📝محمد صدرا مازنی
💠در باب معاشرت(۱)
🔻۱. دورهمیهای خانوادگی پای ثابت زندگی ایرانی است. گاهی دورهم نشینیها به هفته میرسد. حتی زودتر. مجموعهی«دورهمی» آقای مدیری هم بهگمانم از همین خصلت ایرانی جماعت اقتباس شده است. ویروس کرونا بین این دورهمیها جدایی انداخت. تنها قدرت کرونا میتوانست این جمعها را پراکنده کند.
🔻۲. پدرم سحرخیز بود و در روزگار سلامت، اهل تهجد و عبادت. کشاورز بود؛ اما کار در مزرعه و درآمد حاصل ازآن(=پول) ضعیفتر از آن بود که مانع از حضور همیشگیاش در مسجد شود. صدای ناب اذان از حنجرهی خوش مِلدایی(= ملا دایی)؛ موذن شهر قویتر از پول بود. نمازهای پنجگانه را اغلب در مسجد میخواند. او اما گعدههای شبانه با دوستانش را ترک نکرد. کودکیهایم را یادم هست که بعد از شام یا میهمانی بودیم و یا میهمان داشتیم.
🔻۳. در دورهمیهای پدر چه میگذشت؟ در دورهم بودنهای مردم چه میگذرد؟ چه نیرویی در گعدهها است که مردم را به هم پیوند میدهد؟ چرا همینکه از هم جدا میشوند و اندکی از تنهاییشان میگذرد، دلتنگ هم میشوند؟ پدرم چرا دوستانش را مکرر میدید؛ آنها را به ضیافت سادهی خویش میخواند و به میهمانی آنها میرفت؟
🔻۴. سادگی و یکرنگی و همدلی آنها را به هم نزدیک میکرد. در دور هم نشینیهای پدر کسی به تکلف و سختی نمیافتاد، پذیرایی تابع دو عنصر بود: فصل و میوهی مزرعه. فصل انار و مرکبات پذیرایی به وسیلهی انار و مرکبات بود. میوهای که محصول مزرعه بود. (پدر توصیه میکرد هر نفر یک انار را به تنهایی تناول کند. خودش نیز تمام دانههای انار را تنهایی نوش جان میکرد.) فصل آلو هم این مسئولیت خطیر به آلو و خانوادهاش واگذار شده بود. مادرها گاهی شبهای طولانی زمستان را با کنجدی که از مزرعه تهیه کرده بودند و مقداری شکر سوهان کنجدی درست میکردند و با پف فیلی که از ذرت مزرعه درست شده بود و تخم کدوی بو داده آجیل و شب چره تأمین میشد. و اینگونه با هم خوش بودند. تا مدتها شهرم میوه فروشی نداشت. پدرم با دوستان مزرعه و مسجدیاش گعده میگرفت. یعنی هم در مسجد میدیدشان و هم در منزل و هم در مزرعه.
🔻۵. روایت پدر به معنی بیان نوستالوژیای از گذشتههای دست نایافتنی نیست. من هم با آن متفکری که میگفت: 《غم غربت قدیم نخوریم》، همدلم. معاشرت گذشتگان ساده و بی تکلف بود؛ اما در گذشته نیز اشخاصی بودند که متکلفانه زندگی میکردند.
🔻ما دوستانمان را بر اساس سبک معیار خویش در زندگی انتخاب میکنیم و سبک زندگی ما نیز تابعی از ذهنیت و برداشت ما به زندگی است. و ذهنیت ما به زندگی نیز ریشه در روان و اخلاق ما دارد. سخت بگیریم، زندگی نیز با ما سخت میگیرد و دوستانی انتخاب میکنیم مانند خودمان شیک و اتوکشیده و روانی به غایت پوست پیازی. و اگر سادگی را انتخاب کنیم، دشوار زندگی بر ما آسان میشود. دوستانمان نیز در زندگی مانند ما خواهند بود.
ادامه دارد.
#تنهایی
#معاشرت
#مسائل_پژوهشی
#مسایل_اخلاقی
@masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی
💠در باب معاشرت(۲)
🔻۶. در روزگار ما نمونهی دورهمیهای پدر، فراوان دیده میشود. آنچه آنها را به این تکرار استمرار میداد همدلی و همبستگی و مهربانی و شادی بود. اینک نیز همین مفاهیم ما را به هم پیوند میدهد. مهربانی و محبت اکسیری است که دیدارها را تازه میکند. با هر دیدار تازه لبها میشکفد و ضیافت تازه را به گذشته متصل میکند. نخ تسبیح همهی دورهم بودنها و گعدهها مهربانی و شادی است. در این ضیافتها تکرار خاطرات فراوان روی میدهد.
🔻۷.خاطرات و جوکهای تکراری هرگاه توسط یک گویندهی هنرمند گفته میشود باطراوت و لذت بخش است. حتی از نوع دست اولش گاهی دلنشینتر میشود. جوکی که برای اولین بار میشنوی باید کل فرایند را صبوری کنی و در برایند بخندی؛ در حالی که جوک تکراری را از اول میخندی! دوستی دارم که سالی چند بار میبینمش. در هر دیدار یک جوک نه چندان بامزه را تکرار میکند. میخندم. قشنگی هنر جوک گوییاش این است که وقتی به تهاش میرسد دهانش تا بناگوش باز میشود. من نیز.
🔻۸. در معاشرتها گاهی از مصائب گفته میشود. دوستان و اعضایی از خانواده که آسمانی شدند. در این مواقع همه متأثرند و گاهی از خاطرات تلخ و شیرین و بعضاً خندهدار متوفی گفته میشود. دوستی داشتم که زود از جمع ما رفت. با جمعی از رفقا قرار استخر داشتند. من در آن نافله حضور نداشتم. شنا بلد نبود ولی متهورانه به جای عمیق استخر پرید. غریق نجات دست و پازدنهایش را میدید؛ اما تصور میکرد مرد گنده شوخیاش گرفته. رفقا هالیاش کردند که آقا شنا بلد نیست. نجاتش دادند.
🔻۹. گاهی از سیاست گفته میشود. یکی به یمین میزند و دیگری به یسار. بعضی هم گوشاند. شنوندهی خوب. آجیل و چای و میوه هم به راه است. این بحثها عمدتاً از اوضاع اقتصادی و تورم و گافهای اقتصادی شروع میشود. کافی است چشم یک نفر به موز زردی که برای خوردن چشمک میزد بیافتد. نه. موز، نه. موز الان جزو میوه های لاکچری شده. همان سیب و انار بهتر است. چشمها که به میوه بیافتد بحث شروع میشود. گاه یک جفت جوراب و یک شال گردن میتواند بهانه باشد. به تدریج وارد بحث دلار و سکه میشوند و به تدریج شاخص بورس را با تحلیلهای فکورانه جابه جا میکنند. و نهایتاً وزیری استیضاح میشود و وکیلی عزل. من این را به چشم دیدم وقتی همراه با چای داغ و شیرینی تازه گرم بحث بودیم به یکباره کابینهای از نصاب افتاد. دولتی سقوط کرد و کشور دچار بحران شد! همان زمان به یکباره با آمدن رئیس دولتی دیگر همه چیز دلپذیر شد.
انتخابات آمریکا هم در صدر اخبار خارجی جمعها است. بایدن یا ترامپ؟
ادامه دارد.
#تنهایی
#معاشرت
#مسائل_پژوهشی
#مسایل_اخلاقی
@masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی
💠 در باب معاشرت(۳)
🔻۱۰. اگر در بین فامیل شخصیتی علمی باشد، استاندارد بحث تخصصیتر میشود؛ او میداندار است. گوشها بیشتر میشوند و البته دو دسته او را هم راهی می کنند. اشخاصی که خرده سواد و تحلیلی دارند. این دسته سعی می کنند بیشتر بپرسند و به علمشان اضافه کنند. یا تحلیل هایشان را اصلاح کنند و کمسوادهایی که گمان میکنند عقل کلاند. آنها راه خودشان را می روند. در انبان خاطرات مبلغین و اهل علم این دسته فراوان یافت می شوند. گاهی چنان مطمئن حکم عقیدتی و فقهی صادر می کنند و به ارتداد یکی و نفی بلد دیگری فتوا می دهند که گویی ۵۰ سال مدرس کرسی درس خارج فقه و کلام حوزه علمیه قم و نجف بودند. در حالی که به قول استاد فاطمی نیا ذات پاکشان بریء از همه علوم است.
🔻۱۱. در گعدههای طلبگی بحثهای علمی غلبه دارد. از مسائل مستحدثه گرفته تا گپ و گفت دبارهی محافل فکری و مکاتب فقهی و عقیدتی در قم. از مکتب تفکیک گرفته تا مکاتب عقلگرای جدید. از نزاع متکلمین معاصر قم تا ....
🔻کرونا اگرچه خانوادهها و دوستان را از هم جدا کرد؛ اما علم قویتر بود. قبل از ورودش گعدهها را به پیامرسانها برد. لیستی از بحث داغ این شبها:
• ماجرای نظریات آیت الله سیدکمال حیدری درباره نقد قرائت رسمی از دین؛
• واکنش آیت الله محسن اراکی دربارهی ایشان؛
• استقبال و انتقاد از نظرات آیتالله اراکی؛
• نظر جامعه محترم مدرسین درباره آیت الله سید کمال حیدری؛
• نظرات آیت الله ابوالقاسم علیدوست را هم دیدم. با عنوان دفاع موجه از تراث و یک پیشنهاد(نقد آراء و رفتارهای جناب آقای سید کمال حیدری) خوب بود و محققانه نوشته بود. مخصوصاً اینکه به عنوان متولی کرسیهای آزاد اندیشی علوم نقلی اعلام کرده بود که آماده برگزاری کرسیهایی با حضور آقای حیدری و ناقدین است. فقط نمیدانم این نوشته مربوط به قبل از واکنش آقای اراکی و جامعه محترم مدرسین است یا بعد از آن.
• کمی آنطرفتر در گروهی دیگر بحث دیگری در جریان است. در دفاع از آقای حیدری.
• در این گعدههای مجازی جا برای بحث اقتصاد اسلامی هم باز است. بودن یا نبودن، مسأله این است! نظر آیت الله علوی بروجردی. ویدئوی منتشرشده و نظرات مخالف و موافق. این بحث مرا به حدود هفت، هشت سال قبل میبرد در اولین جلسهای که با فاضل ارجمند آقای حبیبیان نقیبی برای اجرای طرح نیازسنجی پژوهشی اقتصاد اسلامی برگزار کرده بودیم. بعد از خوش و بش اولین سؤال خودمانی با ایشان این بود که بالاخره اقتصاد اسلامی داریم یا نه!
• راستی چند روزی است کسی احوال رئیس دولت را نمیپرسد؟ طی دو هفته همه از او می گفتند. هزار بار اعدام شده بود.
• حضرت آقا به دادش رسید! جانش را خرید!
تمام
#تنهایی
#معاشرت
#مسائل_پژوهشی
#مسایل_اخلاقی
@masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی
💠فیلسوفهای بدکردار و روشنفکران رذل(۱)
🔻۱. چند سال قبل میهمان یکی از اقوام فاضلم بودم. جناب آقای دکتر مهدی اسلامی. کتابی در دست مطالعه داشت. نامش «فیلسوفان بدکردار» بود. نوشتهی نایجل راجرز و مل تامپسون و ترجمهی احسان شاه قاسمی که امیرکبیر آن را منتشر کرده بود.
مدتی بعد کتاب دیگری در قطع پالتویی از نشر هِرمس به چشمم خورد. به نام «روشنفکران رذل و مفتش بزرگ»، اولی را تورق کردم و دومی را خواندم. اولی از نوع افشاگریهای رسانهای بود. عناوینی چون «رسواترین رؤسای جمهور جهان» و یا «فساد فلان سلبریتی» و یا «بیسار هنرمند و اهل علم». اخباری که هرچند وقت یک بار منتشر میشود.
🔻کتاب فیلسوفان بدکردار به شخصیت برخی از فلاسفه ای که سرشار از تناقض و ضعف و شهوت و غریزهاند اشاره دارد. اشخاصی که شیوهی زندگیشان لزوماً مبتنی بر اندیشهورزی آنها نیست. این روشِ رو کردن اخلاق جنسی فیلسوفانی چون برتراند راسل، نیچه، فروید، فوکو و مانند آنها منتقدین و مدافعینی دارد. مخالفین، کردار زشت جمعی از فلاسفه در مقابل انبوهی از فیلسوفان درستکردار را جفا به اهل فلسفه میدانند و مدافعان معتقدند: این کار با هدف روشنگری برای جوانان انجام میشود. آنها میگویند: « شناساندن روی پنهان این فیلسوفان موجب می شود جوانانی که در شبکههای اجتماعی چند جمله فلسفی از فلان فیلسوف، را میشنوند تقلید نکنند و آن جملهها را وحی منزل نپندارند.»
🔻اگرچه گاه مسأله اساسیتر و غمانگیزتر از آن است که این افشاگریها بتواند اثر کند.
گپ و گفتی صمیمی با جمعی از جوانان دانشجو درباره یک سلبریتی را به یاد دارم که برایم عجیب مینمود.
آنها چنان شیفتهی این بازیگر بودند که نه تنها خروج از کشور، کشف حجاب و اساسا فسادش را که با هیچ مرام اخلاقی قابل درک نیست را نمی دیدند؛ بلکه با ژستی روشنفکرمأبانه آن را توجیه میکردند! از اینرو مساله فراتر از نگارش کتابی افشاگرانه درباره فساد اخلاقی فلان فیلسوف است. من اما اگرچه انتشار چنین کتبی را کم اهمیت میدانم. اما در مقابل از انتشار فسادهای سیاسی، مالی و جنایاتی که برخاسته از ذهن بیمار فلسفی آنها است، عمیقاً دفاع میکنم. مثلاً اگرچه بحث دربارهی رفتارهای جنسی امثال نیچه را بی ثمر می دانم؛ اما نمیتوانم نقش او را در تقویت جنایات هیتلر نادیده بگیرم. از این رو معتقدم رفتارهای حیلهورزانه و مبتنی بر دروغ فیلسوفان باید افشا و نقد شود. با ادای احترام به همه ی فیلسوفان مومن، شاید تعبیر«فیلسوفان پفیوزهای تاریخاند» از دکتر علی شریعتی نه اتهامی به همه که اشاره به همین فیلسوفهای بدکردار باشد.
🔻۲. کتاب دوم اما «روشنفکران رذل و مفتش بزرگ» نام دارد. آقای داریوش مهرجویی کارگردان مطرح کشورمان آن را نوشته است. پیشتر از او کتاب «جهان هلوگرافیک» نوشته مایکل تالبوت را خوانده بودم. ترجمهی روانی دارد. در مقدمه کتاب اشاره دارد که کتاب روشنفکران رذل نخست جهت پایان نامه کارشناسی رشتهی فلسفه در ادبیات دانشگاهUCLA در سال1347 به تحریر درآمده است. حاصل دورانی است که متأثر از ادبیات کلاسیک و اندیشههای مذهبی و بشردوستانه تئودور داستایوفسکی بود.
🔻در کتاب برادران کارامازوف داستان در داستانی رخ میدهد. ایوان کارامازوف برای برادر کوچکترش، آلیوشای نوکشیش داستانی تحت عنوان مفتش بزرگ نقل میکند. داستایوفسکی در این کتاب از شخصیتهایی یاد میکند که روشنفکران رذل تاریخاند. چون همگی به نوعی دست به جنایت زدهاند. اشخاصی که در عمل و گفتار با نوعی تناقض مواجهاند. طنز تلخ ماجرا این است که برای بشریت، دست به کشتار و نابودی ابنای بشر میزنند. دوستانی که علاقهمند به مباحث کلام و الهیات هستند برادران کارمازوف را بخوانند؛ چون در این کتاب به یکی از مهمترین چالشهای کلامی یعنی خیر و شرّ و مقولهی عدل الهی اشاره میشود.
ادامه دارد.
#فلسفه
#مسایل_اخلاقی
#مسائل_پژوهشی
@masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی
💠فیلسوفهای بدکردار و روشنفکران رذل(۲)
🔻۳. شخصیتهای داستان داستایوفسکی اگرچه خیالیاند؛ اما نویسندهی چیره دست روسی با شمُّ آیندهپژوهانهاش در سالهای 1870 توانست به آینده تاریخ رخنه کند و به پیشبینی توتالیتاریسم حاکم بر کشور خود که چهار پنچ دهه بعد روسیه و تمام اروپا را در بر میگیرد، بپردازد. دربارهی توتالیتاریسم فرصتی دیگر مینویسم. و فقط به این بسنده میکنم که اگر تاریخ بخواهد همهی جنایات را در یک داستان یا فیلم گزارش کند، این توتالیتاریسم است که به تنهایی همهی آنها را نمایندگی میکند. آقای مهرجویی مینویسد: «در هیچیک از ادوار تاریخی، محتوا و شکل جنایت، در بیرحمانهترین قتل عامها و شکنجهها، در گستاخانهترین یورشهای وایکینگی و آتیلایی و ترکی و عربی و مغولی، در بیهودهترین جنگهای مذهبی و کشورگشاییهای رومی و ناپلئونی، هیچگاه از حیث سبعیت و شقاوت انسانی به پای نظام توتالیتر نمی رسد.(روشفنکران رذل؛ ص100)
🔻۴. این روزها که در حال مطالعه در حوزهی مباحث فلسفه علم هستم، تقدیر مرا به بررسی اندیشههای فرانسیس بیکن کشاند با کتاب ارغنون نو. سرگذشت زندگیاش برایم جالب بود.
بیکن یک فیلسوف است و سیاستمدار. در سالهای1561-1626 زندگی میکرد. کشورش انگلستان و پدرش سِر نیکولا بیکن وزیر مُهردار سلطنت ملکه الیزابت. اینکه مُهرداری چه شغلی بود نمیدانم؛ لابد شغل مهمی بود! مادرش هم شخصیتی فرهنگی داشت و بانویی متدین در کیش مسیحیت. دوازده ساله بود که نبوغش موجب تشویق ملکه و تشویق برای تحصیل در علم انجامید. در همین سن پدرش درگذشت و چون پسر کوچکتر بود از ارث پدری نصیبی نبرد!
🔻۵.بیکن برای امرار معاش حقوق خواند و وکیل شد. در بیست و سه سالگی عضو مجلس عوام بریتانیا در آمد. او خیلی زود مقام مدعیالعمومی را تصاحب کرد در پارلمان سیاست مالیاتی ملکه را نقد کرد. ملکه نیز او را از مقامش خلع کرد.
ادامه دارد.
#فلسفه
#مسایل_اخلاقی
#مسائل_پژوهشی
@masaelepazyheshi