ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی چه کنم؟ که هست اینها گل باغ آشنایی همه شب نهاده‌ام سر، چو سگان، بر آستانت که رقیب در نیاید به بهانهٔ گدایی مژه‌ها و چشم یارم به نظر چنان نماید که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟ به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟ که شنیده‌ام ز گلها همه بوی بی‌وفایی به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟ که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟ به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟ به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی در دیر می‌زدم من، که یکی ز در در آمد که : درآ، درآ، عراقی، که تو خاص از آن مایی پ ن: وقتی دختر خانم نازنینشون هم اهل ذوقندMmohammaddoust@ @paulowni

🔹یکشنبه‌های مثنوی و داستان✌️ 🔸اگه امکان شرکت حضوری توی این جلسه رو ندارید، می‌تونید ساعت ۱۶ از طریق لینکی که این پایین نوشته شده، وارد جلسه بشید و از هم‌نشینی با ادبیات لذت ببرید✌️ 🔻لینک جلسه: 📎 http://meet.google.com/ycb-xgfi-pbf

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم یک قطره‌ی آبم که در اندیشه‌ی دریا افتادم و باید بپذیرم که بمیرم - فاضل نظری https://eitaa.com/paulowni

⚽ من اصلا فوتبال دوست ندارم. هیچ بازی را هم تا به حال تا آخر ندیده ام. اما عاشق حرکات تماشاگران فوتبالم. عاشق آنهایی که مقابل تلویزیون هم، انگار در استادیوم نشسته اند. گریه های امیرحسین بعد از بازی، قلبم را بدجور فشرده کرده. دلم می‌خواست از خاطرات تماشاگران فوتبال بنویسم، اما امشب حالم گرفته است. باشد برای زمانی که همه بهتر بودیم. #قسم_به‌این_لحظه @paulowni

🔹چرا باید جایی را که می‌توانم آن‌جا با ظلم و جور بجنگم رها کنم و به جایی بروم که در آن‌جا، ظلم و جوری نیست؟ ▫️مگر وطن مرتع است و انسان گاو، که فقط به خاطر چریدن و چنان‌کردن، لمیدن و نشخوار‌کردن و دفع زائدی کردن، وطن را بخواهد، مَرد؟ ▫️عذاب‌کشیدن در زادگاه و خانه همان‌قدر حق است که بهره‌گرفتن و آسوده زیستن در زادگاه. 📚سه دیدار 🖋 نادر ابراهیمی | @mabnaschoole |

شاید عضو مخصوص روایتْ گوش باشد، نه دهان. شاید برای همین‌هم زهردرگوش پدر هملت ریخته شد، نه در دهانش. برای قطع ارتباط کسی با جهان، اول باید به جای دهان، گوش اورانابود کرد. #کتاب #ارواح‌ملیت‌ندارند https://eitaa.com/paulowni

خوشا دردی که درمانش حسین است

‏گاهی ما عکس‌ها را می‌سوزانیم و گاهی عکس‌ها ما را. - عباس صفاری | پ‌ن: مرور عکسهای جوانی تا به امروز https://eitaa.com/paulowni

‏ای روزگار! از چه کسی می‌توان گرفت تاوان این جوانی از دست رفته را؟ - مجید ترکابادی

برای دوستانم در دوره ی حرفه ای سوم امروز مهمان خانه ام شد. مهمان خانه ام شد تا فاصله ام را با روزهای تلخ گذشته بیشترکند و جوانه هایش من را به زندگی آینده امیدوار. با شما هرترم جانی به جان هایم اضافه می‌شود.دوست داشتنتان چای اول افطار است. خداوند می فرماید   «اِنَّ الَّذینَ امَنوُا وَ عَمِلوُا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمْ الرَّحْمَنُ وُدّاً» (سوره مریم، آیه ۹۶ من نه آن بنده ی لایقم که خداوند بگوید مومن و نه آن بنده ای که عمل صالح بسیار داشته باشد. اما او همیشه هوایم را داشته و دوستانی بهتر از برگ گل را هرروز به زندگی ام اضافه کرده. بدون شک خوشبخت ترینم که مهر شما را دارم و بابت وجود فرد به فردتان شاکر درگاهش هستم. https://eitaa.com/paulowni

هر خوبی و خیری رسد از جانب خداست @paulowni