چندوقت پیش جایی خواندم که:
اگر بتوانی مشکلت را روی کاغذ بیاوری درواقع نصف مسیررا در حل آن رفتهای
مدّتی ست موضوعی ذهنم را به شدت آشفته کرده، چندباری خواستم روی کاغذ بیاورم امّا اصل مشکلم را پیدا نمیکردم و تلقی بهانه جویی از لابلای سطربه سطرش پیدا بود.
امشب به محض اینکه روی میز آشپزخانه نشستم و شروع به نوشتن مشکل یا شایدم مسئله کردم در همان خط اول برق رفت.
به همسرم زنگ زدم و همینکه گفت فیدِر قطع شده، یقین پیدا کردم تا دوساعت برق نخواهیم داشت.
کلافه ی نوشتنش بودم.
دوراه پیش پایم بود یا بخوابم و کلمهها خورهوار ذهنم را بجوند و یا مشکل را بنویسم.
با تک شمعی که در خانه داشتیم و کورسویی روشنایی، مقابل اتاق محیا، شروع به نوشتن کردم.
شاید قلمم هم به این دیده نشدن نیازداشت که در تاریکی سردرددلش باز شد.
نیازداشت که گوشهای خلوت از نوری که تابیده خواهد شد، بنویسد.
شاید اوهم مثل من منتظر این لحظات تاریک و روشن ذهن میگردد.
قطعا قلم هم به احوالات آدمی آگاه است که خدا به نامش قسم یاد کرده.
پ ن:
(فیدر تابلو برق) معنی فیدر برق اصطلاحا منبع تغذیه یا تامین کننده برق است؛ وسیلهای بسیار قوی و مهم در تابلوهای برق میباشد و وظیفه تامین انرژی را دارد. فیدر برق یک نوع کابل است که برق را از منابع بزرگتر دریافت و به منابع کوچک تر انتقال میدهد؛ کاربرد آنها معمولا در حمل و نقل،ارتباطات و...
@paulowni
بسمالله
#رزق هشتم
امام صادق(ع) : اللَّهُ فی عَونِ المُؤمِنِ، مادامَ المُؤمِنُ فی عَونِ أخیهِ
خداوند در پی یاری مؤمن است، تا وقتی که مؤمن در پی یاری برادر خویش است.
✅ خانوادهای پرفرزند، با پدری مریضاحوال ساکن یک اتاق روی پشتبامی در محلهٔ دروازه غار کنار چند اتاق دیگر که یا معتاد هستند و یا زنان بیسرپرست، زندگی میکنند. (میشود گفت در یکی از بدترین منازل این محله...) بعضی از فرزندان هم کودک کار هستند.
اجارهٔ هر ماه این محل اسکان، ماهی ۳.۵ میلیون است.نزدیک به ۷ماه اجارهٔ عقبافتاده داشتند. ۱۴میلیون را از محل فطریه داده شده است و الان ۱۰.۵ میلیون بدهکارند.
بهتازگی نیز، پدر خانواده را نیز اشتباها به جرم اعتیاد دستگیر کردهاند و نزدیک یک ماه، بدون پدر زندگی کردهاند. (پدر معتاد نیست و به خاطر مریضی به معتادان شباهت دارند. و قرار است در این چند روز آزاد شوند.)
انشاءالله نیت داریم این ۱۰.۵ میلیون اجارهٔ معوقه را به این خانواده کمک کنیم.
✅ شماره کارت:
۵۸۹۲۱۰۱۵۰۳۴۲۱۸۱۶به نام مصطفی جواهری (جهت کپی کردن شماره کارت، روی آن کلیک کنید؛ کارت برای خیریه است و پس از واریز نیازی به اطلاعدادن نمیباشد. اگر مبلغی بیشتر از حد نیاز جمع شد، یا به همین خانواده کمک میشود و یا صرف امورات خیریهٔ بعدی میشود.) @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
تو دست را زیرچانهات زده ای و هرروز به ما که پاتندکردهایم در روزمرگی نگاه میکنی.
میفهمم گاهی باید سکوت کرد و هیچ نگفت.
اما باورم نمیشوداز آن همه همدلی، به این جا رسیده باشیم.
به رسم هرروزکه دست راستم را بالامیبرم و دلم میخواهد دعایم کنی، بازهم لبخندت را دریغ نکن.
غمگینم غمگین بددورانیست برادر
😔
@paulowni
ای خسته ازجماعتِ غرقِ ریا حسین
ای دل بُریده از همه ی رنگ ها حسین
بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی
ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین
سَمتِ تو از تمامی مردم فراری ام
ای با غریب های جهان آشنا حسین
ای بی کفن رها شدهی دشتِ کربلا
ما را به حالِ خود تو نکردی رها حسین
مصراعِ (شهریار) چنین نیز خواندنیست:
ای عهده دارِ مردم بی دست و پا حسین
در حقِ دشمنانِ خودَت هم تو سالها
کردی به جای لعنت و نفرین دعا حسین
با یک نفس تمامِ جهنم شوَد بهشت
گویند اگر جهنمیان یک صدا : حسین
امیدِ عابدان شده بعد از نماز حج
امیدِ عاشقان شده بعد از خدا حسین
آری برای یاری او استخاره ها
کردند مومنان و نماندند با حسین
معیار اگر که پینه ی پیشانی است و ریش
تنها نبود این همه اربابِ ما حسین
ننگا به ما که بی ادبانه برایمان
گشته خلاصه در عطش و کربلا حسین
من از حسینِ معرکه گیران گریختم
از این حسین راهِ زیادیست تا حسین
او را اگر که زنده شود باز می کُشند
یک عِدّه زاهدانه و با ذکرِ یاحسین!
ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان
ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان…
محسن کاویانی
پ ن: نام پیج هست، ببینید😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
کتاب یازدهم ۰۳
کتابی در زندگیهای موازی.
داستان از قبل از انقلاب شروع و تا سالهای بعد آن ادامه مییابد.
انگار که در دنیای موازی گذشته ها را به آینده ها گره میزند.
زاویه ی دید داستان در قسمتهای زیادی دوم شخص است و بعضی قسمتها هم تغییر زاویه ی دید را داریم.
نویسنده با این زاویه دید خودش را نیز درگیر داستان کرده است و. جای شخصیتها نشسته است.در بعضی قسمتهاپرگویی نویسنده برایم کسالت بار بود.
در این دنیاهای موازی اگر سیما نبود دلم نمیخواست داستان را ادامه دهم.
درکل از خواندنش از شخصیتهایش از گذرتاریخی که داستان در دوره اش میگذشت لذت بردم
😊
@paulowni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤این صدای اذان صبح آنهاست پس از قتل عامی که در چادرهای رفح اتفاق افتاد...
اذانی گریان...
برای گشایش کار مردم مظلوم فلسطین و نابودی رژیم منحوس صهیونیستی دعای فرج بخوانیم...
#ازجانعزیزتر
🆔 @Revayate_ensan_home
هدایت شده از گاه گدار
ما توی مبنا در دنیای عجیبی داریم زندگی میکنیم.
همین الان، توی همین دقیقهها که من دارم این کلمهها را مینویسم، همه ما نگران یک دوست و همکار عزیز هستیم.
همکاری که همشهری خیلی از ماها نیست و تا به حال چهرهاش را هم ندیدهایم.
دوست عزیزی که از پر کارترین ها در جمع ماست و حضورش و دقت بالایش در کار همیشه اسباب خیال راحتی است.
این دوست عزیز این روزها در بیمارستان است، سطح هوشیاریاش پایین است و توی مراقبتهای ویژه بستری است.
ما نگرانش هستیم، مثل خانوادهاش.
من البته به خدا خوشبینم و میدانم که لطفش همیشه پیش پای ما بندههاست اما این را هم میدانم که گرههای زیادی در زندگی هست که باز شدنش به واسطه دعاهای ماست.
برای این دوست ما دعا کنید.
با هر کلمه و جملهای که بین شما و خدا صمیمیتر است، برای این دوست ما دعا کنید.
ما نگرانش هستیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میثاقم
میثاقم
از ظهر اومدمو هزاربار پیامهامون رو خوندم و اشک شدم. میثاق تو تنها کسی هستی که صدات رو نشنیدم و شنیدم.
میثاق یادته گفتی دوست شما، دوست همه ی ماست. میثاق الان کنار دوستمون نشستم.
میثاق توباید خوب شی. قلبم داره میترکه. 😭😭😭😭