_بیت
#فاطمه_زهرا_س
༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊
❤️پاتـــــوقِعـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ
@patogheasheghaneh
زین العابدین میگن به این دلیل😳☺️😇
شبی در محراب خویش مشغول عبادت بود که شیطان به صورت ماری بزرگ🐍 مجسم شد تا حضرت را از عبادت با خدا بازدارد؛
ولی امام توجهی به او نکرد. سپس شیطان شست پای امام را به دندان گرفت؛
ولی امام باز هم توجهی نکردند. هنگامی که نماز ایشان تمام شد، خدا حقیقت آن مار🐍 را به امام نشان داد که او شیطان😈 است. حضرت به او فرمودند: دور شو ای ملعون! سپس به تعقیبات نماز خود پرداختند. در این هنگام امام صدایی شنیدند، بدون اینکه گویندة آن را ببینند که می گفت:
حقا تو زین العابدین هستی! و این سخن را سه بار تکرار کرد؛ پس به این لقب مشهور گشت.😍😍
بحار الانوار، ج99، ص194.
#عشقم_اهل_بیت 🖤 #امام_سجاد_ع
༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊
❤️پاتـــــوقِعـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ
@patogheasheghaneh