eitaa logo
کانال پاتـــــوق دوستـــــان
2.5هزار دنبال‌کننده
119.9هزار عکس
85.4هزار ویدیو
264 فایل
سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما سروران وبزرگواران کانال پاتوق بهترین جملات زیبا, مذهبی , واشعار وبهترین جملات ناب لینک کانال @Patoghedoostanha
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 همه خانمها دوست دارن که بدونن چه جوری میتونن شوهر خودشون رو تحت تأثیر قرار بدن محبتش رو جلب کنند اما گاهی هرچه تلاش می کنن رابطشون حتی خراب تر هم میشه گاهی خانوم ها با توجه به گذشت ها و ایثار هایی که تو زندگی زن و شوهریشون دارن نه تنها شوهرش بهش جذب نمیشه حتی ازش دور تر هم میشه باید بدونیم اون خانوم چه چیزی در زندگیش کم گذاشته پاسخ به این پرسش فقط یک کلمه است «احترام» یک مرد نیاز داره همونجوری که هست پذیرفته بشه پذیرش با تحمل شوهر فرق داره اگر شوهرتون بفهمه دارید تحمل می کنید احساس نقص میکنه اون جوری که باید نمیتونه شما را دوست داشته باشه ادامه دارد....
کانال پاتـــــوق دوستـــــان
✍️ 💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانه‌ای بود که هر چشمی را نوازش می‌داد. خورشید پس از یک روز آتش‌بازی در این روزهای گرم آخر ، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه می‌کشید. دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را می‌دیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد می‌شد، عطر او را در هوا رها می‌کرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم می‌کرد! 💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت می‌گذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگی‌ام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد. همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر می‌دانستم اوست که خانه قلبم را دقّ‌الباب می‌کند و بی‌آنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟» 💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ می‌چرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم می‌کردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...» هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطه‌ای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟» 💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار می‌کند :«الو... الو...» از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو می‌شناسی؟؟؟» 💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟» از اینکه اسمم را می‌دانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خنده‌ای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب می‌شناسم عزیزم!» و دوباره همان خنده‌های شیرینش گوشم را پُر کرد. 💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدن‌مان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من به‌شدت مهارت داشت. چشمانم را نمی‌دید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول می‌زنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقی‌مان در گرمای ، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک! 💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم. از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دست‌بردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است. 💠 دیگر فریب شیطنتش را نمی‌خوردم که با خنده‌ای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم می‌برمت! ـ عَدنان ـ » برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمی‌دانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟... 🌴🌴🌴💎🌴🌴🌴 ✍️نویسنده:
_الناس سرگذشت واقعی 💫 💠من از بچگی تا دوران بلوغ خیلی بچه خوبی بودم یادم نمیاد روزه نگرفته باشم نماز هم میخوندم ولی بعد از بلوغ شروع کردم به سستی و🔥 گناه 🔥 😔فقط ماه رمضان نماز میخوندم و روزه میگرفتم تا اینکه 6 سال پیش تبدیل شده بودم به یک هیولای فاسد غرق شده در گناه 🔸ما یک داماد داشتم همسن و سال خودم همش به من میگفت مهدی ماه رمضان هم لازم نیست نماز بخونی و روزه بگیری الکی خودت رو خسته میکنی وقتی پیر شدیم هر دو باهم میریم مسجد بس میشینیم یک ضرب نماز میخونیم... 😞 تا حدی که نعوذبالله خدا یکم به ما بدهکار بشه 🔸6 سال پیش یک روز بهمون خبر دادند که دامادمون و پدرش که سایپا داشتند با یک تانکر گاز شاخ به شاخ تصادف کردند ▪️خلاصه هردو فوت کرده بودند دم در اونا نشسته بودم و منتظر اومدن جنازه ها بودیم که... 🗯یهو تو فکر فرو رفتم فکر کردم حالا اون چه جوابی داره برای نماز و روزه هایی که به جا نیاورده.... 😥واقعا اگه من جای اون بودم باید چی جواب میدادم برای گناهان بیشماری که کردم باید چه بهانه و عذری می اوردم وای خدای من چنان در فکر فرو رفته بودم که اصلا متوجه نشدم که جنازه ها رو خیلی وقت بود که آورده بودند. 🔆اون روز گیج و منگ بودم تا شب همش فکر میکردم به اینکه الان دارن ازش چی میپرسن و اون چه جوابی داره و اگر من بودم چی ؟؟؟؟ 🌙شب با کلی ناراحتی خوابیدم تو خواب دیدم که توی صحرای تاریک هستم.... 🌸 ادامه دارد.... 🍃..
نهم ماه بهمن، مصادف با سالروز ترور حداقل ۱۱ ایرانی در بین سالهای ۶۲ تا ۷۲ در شهرهای مختلف کشور به دست ایادی آمریکا است.شهادت ۱۱ ایرانی در حملات تروریستی امروز / اسامی شهدای ترور ۹ بهمن مصادف با سالروز ترور حداقل ۱۱ ایرانی بی گناه در بین سالهای ۶۲ تا ۷۲ در شهرهای مختلف کشور به دست ایادی آمریکا است. اسامی شهدای این روز به شرح زیر می باشد: اسماعیل تقی زاده ۹ آذر ماه ۱۳۴۲ در استان خراسان متولد شد و ۹ بهمن ماه ۱۳۶۲ در دیواندره در حالی که پاسدار مشمول بود در یک حمله مسلحانه به شهادت رسید. جعفر غفارزاده ۱ اردیبهشت ماه ۱۳۴۳ در استان تهران متولد شد و ۹ بهمن ماه ۱۳۶۲ در حالی که پاسدار انقلاب بود در جاده دیواندره در یک حمله مسلحانه به شهادت رسید. فرهاد فتحی ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۳۴۷ در استان کردستان متولد شد و ۹ بهمن ماه ۱۳۶۲ در یک حمله مسلحانه به شهادت رسید...
✍️🌷نمی‌دانم تا به حال به غروب خورشید خیره شده‌اید یا نه؟ حس خاصی به آدم دست می دهد. آفتاب انگار موقع رفتن، حرف‌هایی می‌زند که اهل دل آن را به خوبی درک می‌کنند. من در رفتار شهدا خیلی دقت می‌کردم. بعضی از کارهای شان به ما می‌فهماند که دیگر ماندنی نیستند. بسیاری از شهدا علاقه عجیبی به تماشای غروب خورشید داشتند. عصرها یک گوشه کز می‌کردند، به آفتاب خیره می‌شدند و در سکوتی پر معنا فرو می‌رفتند. انگار به آفتاب دل بسته بودند که با رفتنش، حس و حال شان عوض می‌شد، اما نه. شهدا و دلبستگی؟! محمد هم از همین قبیله بود. با این که خیلی دوستش داشتم و همیشه با او شوخی می‌کردم اما غروب وقتی یک گوشه می‌نشست و به شفق خورشید نگاه می‌کرد، دیگر جرأت نزدیک شدن به او را نداشتم. اگر قسم بخورم که نور صورت محمد را در نیمه شب، در تاریکی سنگر با چشمان خود دیدم، باور خواهید
⬛️ مظنون همکاری با اسراییل اسراییل از چه نیروی کمکی برای نفوذ در جمهوری اسلامی استفاده می کند؟ از چهار گروه: 1_ از یهودیان ایران ، که تقریبا بیست هزار نفر هستند . 2_ از بهاییان که همپیمان اسراییل هستند و مدعی اند که بیش از یکصد هزار نفرن هستند. 3_ از لیبرال های غرب گرا در ایران ، بویژه کسانی که در دانشگاه های آمریکا و اروپا تربیت شده اند و در معرض شکار توسط موساد بوده اند، و یا این که خانواده های آنها در اروپا و آمریکا هستند. 4_ از فرزندان مسئولان ایرانی که مقیم آمریکا و اروپا هستند. برای آشنایی با مظنونین ردیف اول یعنی یهودیان ، به گزارش زیر توجه کنید ؛ سایان ها که عوامل موساد در سراسر جهان هستند. به نظر شما آیا موساد بدون کمک ها در ایران ، می توانست دکتر فخری زاده را به شهادت برساند ؟ سایان ها ؛ بازوی عملیاتی موساد هستند. سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل همواره به دنبال جاسوسی، خرابکاری، ترور، توسعه روابط مخفیانه ویژه و اموری از این قبیل برای حفظ امنیت اسرائیل در سراسر نقاط جهان بوده‌اند. یکی از راه‌هایی که موساد در این راستا از آن سود جسته است، استفاده از سایان‌ها می‌باشد. سایان‌ها یهودیان داوطلب کمکی هستند که در اقدامات عملیاتی موساد به کمک آن شتافته و توانایی‌های خود را در راه خدمت به این سازمان دریغ نکرده‌اند. «سایانیم» که واژه مفرد آن می‌باشد، در لغت به معنی «کمک‌رسان» و «دستیار» می‌باشد که به آن دسته از یهودیان داوطلب کمکی که در خارج از اسرائیل زندگی کرده و عضو موساد نیستند اطلاق می‌گردد. از این یهودیان خواسته می‌شود بدون هیچ سؤالی موساد را در مسیر اهدافش در کشور‌های خارجی یاری رسانند. سایان‌ها کارهایی از قبیل مراقبت پزشکی، مهیا کردن پول، تدارکات و جمع‌آوری اطلاعات برای موساد انجام می‌دهند. ⬛️ نشان موساد / نشان سازمان موساد اسرائیل سایانیم بخش مهم و بی‌همتایی از عملیات موساد می‌باشند. سایان‌ها باید صددرصد یهودی باشند و هرچند شهروند اسرائیل به حساب نمی‌آیند اما بسیاری از آنان از طریق بستگانشان با اسرائیل در ارتباطند. جاکوب کوهن نویسنده فرانسوی و یهودی مراکشی‌الاصل در یک مقاله درباره سایان‌ها می‌نویسد: «آنها یهودیان ملی‌گرایی هستند که در راستای استفاده از تخصص‌شان به خدمت موساد و سایر نهاد‌های یهودی صهیونستی در می‌آیند. تأسیس این شبکه به دهه پنجاه قرن گذشته بازمی‌گردد و هدف از تشکیل آن، انجام عملیات‌های گسترده‌ی اطلاعاتی و تبلیغاتی برای رژیم صهیونستی و انتقال یهودیان سراسر جهان به سرزمین‌های اشغالی بوده است.» سایان‌ها نقش‌های بسیار متفاوتی بازی می‌کنند. مثلاً یک سایان که در آژانس کرایه اتومبیل کار می‌کند می‌تواند در اجاره‌ی یک اتومبیل بدون نیاز به کامل کردن اسناد لازم به موساد کمک کند. یک سایان که در آژانس مسکن مشغول به کار است می‌تواند بدون برانگیختن سوء ظن، خانه‌ای را برای عوامل موساد اجاره کند. یک سایان اگر در بانک کار کند حتی در نیمه شب هم امکان فراهم کردن پول را دارد و پزشکی که در شمار سایان‌ها است می‌تواند زخم یک گلوله را بدون گزارش کردن به پلیس درمان کند. هدف از سایانیم این است که گروه وسیعی از یهودیان در دسترس باشند تا به هنگام نیاز، به موساد کمک کنند و دهان خود را بسته نگه دارند. به این افراد تنها هزینه‌هایی که متحمل می‌شوند پرداخت می‌شود. اصولاً خطری از جانب سایان‌ها موساد را تهدید نمی‌کند، چرا که اطلاعات طبقه‌بندی شده در اختیار آنان قرار نمی‌گیرد. اما در صورت برملاشدن آنان و صدمه رسیدن به آنان، موساد اهمیتی به این موضوع نمی‌دهد و اگر کسی در این مورد چیزی بپرسد جواب این است که: «بدترین چیزی که ممکن است بر سر این یهودیان بیاید چیست؟ همه‌شان به اسرائیل خواهند آمد و چه بهتر»! عملاً موساد برخلاف سرویس‌های اطلاعاتی پرجمعیتی مثل CIA و MI6 از افراد کم‌تری در عملیات‌های اطلاعاتی خود بهره می‌گیرد. برای مثال یک ایستگاه متعلق به CIA در یک کشور خارج از آمریکا، برای انجام عملیات اطلاعاتی بیش از صد نفر از نیروهای اطلاعاتی خود را درگیر می‌کند ولی این میزان برای موساد در هر ایستگاه کمتر از ده نفر می‌باشد؛ زیرا موساد به‌جای نیرو‌های اطلاعاتی از افراد دیگری بهره می‌جوید. در اینجا سایان‌ها هستند که به کمک موساد شتافته و با همکاری‌های خود در تسریع عملیات آنها را یاری می‌دهند. سایان‌ها الزاماً نیازی به دانستن طرح کامل عملیات ندارند و صرفاً آنچه را که عوامل موساد از آنان می‌خواهند انجام می‌دهند.
شخصی از حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) از قدرت و استطاعت سؤال کرد ✨ ⤵️ ( ) 🌷 ✨در تحف العقول صفحه 468 ضمن حدیث مفصلی از امام هادی (ع) که می‌نماید 📝رساله‌ای است که امام در موضوع جبر و تفویض و عدل به گروهی از شیعیان نوشته است‌1، می‌نویسد : 🧔شخصی از حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السّلام) از قدرت و استطاعت سؤال کرد که آیا انسان قدرت و استطاعت دارد و کارها را با قدرت و استطاعت خود می‌کند یا فاقد قدرت و استطاعت است؟ ☝️و اگر قدرت و استطاعت دارد و کارها را با حول و قوّه خود می‌کند، پس دخالت خداوند درکاری که انسان به قدرت و استطاعت خود می‌کند چگونه است؟ ⚠️از متن حدیث چنین استفاده می‌شود که سؤال کننده معتقد بوده که انسان دارای قدرت و استطاعت هست و کارها را با قدرت و استطاعت خود می‌کند؛ بنابر این دخالت تقدیر الهی برایش غیر مفهوم بوده است. 💟امام به او فرمود: سألت عن الاستطاعة، تملکها من دون اللّه او مع اللّه؟ تو از استطاعت سؤال کردی. آیا تو که مالک این استطاعت هستی، به خودی خود و بدون دخالت خداوند صاحب این استطاعتی یا با شرکت خداوند صاحب آن هستی؟ 🤔سؤال کننده در جواب متحیر ماند چه بگوید.. (استاد مطهری ادامه دارد✨)
🌱تشـرفات... خادم حضرت امام حسن عسکری علیه السلام نقل میکند: من از جمله خدمتگزاران حضرت بقیةالله ارواحنا فداه به امر پدر بزرگوارشان بودم. کارم این بود که آن حضرت را از سرداب بیرون می آوردم و خدمت امام حسن عسکری علیه السلام می بردم و بعد از اینکه حضرت ایشان را می دیدند باز بر می‌گرداندم. روزی طبق معمول آقا را از سرداب بیرون آوردم و خدمت پدر بزرگوارش بردم. حضرت ایشان را بر دامن خود نشاندند و صورتش را بوسیدند و با هم به زبانی تکلم نمودند که من نمی فهمیدم چه لغتی است. بعد هم فرمودند ایشان را به سرداب برگردانم. وقتی حضرت را بردم و خودم برگشتم دیدم افراد زیادی از نزدیکان «معتمد عباسی» نزد حضرت عسکری علیه السلام هستند و به حضرت می گویند: خلیفه به شما سلام می رساند و می گوید: خبردار شده ایم خدا به شما پسری کرامت کرده و او الان بزرگ شده است، چرا ما را از موضوع مطلع نکرده ای تا ما هم در شادی شما شریک باشیم؟! اکنون باید آن مولود را بفرستی چون ما مشتاق دیدارش هستیم. وقتی من پیغام خلیفه را از ایشان شنیدم خیلی مضطرب شدم اما حضرت عسکری علیه السلام خطاب به من فرمودند: فرزندم حجت خدا را پیش خلیفه ببر. از شنیدن این کلام امام اضطرابم زیادتر شد و تحیرم بیشتر گردید چون یقین داشتم خلیفه در صدد قتل حضرت بقیه الله علیه السلام است؛ لذا در رفتن به سرداب و آوردن آن حضرت تعلل می نمودم و به حضرت عسکری علیه السلام نگاه می کردم؛ ولی حضرت به روی من تبسم نمودند و فرمودند: نترس، برو حجت خدا را پیش خلیفه ببر. هیبت امام مرا گرفت. رفتم و وارد سرداب مقدس شدم دیدم صورت سرور و مولایم مثل آفتاب درخشان است و آن خال سیاهی که بر گونه راست داشت مثل ستاره ای پر نور می درخشید. هیچ وقت آقا را به آن حسن و جمال ندیده بودم. آن سرور را بر دوشم گذاشتم و از سرداب بیرون آمدم و از خانه خارج شدم. تمام شهر سامرا از زمین تا آسمان از نور صورت مبارکشان روشن و منور گردید. زنان و مردان در خیابان ها و راه ها جمع شده و بسیاری از آنها بر بالای بام ها آمده بودند تا جمال بی مثال امام زمان ارواحنا فداه را مشاهده کنند. چنان ازدحامی شد که راه رفتن بر من دشوار گردید. گماشتگان خلیفه مردم را از اطراف من دور می کردند تا این که مرا وارد دار الاماره نمودند...
🔴 گزارش و تحقیق محلی و میدانی وحید اشتری از فوت نیکاشاکرمی ١. این تحلیل سی و پنج قسمت است تا آخر بادقت بخوانید. اکثر شواهد عینی از اهالی محل و ساختمونی هست که نیکاشاکرمی اونجا حادثه براش اتفاق افتاده ۲. ادامه متن رو از زبان وحید اشتری بخوانید ‏۳. من تقریبا وقت گذاشتم و همه مطالب در مورد ‎ را خواندم. تقریبا هیچ چیزی نیست که نخوانده باشم یا ندیده باشم. بخاطر دغدغه خودم رفتم آدرس دقیق در محله امیراکرم را هم پیدا کردم. با اهالی ساختمان و برخی همسایه‌ها هم صحبت کردم. قصه این طفل معصوم هیچ ربطی به اعتراضات ندارد. ‏۴. البته اینکه نیکا مثل خیلی از هم سالانش در اعتراضات هم شرکت کرده قطعی است. همسایه‌هایی که با کلانتری محل کیفش را اولین بار باز کرده‌اند می‌گویند در کیفش یک عینک شنا و یک حوله خیس بوده است. عینک شنا را معمولا برای جلوگیری از خوردن ساچمه به چشم و حوله را برای گاز اشک آور می‌برند. ‏۵. ولی من با صحبت اهل محل خیلی زود فهمیدم قصه‌هایی که این چندوقت در مورد بازداشت چند روزه و شکنجه و تعقیب و گریز و چیزهای دیگر نوشته شد مشخصا ساخته ذهن خبرنگاران رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور است. هم همسایه‌ها و هم کسبه محل پیدا شدن جنازه را متعلق به ۳۰ شهریور می‌دانند. ‏۶. یعنی نیکا غروب ۲۹ شهریور در اعتراضات بلوار کشاورز بوده و شب به این ساختمان نیمه کاره در لبافی نژاد که فقط چند پلاک با منزل خاله‌اش فاصله دارد آمده است. نزدیک صبح چند ساعتی روی پشت بام بوده و تعداد زیادی سیگار کشیده است که فیلترهایش باقی است. ‏۷. در این چند ساعت شروع می‌کند به پاک کردن اکانت‌ها در شبکه‌های اجتماعی و احتمالا خاطرات و عکس‌ها و کانتکت ها و چیزهای دیگر. بعد همسایه‌ها نزدیک صبح صدای افتادن یک جسم سنگین در حیات خلوت را می‌شنوند. ساعت‌های متفاوتی را ذکر می‌کنند که خیلی دقیق نیست. بین ۴ تا ۵ و نیم صبح. ‏۸. همسایه طبقه زیر همکف که اولین نفر جنازه را دیده می‌گوید بخاطر بالاتر بودن باغچه از داخل خانه پشت باغچه را نمی‌تواند ببیند. حدود ساعت ۱ ظهر که برای گربه‌های حیاط غذا می‌آورد متوجه جنازه می‌شود و به سایر همسایه‌ها و پلیس فورا زنگ می‌زند. ‏۹. اهالی محل و کسبه ها هم آمدن پلیس و بردن جنازه را متعلق به ظهر ۳۰ شهریور می‌دانند. اینکه رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور گفتند نیکا ۲۹ یا ۳۰ شهریور دستگیر شده و ده روز بازداشت بوده و آنجا شکنجه شده و الباقی داستان رسما با توجه به شهادت اهل محل یک قصه تخیلی می‌نماید. ‏۱۰. برخی ساعتها و تاریخ وقایع و جزئیاتی که برخی خبرگزاری‌های داخلی منتشر کرده‌اند بعضا اختلافاتی با چیزهایی که اهل محل می‌گویند دارد. من در این روایت فقط جزئیات ساعتها و رخ‌دادهایی را می‌نویسم که مستقیما از همسایه‌ای که جنازه را دیده یا به پلیس زنگ زده یا ... شنیدم. ‏۱۱. فیلمی که از ورود نیکا به ساختمان منتشر شد هم برای دقایق اولیه بامداد ۳۰ شهریور است. نیکا در حال تعقیب و گریز نیست و دنبال آدرس جایی می‌گردد که تا حالا به آنجا نرفته است. اول از کوچه عبور می‌کند بعد در تلفن می‌گویند برگرد. به درب خانه هم که می‌رسد درب را برایش باز گذاشته‌اند. ‏۱۲. من با پرس و جو از همسایه‌ها تقریبا مطمئن شدم که زنده از بالا خودش پریده است. اولا کسی را که زنده باشد و به زور از بالا بیندازند حتما داد و هوار می‌کند و هنگام سقوط جیغ می‌کشد ولی در خودکشی یا اشکالی شبیه به این که طرف با قصد خودش می‌پرد متفاوت است. ‏۱۴. نکته بعد اینکه در تصاویر حیات خلوت مشخص است جای جنازه با نقطه‌ای که به زمین خورده چند وجب فاصله دارد. یعنی طفل معصوم زنده بوده و داشته جان می‌داده. همسایه‌ها مطمئن بودند با پیشانی زمین خورده و جمجمه‌اش کامل له شده ولی جنازه‌اش روی زمین برگشته است. ‏۱۵. روی تصویر جنازه در حیات خلوت دقت کردم‌. بند کتانی‌هایی که پایش بود را دور پاش پیچیده بود ولی این کتانی‌ها در حال تقلا از پایش درآمده بود. احتمالا برای آن چند لحظه‌ای است که طفل معصوم داشته روی زمین دست و پا می‌زده است. همسایه‌ها می‌گویند له شدگی جمجمه و شکستگی ساق مشهود بود.
🌱 🌺 سلام عزیزان اعیاد مبارک 🌸🌸🌸❤️❤️❤️بخش اول یکی از عوامل بیماری زا که بر گرفته از کتب معتبر شیعه است وروایت از ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین میباشد، غم وغصه است اولا صبر بر بلا سفارش شده ،،صبر پیروزی به همراه داره وجزع وفزع انسان را بیمار می‌کند، واستعینوا بالصبر والصلاه اساسا حب دنیا ودلبستگی به آن‌ غم میاره وغم بیمار میکنه . غم قلب وروح را بیمار می‌کند.اما حسن ع ،،به قول ما از غصه آب شده انسانهای غمگین لاغری مفرط هم می‌گیرند گاهی ،،امام علی ع می‌فرماید غم خوردن بدن را پیر می‌کند . گاهی مرگ عزیزان افراد را بیمار وزمینگیر می‌کند ،،خدا صبر بده فقط در اصطلاح امروزی افسردگی وشاد نبودن نشانه غصه خوردن است برای آنچه از دست داده یا آنچه به دست نیاورده 😔😔😔 امام علی ع در نهج البلاغه می‌فرماید نحمده علی ما اخذ وما اعطی وعلی البلاء والابتلا ،،سپاس میگویم خدا را برای آنچه گرفته وآنچه عطا کرده وبه آنچه آزمایش می‌کند وبیماریها وابتلاءات اینکه بدانیم عمر کوتاه است ،دنیا جای آرامش وخوشی وراحت نیست ومحل امتحان است وانتظار نداشته باشیم که غم وغصه نباشه کمک کننده است پزشکی جدید دارو میده تا افسرده بخوابه ووابستگی به دارو ،،، تلویزیون خندوانه میده ومیگه الکی بخندید ومثلا با طنز شاد کنه که این خودش آزار دهنده است آدم غصه دار دوست داره گریه کنه، ،،آخه اینم شد راه حل برای شاد شدن در اسلام سفارشاتی داریم اگر این حرفها رو اروپایی‌ها بزنن میگن وای چقدر فهمیده هستند چه خوب اما قدر ائمه هدی رو نمی‌دانند در روایات 🌸🌸🌸کارنیک کردن رفع غم میکنه برای دیگران مفید بودن که سفارش کلی وبسیار کار گشاست و حمام رفتن رفع غم میکنه شستن لباس با دست‌ رفتن در طبیعت ودیدن سبزه ودرخت وباغ ،،، شنا کردن عالیه اما نه استخرهای الان البته 😝😝😝 نگاه به جوی روان شستن سر با ختمی ،،هم شادی آوره هم وسواس رو از بین میبره صله رحم ودید وبازدید وشب نشینی ودورهمی های فامیلی البته با رعایت محرم ونامحرم وگرنه به ارتباط تلفنی بسنده کنید دوم دیدار مؤمنین که ،،،جلسات وزیارت وهیئت و اینا مصداق این مورد هست مسجد واعتکاف واینها رو جدی بگیرید ،، ودر آخر گریه برای ائمه خصوصا امام حسین‌ ع مفرح روح است برای رفع غم عالیه امتحان کنید 😘😘😘 التماس
🌕اگر دعای اللهم کن لولیک رو در قنوت نمازهایمان بخوانیم چه میشود؟ 1- این دعا سبب زیاد شدن نعمت هاست 2- اظهار محبت قلبی است 3- نشانه ی انتظار است 4- زنده کردن امر ائمه اطهار علیه السلام است 5- مایه ناراحتی شیطان لعین است @Patoghedoostanha