بسم الله الرحمن الرحیم
همیشه مشغول نوشتنم، ابتدا وبلاگ داشتهام و هنوز هم دارم، خیلی مقاومت کردم که از وبلاگ خارج نشوم، ولی نشد؛
حالا تصمیم گرفتهام این کانال را احیاء کنم؛
این کانال سال 1399 ایجاد شد و انشاءالله از امروز 30 آبان 1402 دوباره مینویسم.
پاورقیها | حمید اسماعیلزاده
@pavaraqiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشمانت را باز کن دخترم، برای آخرین بار به این دنیا نگاه کن، به پدرت نگاه کن.
تو الان بهتر میتوانی من و مادرت را ببینی، بهتر میتوانی دوستان و فامیلهایت را در غزه ببینی، تو حتی بهتر از پهپادهای مزاحم اسرائیلی میتوانی همه را از آن بالا ببینی.
خوب چشمانت را باز کن قلب من، این چشمها دیگر آن چشمهای چندساعت پیش نیست. تو با این چشمها چیزی را میبینی که تا چند ساعت پیش نمیدیدی، حالا تو بینا شدهای و این پدر پیرت کور است، تو حتما حال ما مردم غزه را بهتر میبینی، من که مطئمتن هستم پیروزی از آن ماست، دوست هم ندارم بگویم که ای کاش تو آن روز کنارم باشی، ولی دعا کن هنگامۀ پیروزی غزه، با تو از آسمانها مردم غزه را ببینیم،
نور چشمم، این چشمها بیناتر شدهاند بگذار برای آخرین بار آنها را ببوسم.
#غزه
پاورقیها | حمید اسماعیلزاده
@pavaraqiha
✔️ پیامبری من
چند روز پیش بود که کاری پیامبرگونه کردم و روزی که مُردم گواهی بدهید که اگر یک چیزش شبیه پیامبر بود همین کارش بود.
ماجرا از این قرار بود که حکمیه دختر خردسالم در مرحلۀ سخت و جانکاه ترک پوشک است و لذا حتما میدانید که من و مادرش روزهای بسیار بسیار شیرینی را پشت سر میگذاریم!
یک روز که غرق همین شیرینی بودم حکیمه ماجرا را شیرینتر کرد، دیدم که چشمتان روز بد نبیند بر خلاف برنامهریزی پیش بینی شدهای که من و مادرش داشتیم ایشان ترجیح داده در این ساعت از روز از امور مایع به امور جامد منتقل شده و کاملا هم خونسرد با این موضوع برخورد کند.
تدابیر اولیه برای انتقال به دستشویی انجام شد و کار پاک کردن جامدات از لباس و بدن و ... با دقت انجام شد، همینجا که خیلی سخت میگذشت و واقعا هوا بس تیره و تار شده بود یاد این حدیث پیامبر افتادم:
روزی جوانی در راه از پیامبر پرسید شما چطور گناه نمیکنید؟
حضرت اشاره به خرابهای کرد، در کنار خرابه مدفوع انسانی بود، حضرت پرسیدند: آن فضولات را میخوری؟
جوان پاسخ داد: یا رسول الله حتی فکرش را هم نمیکنم که این مدفوع را بخورم.
حضرت فرمودند: گناه در نگاه ما همینقدر متعفن است که حتی فکرش را هم نمیکنیم که آن را مرتکب شویم نه اینکه توان گناه کردن نداشته باشیم، همانطور که تو قادر به خوردن این فضولات هستی ولی حتی فکر خوردن آن را هم نمیکنی چون میدانی چقدر متعفن است.
بعد از اینکه این حدیث شریف به خاطرم آمد، در مقام یک پیامبر به نفس خودم گفتم حمید حاضری اینها را بخوری؟
حالا پاسخ نفسم چه بود بماند، ولی واقعا ترک پوشک در کنار همه سختیها درسهایی هم برای نفس سرکش و مغرور دارد.
#نفس #گناه
پاورقیها | حمید اسماعیلزاده
@pavaraqiha