eitaa logo
پاورقی
472 دنبال‌کننده
245 عکس
60 ویدیو
32 فایل
پاورقی حاوی یادداشت‌‌ها و نکات مهم آموزشی و پژوهشی در عرصه‌ی سیاستگذاری پژوهشی، مهارت‌های پژوهشی، مباحث اخلاقی فرهنگی و اجتماعی، اولویت‌های پژوهشی، معرفی کتب فاخر دینی، فلسفی و اخلاقی ▫️برای ارتباط با مدیر به شناسه زیر مراجعه کنید: ✅ @sadramah
مشاهده در ایتا
دانلود
📝محمد صدرا مازنی 💠درباره یک سندرم اخلاقی(1) 🔻همه ما کما بیش در موقعیت حسادت قرار گرفتیم. حسودی کردیم و یا قربانی حسادت دیگران شدیم. روانشناسان آن را از جنس هیجان احساسی می‌دانند. برخاسته از ضمیر ناخودآگاه ذهن. همان قسمتی از کوه یخ فروید که زیر آب جا خوش کرده است. همچنین می‌گویند حسادت از مقوله‌ی احساس است. احساسی که از سرخوردگی به دست می‌آید. کودک نمی‌تواند فرزندی دیگر را تحمل کند. نوزاد را با برادر یا خواهر بزرگترش که هنوز به سن تمیز نرسیده است تنها نمی‌گذارند. چون ممکن است به نوزاد آسیب بزند. چرا؟ برای اینکه احساس می‌کند جایش تنگ شده است. به او بی‌توجهی شده است. حس رقابت. ناهنجاری‌های کودکی یا به تعبیر کارن هورنای اضطراب اساسی(و بنیادی) از کودکی درونی می‌شود. و در سنین جوانی و میان‌سالی و پیری با او همراه است. اضطراب اساسی یعنی احساس منزوی شدن، بی‌چارگی و بی‌پناهی و در ماندگی در دنیایی خطرناک و ترسناک! همین احساس احمقانه‌ی استیصال ما را بر می‌انگیزاند تا در بزرگسالی چشم دیدن رقیب را نداشته باشیم. حس کودکی در ما زنده است. گمان می‌کنیم دیگری بر ما ترجیح داده شده است. یا ممکن است بر ما ترجیح داده شود. بی‌قرار می‌شویم. اگر عاقل باشیم خود را تخلیه می‌کنیم. با روش‌های مختلف کمترینش این که به سنگ صبوری احتیاج داریم. به اماکن مذهبی پناه می‌بریم و... موقتاً آرام می‌گیریم. در مواقعی خطرناک می‌شویم؛ به رقیب آسیب می‌زنیم و گاهی خودزنی می‌کنیم. روانشناسان و فیلسوفان اخلاق هر کدام از دریچه نگاه خویش آن را واکاوی کرده‌اند و برای فهم و بررسی ریشه‌ها و نیز درمان آن بر آمدند. تلاش‌های روانشناسان و روان درمانگران، فیلسوفان و مطب‌های درمان فلسفه و نیز راهکارهای دینی همگی جستجویی برای درمان این خطای اخلاقی یا ناهنجاری روانشناختی یا گناه دینی بوده است. مدتی درباره ریشه‌های ناهنجاری های اخلاقی اندیشه می‌کردم. مشکل می‌توان امور درونی را به صورت کمی ارزیابی کرد. از این‌رو این نوشته نه به منزله‌ی تتبع کافی؛ بلکه صرفاً به مثابه نتیجه‌ی یک تفکر و تأمل و البته قابل نقد و راهنمایی تلقی می‌شود. بنابر این آنچه گفته می‌آید در حل مساله نابسنده است و می‌تواند موضوع تحقیق مستقلی قرار گیرد. اساسا آنچه در قالب یادداشت می‌نویسم واکاوی پژوهشگرانه نیست و هیچگاه چنین ادعایی نداشته‌ام. اما می‌توان آن را محصول یک تامل دانست. ادامه دارد. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠درباره یک سندروم(۲) 🔻به نظر می‌رسد مساله حسادت با مقوله استعدادها و ظرفیت‌ها بی‌ارتباط نیست. بر این اساس ظرفیت‌ها نیز با مبحث خودشناسی پیوند می‌خورد. استعدادها متفاوت است، از جنس تعلیمی نیست. قوه ی استعداد انواع مختلف نباتی با حیوانی و آن با انسان اساساً سنجیده نمی‌شود و استعداد درنده با چرنده قابل قیاس نیست. در نباتات نیز این‌گونه است. ذاتی است. مقایسه بذر گندم و جو بی‌وجه است. حتی یک نوعِ نباتی در شرایط آب و هوایی مختلف را نمی‌توان به هم قیاس کرد. بذر برنج ایرانی با نوع هندی‌اش مقایسه نمی‌شود. نه اینکه اساسا قابل مقایسه نباشند. مقایسه از حیث مرغوب بودن کالا و ترجیح یکی بر دیگری به منزله‌ی نادیده انگاشتن ظرفیت و استعداد نوع ضعیف‌تر نبست. در انواع انسانی نیز وضع به همین منوال است. فرض کنیم دوقلویی با ضریب هوشی مساوی از پایه‌ی اول تحصیلی تا پایان مقطع دکتری باهم تحصیل کرده و همیشه نیز در همه‌ی مقاطع با معدل ۲۰ قبول شده باشند. این دو در یک موقعیت شغلی برای تصدی پستی سازمانی قرار گرفته‌اند. تنها یک نفر از این دو پذیرش می‌شوند. چه باید کرد؟ از چند حال خارج نیست. یکی به نفع دیگری ایثار نموده و انصراف دهد؛ یا اینکه به قرعه متوسل شوند و یا یکی بدون مرجحی بر دیگری ترجیح داده شود. اینجا شرایط مساوی است. در شرایط مساوی حسادت قابل درک است. اگرچه قابل رفع. اما نمی‌توانم حسادت را در وضعیتی که دو نفر در هیچ یک از ضرایب هوشی، امکانات و سایر عوامل مساوی نیستند بفهمم. حسادت ریشه روانی دارد. حتی در فرض نخست. اما در فرض دوم به وضعیت حادی می‌رسیم که کار روان‌درمانگر و فیلسوف اخلاق و مربی اخلاق دینی را مشکل می کند. من خویش اندیشی را توصیه می‌کنم. توجه به خود انسانی. این بهترین راه‌حل است. وقتی شخص ظرفیت خویش را بشناسد؛ و شرایط نیز مساوی نباشد و ظلم و اجحافی نیز در کار نباشد، هرگز به دام حسادت گرفتار نمی‌شود. در عین حال چگونه می‌توانیم در موقعیت‌ حسادت بر خویش مسط شویم؟ به گمانم یکی از راه‌های موثر آینده‌نگری است. یعنی برای همه‌گونه اتفاق خودمان را آماده کنیم. پیش‌پینی وقایعی که انتطارش را نداریم و آمادگی برای مواجه با آن ما را واکسینه می‌کند. دوستی دارم که در برابر شنیدن خبر غیر منتظره‌ای آرام بود. برایم غیر عادی می نمود. آن را به حساب بی‌عاری و بی‌خیالی‌اش گذاشتم. گفت من خودم را برای حوادث دشوارتر از این نیز آماده کردم. همه چیز از غیرمنتطره‌ها نظیر شکست‌های عشقی، ناعدالتی‌های شغلی، قضاوت‌های نابخردانه و رفتار دور از انصاف پیش‌بینی‌پذیر است. حتی مرگ نیز واقعیتی است که می‌توان با آن کنار آمد. برخی از فلسفه های کهن این راه را پیشنهاد می کنند. روایات متکثری که درباره شیوه‌ی زندگی برای آمادگی در مواجهه با مصائب و حتی مرگ وارد شده است، گواه این مدعی است. کافی است بخواهیم. اگر بخواهیم می‌توانیم بر خویش مسلط شویم. آرام می شویم. خود را تغییر دهیم، شرایط به سود ما تغییر می کند. تمام. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠درباره ی یک عبارت از داستایوفسکی 🔹️داستایوفسکی نویسنده‌ی معروف روسی است. با شهرتی جهانی. آثارش به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شده است. در یکی از آثارش می‌نویسد: اگر خدا نباشد همه چیز مباح است. صورتبندی‌های مختلفی از این عبارت شده است. مثلاً گفته شد: اگر خدا واجب الوجود نباشد همه چیز مُجاز می‌شود. این یعنی حضور خدا به مثابه کارگردانی هستی و نظم موجود در عالم به فیض ضرورت وجود خدا توجیه می‌شود. یعنی هستی قوام خویش را بدون خدا از دست می‌دهد. کهکشان‌ها به هم می‌ریزند. جنبندگان و کائنات متلاشی می‌شوند؛ بلکه لحظه‌ای غفلت از اداره‌ی هستی موجب واژگون شدن همه جهان می‌شود؛ از این‌رو در آیه‌الکرسی شریف می‌خوانیم: لاتأخذه سنه و لانوم. اگر نازی کند باری فروریزند قالب‌ها. 🔹️بعضی هم گفتند این عبارت تعریضی به دین‌داران است. یعنی برای اغلب دین‌داران زیست مؤمنانه تابعی از بیم و امید است. و دین با بهشت و جهنمش انگیزه کسانی است که مومنانه زندگی می‌کنند. بر این مبنا دین‌داران مانند رانندگانی که از بیم جریمه شدن به قواعد رهنمایی و رانندگی احترام می‌گذارند، به خاطر طمع بهشت و ترس از جهنم به فرامین خدا عمل می‌کند. و اگر یک روزی خدا حکمی صادر کند که زین پس بهشت و جهنمی درکار نیست آنگاه دین‌داری بازار پررونقی نخواهد داشت. بر این مبنا نمونه دین‌داری اصیل حضرت علی(ع) است؛ او دین و ایمانش فراتر از نگاه تاجرانه‌ی دستیابی به بهشت و یا ترس از جهنم است. امام(ع) در آتش عشقی می‌سوزد که حتی شعله‌های جهنم نیز در مقابل فراقش چیز زیادی نیست؛ از این‌رو می‌فرماید: ربّى صبرتُ على عذابک فکیف اصبر على فِراقک؛ من اگر بر آتش جهنم تو صبر کنم چگونه بر فراق تو صبر خواهم کرد؟ به این معنی که دست شستن از شهوات و زندگی حیوانی و مشغول شدن به عبادت‌ها و ریاضت‌های عارفانه امام علی(ع) به خاطر طمع بهشت و ترس جهنم نیست. 🔹️نوع دیگری از نگاه درباره ی عبارت یاد شده دیده می شود؛ آیا تعبیر نویسنده‌ی روسی می‎تواند برای غیر خداباوران نیز به کار رود؟ مرحوم علی شریعتی مناجاتی دارد با این عبارت: خدایا این آیه را که بر زبان داستایوفسکی رانده‌ای بردلهای روشنفکران فرود آر، که: اگر خدا نباشد همه چیز مُجاز است. با این توصیف جهان فاقد معنی و زندگی بدون هدف و انسان پوچ است و انسان فاقد معنی فاقد مسئولیت نیز هست. نظر شما چیست؟ @masaelepazuheshi
🔴 پیام رهبر انقلاب درپی ترور دانشمند هسته‌ای شهید محسن فخری‌زاده حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پی ترور دانشمند هسته‌ای شهید، دکتر محسن فخری‌زاده پیامی صادر کردند. متن پیام به این شرح است: بسم‌الله الرحمن الرحیم دانشمند برجسته و ممتاز هسته‌ئی و دفاعی کشور جناب آقای محسن فخری‌زاده به دست مزدوران جنایتکار و شقاوت‌پیشه به شهادت رسید. این عنصر علمی کم‌نظیر جان عزیز و گرانبها را به خاطر تلاشهای علمی بزرگ و ماندگار خود، در راه خدا مبذول داشت و مقام والای شهادت، پاداش الهی اوست. دو موضوع مهم را همه‌ی دست‌اندرکاران باید به جِدّ در دستور کار قرار دهند، نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن، و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همه‌ی بخشهائی که وی بدانها اشتغال داشت. اینجانب به خاندان مکرم او و به جامعه‌ی علمی کشور و به همکاران و شاگردان او در بخشهای گوناگون، شهادت او را تبریک و فقدان او را تسلیت میگویم و علو درجات او را از خداوند مسألت میکنم. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠خشم مقدس 🔹️امت اسلام در غم شهادت سردار قاسم سلیمانی روزهای سختی را سپری کرد. وعده ی انتقام سخت و اقدام غیور مردان سپاه اسلام در شکستن هیمنه ی استکبار جهانی اندکی شعله ی آتش خشم ملت را فرو نشاند. اما این همه ی آنچه از انتقام سخت انتظار می رفت، نبود. هفتم آذر اما جراحتی دیگر بر قلب ملت نشست. ترور شهید محسن فخری زاده دانشمند هسته‌ای و  معاون تحقیقات و نوآوری وزارت دفاع خبر دلخراشی بود که تلخی شهادت دانشمندان هسته‌ای در سالهای88، 89 و 90  و نیز داغ سردار شهید سلیمانی را تازه و خشم مردم را طراوت دوباره بخشید. این ترور ناجوانمردانه پیکار حق و باطل را وارد مرحله جدیدی کرد. پیکاری که در عصر ما به مبارزه محور مقاومت در مقابل جبهه ی استکبار عبری_عربی و آمریکایی موسوم شد. مبارزه ای مقدس. این مبارزه نه به منزله ی یک بازی سیاسی یا یک اختلاف مقطعی؛ بلکه به مثابه یک سنت الهی تغییر ناپذیری است که ریشه در تاریخ دارد. از بدر و احد و خیبر شروع شد، در عاشورا به اوج خویش رسید و به فتح خرمشهر و عملیات بدر و مرصاد پیوند خورد، و ادامه ی این راه از طریق محور مقاومت در سوریه و لبنان و فلسطین پی گیری شد، و به فضل الهی حجت خدا تکمیل کننده ی آمال و آرزوهای همه ی مومنین خواهد بود. از این رو خشم مومنانه ی امت نه یک احساس هیجانی و مقطعی، بلکه اندیشمندانه و برآمده از مکتب سیدالشهدا(ع) است. جراحت شهادت فخری زاده و سلیمانی اگرچه التیام نمی گیرد؛ و با اقدام به موقع مردان دفاع و امنیت تحت فرمان زعیم امت اندکی دلها آرام می شود؛ اما این خشم مقدس باقی است و آرام واقعی را با استقرار حکومت صالحان زیر پرچم حضرت ولی عصر (ع) انتظار می کشد. @masaelepazuheshi
پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠درباره ی یک عبارت از داستایوفسکی 🔹️داستایوفسکی نویسنده‌ی معروف روسی است. با شهرت
نظر جناب آقای زیبایی عزیز درباره جمله ی داستایوفسکی: سلام و درود چند نکته درباره این گزاره که اگر خدا نباشد، پس همه چیز مجاز است. چیز قلمرو گستره گزاره است که می تواند مربوط به عالم تکوین باشد یا عالم انسانی. اگر آن رو توصیف عالم تکوین بدانیم چنین می شود که چون خدا هست، عالم روی نظم موجود اداره می شود و اگر خدا نبود رابطه علت معمولی به هم می ریخت و هر چیزی ممکن می شد، حال آن که بر اساس اعتقاد به خدا، فرض نبودن خدا و بودن عالم، محال است تا چه رسد به اینکه عالمی باشد و همه چیز در آن روا و مجاز باشد، پس به لحاظ عقلی فرض اول محال است و اگر کسی به آن قایل باشد باید نخست امکان چنان فرضی را اثبات کند، اما در عالم انسان، آن هم در دو سطح قابل تصور است:سطح قانون و سطح اخلاق، قانون براساس ضرورت های زندگی تدوین می شود تا زندگی اجتماعی ممکن و تسهیل شود که مشروط به بودن یا نبودن خدا نیست، چون برای ادامه حیات جامعه به آن نیاز دارد، ناگفته نماند مانند فرض نخست، اگر خدا نباشد، انسان هم نیست، ولی وجود و عدم خدا در عالم انسانی به معنای اعتقاد و عدم اعتقاد به خدا است براین اساس، در سطح قانون چنان نیست که اگر کسی یا جامعه ای به خدا اعتقاد نداشت همه چیز برای او مجاز و رواست چرا که برای رفع اصطکاک ها و به بن بست رسیدن تعاملات انسانی باید قوانین محدود کننده ای باشد با ضمانت اجرایی که موجب بازدارندگی شود یا جامعه ان را مناسب تشخیص دهد، اما تاثیر اعتقاد یا عدم اعتقاد به خدا در سطح اخلاق، و شاید امر قانونی که شخص مطمین است چشم قانون او را نمی بیند و مجازات نمی شود، چالش اصلی اینجاست و مسله این است چرا من بايد به دیگری کمک کنم؟ به عبارت دیگر اگر خدا باشد و اعتقاد به خدا داشته باشیم ولی خدا را دارای بهشت و جهنم ندانيم و قایل نباشیم برای کار خوب پاداش و کار بد مجازات تعیین کرده است آیا در این صورت باز همه چیز روا بود و انسان هر کاری را بر خودش مجاز می دانست؟ واقعیت این است که بیشتر انسان ها همه چیز را مجاز نمی دانند،اما چرا؟ باز می گردد به انگیزه مختلف اشخاص و عده ای هستند که همه چیز را مجاز می دانند مگر این که قوه قاهره یا عوامل دیگر او را محدود کنند، اینجا دو نکته اساسی می ماند یکی آنان که به خدا اعتقاد ندارند و به اخلاقیات یای بند می مانند، نخست اینکه گستره این اخلاقیات تا کجاست و شخص چقدر پافشاری و استقامت می کند، و دوم اینکه پس نقش خدا در مجاز و عدم مجاز اخلاقیات چه می شود، به نظر می رسد تکمیل این دو امر مشروط به اعتقاد به وجود خدای پاداش دهند و تنبیه کنند است یعنی تکمیل اخلاق به لحاظ گستره و قلمرو و شدت به عبارت دیگر تکمیل کمی و کیفی اخلاقیات مشروط به اعتقاد به خدا است، پایان سخن اینکه داستایوسکی چه تصوری از این گزاره داشته مسله ای نقلی است که باید به زندگی و افکار او مراجعه شود تا مشخص شود چگون آن را برای خودش شکل داده است، حسن زیبایی. 99/9/9 @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠استعدادهای حقیر 🔹️سامرست موآم به رمان لبه تیغ معروف است. چندسال قبل خواندمش؛ اما چندان آن را متفاوت ندیدم. در چنین مواقعی که برداشتم با ارزیابی صاحب نظران متفاوت است، توپ در زمین خودم می ماند و خواندن دوباره اش را برای فهم بیشتر به انتظار می نشینم. کتاب دیگری دارد که به شهرت لبه تیغ نیست، اما به گفته اهل ادب کتاب خوب و خواندنی است. من فعلا نمی توانم درباره اش نظر دهم. در صفحات نخستین این کتاب می نویسد: 《برای حکومت کردن بر یک ملت، هوش و درایت فراوانی لازم نیست.》 بعد ادامه می دهد: 《از آن زمان [که با بعضی از سیاستمداران انگلیسی معاشرت داشتم] به بعد من در کشورهای مختلف به سیاستمداران بسیار برخورده ام که دارای مقامات عالی بوده اند و من همواره از عادی بودن مغز آنان دچار شگفتی شده ام. به چشم من اینان در زمینه ی امور جاری زندگی، اشخاص آگاهی نیستند و هیچ گونه ظرافت ادراک و قوه تخیلی ندارند. زمانی میل داشتم تصور کنم که اینان موقعیت برجسته شان را مدیون قدرت نطق و بیان خود هستند چه در یک جامعه دموکراتیک رسیدن به حکومت ممکن نیست مگر آنکه شخص بتواند شنوندگانی برای خود پیدا کند، و همچنان که می دانید قدرت بیان همیشه هم با قدرت تفکر همراه نیست.》 به گمانم قدرت بیان گاهی با قدرت تفکر همراه است؛ اما همیشه با کارآمدی توام نیست. فراوان می شناسم اشخاصی که خوب حرف می زنند؛ اما عملکرد قابل دفاعی ندارند؛ به عمل کار بر آید به سخن دانی نیست. و گاهی اشخاصی را به تجربه دیده ام که اگرچه هنرخاصی در کارکردشان نیست؛ اما مهارت زیادی در توهین به کارمند یا کارگر پایین دستی دارند و یا آنها را در میان جمع تحقیر می کنند. این دسته افراد استاد تمام تملق و چاپلوسی اند. همین نیز آنان را حفظ می کند. برخی از آنها چنان زیرک اند که سالها باید بگذرد تا ماهیتشان برملا شود؛ اگرچه کم نیستند کسانی که این نقاب تزویر را با خود به گور می برند و تا پایان عمر همچنان در میان ساده دلان بی خبر از باغ محبوبند. همین دانشمند با طنزی تلخ درباره استعداد برخی از اینها در سوءاستفاده از اموال عمومی می گوید: 《گویا به خطا رفته است؛ زیرا ظاهرا برای حکومت کردن بر یک ملت، استعداد خاصی می خواهد و این استعداد ممکن است بدون قابلیت عمومی، در شخص وجود داشته باشد و من کسانی را می شناسم که بر همین پایه ثروت کلان گردآورده و کارهای بزرگی را به سرانجامی نیکو رسانده اند و حال آن که در هر امر دیگری که به حرفه آنها بستگی نداشته است، از عقل سلیم بی بهره بوده اند.》 نمونه این افراد را در سوء استفاده های کلان و میلیاردی از بیت المال می بینیم. هر از گاهی خبری منتشر می شود و پرده از یک فساد بزرگ برداشته می شود. اگر مهارت نداشتند، چگونه سالها در رده های بالای حکومتی حضور داشته اند؟ آقای خاوری و طبری و مانند آنها استعداد خاصی (و البته حقیر و پست) هم در  اختلاس و هم قال گذاشتن و فرار کردن داشتند. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠اضطراب موقعیت 🔹️هفتم آذرماه سال جاری پرویز پور حسینی یکی از هنرمندان پیش کسوت کشورمان به دلیل ابتلا به ویروس کرونا درگذشت. خبر تلویزیون هنگام اطلاع رسانی روی یکی از نقشهایش توقف کرده بود. میثم تمار در سریال مختارنامه. مرحوم پور حسینی هنرمندانه تصویر میثم را بر ذهن ما نشاند. فوت این هنرمند برای هنرمندان و مردم هنردوست ضایعه ی غم انگیز بود. دیدن کمتر از یک دقیقه از صلابت میثم در دستگاه ابن زیاد ذهنم را مشغول کرد. میثم به خرما فروشی معروف بود. در خیابانها و کوچه های کوفه. این یعنی از تبار علی(ع) و از جنس مردم کوچه و بازار بود. مانند آنها کار می کرد ، می خورد و به مسجد می رفت و مانند آنها زندگی می کرد. در زمان میثم تمار فراوان بودند مردمی که با او معاشرت داشتند. و ای بسا بعضی از آنها حب اهل بیت(ع) را مدعی بودند؛ اما چرا میثم جاودانه شد؟ چرا از دیگر مردم کوچه و بازار کوفه در زمان او نامی برده نمی شود؟ آنچه او را ممتاز می کند سیره ی علوی اش بود. مرام و منطقش از او تاریخ ساخت. میثم《آزاداندیش》بود. او از بیان فکر خویش مرعوب قدرت نشد. در مقابل رعب و وحشت و قدرت ابن زیاد از  مرام خویش دفاع کرد و در این راه با دشوارترین شیوه به شهادت رسید. پیش از او اباذر نیز در همین راه به ربذه تبعید شد و پس از او شرح این ماجرا ادامه یافت. نکته اینجا است که ما تا چه حد آماده ی هزینه دادن به خاطر مرام خویش هستیم؟ اگر ما در شرایط میثم و ابوذر بودیم چه می کردیم؟ اصلا لازم نیست در موقعیت او باشیم. در همین موقعیتی که قرار داریم، آیا با رفتار حذفی چه واکنشی نشان می دهیم؟ چه میزان حریت و عزت نفس خویش را فدای منافع شخصی می کنیم؟ به عبارتی دیگر همه ی ما  اضطراب موقعیت و منزلت اجتماعی را تجربه کرده ایم. در میهمانی های خانوادگی، مسجد، محل کار. و دیگر نهادهای اجتماعی. کنش ها و واکنش های ما در اغلب موارد تابعی از  منافع ما است. اگر منفعت ما تهدید نشود، احتمالا راحت تریم. اما در وضعیت خطر خود را سانسور می کنیم. معمولا حرف زدن هزینه دارد و هزینه دادن عرف رایج جامعه ی بیمار است. فراوان اند اشخاصی که به خاطر حرّیت خویش هزینه دادند. زندگی در جامعه ی بیمار با مردمی وارونه بین، که ذهنشان همه چیز را سر و ته می بیند، یا میل دارد وارونه ببیند، کار دشواری است. یا باید در مقابلشان بایستی و یا همرنگ جماعت شوی. از هزینه های جامعه ی اینچنینی نهادینه شدن نوعی نفاق است. نفاق همگانی. در ظاهر همه چیز گل و بلبل است؛ اما در باطن ابتذال فکری موج می زند. از منطق اهل بیت(ع) درس بگیریم و به سوی جامعه ی مهدی پسند حرکت کنیم. محبین اهل بیت سزاوارتر از دیگران در عمل به سیره آنها هستند. سعه ی صدر خویش را بالا ببریم، هزینه های حریت در جامعه کم می شود. کرسی های آزاد اندیشی که حضرت آقا بر آن اصرار دارند گام مبارکی است. از اهل علم و صاحب نظران شروع شود. با آزاداندیشی تحمل اصحاب دانش در برابر فکر رقیب بیشتر می شود.. نقطه ی عزیمت آزاداندیشی خواص نهادینه شدن گفتگو بین عموم مردم است. برای اینکه همگان تاب و تحمل خود را در مواجهه با شنیدن سخن مقابل بالا ببرند. از حرف زدن و متفاوت شنیدن نهراسند و یکدیگر را متهم نکنند. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠قانون شکنی نرم(۱) 🔹️دوازدهم آذرماه روز تصویب قانون اساسی است. قانون اساسی منشور نظم اجتماعی و شهروندی ما به شمار می رود و رعایت قانون نیز برای زندگی و آرامش بیشتر ما توصیه می شود. با این حال گاهی از قانون می گریزیم و اگر دستمان برسد آن را دور می‌زنیم. قانون گریز و گاهی قانون ستیز می شویم. عجیب این است که همه انتظار داریم قوانین و مقررات از جانب دیگران رعایت شود و البته اگر عدم رعایت قانون به ضرر ما تمام شود ناخرسند می شویم. 🔹️کارشناسان می گویند: دو نوع قانون شکنی داریم؛ یکی از آنها «قانون‌شکنی سخت» نام گرفته است. نظیر: سرقت، ضرب و شتم، رعب و وحشت در جامعه، آدم ربایی و ترور. این نوع قانون شکنی اغلب قابل تحمل نیست. مردم خواهان مجازات دزدان و سارقان اند. این افراد جامعه را ناامن می کنند. اساسا بین ناامنی و قانون شکنی سخت نسبت معکوس حاکم است، هرچه قانون شکنی سخت بیشتر باشد، جامعه ناامن تر است. 🔹️نوع دیگری از قانون شکنی اصطلاحا «قانون‌شکنی نرم» نام دارد. تخلف از قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی، پرداخت نکردن مالیات و رشوه از این نوع شمرده می شود. اغلب ما نسبت به فرار مالیاتی و رشوه حساسیم؛ اما کمابیش به خاطر رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی و به دلیل شکسته شدن قبح قانون شکنی نرم جریمه شدیم. 🔹️ دلایل فراوانی برای عادی شدن برخی از تخلفات وجود دارد، یکی از آنها را می توان با جنبه ی اخلاقی پررنگ ترش، تغییر عنوان عمل قانون شکنانه به شمار آورد. مثلا رشوه در عرف قانون شکنان به شیرینی تغییر نام می دهد. مردم حاضر نیستند رشوه بدهند یا بگیرند؛ اما با شیرینی به سادگی کنار می آیند. تکرار این وضع تبدیل به رویه می شود. شاید یکی از دلایل عادی جلوه داده شدن قانون شکنی بین مردم و شکسته شدن قبح برخی از آنها عدم اطلاع از ماهیت یکسانشان حتی در صورت تغییر اسم است. یعنی گاهی نمی دانیم که مشکل رشوه با تعییر اسم به شیرینی حل نمی شود. ادامه دارد. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠قانون شکنی نرم(۲) 🔹️به نظر می رسد مهمترین عامل قانون شکنی از سوی عامه مردم، خود حکومت ها و دولت ها هستند؛ هرچه دولتها در رعایت قانون و مقرراتی که خویش وضع کرده اند، پای بند تر باشند، مردم نیز نسبت به آن پای بند تر خواهند بود. و البته یکی از دلایل قانون شکنی توسط دولت‌ها تفسیر سلیقه ای از قوانین مبهم است. در چنین شرایطی شهروندان نیز برای پیش برد کار خویش راه میانبر قانون شکنی را انتخاب می کنند. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 🔹️سیزدهم آذرماه خبر وفات یکی از اساتید بزرگ حوزه‌ علیمه قم منتشر شد. آیت‌الله حاج شیخ محمدجعفر خوشنویس معروف به جعفر‌الهادی در سن 74 سالگی بر اثر عارضه قلبی درگذشت. آن مرحوم با تواضع فراوان مسئولیت مشاوره پایان نامه‌ام را در مقطع سطح۳ با عنوان «اثبات ولادت امام زمان از منابع اهل سنت» پذیرفته بود. این استاد برجسته مؤسس مرکز تخصصی علوم حدیث حوزه علمیه قم بود که مدتی توفیق همکاری با ایشان را در آن مرکز داشتم. این ضایعه‌ را به عموم طلاب و فضلای حوزه‌های علمیه، شاگردان ایشان به ویژه دوست ارجمندم جناب حجت‌اسلام والسملمین علی خوشنویس و سایر وابستگان آن مرحوم تسلیت می‌گویم. درباره‌اش گفته شد: «در علومی همچون فقه، حدیث، عقاید، کلام و مذاهب – صاحب‌نظر بود. او به عنوان عضو هیأت علمی مجمع جهانی اهل بیت(ع) و سپس شورای کتاب این مجمع خدمات فراوانی انجام داد و آثار گرانقدری را به رشته تحریر درآورد. «قرآن در احادیث پیامبر و اهل بیت(ع)»، «حقيقت، همانگونه که هست» و «مبانی کلی اقتصاد» از جمله آثار تألیفی ایشان است. همچنین کتاب های «فروغ ابدیت»، «فروغ ولایت»، «مبانی حکومت اسلامی»، «توحید در قرآن حکیم»، «فی ظل اصول الاسلام» و «منشور عقاید امامیه» از آیت الله العظمی جعفر سبحانی، «جلد اول و سوم تفسیر نمونه» از آیت الله العظمی مکارم شیرازی، «درس هایی از فرهنگ اسلامی» از آیت‌الله ابراهیم امینی(ره) و «معـاد» از آیت الله فلسفی(ره) را به زبان عربی ترجمه کرد که از خدمات ماندگار آن فقید است.» روحش شاد. @masaelepazuheshi
به نام خداوند لوح و قلم با سلام و احترام محضر اعضای محترم کانال مسائل پژوهشی از همراهی شما تشکر می‌کنم. حمایتها و نقدهای شما، دلگرم کننده است. پیشتر وعده دادم چند نکته را درباره کانال توضیح دهم. عنوان کانال «مسائل پژوهشی» است؛ اما همه‌ی مطالبش مسأله پژوهشی نیست. در توضیحات کانال نوشتم، تاملاتم را منتشر می‌کنم. جُنگی است با موضوعات متنوع: ۱. یکی از اهم موضوعاتش «پیشنهاد مسائل پژوهشی» است. این موضوعات در بستر زمان و در ضمن مشاهدات و مطالعات نگارنده شکل می‌گیرد. من آنها را به تدریج پیشنهاد می‌کنم. دراین باره از تجربه‌ی ۱۰ ساله‌ی فعالیت در حیطه‌ی نیازسنجی پژوهشی گامی پیشتر نهادم و عنوان تحقیق به همراه خاستگاه شکل‌گیری آن و در مواردی نیز برخی از سرفصل‌ها را ذکر می‌کنم. علاقه‌مندان این بخش کمی باید صبور باشند. مسأله باید شکل بگیرد، در ذهن نگارنده خیس بخورد و بعد منتشر شود. ۲. معرفی کتاب دیگر ماموریتی است که برای کانال تعریف کردم. در این‌باره به نظر بعضی از خوانندگان سبک نوینی در حال تجربه است و آن معرفی کتاب خارج از چارچوب کلیشه‌ی رایج؛ بلکه همراه با خاطره و داستان. و چون از یک طرف تلاش می‌کنم تا کتابی را نخواندم معرفی ننمایم(الا در موارد خاص) و نیز همه‌ی کتاب‌های مطالعاتی‌ام به دلایلی در چرخه‌ی معرفی قرار نمی‌گیرد. نظم خاصی بر آن حاکم نیست؛ (یعنی اینگونه نیست که هر هفته لزوما یک کتاب معرفی شود.) به قول خواجه‌ی شیراز: پای ما لنگ است و منزل بس دراز/ دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. ۳. برخی از مطالبی که در کانال مطرح می‌شود، صرفاً طرح مساله است. و من از شیوه‌ی سقراطی استفاده می‌کنم(=طرح مساله و گفتگو درباره‌ی ابعاد آن) پاسخی یا برای آن ندارم و یا خواننده را در ارائه ی پاسخ آزاد می‌گذارم، با همان رویکرد تفکر نقادانه. مثلاً اینکه اقتصاد اسلامی داریم یا خیر در حوزه‌ی تخصص من نیست. این اما مانع نمی‌شود که از طرح مساله پرهیز شود. یعنی دغدغه‌ی عمومی مطرح می‌شود و متخصصین باید نظر قاطعی ارائه نمایند. ۴. آموزش مهارت‌های پژوهشی نیز در برنامه‌‌ی کانال قرار دارد. شروع خوبی داشتم؛ ما مدتی است به خاطر مشغله‌ها نتوانستم آنها را به طور منظم درج کنم. به زودی برای آن تدبیر می‌شود. ۵. آموزش تفکر نقادانه نیز در ادامه مباحث روش تحقیق در دستور برنامه‌های کانال قرار دارد. ۶. گاهی گفته می‌شود به طرح مسائل روز پرداخته نمی‌شود. واقعیت این است که این اشکال خیلی کلی است؛ مسائل روز یک عنوان عام است و شامل مسائل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، خانواده و سبک زندگی، مسائل مطرح در حوزه‌های علمیه، مسائل مطرح در دانشگاه‌ها و جوانان و نیز مسائل زنان و جوانان و.... می‌شود. با این وصف عدم ورود نگارنده به برخی از مسائل محاسبه شده و سنجیده است؛ اما به طور کلی موافق این نیستم که کانال مسائل پژوهشی به مسائل روز نمی‌‎پردازد. مسائلی که من آنها را مهم می‌دانم و با توجه به اینکه در گرایش اخلاق تخصص دارم؛ تلاش می‌کنم با رویکرد فلسفه‌ی اخلاقی نگاهی به آن افکنده و به مناسبت در کانال درج کنم. مسائلی که در محیط زندگی‌ام اعم از جامعه، محل کار و خانواده می‌بینم و برای اینجانب دغدغه است، را در کانال به اشتراک می‌گذارم (نظیر لزوم توجه به کتاب و کتابخوانی، ضرورت تقویت کار جهادی، و...) البته برخی از دغدغه‌های من لزوما با آنچه برخی از فضلا دغدغه دارند مانند هم نیست.( مقوله‌ی روش شناسی نیازسنجی پژوهشی هم گواه آن است). یاعلی مدد @masaelepazuheshi
📝محمدصدرا مازنی 💠پژوهش هزینه نیست، سرمایه است! 🔹️تبلیغات هزینه نیست، سرمایه است! بنگاهها و کانونهای تبلیغاتی از این عبارت فراوان استفاده می کنند. ما نیز مکرر آن را از رسانه ها شنیده و یا بر بیلبوردهای تبلیغاتی دیده ایم و اهمیتش را نیز به نوعی شخصا تجربه کرده ایم. 🔹️همۀ ما تجربۀ رفتن به فروشگاه‌ها‌ را داریم. حداقل ماهی یک بار و بلکه بیشتر به فروشگاه‌های بزرگ می‌رویم. قفسه‌ها را می‌بینیم و کالای مورد نظرمان را جستجو می کنیم؛ اقلام متنوع از برندهای مختلف که گاه انتخاب را با مشکل مواجه می‌کند.«آزادی انتخاب از میان گزینه‌های بیش از حد نوعی استبداد -گزینه‌های بیش از حد- است.» با این‌حال چشمهای شما روی کالایی توقف می‌کند که پیشتر در تبلیغات تلویزیونی دیده‌اید. حداقل میل دارید یک بار هم که شده، تجربه‌اش کنید. این یعنی در ذهن شما کالای مرغوب یعنی کالایی که بیشتر دیده شده باشد و کالایی که بیشتر قفسه‌ها را پرکند یعنی مرغوب‌تر است. حال اهمیت عبارت«تبلیغات هزینه نیست، سرمایه است!» را بیشتر احساس می‌کنید. این شعارگونه در دنیای تبلیغات از مرز کلیشه به یک واقعیت انکارناپذیر بلکه به یک ضرورت و اجبار بدل شده است. 🔹️از این عبارت عاریه می‌گیرم برای پژوهش و می‌گویم: «ترویج گفتمان پژوهش هزینه نیست، سرمایه است!» توسعه و پیشرفت فرزند پژوهش است. «آموزش بدون پژوهش دلالی است». قدرت در سایه‌ی پژوهش شکل می‌گیرد. اگر می‌خواهیم قوی بشویم، یاد بگیریم نرخ مطالعه و تحقیق و پژوهش را بالا ببریم. برایش هزینه کنیم. شهر و محل زندگی خویش را پر کنیم از تبلیغاتی درباره‌ی اهمیت پژوهش. دائماً در گوش مردم از پژوهش و ضرورتش بگوییم و چشمهایشان را از اهمیتش در زندگی پر کنیم. کودکان و جوانان را با مطالعه آشنا کنیم. برای آنها از لذات پژوهش بگوییم؛ به آنها اندیشه‌ورزی را آموزش دهیم و از آنها بخواهیم برای دستیابی به حقیقت و راستی و دوری از کژی و ناراستی تحقیق و پژوهش را تجربه کنند. از اینکه فرزندان‌مان فلسفیدن را بیاموزند هراسان نشویم. بزرگترها را نیز با پژوهش آشنا کنیم. برای ایران بهتر باید هزینه کنیم. تمدن سازی نوین اسلامی بدون توجه به امر پژوهش خوش خیالی است‌. بدانیم هزینه‌های مالی امروز درآمدها و سرمایه‌های فراوان آینده خواهد بود. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠تقدیم به دانشجویان 🔹️ابن‌سینای جوان در مقام دانشجویی و کسب علم کتاب مابعدالطبیعه ارسطو را خواند؛ مطالبش را نفهمید؛ اما از تلاش برای فهمش ناامید نشد؛ خواندنش به چهل مرتبه رسید به‌گونه‌ای که تمام مطالبش را از بر شد، تا اینکه شرح فارابی بر این کتاب به دستش رسید. بار دیگر خواند به هدف رسید. ارنست همینگوی کتاب پیرمرد و دریا را چهل‌ بار بازنویسی کرد و جایزه ادبی نوبل سال ۱۹۵۴ را دریافت و جهانی شد. در زمان نگارش کتابش گاهی بارها سروکارش به بیمارستان می‌کشید، پزشکان معالج مشکل او را دریازدگی تشخیص می‌دادند. با اینکه در زمان نوشتن این کتاب فرسنگ‌ها از دریا فاصله داشت! یکی از شرق بود و دیگری از غرب. هردو اما انسان بودند، با ظرفیتها و استعدادهای انسانی، هردو برای دستیابی به هدف ریاضت و سختی کشیدند. ناامید نشدند و هردو در حوزه ی تخصص خویش جاودانه شدند. دنیای دانشجویی نظیر این بزرگان را فراوان دیده است. گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود روز دانشجو بر همه دانشجویان سرزمینم مبارک🌹 @masaelepazuheshi
توئیت محمد صدرا مازنی درباره شهیدان سلیمانی و فخری زاده شهید سلیمانی در بین عموم مردم شناخته شده بود و شهید فخری زاده را حتی بسیاری از خواص نمی شناختند: «در کار گلاب‌و‌گل حکم ازلی این بود کاین شاهد بازاری وان پرده‌نشین باشد.» مردم اما به احترام هردو شهید تمام قد ایستادند‌. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠پژوهش نوآورانه 🔹️یکی از شاخص های پژوهش استاندارد وجه نوآورانه آن به شمار می رود؛ اما این شاخصه برای برخی از نو آموزان چندان روشن نبوده و نیاز به توضیح دارد. به نظر می‌رسد نکات ذیل برخی از ابعاد وجه نوآوری تحقیق را ناظر به موضوع تحقیق روشن نماید. ۱) اولین وجه نوآورانه موضوع تحقیق اصطلاحا تکراری نبودن است.(البته نگارنده درباره پژوهش تکراری به طور مفصل نوشته و در همین کانال نیز درج شده است). منظور از تکراری نبودن یعنی موضوعی که تاکنون روی آن کار علمی نشده است. گاهی گفته می‌شود پایان نامه‌های کارشناسی ارشد و سطح سه حوزه نیازی به نو آوری ندارد؛ اما به نظرم این درست نیست. اگر چه جنبه ی تعلیمی پایان نامه ها پر رنگ تر است؛ اما ارتباطی با مقوله نوآوری در تحقیق ندارد. زیرا دانشجو یا طلبه می‌تواند با کمک اساتید و صاحب نظران موضوع نوینی را برای پایان نامه خویش انتخاب نماید. در حالی که میزان توفیق او در پژوهش مرتبط با فرایند تحقیق و در حقیقت مقوله ای دیگر است؛ از این رو اگر کسی یک موضوع یا ایده جدیدی را صید نماید، می‌توان گفت تحقیق او دارای وجه نوآورانه است. البته محقق باید این بُعد را در پایان نامه یا تحقیقش منعکس کند.. ۲) یکی دیگر از وجوه نوآوری موضوع تحقیق، بررسی مسأله در یک بستر مکانی و یا زمانی خاص است. به این معنی که ممکن است موضوع تحقیق در یک منطقه ی جغرافیایی یا کشور کار شده باشد؛ اما همان موضوع در کشوری دیگر انجام نشده باشد. از این رو محقق می تواند مدعی شود وجه نوآوری موضوع تحقیق انجام آن برای اولین بار در کشور می باشد. همچنین اگر تحقیق در یک منطقه یا استان و شهر انجام شود. و نیز چنانکه تحقیق در زمان دیگری انجام شود. ۳) گاهی درباره موضوعی پژوهش هایی از نوع مطالعات کتابخانه ای انجام شده و هیچ مطالعه ی میدانی درباره ی آن موضوع انجام نشده است‌. یا اینکه کار میدانی شده؛ اما در تحقیق جدید از روشی نوین استفاده می شود که در پژوهشهای پیشین سابقه نداشته است. مثلا محقق از روش گراندد تئوری یا روش دیکوم استفاده می کند. می توان ادعا کرد این تحقیق نیز جزو تحقیقهای نو محسوب می شود؛ البته نو از حیث استفاده از روش جدید. نکته ی قابل توجه اثبات وجه نوآوری است. یعنی محقق می باید وجه نوآورانه ی تحقیق خویش را به اثبات برساند. نکته آخر اینکه چنانکه از نکات پیش گفته پیداست، جنبه نوآوری تحقیق با پیشینه تحقیق پیوند دارد، از این رو نوآوری پژوهش می‌بایست با توجه به بررسی پیشینه تحقیق نوشته شود. 🔹️ علاوه بر وجوه نوآورنه در موضوع تحقیق انتظار می رود محتوای تحقیق نیز با نوآوری همراه باشد. به این معنی که ممکن است موضوع تحقیق نو باشد؛ اما هیچ اتفاق بدیعی در محتوای تحقیق مشاهده نشود. این تحقیق توی ذوق خواننده می زند‌. زیرا محتوای علمی نوآورانه به مثابه ی این است که در یک تحقیق ارائه ای روشمند از یک نظریه، دیدگاه، رویکرد و بحث علمی جدید در ساحات و سطوح مختلف ارائه شده باشد. با این همه بین پژوهش نوآورانه و نظریه پردازی نباید خلط شود؛ زیرا بین این دو اشتراکات و تمایزاتی حاکم است. نوآورانه بودن هردو، مبتنی بودن هردو بر ادله، نتیجه داشتن و روشمندی هردو از اشتراکات و کم دامنه بودن تحقیق نوآورانه و پردامنه بودن نظریه از امتیازات آنها به شمار می رود. در تشریح نسبت این دو گفته شد: بین نوآوری و نظریه پردازی عام وخاص است: نوآوری عام و نظریه پردازی خاص است. @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠عاشقانه یک طلبه 🔹️۱. همه‌ی ما نامه‌ی سرشار از عشق و احساس امام خمینی(ره) را به همسرش خوانده‌ایم. به عاشقانه‌ترین نامه‌ یک عالم دینی مشهور است؛ «قربانت شوم»، «تصدقت شوم»، «صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است.» از این بهتر نمی شود. زیباترین واژه های تغزل را به همسرش تقدیم می‌کند. 🔹️۲. چند روز قبل با اتفاقی غیرمنتظره مواجه شدم. رفیقی نازنین دارم. از مدرسان جوان حوزه است. از اون جنس آدمهایی که معاشرت با آنها را دوست می دارم. پیامی از ایشان در چند گروه مشترکمان در پیام رسان ایتا منتشر شد. «بسم الله الرحمن الرحیم، برای همسرم دعا بفرمایید. امروز دوبار تشنج کردند و الان بیمارستان هستیم. فعلا بیهوششون کردند و قراره برن icu.ان شاءالله با دعای خیر شما این یادگار شهید و همه مریض‌ها زودتر شفا پیدا کنند.» نگران شدم. با ایشان تماس گرفتم. در کلامش اضطراب دیدم. برای عافیت و سلامتی همسرش دعا خواندم و قران تلاوت کردم. تا اینجا چندان غیرمنتظره نبود. همسرش بیمار بود و از دوستان طلب دعا برای شفا کرده بود. پس اینکه کسی برای عزیزش طلب دعا کند، معمول است. سیل دعا و صلوات از نفس‌های پاک معجزه می‌کند. به یاد مومنی افتادم؛ به دلیل شرایط کاری بسیاری از مردم از والدین و اقوام دورند. کیلومترها با زادگاهشان فاصله دارند. ما نیز. گاهی بچه ها بیمار می شدند، از والدین و اقوام نزدیک پنهان می‌کردیم. می گفتیم نگران نشوند. آن مومن اما این رویه را توصیه نمی‌کرد. می گفت بگذار نگران بشوند. قلبشان متوجه فرزند بیمار شما بشود، شاید در پیشگاه الهی مقرب‌تر باشند و به برکت دعایشان خدا فرزندتان را شفا دهد. نگاهش جور دیگر بود! 🔹️۳. برای همسرش همه دست به دعا شدیم. یکی از اعضای گروه نوشته بود: اللهم صل علی محمد و آل محمد ، یا من اسمه دواء و ذکره شفا اشف کل مریض بحق محمد و آله الطاهرین، رب صل علی محمد و آل محمد. و آن دیگری: اللَّهُمَّ اشْفِها بِشِفَائِکَ وَ دَاوِها بِدَوَائِکَ وَ عَافِها مِنْ بَلَائِکَ وَ تَسْأَلُها بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ. و فاضلی دیگر نوشت: در روایات فرموده اند که اگر قرار بر تاثیر باشد، پنج چیز بسیار موثر است: صلوات کثیر، صلاة جعفر، قربانی و اطعام، تلاوت قرآن، دعای چهل مومن» و بعد نوشت: «بنده صلاة جعفر را میخوانم و دعا و تلاوت قران را به نیت شفای ایشان انجام میدهم.» و من با خواندن این عبارات اشک می‌ریختم. 🔹️۴. روز دیگر با او تماس گرفتم. در صدایش عشق و امید دیدم. آن را به صفحه گروه نیز منعکس کرده بود: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله حال همسرم بهتر است. از دیروز تا امروز تشنج نداشتند. امشب بعداز نماز به هوش آوردنشون و الآن حالشون بهتره... ان‌شاءالله تا فردا اگر مشکلی نباشه کاملا به هوش میارنشون. دکترشون فرمودند مرحله خطرناک عبور کرده... 🔹️۵. روزی دیگر اتفاقی دیگر افتاد. عجیب بود! عجیب در دنیای خشک و بی روح و بی عاطفه‌‌ای که من نمی‌شناسمش؛ اما از تلقی برخی از عوام از دین برداشت می‌شود. او گروهی در فضای مجازی راه‌اندازی کرده بود. لینکش را هم در اختیار گذاشته بود. نام گروه این بود: «یادگار شهید قربانی نژاد.» همه کسانی که به این عزیز علاقه‌مند بودند، را می‌شد دید. شما را نمی‌دانم؛ اما این کار برای من تازه و غیر منتظره بود و البته زیبا! 🔹️۶. اینک چند روز از آن اتفاق گذشته است. لحظه‌های رفع بیماری را در اخبارش می‌بینم و ریتم خوش آهنگ شکفتن لبخند در سیمای نورانی دوست خوبم. آخرین نوشته اش تا الان این است: بسم الله الرحمن الرحیم یا شافی،...عوارض بیهوشی عمیق چند روزه وجود دارد. ان شاء الله اگر تا فردا تشنج نداشته باشند فردا برای نوار مغز و MRI و ... اعزام می‌شوند برای تشخیص قطعی و نهایی. همچنان دعای خیر بزرگواران بزرگترین کمک به ایشان است. و امروز: الحمدلله حالشون رو به بهبودی است. شاید چندروز آینده هم به بخش منتقل شوند. MRI و MRV هم ظاهراً مشکلی را نشان نمی داده..... به امید سلامتی و عافیت کامل. @masaelepazuheshi
🏴 پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب مدظله درپی درگذشت آیت‌الله محمد یزدی ▫️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دامت برکاته در پیامی درگذشت عالم مجاهد و پارسا آیت‌الله حاج شیخ محمد یزدی را تسلیت گفتند. 🔹 متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم درگذشت عالم مجاهد و پارسا آیت الله آقای حاج شیخ محمد یزدی رضوان‌الله‌علیه را به حوزه‌ی علمیه‌ی معظم قم و مراجع عظام و علمای عالی‌مقام و جامعه‌ی محترم مدرسین و به شاگردان و دوستان و ارادتمندان آن مرحوم و به‌طور ویژه به خاندان گرامی و همسر و فرزندان مکرم ایشان تسلیت عرض میکنم. سوابق انقلابی و مبارزات دوران طاغوت در کنار حضور پیوسته و همیشگی در همه‌ی دورانهای انقلاب و اشتغال به مسئولیتهای بزرگ در اداره‌ی کشور همچون ریاست قوه‌ی قضاییه و عضویت در شورای نگهبان و مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، و در کنار فعالیت علمی و فقهی، شخصیتی جامع و اثرگذار از این عالم جلیل پدید آورده بود.  ایمان راسخ به مبانی انقلاب و استقامت در این راه و غیرت دینی و انقلابی، نشانه‌های بارز دیگری از این شخصیت مکرم بود. امید است این وزن سنگین ذخیره‌ی معنوی مایه‌ی علو درجات ایشان باشد.  از خداوند متعال رحمت و مغفرت و رضوان الهی را برای آن مرحوم مسألت میکنم. سیدعلی خامنه‌ای ۱۹ آذر ۱۳۹۹ @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠چرا باید فلسفه خواند؟ 🔹️اگر از یک فیلسوف بپرسید چرا باید فلسفه خواند، دست کم دو دلیل ساده را بیان می کند. نخست این که برای فهم معنای زندگی فلسفه بهترین آموزش زندگی است؛ حتی بهتر از تاریخ و علوم انسانی. چرایش هم به نقش فلسفه در ارزشهای تاریخی و علوم انسانی و سایر دانش ها بر می گردد. به این معنی که همه ی وقایع تاریخی و نیز اندیشه ها و باورها ریشه در فکر فیلسوفان و الگوهای فلسفی دارد. از این رو خواندن فلسفه به پشت پرده ی یک رویداد تاریخی کمک می کند. به ما می فهماند که چرا هیتلر دنیا را به هم زد، میلیونها نفر را به کشتن داد و دلیل تنفرش از یهودیان چه بود؛ و چرا داعش به وجود آمد و پشت پرده ی اندیشه های فلسفی_سیاسی به وجودآورندگانش چه بود و چه نسبتی با لیبرال دموکراسی دارد، سَلفی های قرون وسطایی القاعده و داعش با جنایات بی مانندشان چگونه با ژست حقوق بشری لیبرالهای دوران مدرنیته سازگاری دارد. فلسفه خواندن می آموزد که حتی در پس زمینه ی شیوه ی زندگی مردم کوچه و بازار نیز الگوهای فلسفی وجود دارد. بسیاری از آنها را نیز می توان در یونان و ایران باستان جستجو کرد. مرد ژولیده ی تارک دنیا که به کنج عزلت پناه می برد، شاید اطلاع چندانی از وجود اشخاصی در یونان باستان که به همین شیوه زندگی می کرده اند، نداشته باشد. یا انسان لذت جویی که برایش کیف کردن و دم غنیمت شمردن مهم باشد، احتمالا نداند این نوع نگرش چندان هم بی فلسفه نیست.  همچنین سایر مدلهای زندگی؛ از شیوه ی یک جنتلمن با عطر و ادکلن شیرین و گرم زمستانی تا مدل یک رمانتیسیزم قرن نوزده میلادی که در ساحل دریای تاسمانی نشسته و به افق خیره شده. شیوه ی زندگی موسولینی هم نوعی فلسفی زیستن است. چنانکه یک لیبرال و با پارسای مذهبی فلسفه دارد. دانستن فلسفه و خواندن انواع سبکهای زندگی و نقدهایی که برآن وارد شده، به همه مردم کوچه و بازار بصیرت لازم را برای انتخاب متفکرانه می دهد. اشکال نکنید که چگونه فلسفه برای همه ی مردم کره زمین حرف دارد. کهن الگوهای یونگی پاسخ را ساده کرده. یونگ و دیگر همکارانش شیوه رفتاری همه ی میلیاردها انسان روی زمین را در چند شیوه مرجع خلاصه می کنند. پس فلسفه نیازی به فربگی به عدد میلیاردی ندارد. چون همگان در نوع زندگی تنها از چند نمون الگو پیروی می کنند. دلیل دوم یک فیلسوف برای تشویق شما به فلسفه خواندن این است که کمکتان می کند تا بهتر و آزادانه تر زندگی کنید. فیلسوفان می گویند:《فلسفه سرگرمی نیست و هدفش حتی صرفا درک بهتر دنیا و جایگاه ما در آن نیز نیست، بلکه گاهی فقط جان به در بردن است.》به کتاب فروشی ها مراجعه کنید و عناوین کتابهای فلسفی را بخوانید. فلسفه ی تنهایی، راه رهایی، رنج و التیام، چگونه از رنج خویش بکاهیم و... فلسفه تاب و توان مواجهه با دردها و رنجهای زندگی را بیشتر می کند. ما را در برابر رنجهایی که ممکن است به فلج کردنمان بیانجامد، کمک می کند. در برابر آدمهایی که خُلق ما را کج می کنند و روح ما را به ابتذال می کشانند، تحمل و مدارا می آموزد. اگر به اندیشه های فلسفی تاریخ بنگرید از فراسوی قرنها همچنان با طراوت با ما سخن می گویند. با مطالعه ی فلسفه و دلیل سبکهای زندگی، همراه با اندکی تفکر انتقادی راهمان را بهتر می یابیم. پ.ن: فلسفه را با آگاهی دینی بخوانیم. ریشه ها اگر مستحکم باشد، زیبایی های فلسفه دقیق تر کشف می شوند. طوفانهای یمین و یسار تنها بوته های سست را واژگون می کنند. @masaeleaklaqi
💠سفیر مهربانی 🔹️سلام. آخوندی هستم، می تونم کمکتان کنم. سلام خانم آخوندی، مکوندی هستم. خوب هستید؟ مرسی آقای مکوندی. در خدمتتون هستم، بفرمایید. خانم آخوندی؛ میگم، میشه این مبلغ کرایه ای که الان مسافر پرداخت را بهش برگردانید؟ به مقصد بیمارستان ابوذر؟ آره، آره، آره. به چه علت آقای مکوندی!؟ ایشون پرستار بخش کروناست. من از پرستارهایی که تو بخش کرونا کار می کنن کرایه نمی گیرم. ایشون آنلاین پرداخت کردند. می خواستم برش گردونم! 🔹️این همه ی مکالمه ی تلفنی آقای مکوندی راننده یکی از شرکت‌های ارائه دهنده خدمات تاکسی اینترنتی است. شهروندی که با رانندگی امرار معاش می کند. از صدایش بر می آید که میانسال است. نوعی خستگی را در صدا می توان احساس کرد. قلب مهربانش اما سرشار از نشاط بود و طراوت و امید. او می توانست بی خیال شود. از کنار این ماجرا رد شود. خود را قانع کند و بگوید: اولا پرداخت که نقدی نبوده که من برش گردانم. شماره ی حسابش را هم که ندارم. به علاوه اینکه مبلغش هم چندان معتنابه نبوده. من هم نیتم خیر بوده. انماالاعمال بالنیات. ثواب نیتم هم که به من رسید. چه ضرورتی دارد زنگ بزنم و بخواهم پولش را برگردانند. 🔹️اما نَقل کسی که با خدا معامله دارد حساب و کتاب یک قِران و دوزار نیست. مگر نداشتیم از همین جنس راننده هایی که طلا و جواهر جا مانده مسافران را به صاحبش بر می گرداند. آنها برای خویش تعهدی اخلاقی تعریف کرده اند و در این راه کم و زیاد نمی شناسد. عمل به وظیفه در ذات خویش نیک و پسندیده است. در مقابل اما مدعیانی را می شناسیم که در مقابل جاه و مقام و اندکی پول سست شدند. این دسته تنها یک تعهد برای خویش تعریف کرده اند؛ بی تعهدی در مقابل منافع جمعی برای تامین منافع شخصی. اینان برای دستیابی به این هدف دست به هرکاری می زنند. در فلسفه ی زندگی این دسته همه چیز برای منافع شخصی توجیه پذیر می شود! اما زمین به لطف اخلاق و مسئولیت امثال آقای مکوندی امیدبخش می شود. شرکت ارائه دهنده ی خدمات تاکسی اینترنتی به درستی او را سفیر مهربانی نامید. برازنده ترین نام. سفیر مهربانی را یاری کنیم. به هم ترحم کنیم. زمین با وجود امثال آقای مکوندی امن تر خواهد بود. @masaelepazuheshi
بسم الله الرحمن الرحیم 💠یک پیشنهاد 🔹️در آستانه هفته پژوهش قرار داریم. بسیاری از شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی از پژوهشگران برجسته به‌شمار می‌روند. تازه‌ترین هدیه ی خانواده ی پژوهش به آرمانهای انقلاب، شهادت شهید فخری زاده است. از قرار اطلاع او تنها شهیدی است که سِمَت رسمی دولتی در یکی از بالاترین سطوح مدیریتی در حیطه ی پژوهش را دارا بود. ضمن اینکه به شهادت مسئولین هسته‌ای نقش او پس از جنگ تحمیلی در توسعه‌ی دانش هسته‌ای بی‌مانند است. شهدای هسته‌ای هرکدام از دانشمندان این عرصه بودند؛ اما از شهید فخری‌زاده به عنوان پدر دانش هسته‌ای کشور نام برده‌اند. از این‌رو پیشنهاد می‌کنم: آن شهید عزیز به عنوان «شهید پژوهش ‌و نوآوری» به نسل جوان مؤمن و انقلابی معرفی شود. ضمن اینکه هفتۀ پژوهش سال جاری نیز برنامه‌های هفته پژوهش در سراسر کشور با نثار صلوات به روح آن بزرگ مرد شروع شود. @masaelepazuheshi
فراخوان سیزدهمین جشنواره علامه حلی امروز در جلسه‌ی شورای سیاست‌گذاری جشنواره علامه حلی(ره) زمان فراخوان جشنواره سیزدهم تصویب شد. طلاب جوان خواهر و برادر زیر ۳۱ سال از روز سه‌شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ (هم‌زمان با روز پژوهش) تا پایان روز چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ فرصت دارند آثار قلمی خویش را در قالب کتاب، مقاله، پایان‌نامه، تحقیق پایانی و تصحیح و ترجمه از طریق سامانه جشنواره ارائه نمایند. موضوع بخش ویژه جشنواره به مناسبت یکصدمین سال بازتأسیس حوزه است. طلاب می‌توانند ذیل موضوع «حوزه و جامعه، گذشته، حال و آینده» جستار پژوهشی خویش را ارائه نمایند. توضیحات تکمیلی در خصوص شرایط و مراحل جشنواره را در سایت جشنواره علامه حلی(ره) مطالعه نمایید: http://www.jhelli.ir/news/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87+%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C/416069/ @masaelepazuheshi
بسم الله الرحم الرحیم سلام علیکم از ۲۲ آذر تا ۲۷ آذرماه به عنوان هفته ی پژوهش نام گذاری شده است. با نثار صلوات به روح پاک شهید محسن فخری زاده، 《شهید تحقیق و نوآوری》 هفته ی پژوهش را گرامی می داریم. به مناسبت این هفته نظرات شما درباره ی مدیریت پژوهش در این کانال درج می شود. لطفا ایده ها و نظرات خویش را برایم بفرستید. نقدهای سازنده ی شما در مسیر اصلاح فرایندها و بهبود روش ها استفاده می شود. ضمن اینکه به اطلاع می رساند به ابتکار معاون محترم پژوهش حوزه های علمیه از سوی خبرگزاری حوزه، به ارائه ی ایده و نظر فراخوانده شده اید. با عنوان: حوزه های علمیه: آسیبها، چالشها و راهبردها. متن خبر در همین کانال درج شده است. @masaelepazuheshi
📝نظرات شما سلام و احترام پژوهش در حوزه های علمیه، ضعیف است زیرا پیش نیاز یک پژوهش روشمند و قوی، دانش کافی و لازم می باشد و پیش نیاز دانش، آموزش است که زیربناهای آموزشی(مثل متون آموزشی، روش آموزشی و اساتید) در حوزه ضعیف و غیر روشمند بوده... پس دانش و به تَبَعِ آن پژوهش هم ضعیف خواهد بود کمّاً أو کیفاً.. و این رویّه ادامه خواهد داشت تا آنجا که زیربناهای آموزشی اصلاح گردند... البته اگر دیر اقدام شود و مشکل به مرحله ی < تلظی > برسد دیر اصلاح کردن هم سودی نبخشد... (تلظی: مرحله ای که به ماهی چه آب برسد و چه نرسد دیگر فایده ای ندارد و خواهد مُرد) @masaelepazuheshi