#به_سبک_شهدا
✅ شهید علی رضا کریمی
🍃چند سالی می شد که جنگ تمام شده بود و قاب عکس علیرضا روی طاقچه یادآور خاطرات بود.
برادر که بعد از مدتی فرصت کرده بود به مسجد سری بزند، بعد از نماز رفت سراغ حاج آقا و دو زانو نشست کنارش، با احترام سلام کرد و گفت فرستاده بودید دنبال من؟
🌱حاج آقا بعد از سلام و احوال پرسی نگاهی به اطراف کرد و آهسته گفت دیشب خواب برادرتان را دیدم. به من سپرد تا به شما بگویم مواظب اداء #نماز صبح باشید.
🥀برادر که حالا عرق شرم به روی پیشانی اش نشسته بود...
یادش افتاد چقدر غرق دنیا شده است و تا آخرای شب مشغول کار است و اکثر صبح ها هم از فرط خستگی نمازش قضا می شود!
@Vajebefaramushshode