eitaa logo
پاورقی ها
550 دنبال‌کننده
250 عکس
144 ویدیو
2 فایل
حمید اسماعیل زاده اینجا پیام بدهید: @azpavaraqi
مشاهده در ایتا
دانلود
پاورقی ها
🔰 از پاریس تا نجف (۴) ♨️ آخرین درس یک استاد دانشگاه فرانسوی 🔻 سرگذشت بانوی فرانسوی که وصیت کرد پیکرش را در مسیر پیاده روی اربعین دفن کنند. پیر والکمان که یک اسلام شناس فرانسوی بود سال‌ها پیش مسلمان شد و نام (مریم ابوالذهب) را برای خود برگزیده بود؛ بنا بر وصیتنامه‌اش در صحن مطهر علوی تشییع شد و در حسینیه‌ای در جاده نجف کربلا در نزدیکی عمود شماره 172 به خاک سپرده شد. مریم ابوالذهب در سال (1952م) در خانواده ای کاتولیک به دنیا آمد و در سن 18 سالگی به دین مبین اسلام گروید ومذهب اهل بیت (علیهم‌السلام) را برگزید. وی فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه پاریس می‌باشد و سالها در موسسه ملی زبان‌ها و تمدن‌های شرقی پاریس (INALCO) بعنوان استاد و پژوهشگر فعال بود. این استاد وپژوهشگر فرانسوی نقش فعالی در منعکس کردن وضعیت فاجعه آمیز ومظلومانه شیعیان پاکستان وافغانستان ایفا کرد وهمواره در فضای آکادمیک وتبلیغاتی غرب مظلومیت شیعیان پاکستان وافغانستان را مطرح می کرد. از جمله مهم‌ترین آثار مریم ابوالذهب، کتاب «شبکه‌های اسلام‌گرایان» است که همراه با «اولیویه روا» نگاشته است و به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. آن‌چنان‌که پیش از مرگ خواسته بود، برادرش «دومینیک والک‌مان» مامور شده است تا بنیادی را به نام او بنا نهد و علاوه بر حمایت‌های وزارت امور خارجه‌ی فرانسه و «بنیاد فرانسه»، دو آپارتمان مسکونی او را نیز خواهند فروخت تا پشتیبان «بنیاد مریم ابو الذهب» باشد. این بنیاد سه ماموریت خواهد داشت: اول اینکه هر سال، مبلغی را به یکی از دانشجویان مقطع دکترا برای پژوهش در حوزه‌ی خاورمیانه اختصاص خواهد داد. دومین مبلغ اهدایی این بنیاد مربوط است به آموزشگاه فیزیوتراپ‌ها در شهر قندهار افغانستان که به آسیب‌دیدگان انفجار مین یاری می‌رسانند. و پشتیبانی مالی سوم به «بنیاد بازماندگان اسیدپاشی» اختصاص خواهد یافت که حامی زنان آسیب‌دیده است. مریم که دوستان و شاگردانش همه جا، از پاکستان، ایران، افغانستان، سوریه، لبنان، عراق و فلسطین گرفته تا بریتانیا و آمریکا، مشتاق دیدارش بودند، هنوز مردد بود پیش از بازنشستگی در سال ۲۰۱۸ آخرین نوبت تدریس خود را در دانشگاه «قائد اعظم» در اسلام‌آباد بگذراند یا در دانشگاه کوفه، در نجف اشرف. سه سال گلاویزی با سرطان اما انگار پیرزن را خسته‌ کرده بود: روز ۱ نوامبر، در منطقه‌ی پانزدهم پاریس، پلک بر هم گذاشت و دیگر نگشود. یک هفته بعد، صبح روز چهارشنبه ۸ نوامبر ۲۰۱۷، یعنی دو روز مانده به سالگرد اربعین حسینی، جنازه‌اش را از هواپیمایی در فرودگاه نجف اشرف پیاده کردند. ساعت ۳ بعد از ظهر همان روز، عده‌ای مردان عرب تابوت او را، پیچیده‌ در پارچه‌ای سبز، از حسینیه‌ی «عبدالرسول علی» در شارع کوفه‌، نزدیک میدان انقلاب ۱۹۲۰، بر دوش گرفتند و در صحن حرم امام علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) بر زمین گذاشتند. پس از اقامه‌ی آخرین نماز، جنازه‌اش را همراه با موج زائرانی که آهنگ زیارت اربعین داشتند و راهی کربلا بودند، با آمبولانس پیش بردند، تا عمود ۱۷۲. آنجا، پشت حسینیه‌‌ی «شیخ البطحاء أبوطالب»، او را بر خاک گذاشتند، همانجا که وصیت کرده بود. «محمد القریشی» استاد دانشگاه کوفه که در سفرهای أبو الذهب به عراق ‌هم‌پا و دیلماج او بود، یک بار از او پرسیده بود چرا در پاریس چنین زاهدانه زندگی می‌کند. پاسخ داده بود: «چگونه می‌توانم هنگام پژوهش در پاکستان اقامتی فقیرانه داشته باشم و همزمان در خانه‌ای پر تجمل در پاریس به سر کنم؟» وقتی خاطره‌ی اولین سفرش به نجف را برای دیگران تعریف می‌کرد، اشک از چشمانش فرو می‌ریخت و وادار به سکوت می‌شد. در این آخرین سفر اما، تاکید کرده بود یک روزنامه‌نگار فرانسوی و یکی از دانشجویانش همراه او باشند تا تصاویر آن را ضبط کنند و در کلاس برای دانشجویانش پخش کنند. خواسته بود این «آخرین درس او درباره‌ی اسلام» باشد. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ از پاریس تا نجف (۵) 🎥 از کنار مزار بانوی مستبصر فرانسوی مریم ابو الذهب (ماری پیر والکمن) 📌 عمود ۱۷۲ 🔸 او وصیت کرده بود، پیکر او را در مسیر زائران پیاده اربعین به خاک بسپارند. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
پاورقی ها
♨️ از پاریس تا نجف (۵) 🎥 از کنار مزار بانوی مستبصر فرانسوی مریم ابو الذهب (ماری پیر والکمن) 📌 عمود
این فیلم رو پارسال گرفته بودم، خیلی دوست داشتم و دارم که محل قبر این خانم، تبدیل بشه به یک پایگاه بین‌المللی در ایام اربعین
🎥 خاطرات تکه تکه مستندی بسیار دیدنی از روایت اوضاع عراق حین و پس از جنگ با داعش و مهم‌تر روایت صحنۀ ترور حاج قاسم و ابومهدی است. مستند به روایت دکتر علی خفاف، معاون و پزشک شهید ابومهدی المهندس است و صحنه‌ها و گفته‌هایی داشت که بنده برای اولین بار می‌شنیدم. مخصوصا روایت دقیق لحظات پس از شهادت و یافتن پیکر شهید سلیمانی و ابومهدی. مسائل سیاسی عراق و همزمانی فتنۀ آمریکایی در ایران و عراق هم از نکات جالب مستند بود. ببینید و به دیگران هم توصیه کنید. لینک در تلوبیون: https://telewebion.com/episode/0xaa77e23 پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از بهترین مستندها و البته اولین مستند خوبی که سال‌ها پیش از اربعین دیدم مستند "شما چه کسی هستید؟" اثر آقای وحید چاووش هست. ضمن روایت دقیق و ظریف، اینکه فیلم با صدای اصلی عراقی هست و فقط زیرنویس شده بسیار عالی‌ست. همانطور که بارها گفتم، ما نیاز داریم که زبان محور مقاومت را یاد بگیریم و یک راهش مانوس شدن با این دست فیلم‌هاست. چه رفتید زیارت و چه نرفتید حتما ببینید. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
42.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ لطفا با توجه و حال مناسب ببینید 🔹 لحظهٔ شهادت حاج قاسم و ابومهدی و پیدا شدن اعضای تکه تکه شهدا 🔹 مستند خاطرات تکه تکه پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
♨️ ماجرای زنی فرانسوی که شیعه شد و وصیت کرد قبرش زیر پای زایرین پیاده حسین علیه‌السلام باشد. ❓می‌دانید قبر این بانو در کدام عمود است؟ اینجا را بخوانید و امسال حتما مزار این خانم را زیارت کنید. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
28.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 موکب خونوادگی تصمیم گرفتیم خودمون رو از حماسهٔ اربعین بی نصیب نکنیم واسه همین خونوادگی غذا درست کردیم و بردیم سر راه زوار اربعین و با دل پرحسرت ازشون التماس دعا داشتیم. شما هم این کار رو بکنین. (سعی کردیم همه مواد غذا سالم و ارگانیک باشه، جز سیب‌زمینی که وقت جایگزینی‌ش رو نداشتیم. گوشت بوقلمون، روغن طبیعی، نمک دریا و ...) پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
پاورقی ها
🎥 موکب خونوادگی تصمیم گرفتیم خودمون رو از حماسهٔ اربعین بی نصیب نکنیم واسه همین خونوادگی غذا درست ک
ما تصمیم داریم هر شب توی قم، بریم سر راه زائرین و خدمتی هرچند کوچیک به خودمون و به زائرین داشته باشیم. دوست داشتین سهیم بشین:
6037997464594077
حمید اسماعیل زاده
پاورقی ها
ما تصمیم داریم هر شب توی قم، بریم سر راه زائرین و خدمتی هرچند کوچیک به خودمون و به زائرین داشته باشی
😊انشاءالله موکب امشب هم برقراره. شما هم سهیم شدین توی موکب امشب. شماره کارت جهت مشارکت:
6037997464594077
حمید اسماعیل زاده پاورقی‌ها @pavaraqiha
با مشارکت‌های شما فرداشب هم موکب برقرارست. اگه مشارکت بره بالا، فرداشب قیمه نجفی میدیم😂 شماره کارت جهت مشارکت: 6037997464594077 حمید اسماعیل زاده پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نیت کوچک ما و امام حسین بزرگ / شب دوم نیت ما شاید کوچک بود، ولی امام حسین علیه‌السلام ما و نیت‌مان را بزرگ کرد. امشب یکی از بچه‌های پاکستان گفت اگر می‌شود برای چند زن پاکستانی که آن گوشه نشسته‌اند میوه ببرید، جعبه را به او دادم و گفتم شما پخش کنید بهتر است. میوه‌ها را پخش کرد و آمد و مشغول حرف زدن شدیم، طلبه بود و به زائرین پاکستانی خدمت می‌کرد. چیزی گفت که دیگر در حال خودم نبودم، امام حسین علیه‌السلام فهمیده بود نیتم چقدر کوچک است خواست نشانم بدهد که با نیت بزرگ باید خدمت کنی. طلبهٔ پاکستانی گفت من با سیده معصومه نذر بسته‌ام که هیچ وقت ایام اربعین به کربلا نروم، با تعجب پرسیدم چرا؟! گفت: «از آیت الله مجتهدی تهرانی پرسیدند ثواب زیارت بیشتر است یا خدمت به زائر، ایشان گفت خدمت. من همیشه دنبال حل مشکلات زائرین پاکستانی هستم، اگر بروم کربلا نمی‌دانم چه کسی می‌خواهد مشکلات زائرین پاکستانی را حل کند؟ مترجم می‌خواهند، مریض می‌شوند، جای خواب پیدا نمی‌کنند و هزار مشکل دیگر.» _ من بااینکه امسال برای خدمت، به سفر اربعین نرفته‌ام ولی در مقابل نگاه بلند طلبهٔ پاکستانی احساس کوچکی کردم، با خودم فکر می‌کنم آیا خاض ن مثل او نذر کنم؟ پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
امشب موکب رو برپا نکردیم تا فردا با کمک‌های شما یکجا غذا درست کنیم و توزیع کنیم. از همه کسانیکه مشارکت کردن قبول انشاءالله. البته هنوز هم فرصت مشارکت باقیست پاورقی‌ها @pavaraqiha
😳 مادر آقای ظفرقندی (وزیر پیشنهادی بهداشت و درمان) حافظ قرآن است دیگه چی می‌خواین؟ استدلال یکی از موافقین وزیر پیشنهادی در مجلس پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
پاورقی ها
😳 مادر آقای ظفرقندی (وزیر پیشنهادی بهداشت و درمان) حافظ قرآن است دیگه چی می‌خواین؟ استدلال یکی از م
من فرزند شهیدم، می‌خواهم به کسی رای اعتماد بدهم که همسنگر پدر شهیدم بوده است. 😳 استدلال یکی از نمایندگان موافق وزیر پیشنهادی بهداشت و درمان در مجلس پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
پاورقی ها
امشب موکب رو برپا نکردیم تا فردا با کمک‌های شما یکجا غذا درست کنیم و توزیع کنیم. از همه کسانیکه مشا
بحمدلله امشب هم بین زوار غذا پخش خواهیم کرد. انشاءالله از همگی قبول باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 توزیع ۸۰ عدد غذای سالم با کمک‌های شما (گوشت بوقلمون، روغن طبیعی، نمک دریا، کدو به جای سیب زمینی👍)
◼️ موشکی که زودتر از پدر رسید «بذار ببینم‌شون» همین دو کلمهٔ عادی که هر روز ممکن است بشنویم قابلیت دارد که جگر آدم را کباب کند. وقتی این دو کلمه از زبان پدری بیرون بیاید که رفته تا گواهی تولد دوقلوهایش را بگیرد می‌تواند معنای دیگری داشته باشد مخصوصا وقتی که پدر با خوشحالی به خانه برگردد و موشک اسرائیلی زودتر از پدر به خانه رسیده باشد. آن وقت فریاد می‌زند: بذار ببینم‌شون. حالا دیگر این جمله، جمله‌ای عادی نیست، جملهٔ پدریست که ۹ ماه زیر بمباران، زن باردارش را چون ظرف بلور نگه داشته است و حالا نه یک‌بار که دوبار باید خوشحال باشد از داشتن دوقلوها. کاش اطرافیان بگذارند پدر پیکر مطهر دوقلوهایش را برای بار آخر ببیند ... ولی نویسنده این سطور دستش از این پیشنهاد لرزید، مخصوصا وقتی به خواب آرام دختران خودش نگاه می‌کند، از این پیشنهاد منصرف می‌شود. پدر برایت بهتر است که صبر کنی، بی‌تابی نکن، آنها معصومند خیالت راحت، دیگر زیر بمباران و آتش نیستند. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی چیزهای ساده که ما اصلاً به آن توجه نمی‌کنیم برای خیلی‌ها حسرت است و آرزو. مثلاً همین‌که ایام اربعین، از پاکستان وارد ایران بشوی و لب مرز ببینی که سرباز و افسر نظامی ایرانی با سینی شربت و سربند و مداحی پاکستانی از تو استقبال می‌کند، آن‌هم استقبالی که بدرقه‌ات کند برای کشوری دیگر یعنی عراق که مامور عراقی هم اینچنین با تو برخورد نخواهد کرد، که مامور پاکستانی لب مرز هم به توی زائر پاکستانی توهین کرده، تو را کتک زده و حتی از تو باج گرفته تا اجازه بدهد به ایران بیایی ... آن وقت دیدن همین سرباز وظیفه حسرت می‌شود برایت ... اینجا جمهوری اسلامی ایران است حکومت جمهوری اسلامی ایران با همهٔ ضعف‌هایش و آدم‌های ضعیفی که گاهی داخلش پیدا می‌شوند نعمتیست که قطعاً لنگه‌اش نیست، قدرش را بدانیم. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
🔹 زبان مادری، مرزهای جغرافیایی و اربعین آدم تا به پیاده‌روی اربعین نرود و با چند مسلمان غیرهم‌زبانش صحبت نکند متوجه نمی‌شود که چه‌قدر نیاز است که زبان دیگر مسلمانان را هم بلد باشد و نمی‌فهمد که زبان خارجه فقط زبان انگلیسی نیست و زبان جهان اسلام زبان‌های دیگری است که شاید حتی یک کلمه‌اش را هم بلد نباشی. آنجا زشتی‌اش می‌زند بیرون که به یک مسلمان پاکستانی می‌رسی و دریغ از اینکه بتوانی یک سلام و احوال‌پرسی خشک و ساده با او داشته باشی. آخر او به اردو صحبت می‌کند و تو کمترین اطلاعات از زبان اردو داری و فکر می‌کنی که اردو همان فارسی است! یا به یک مسلمان عراقی می‌رسی و احیانا اگر هم ۴ کلمه عربی فصیح بلد باشی عمراً زبان یک پیرمرد عراقی که سواد چندانی ندارد و بالتبع از فصیح چیزی نمی‌داند را بفهمی. چون با لهجه عراقی صحبت می‌کند و تو هم یک کلمه متوجه حرف‌هایش نمی‌شوی. البته خوب خوبش انگلیسی را خوب بلدیم. تا مادر و پدری می‌خواهند چیزی فوق برنامهٔ مدرسه هدیه بدهند بچه را در یک کلاس زبان انگلیسی ثبت‌نام می‌کنند و آدم هم برای اینکه زبانش خوب بشود باید فیلم زبان اصلی ببیند و زبانت که راه می‌افتد هیچ، فکرت را هم همانطور که می‌خواهند راه می‌اندازند. بارها برای خودم در سفر اربعین پیش آمده بود که وقتی با یک عراقی و به زبان عربی فصیح نمی‌توانستم ارتباط بگیرم انگلیسی صحبت می‌کردم و خیلی هم ارتباط حاصل می‌شد. ولی دیگر خجالت می‌کشم که این کار را بکنم؛ دو مسلمان زبان مختص خودشان را بلد نباشند و به زبانی بیگانه با هم صحبت کنند؛ واویلا. البته محبت و ارتباط مردم عراق با زوار امام حسین علیه‌السلام فراتر از ارتباطی زبانی است. این را احساس کرده‌ام. بارها شده بود که چه به فارسی، عربی و یا انگلیسی درخواست‌مان را مطرح می‌کردیم و او یک کلمه هم متوجه نمی‌شد ولی چنان با تو برخورد می‌کرد که گویی داری با زبان مادری‌اش سخن می‌گویی، از چشمانت می‌فهمید چه می‌گویی؛ خاطراتی از این برخوردها دارم که خواهم نوشت در یادداشت‌های بعدی. با این حال و با اینکه برای عراقی‌ها زبان زائر حسین علیه‌السلام در خدمت‌رسانی‌شان دخلی ندارد، اگر گاهی حتی یک کلمه عراقی به او بگویی که حیاک الله و الله یخلیک، چنان ذوق می‌کند و خوشحال می‌شود که گویی برادر گمشده‌اش را پیدا کرده است. *** برای من اربعین فرصتی است که کمی از مرزهای جغرافیایی اعتباری و نه حقیقی عبور بکنم و افقی بازتر پیش رویم ترسیم شود. سفر اربعین من از دیروز شروع شد و حالا من مهرانم و پشت مرز منتظر ویزا. دوستی طلبه که به زبان اردو مسلط بود حرف قشنگی زد. گفت پاکستان ۴۰ میلیون شیعه دارد و اردو زبانان یک میلیارد نفر هستند. امسال علاوه بر لهجه عراقی، مختصری هم خودم را برای صحبت کردن به زبان اردو آماده کرده بودم ولی امسال پاکستانی‌ها و افغانستانی‌ها از مرز شلمچه خارج می‌شوند. یادم باشد بعدا از ابواحمد بگویم که چه‌قدر ناراحت بود از این قضیه! چند سال پیش با یک طلبه تانزانیایی آشنا شده بودم که مسلط به چند زبان هم بود، اسمش سالم سعید است. می‌گفت خیلی از طلبه‌ها می‌روند و زبان انگلیسی یاد می‌گیرند به چه هدف و غایتی؟ که اروپا را فتح کنند؟ در حالی که دنیا از آن مستضعفین است دنیا از آن پابرهنگان است. امروز یادگرفتن عربی همچنین لهجه‌هایش و اردو برای من وظیفه است. شما چطور؟ 📅 این یادداشت متعلق به ۲۴ آبان ۱۳۹۵ بود که در وبلاگم منتشر شده بود، یعنی ۸ سال پیش، چه زود گذشت! من امسال توفیق زیارت از قریب ندارم، امیدوارم از بعید زائر شوم. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha
🔹 در عراق فقط آب بسته‌بندی بخوریم؟ در این مسیر اگر تشنه‌ات می‌شد، آب بسته‌بندی هم بود. قبل از سفر خیلی‌ها بهم یادآور شدند که هر چیزی نخور و سعی کن آب بسته‌بندی بخوری، ولی گاهی سقّا تو را مجاب می‌کرد از آب تعارفی‌اش بخوری. چهرهٔ معصوم این بچه‌ها وقتی بهم آب تعارف می‌کردند، ذوق و شوقی که داشتند وقتی آب از دستشان می‌گرفتی و می‌خوردی، همهٔ اینها و چیزهایی که تا خودت تجربه نکنی نمی‌فهمی، مجابم می‌کرد که دنبال این آب‌ها باشم تا آبِ بسته‌بندی. (البته عراقی جماعت در خدمت هیچ مرزی نمی‌شناسد و هرچه زائر بپسندد برای خدمت می‌آورد، ولی خب اگر تو بخواهی خودت را منحصر در آب بسته‌بندی کنی که هیچ دلیلی جز توجیهات بی پایهٔ هاریسونی ندارد، یعنی آن خادمی که دوست دارد لیوان را چنان پر کند که لبریز شود و احیانا پول نداشته که برود آب بسته‌بندی بخرد یا شاید هم از کرمش می‌خواهد خودش برایت آب بریزد را از خدمت محروم کرده‌ای که البته قبل‌ترش این تو هستی که از خدمت او محروم شده‌ای.) *** موکب‌هایی بودند که همهٔ کارهایش را بچه‌ها مدیریت می‌کردند. مثل این یکی(تصویر). داشتند با هم شوخی می‌کردند و آب روی هم می‌ریختند که من سر رسیدم. بعدش هم اینطوری خوشتیپ ایستادند تا عکس‌شان را بگیرم. 📅 تاریخ یادداشت ۲۶ دی ۱۳۹۳ است و متن و تصاویر مربوط به اوٓلین سفر اربعین. پاورقی‌ها | حمید اسماعیل‌زاده @pavaraqiha